eitaa logo
بهشتیان 🌱
32.1هزار دنبال‌کننده
129 عکس
38 ویدیو
0 فایل
کد شامد کانال 1-1-774454-64-0-3 به قلم فاطمه علی‌کرم کپی حرام و نویسنده راضی نیست نام‌اثرها زبان‌عشق اوج نفرت یگانه منتهای عشق تمام تو، سهم من روزهای تاریک سپیده کنار تو بودن زیباست تبلیغات👈🏻    @behestiyan2
مشاهده در ایتا
دانلود
بهشتیان 🌱
🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂 🍂💫🍂 💫🍂 🍂 #پارت‌409 💫کنار تو بودن زیباست💫 در خونه باز شد و جاوید با عجل
🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂 🍂💫🍂 💫🍂 🍂 💫کنار تو بودن زیباست💫 روی تخت نشستم و شروع به خوندن سوره هایی که حفظ بودم کردم شاید با خوندن قرآن، خدا دل سپهر رو نرم کنه بزاره فردا برم بهشت زهرا جاوید در اتاق رو باز کرد _پاشو بیا ناهار پشت به در کردم _من سیرم با شنیدن‌صدای سپهر، برای اجباری که در راهه، از حرص، لب‌هام رو بهم فشار دادم _بلند شو بیا نشستم و نگاهم رو به چشم‌هاش دوختم. _بزار فردا برم بهش زهرا. روز مادره می‌خوام برم‌سر مزارش _پاشو بیا ناهار رو بخوریم بعدش حرف می‌زنیم باز هم مجبورم باج بدم تا به هدفم برسم. ایستادم و از اتاق بیرون رفتم. سر میز نشستم کمی برنج کشیدم و شروع به خوردن کردم. دوباره بشقابم رو پر کرد. نگاهم رو بهش دادم _دیگه اشتها ندارم. نریز _این چند روز درست و حسابی غذا نخوردی رنگ و روت پریده. اگر می‌خوای بری بهشت زهرا تمامش رو می‌خوری با حرص گفتم _غذای زوری تو بدنم آدم زهر می‌شه کمی آب خورد و گفت _ابن برای تو صدق نمی‌کنه. بخور خیره نگاهش کردم که جاوید پاش رو به پام زد و نگاهم رو سمت خودش کشوند. بی صدا لب زد _بخور تا پشیمون نشده سپهر با اینکه نگاهش نمی‌کرد گفت _آره. راست می‌گه. نخوری پشیمون می‌شم جاوید هم مثل من جا خورد و درمونده گفت _منظورم این بود... نگاهش رو به پسرش داد _دقیق می‌دونم منظورت چیه! من و تو حالا با هم حرف می‌زنیم. رو به من گفت _بخور غزال جمله‌ش رو دستوری گفت و من فقط برای رفتن پیش مامان شروع به خوردن کردم من رو مجبور به خوردن این همه غدا می‌کنه خودش خیلی خونسرد سالاد می‌خوره آخرین قاشق رو هم خوردم و نگاهش کردم. _بسه یا بازم باید برای یه بهشت زهرا رفتن باج بدم؟ نیم نگاهی به بشقابم انداخت. _بسه. ایستاد و گفت _بلدی سه تا چایی بیاری. نگاه حرصیم رو برای اینکه پشیمون نشه به میز دادم _نه. بلد نیستم _الان می‌ریزی که یاد بگیری این رو گفت و از آشپزخونه بیرون رفت. جاوید آهسته گفت _تو حریف بابا نمی‌شی. هر چی می‌گه گوش کن به خدا بعدش هر چی تو بگی همون می‌شه _تو خسته نمی‌شی هی باج بدی تا به هدفت برسی؟! _نه. چون بابا رو همینجوری پذیرفتم.‌بعد هم باج مال وقتیه که بخوای جلوش قدعلم کنی. گوش به حرفش باشی باج نمی‌خواد. _جاوید بیا اینجا ببینم نگاهی به بیرون انداخت و درمونده گفت _شروع شد. جان جاوید زودتر چایی رو بیار حواسش بره به تو، کم گیر بده بهم ایستاد و بیرون رفت. هر دو رفتن انگار میز رو هم من باید جمع کنم! بی میل بشقاب‌ها رو روی هم گذاشتم و توی ظرفشویی گذاشتم. دو تا لیوان چایی ریختم و بیرون رفتم.‌ با دیدن سینی چایی توی دستم، لبخند کمرنگش رو جمع و جور کرد. سینی رو روی میز گذاشتم و روبروش نشستم و بی مقدمه گفتم _هم غذا خوردم هم چایی آوردم. بزار فردا برم بهشت زهرا لیوان چایی رو برداشت. نگاهی بهش انداخت و گفت _برای بهشت زهرا بردنت دو تا شرط دارم تازه شرط داره! نگاهم خیره‌م رو که دید ادامه داد. _فردا اول می‌برمت بهشت زهرا. بعد می‌ریم خرید می‌کنیم ناهار هم می‌ریم رستوران خودمون. اگر قبول داری می‌ریم وگرنه از دور فاتحه بفرست _رفتارت خیلی ظالمانه‌ست از بالای چشم نگاهم کرد _فعلا که همه چی دست توعه. باشه. ولی کاری که بی میل باشه بدرد نمی‌خوره. _برای من فقط هدفم مهمه نگاه معنی داری بهش انداختم و ایستادم _با توجه به اتفاقات تلخ گذشته‌ی زندگیت، یه تغییری تو نحوه‌ی رسیدن به هدف‌هات بده. اینجوری فقط از دست میدی پا کج کردم و سمت اتاق رفتم و درش رو بستم. پارت زاپاس رمان کامل شده. ۸۴۱ پارت داره😋 قیمت ۵۰ تومن بزنید روی شماره کارت ذخیره میشه
6037997239519771
بانک ملی فاطمه علی کرم فیش رو برای این ایدی ارسال کنید @onix12 عزیزان پی دی اف نیست کانال خصوصی هست. بعد از خرید رمان رو فقط خودتون میتونید بخونید. نه اجازه دارید به کسی لینک رو بدید نه تو هیچ کانال و گروهی بزارید❌ 🖊 : فاطمه علی‌کرم 🍂 هدی‌بانو🍂 🚫 و پیگرد دارد🚫 ╔═💫🍂════╗       @behestiyan ╚════💫🍂═╝ 💫 🍂💫 💫🍂💫 🍂💫🍂💫 💫🍂💫🍂💫🍂 🍂💫🍂💫🍂💫🍂 💫🍂💫🍂💫🍂💫🍂