🔴 #نوشتار کوتاهی از حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی
▫️بسم الله الرّحمان الرّحیم
🔷 از وفات عایشه تا وفات مهسا امینی❗️
▫️اکنون این مطلب را در کتاب «شرح نهج البلاغة» (اثر ابن ابیالحدید) خواندم:
عمرو بن عاص به عایشه گفت: «دوست داشتم كه تو در روز (جنگ) جمل کشته میشدی!»
عایشه گفت: «چرا اى بىپدر!؟!»
عمرو بن عاص پاسخ داد: «چون تو با (فرارَسیدن زمان) مرگت میمردی و وارد بهشت میشدی! و ما (کشتهشدن) تو را بزرگترين (دستآویز و بهانه برای) تشنیع (رسوا و بدنام کردن) علىّ بن ابیطالب قرار میدادیم!» (۱)
▫️عزیزان! بعضی مرگ خانم مهسا امینی را دستآویز و بهانهای برای بدنامکردن جمهوری اسلامی و... کردند و آب گِلآلود به راه انداختند و از این آب، ماهیها گرفتند.
▫️پس همیشه مراقب باشیم که اسیر و بردۀ فکری و عملی رسانهها و اشخاص نشویم.
(۱) قال لعائشة: «لَودِدتُ أنّکِ قُتلتِ یوم الجمل.» قالت: «و لِمَ لا اباً لک؟!» قال: «کنتِ تموتین بأجلکِ، و تدخلین الجنّةَ، و نجعلکِ اکبرَ التّشنیع علی علیّ بن ابی طالب.» (شرح نهج البلاغة، ج ۶، ص ۳۲۲).
#اغتشاشات، #بردگی، #مهسا_امینی، #نکوهش
@benisiha_ir
حضرت استاد بنیسی و فرزندشان | Benisiha.ir
🔴 #زندگینامۀ مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به #قلم_ایشان، قسمت ۲۰۰:
🔸... گرفتارى دیگر من که موقّت بود، از آنجا آغاز شد كه شبى در تهران مهمان خویشاوندی بودم. فرزندانش با او درِ گوشی سخن گفتند و او گفت: «اجازه بدهيد که تلويزيون را روشن كنيم؛ چون امشب فیلم "مرادبرقى" دارد و بچهها دوست دارند که آن را ببینند و دستبردار نیستند.»
🔸من، چون مهمان بودم، نمیتوانستم جلو بچهها را بگيرم؛ پس، سرم را به عنوان تأیید تكان دادم؛ امّا صحنههايى از آن فيلم ديدم كه مبتذل و بیمحتوا بود؛ مثلاً: یک مرد در نقش دو نفر، به خواستگارى دخترى رفت.
🔸دریافتم که مردم با صَرف وقت برای چنين چيزهایی، دچار بردگى میشوند!؛ برای همین، پس از برگشتن به قم، كتابی به نام «بردگى يا بندگى؟» نوشتم و چون براى چاپكردنش پول نداشتم و شايد به آن، اجازۀ چاپ هم داده نمیشود، چند تا از آن، كپى كردم و به دوستانم دادم.
🔸روزی دوستی گفت: «فُلان سرهنگ که در تهران است، کتاب "بردگی یا بندگی؟" را خوانده و چند صفحه از آن را کپی کرده و به عنوان مدرک نگه داشته و میخواهد براى تو پاپوش درست كند.» گفتم: نگران نباش؛ من در آن، چيزى ننوشتهام كه باعث گرفتاریام شود و فقط بعضی از عقايد پست و پليد اسرائيلیها و موانع اندیشیدن درست را نوشتهام؛ همچون: خرافهپرستى، تقليد كوركورانه، سينما، راديو، تلويزيون، هواپرستى، خودخواهى، کوتاهی و زیادهروی، و تحميل عقيده و سليقه.
🔸گفت: «ديگر میخواستى چه بنويسی؟! واژهبهواژۀ هر کدام از اينها، گرفتاری میآورد. خيال نكن که شيرخدايى و هر چه بخواهى، میتوانی انجام دهی و هر چه به اندیشه و قلمت آید، میتوانی بنويسی. اکنون زمانۀ گرفتاریها است و اختناق، همهجا را فراگرفته و هر كسی که حرف حق بزند، او را میگيرند و پدرش را درمیآورند. مگر نشنيدهاى كه چقدر روحانی و دانشجو زندانی شدهاند و حاجآقا "فلسفى" ممنوعالمِنبر شده است؟»؛ سپس گفت: «من، چون به تو علاقهمندم، به قم آمدهام تا بگويم که حواسّت را خوب جمع كن و بعضی از مطالب را ننويس یا منتشر نكن و بگذار تا زمان مناسب برای انتشار آنها فرارَسد.»
🔸سخنانش دلسوزانه بود و من در ظاهر پذیرفتم. در هنگام خداحافظى گفت: «اگر بتوانی، مدّتی به تهران نيا تا مبادا سرهنگ، تو را گرفتار کند.»
🔸پس از چهار ـ پنج ماه، به تهران رفتم. برادرم گفت: «برای شما اخطار آمده كه خودتان را به فُلان سرهنگ معرّفی كنيد.» پرسیدم: نمیدانی دربارۀ چيست؟ گفت: «نه؛ ولی فُلان خویشاوندمان میگفت: "قبل از اين كه برادرت پيش او برود، با من تماس بگیرد."»
🔸من شمارۀ تلفن آن شخص را از برادرم گرفتم و با او تماس گرفتم. گفت: «من از سرهنگ خواهش كردم که گزارش تو را پس بگيرد و كپى صفحات کتابت را هم از او گرفتم. تو هر گاه بخواهی که پیش او بروی، به من خبر بده.» گفتم: من كه نمیروم؛ مگر اين كه مرا با دستبند ببرند.
🔸در تهران زیاد نماندم و به قم برگشتم. ...
📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۲۷۳ ـ ۲۷۵.
#اسرائیل، #بردگی، #تفکر، #خرافه، #خودخواهی، #سینما، #فیلم
@benisiha_ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامۀ ایشان به فرزندشان):
🌷 #پسرم! بندگى خدا كن؛ نه بردگى خلق.
(خلق: مردم.)
💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/235/
#بندگی، #بردگی
@benisiha_ir