🍂💫🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂💫🍂
🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂
🍂💫🍂
💫🍂
🍂
#پارت99
💫کنار تو بودن زیباست💫
سرخوش از این عشق زیبا مسیر رو ادامه دادم. با دیدن ماشین مشکی که دفعهی سوم میبینمش دلم پایین ریخت و تمام خوشیمخراب شد.
شیشه هاش دودیه اما میتونم احساس کنم راننده ش به من خیره شده.
من دختر ترسویی نیستم ولی هر بار با دیدن این ماشین ترس عجیبی میگیرم. نگاهم رو ازش گرفتم و به مسیر ادامه دادم.
حرکت کرد و از گوشهی چشم متوجه رفتنش شدم. وارد دانشگاه شدن و از دیدن نسیم حسابی خوشحال شدم.
جلو اومد و لبخند رو لب هاش با دیدن قیافهم کمرنگ شد
_غزال خوبی!
دستم رو گرفت نگاهش سمت دستم رفت و چشمهاش گرد شد
_چرا انقدر یخ کردی!
_هیچی نیست خوبم
_کم مونده بیهوش شی! چیو خوبم!
_موسوی پشت سرم داره میاد؟
نگاهش رو به پشت سرم داد
_آره. داره میاد.اون حرفی زده!؟
_نه فقط بیا از اینجا بریم نمیخوام توی این حال ببینم
همقدم شدیم
_دلشوره گرفتم چت شد؟
_یه ماشین مشکی دیدم
یکلحظه ایستاد و دوباره باهام همقدم شد
_همون شاسی بلنده؟
اینکه نسیم هم دیدش باعث استرسم شد
_تو کجا دیدیش؟!
بشین رو نیمکت حرف بزنیم
_ بگو کجا دیدیش.؟ امروز احساس کردم بهم خیره شده.
با دست محکم به بازوم زد
_غزال تو رو خدا بس کن! مگه جن دیدی! ترسوندیم. من چند روز پیش رانندهش رو دیدم یه زنهست.
هنوز از ترسم کمنشده
_کجا دیدیش؟
_جلوی درخونهمون. تا منو دید رفت. دیروزم تو که رفتی ماشینش رو جلوی در مغازهی مادر بزرگم با بهار دیدیم. ولی اینا ترس نداره اونم اینجوری که تو رنگ و روت بپره و یخ کنی.
_میدونم. ولی به لحظه اصلا نفهمیدم چی شد فقط خیلی ترسیدم. این کیه آخه ؟
_اصلا مهم نیست.اینا رو ول کن فردا من و بهاره قرار گذاشتیم با هم بریم خرید. تو هم باید بیای.
موسوی لبخند زنون نگاهم کرد و از جلومون رد شد
_نسیم این کیه که هر جا ما هستیم میاد؟
_خوانوادهی این بهاره یه خورده کم دارن. به همه چیز شکدارن. فکر کنم اونان
_دیروز بهاره دیدش تعجب نکرد؟
_نه. خیلی عادی برخورد کرد. حالا میای یا نه؟
فکر نکنم حرف نسیم درست باشه! آخه اون روز که حرف مزون قطعی نشوه بود و من با امیرعلی بودم هم دنبالمون بود!
_غزال منو کشتی جواب بده! میای خرید؟
زبونم رو روی لب های خشکم کشیدم
_فکر نکنم بتونم بیام. اوضاعم تو خونه یکم بهم ریختته
ایستاد و دستم رو کشید و کمک کرد تا بایستم.
_پاشو بریم سر کلاس.
نگاهی به بیرون دانشگاه انداختم. خبری ازش نیست. دفعهی بعد به جای ترسیدن میرم جلو ببینم حرف حسابش چیه!
_اوضاعت چرا بهم ریخته؟
_مشتری اومد برا خونه مرتضی فهمید قشقرق به پا کرد.
پارت زاپاس
وی ای پی راه افتاد😍 شرایط👇
الانپارت ۳۶۳هستیم😋
https://eitaa.com/joinchat/475201981C8aab07ad4f
🖊 : فاطمه علیکرم
🖊 : فاطمه علیکرم
🍂 هدیبانو🍂
🚫 #کپیحرام و پیگرد #قانونی دارد🚫
╔═💫🍂════╗
@behestiyan
╚════💫🍂═╝
💫
🍂💫
💫🍂💫
🍂💫🍂💫
💫🍂💫🍂💫🍂
🍂💫🍂💫🍂💫🍂
💫🍂💫🍂💫🍂💫🍂