eitaa logo
بهشتیان 🌱
31.2هزار دنبال‌کننده
123 عکس
41 ویدیو
0 فایل
کد شامد کانال 1-1-774454-64-0-3 به قلم فاطمه علی‌کرم کپی حرام و نویسنده راضی نیست نام‌اثرها زبان‌عشق اوج نفرت یگانه منتهای عشق تمام تو، سهم من روزهای تاریک سپیده کنار تو بودن زیباست تبلیغات👈🏻    @behestiyan2
مشاهده در ایتا
دانلود
بهشتیان 🌱
🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂 🍂💫🍂 💫🍂 🍂 #پارت‌133 💫کنار تو بودن زیباست💫 وارد حیاط دانشگاه شدم. هر بار
🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂 🍂💫🍂 💫🍂 🍂 💫کنار تو بودن زیباست💫 در ماشین‌رو باز کرد _چه عجب شما دو تا واینستادید یه گوشه پچ‌پچ کردن دلخور نگاهش کردم _کی وایستادیم به پچ‌پچ! یکی دوبار حرف داشته. اونم واجب بوده وگرنه من خودم حواسم هست. _آره خیلی حواست هست.‌اون دختر سر بزیر یه جوری لُپاش گل میندازه با ناز لبخند میزنه که شک میکنم تویی یا خواهر دوقلوت خندید و اشاره کرد بشینم. _خودم میرم دستت درد نکنه _بهت برخورد! _نه بابا مگه بچه‌م! مرتضی رو اعصابمه. نرم یه شری درست میکنه‌ دیگه حوصله ندارم. هفته‌ی دیگه هم امتحانا شروع میشه اعصابم خورد باشه نمیتونم بخونم ناراحت و ناباور گفت _یعنی نمیتونی بیای مزون؟! اصلا حواسم به مزون نبود. درمونده تر از خودش نگاهش کردم _مرتضی رو چیکار کنم؟ در رو بست؛ ماشین رو دور زد و روبروم ایستاد. _زنگ بزن بهش بگو جایی کار داری! غزال من به امید تو مزون زدم نچی کردم و خجالت زده گفتم _الان بهش زنگ بزنم یک‌کلام میگه نه، بیا خونه. بعدم خودش زود میاد، ببینه رفتم یا نه. _خب زنگ نزن! نیم ساعت بیا و برو به ساعت توی دستم نگاه کردم _باید ساعت دو بیاد خونه ولی معمولا وسط روز هم میاد.‌ نفس سنگینی کشیدم _باشه. بریم ان شالله که هیچی نمیشه لبخندی زد و خوشحال ماشین رو دور زد و سرجاش نشست. خدا برام بخیر بگذرونه. کنارش نشستم‌ ماشین رو روشن کرد و راه افتاد. از استرس اصلا نمیتونم تمرکز کنم. گوشی همراهم رو بیرون آوردم _نسیم جان یه لحظه هیچی نگو من یه آمار از خونه بگیرم _باشه. شماره رو گرفتم و گوشی رو کنار گوشم گذاشتم. صدای پر بغض اما آهسته‌ی مریم توی گوشی پیچید _بله غزال _سلام! خوبی؟ صداش لرزید و با گریه‌ای که سعی در خفه کردنش داشت گفت _نه. خوب نیستم. پنج شنبه‌ای امیرعلی با دایی حرفش میشه از خونه گذاشته رفته هیچ خبری هم ازش نیست. _ای وای! چرا آروم حرف میزنی؟ _زن دایی اومده اینجا با مرتضی برن دنبالش. از شانس مرتضی هم رفته خرید تا عصر نمیاد. نفس راحتی از اینکه مرتضی تا عصر نیست کشیدم.‌ _تو زنگ بزن به امیرعلی شدت گریه‌ش بیشتر شد _جواب نمیده _خیلی خب گریه نکن! نرفته که کلا نیاد. حتما دایی خیلی ناراحتش کرده که قهر کرده _غزال اگر به تو زنگ زد بهم میگی! _به من زنگ نمیزنه ولی اگر زد باشه حتما خبرت میکنم. _فعلا خداحافظ جواب خداحافظیش رو دادم _چی شده؟ با لبخند نگاهش کردم _خبر خوشش مال من بود که مرتضی تا عصر خونه نمیاد پارت زاپاس وی ای پی راه افتاد😍 شرایط👇 الان‌پارت ۴۴۰هستیم😋 https://eitaa.com/joinchat/475201981C8aab07ad4f 🖊 : فاطمه علی‌کرم 🍂 هدی‌بانو🍂 🚫 و پیگرد دارد🚫 ╔═💫🍂════╗       @behestiyan ╚════💫🍂═╝ 💫 🍂💫 💫🍂💫 🍂💫🍂💫 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂💫🍂