🍂💫🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂💫🍂
🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂
🍂💫🍂
💫🍂
🍂
#پارت120
💫کنار تو بودن زیباست💫
نسیم با دیدنم جلو اومد. خوشحال اما مضطرب گفت
_ سلام وای چقدر دیر اومدی!
جواب سلامش رو دادم غمی که از حضور خانواده هر دو شریکم توی صورتم هست رو نمیتونم پنهان کنم. نیمنگاهی به پدر و مادر بهاره انداختم و آهی کشیدم
_با اتوبوس اومدم دیر شد. ببخشید
نسیم متوجه ناراحتیم شد بغلم کرد و کنار گوشم گفت
_تو رو خدا ناراحت نباش. یه امروز رو فقط خوشحال باش
لبخندی از سر اجبار زدم تا خوشیش رو خراب نکنم و به استرسش اضافه نکنم. ازش فاصله گرفتم
_ تو هم مثل خواهر نداشتهم. خیالت راحت ناراحت نیستم.
دستم رو گرفت
_ بیا بریم معرفیت کنم
هیجان زده سمت خانواده خودش برد. تمام اعضای خانواده نسیم رو یک بار دیدم و من رو میشناسن. سلام و علیکی کردم و اونها هم با خوشحالی ازم استقبال کردن
نسیم گفت
_غزال تنها انگیزه من برای شراکت و مزون زدن بود. انقدر هنرش زیباست که تمام این لباسهای آمادهای که از بیرون خریدم با اولین کار غزال مطمئنم دیگه به چشم نمیان
تعریف و تحسین نسیم نمیتونه من رو از غم بیرون بیاره اما تلاش کردم تا به چهره نشون ندم
بعد از معرفیم به خانوادهش و کمی خوش و بش، سمت خانواده بهاره رفتیم بهاره ناراحتی توی چشمهاش هست که معلومه از اینکه اول پیش خانواده نسیم رفتم خوشش نیومده همیشه دوست داره اولین نفر باشه
خانوادهاش هم مثل خودش یه طور خاصی هستند که آدم کنارشون معذب میشه. لباس هایی که پوشیدن اصلا مناسب امروز نیست انقدر هم آرایش کردن که انگار اومدن عروسی! بعد از سلام و احوالپرسی با خانواده و دوستهاش که تا حالا ندیده بودم و اصلاً وضعیت حجابشون رو نمیپسندیدم. تنهایی سمت خیاط خونه رفتم
همه چیز عالی و اونطوری که فکر میکردم هست. حتی از مغازه فتحی هم امکانات بیشتری داره!
بیرون اومدم و لابلای لباسها قدم زدم لباسهای ساده و شیک فکر نکنم بشه به این تمیزی درآورد. نسیم فقط اعتماد به نفس بیخودی بهمون میده
خیلی دوست دارم عکس مامان بابا رو در بیارم و روی میزی که انتهای مزون گذاشته شده بزارم اما میترسم باعث خنده دیگران بشم
جز نسیم دوستی هم ندارم که امروز به اینجا دعوت میکردم
آهی کشیدم و روی صندلی نشستم.نسیم خنده کنان سمتم اومد و گفت
_میخوایم گوسفند رو قربانی کنیم بلند شو بیا
_من نمیام همین که از اون صحنه خوشم نمیاد همین اینکه دوست دارم اینجا بشینم
لب هاش رو پایین داد
_ تنهایی نشین دیگه! منم غصهام میگیره
_نسیم بزار راحت باشم. یه خورده اذیت میشم توی جمع
_باشه پس من الان میام
ارت زاپاس
وی ای پی راه افتاد😍 شرایط👇
الانپارت ۴۱۸هستیم😋
https://eitaa.com/joinchat/475201981C8aab07ad4f
🖊 : فاطمه علیکرم
🍂 هدیبانو🍂
🚫 #کپیحرام و پیگرد #قانونی دارد🚫
╔═💫🍂════╗
@behestiyan
╚════💫🍂═╝
💫
🍂💫
💫🍂💫
🍂💫🍂💫
💫🍂💫🍂💫🍂
🍂💫🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂💫🍂💫🍂