🔴 #ابیات_معنوی
💠 یک بیت از مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🔸خدا يار همهْ زحمتكشان است
🔸تو زحمتْ كِش، كه امر يار باشد
(کش: بکش. مقصود از یار، خداوند مهرْبان ـ جلّ جلاله. ـ است.)
💻 مشاهدهی ابیات معنوی دیگر از ایشان:
http://benisiha.ir/33/
#تلاش، #کوشش
@benisiha_ir
🔴 #پیام_معنوی
📝 حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی در مجموعهنوشتاری با عنوان #خطاب_به_خودم:
🌿 هنگام اذان، هر جملهای را که مؤذّن گفت، تَکرار کن تا روزیات افزایش یابد.
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این مجموعه:
http://benisiha.ir/290/
#اذان، #رزق، #روزی
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 چو آید حضرت مهدی، جهانْ آباد میگردد
🔶 صفا یابد جهان، دلها ز غم آزاد میگردد
📖 امید آینده، ص ۷۷.
💻 مشاهدهی ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#آبادانی، #امام_زمان (علیه السّلام)، #شادی، #غم، #ظهور
@benisiha_ir
🔴 #پرسش_اندیشهبرانگیز
مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ ، کتابی به نام «یکصد سؤال؛ یکصدهزار ریال جایزه» نوشتهاند که در سال ۱۳۷۲ چاپ شده است.
ایشان در این کتاب برای برانگیختن اندیشهها و تقویت روحیّۀ علمجویی و پِژوهش در مخاطبان، یکصد پرسش مطرح کرده و قول دادهاند که اگر کسی پاسخ صحیح آنها را بیان کند، یکصدهزار ریال (به پول آن زمان)، به او جایزه خواهند داد.
یکی از آن پرسشها، این است:
❓بسیاری از کارهای انسان، نه جبری هستند و نه تفویضی؛ بلکه بین این دو هستند. این چگونه است؟
#اختیار، #تفویض، #جبر
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 #متن_سخنآوا
🔵 #نیاز_انسان_به_موعظه
🔸همهی انسانها به موعظه نیاز دارند.
🔸یک شخصی نقل میکند: «من لباسهایم را شسته بودم در جبهه؛ داشتم میچلاندم و روی بند، پهنشان میکردم که سنگینی یک دستی را روی شانههایم حس کردم. برگشتم، دیدم مهدی باکری است؛ این شهید بزرگوار. حال غریبی داشت. گفت: “آقاجعفری! چند لحظه با شما کار دارم.” گفتم: در خدمتم. پشتسرش راه افتادم. خاکریز را دوْر زد و روی زمین نشست. من هم نشستم. سرش پایین بود و با دست، خاکها را پسوپیش میکرد. پرسیدم: آقامهدی! کارتان چه بود؟ مشتش را آرام باز کرد. دانههای شن از لای انگشتهایش روی زمین ریخت. به صورتم نگاه نکرد. گفت: “حاجآقا! این خاکریز، مِنبر و من هم پامنبری. برایم حرف بزنید، نصیحتم کنید؛ این روزها خیلی به پند و اندرز نیاز دارم.”» میگوید اینها را شهید مهدی باکری به من گفت. «جا خوردم. گفتم: آقامهدی! این چه حرفی است؟ شما باید ما را راهنمایی کنید. شهید مهدی باکری بغضش را فروداد و گفت: “الان این منم که نیاز دارم.” هرچه طَفره رفتم، فایده نکرد. شروع کردم از قیامت گفتن، از بهشت، از جهنّم، از کاخهای بهشتی، از طبقههای آتش جهنّم. مهدی سرش را روی زانو گذاشته بود و اشک میریخت. حسوحالی داشت که تا آن روز ندیده بودم.»
🔸ببینید این شهید بزرگوار، نمونه ـ بعضی شهدای ما نمونه یا نمونهترند، مقامات عالیتری دارند. یکیاش همین شهید مهدی باکری است. خاطراتی که از ایشان نقل میشود، انسان میخواند، بعضیهایش واقعاً ممتاز است. همهی شهدا در این حد نبودند؛ امّا ـ این مجاهد بزرگوار از روحانی جبهه میخواهد که مرا نصیحت کنید؛ حتّی به صورت خصوصی. اصلاً آمدهام مرا الان نصیحت کنید. برای من مِنبر خصوصی هم برو.
🔸همهی انسانها به موعظه نیاز دارند.
#پند، #شهید_باکری، #شهید_مهدی_باکری، #موعظه، #نصیحت
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 چو آید حضرت مهدی، جهانْ سرسبز میگردد
🔶 زمان برگریزان خزان، سرسبز میگردد
(چو: وقتی که. خزان: پاییز.)
📖 امید آینده، ص ۷۸.
💻 مشاهدهی ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#آبادانی، #امام_زمان (علیه السّلام)، #ظهور
@benisiha_ir
🔴 #تصویر عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ با تنهادخترشان و پسر بزرگشان، آقامحمّدطاهر، در دههی ۶۰.
@benisiha_ir
🔴 #نکات_خواندنی دربارهی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🖊 حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی:
🔸این مطلب را تنهاخواهرم دربارهی ایشان بیان کرد: «همیشه در قنوتهایشان میگفتند: "اَللّهُمَّ اجعَل عَواقِبَ اُمورِنا خَیرًا، و لاتَجعَل عَواقِبَ اُمورِنا شَرًّا (= خدایا! عاقبت امور ما را بهخیر کن و عاقبت امور ما را بد نگردان.)"»
#دعا، #عاقبتبهخیری، #قنوت
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔊 #سخنآوا موضوع: #قضای_حاجت_یا_نماز_اول_وقت؟! @benisiha_ir
🔴 #متن_سخنآوا
🔵 #قضای_حاجت_یا_نماز_اول_وقت؟!
🔸ترک موتور یک طلبهای سوار بودم. داشت میبرد مرا دَم زندان. اذان ظهر شروع شد. دیدم مضطرب شد؛ اهل نماز اوّل وقت بود.
🔸گفتم: «فُلانی!» ـ «بله.»
🔸گفتم: «مضطرب نباش.» ـ «حاجآقا! خب وقت نماز است.» اوّل، خودش به من نگفت؛ باحیا بود، مؤدّب بود.
🔸گفتم: «مضطرب نباش.» گفت: «حاج آقا! توضیح میدهی؟»
🔸گفتم: «ما میرویم کار یک زندانی راه بیفتد. هر یک دقیقهْ زودتر، ما خودمان را به زندان برسیم و با این زندانی حرف بزنیم، این زندانی، زودتر به آرامش میرسد. درست است؟» گفت: «بله.» گفتم: «قضای حاجت مؤمن، از هزار تا نماز [اوّل وقت]، بالاتر است. وظیفهی من و تو، امروز این است؛ تو، به عنوان راننده. من به عنوان کسی که قرار است پیغام برسانم.»
#قضای_حاجت، #نماز_اول_وقت
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ دربارهی آن حضرت:
🔶 «بنیسی»! کاشکی میشد که یک لحظه، وِرا بینم
🔶 چو وارد بر جِنان گردد، جنانْ سرسبز میگردد
(ورا: او را. جِنان: بهشتها.)
📖 امید آینده، ص ۷۸.
💻 مشاهدهی ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #بهشت، #تشرف
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 #زندگینامه ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت ۶۲:
🔸... فرداى آن شب پدرم پولهاى پهلوانصفدر را در دستمال خودش گذاشت و مرا هم برداشت. به خانهی پهلوانصفدر كه خانهشان در نزديكى خانهی كدخدا بود، رفتيم.
🔸من كه از جلو خانهی كدخدا مىگذشتم، نگران بودم؛ میترسيدم فرزندان و نوكران كدخدا بيايند بيرون و مرا کتک بزنند؛ ولى هيچ اتّفاقى نيفتاد.
🔸ما به خانهی پهلوانصفدر رسيديم. پدرم در زد. خود پهلوانصفدر بود كه در را باز كرد و گفت: «بهبه! بفرماييد.»
🔸بعد از احوالپرسى پدرم، رو به من كرد [و] گفت: «پهلوان كوچولوى ما چه كار میكند؟» من رنگبهرنگ شده، خجالت میكشيدم. نمیدانستم چه بگويم.
🔸در ايوان، روى جاجيم نشستيم. پهلوانصفدر حال مادرم را از پدرم پرسيد. پدرم جريان دكتررفتنشان را به او نقل كرد؛ بعد، دستمال پول را از جيبش درآورد و تشكّركنان جلو او گذاشت.
🔸پهلوان صفدر با آهنگ خاصّ پهلوانى گفت: «آقااسماعيل! میدانى كه پهلوانها وقتى به كسى چيزى دادند، ديگر آن را پس نمیگيرند! من آن روز هم كه گفتم: "هر وقت داشتى، بياور."، براى اين بود كه میترسيدم قبول نكنى. پولها را بردار، دست زن و بچههايت را بگير و به مشهد، پابوس امام رضا ـ عليه السّلام. ـ برو و مرا هم آنجا دعا كن؛ چون من هر چه دارم، از امام رضا ـ عليه السّلام. ـ است. بعداً داستانش را به تو میگويم.»
🔸پدرم از برداشتن پولها خوددارى میکرد و میگفت: «نه پهلوان!؛ ما كه فعلاً به پول احتياج نداريم. خدا حفظتان بفرمايد؛ كه شما لطفتان را اظهار كرديد. اگر بعداً تصميم رفتن به مشهد را گرفتيم و پول، لازم شد، از شما میگيريم.» پهلوانصفدر گفت: «من اين پولها را به پهلوان كوچک دِهِمان، شيرخدا، بخشيدم.» ...
📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۷۴ و ۷۵.
@benisiha_ir
🔴 #پرسش_و_پاسخ
❓پرسش:
آیا اگر کسی خودش را بکُشد و پیش از آن، از خدا حلالیّت بخواهد، آرام میشود و پیش خدا میرود؟
🔍 پاسخ حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی:
حلالیّتگرفتن از خدا برای انجامدادن کارهای حرام، معنا ندارد و چهبسا خودفریبی باشد.
هیچ کس با خودکشی آرام نمیشود و نزد خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ نمیرود؛ بلکه جهنّمی میشود و برای همیشه در جهنّم میماند و عذاب میشود.
#آرامش، #جهنم، #خودکشی
@benisiha_ir
🔴 #مطالب_مناسبتی
💠 سالروز ولادت #حضرت_معصومه ـ علیها السّلام. ـ بر حضرت صاحبالزّمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ و همهی شما، دوستداران ایشان، مبارک باد.
💠 خوب است که اکنون به آن حضرت صلواتی هدیّه دهیم و سلامی عرض کنیم: اَلسَّلامُ عَلَیکِ یا فاطِمَةُ المَعصومَة!
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 ای که نامت به همه، جان باشد!
🔶 لب گلها ز تو خندان باشد
📖 امید آینده، ص ۸۰.
💻 مشاهدهی ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #گل
@benisiha_ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامهی ایشان به پسرشان):
🌷 #پسرم! زیردستانت را زیاد بازخواست نکن.
(بازخواست: جویاشدن علّت تقصیر گناه کسی، سرزنش).
💻 مشاهدهی مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/235/
#بازخواست، #خانواده، #زیردست، #فرزندداری، #مدیریت، #همسرداری
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_زیبا (به گزینش حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی)
🌹یاد باد آن شَکَرینفرصت ایّام وصال
🌹که به زیبایی یک خاطرهی زیبا بود
(شکرین: شکردار، شیرین.)
📝 از: #زکریا_اخلاقی.
💻 مشاهدهی ابیات زیبای دیگر:
http://benisiha.ir/14/
#خاطره، #وصال
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_مهدوی
🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... .
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت:
🔶 هست زیبایی تو جنّت ما
🔶 خلق در حُسن تو حیران باشد
(جنّت:بهشت. خَلق: آفرینش، مردم. حُسن: زیبایی.)
📖 امید آینده، ص ۸۰.
💻 مشاهدهی ابیات مهدوی دیگری از ایشان:
http://benisiha.ir/353/
#امام_زمان (علیه السّلام)، #زیبایی
@benisiha_ir
🔴 #پرسش_اندیشهبرانگیز
مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ ، کتابی به نام «یکصد سؤال؛ یکصدهزار ریال جایزه» نوشتهاند که در سال ۱۳۷۲ چاپ شده است.
ایشان در این کتاب برای برانگیختن اندیشهها و تقویت روحیّۀ علمجویی و پِژوهش در مخاطبان، یکصد پرسش مطرح کرده و قول دادهاند که اگر کسی پاسخ صحیح آنها را بیان کند، یکصدهزار ریال (به پول آن زمان)، به او جایزه خواهند داد.
یکی از آن پرسشها، این است:
❓چگونه نیّت خوب انسان، بهتر از عمل او است؛ با این که نیّتکردن، سختی ندارد؟
#نیت
@benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔊 #سخنآوا موضوع: #عامل_مهم_زودمرگی @benisiha_ir
🔴 #متن_سخنآوا
🔵 #عامل_مهم_زودمرگی
🔸دو تا برادر بودند. گویا در راه حج، وسط راه با هم دعوایشان شد، حرفشان شد. یکی از اینها میرسد به مکّهی مکرّمه. یکی نمیرسد. یعنی: از هم جدا میشوند؛ اینقدر با هم حرفشان میشود که از هم جدا میشوند.
🔸آن شخصی که میرسد به شهر مکّهی مکرّمه، محضر امام ـ علیه السّلام. ـ مشرّف میشود.
ـ از برادرت چه خبر؟
ـ آقاجان! در راه از هم مثلاً جدا شدیم.
حضرت فرمود: «او مُرد. او در راه مُرد.»
ـ اِ ! آقاجان! مُرد؟!
حضرت فرمود: «بله؛ شما فُلانجا با هم دعوایتان شد، حرفتان شد، به هم بدزبانی کردید؛ عمر شما کم شد، مرگتان فرارسید و او قبل از این که به مکّه مشرّف بشود، از دنیا رفت!»
ـ پس چرا من [که] عمرم کم شده بود، زنده ماندم؟!
فرمود: «چون تو تا عمرت تمام بشود، رفتی صلهی رحم کردی با عمّهات.»، وسط راه رفتی به عمّه سر زدی، تحویلش گرفتی، نیازی داشت، برآورده کردی مثلاً. چون با عمّه صلهی رحم کردی، باز به عمرت افزوده شد؛ ولی آن برادرت نه؛ صلهی رحم نکرد و عمرش تمام شد.
🔸این، قطع رحم کرد با برادر؛ حتّی برای چند دقیقه؛ عمر، یکدفعه کم میشود. از آن ور، صلهی رحم کرد؛ عمر، دوباره زیاد شد. اینجوری است.
🔸گاهی دلیل زودمرگیها، دلیل مرگهای زودتر از اَجَل طبیعی، موعد طبیعی، همین گناه است.
#برادر، #زودمرگی، #عمر، #صله_رحم، #قطع_رحم، #گناه، #مرگ
@benisiha_ir
🔴 #خبر
💠 امروز هجدمین سالگرد رحلت حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ است.
💠 لطفاً برای شادی روح ایشان،
ـ صلوات بفرستید
ـ سورههای حمد و توحید را تلاوت فرمایید
ـ و در حدّ توان، این کانال را تبلیغ کنید تا دیگران هم از آثار ایشان بهره ببرند و انشاءالله بر درجات ایشان افزوده شود.
@benisiha_ir