🔴 #داستان_جذاب
✅ #در_کفرستان،#کعبه_را_دیدم!
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشتهاند:
🔹ابراهیم خواص نقل کرده است: «به مکّه میرفتم. راهم از روم بود. شنیدم که دختر امپراتور روم دیوانه شده و پدرش او را در خانهای زندانی کرده است و پزشکان نتوانستهاند او را درمان کنند.
🔹دربارهی حالش پرسیدم. گفتند که آه سرد میکشد، گاهی میخندد، گاهی میگرید و همیشه به آسمان نگاه میکند. فهمیدم که بیماریاش بدنی نیست.
🔹به کاخ امپراتور رفتم و خود را پزشک معرّفی کردم. امپراتور پرسید: “برای درمان دخترم آمدهای؟” گفتم: آری. گفت: “به بالای کاخ نگاه کن و سرهای بریده را ببین. این، جزای پزشکانی است که نتوانند دخترم را درمان کنند!” گفتم: میبینم و ترسی ندارم! اجازهی ورود بدهید.
🔹او که شَهامتم را دید، اجازه داد. هنوز وارد اتاق دخترش نشده بودم که صدا آمد: “به مؤمنان بگو که چشمهای خود را ببندند.”! حالم دگرگون شد. دختر دوباره سخنش را تکرار کرد.
🔹پس از این که وارد شدم، به او گفتم: ای کنیز خدا! این چه حالی است که در تو میبینم؟ گفت: “در میان نعمتها با خدمتکاران و همراهانم نشسته بودم که ناگهان دردی به دلم وارد شد و غمی جانم را فراگرفت؛ آشفته و از خود، بیخود شدم. وقتی که از آن حال درآمدم، دیدم که در زنجیر هستم! به تقدیر الاهی راضی شدم و فهمیدم که خدا بدی دوستانش را نمیخواهد. حیران او شدم و پردههای تاریک کفر را از جلو چشم دل کنار زدم. هنگامی که کفر رفت، اسلام آمد و به دنبال تاریکی، نور را آشکارا دیدم و مسلمان شدم.”
🔹دلم به او سوخت که در خانهی کفر بماند؛ گفتم: میخواهی تو را از این جا نجات بدهم و پیش مسلمانها ببرم؟ گفت: “هنر، این است که در خانهی کفر، مسلمان باشی. مگر آنجا چه هست که اینجا نیست؟” گفتم: کعبه. پرسید: “آنجا را زیارت کردهای؟” گفتم: ۷۰ بار!
🔹گفت: “بالا را نگاه کن.” هنگامی که نگاه کردم، کعبه را دیدم! گفت: “ای پیر سیر و سلوک! کسی که با پا برود، کعبه را زیارت میکند و کسی که با دل برود، کعبه به زیارت او میرود!”
🔹گفتم: تو را به خدا چگونه به اسلام رسیدی و این مقام را به دست آوردی؟ گفت: “تقدیر خدا را پسندیدم و به آن راضی شدم.“
🔹گفتم: من چگونه از اینجا بروم تا در امان بمانم؟ گفت: “به کعبه رو کن؛ به مقصد میرسی!“ دیدم راهی آشکار شد که هیچ مانعی در آن نبود! از خانهی کفر درآمدم و به خانهی اسلام رسیدم.»
#تسلیم، #رضا، #کعبه_مقدّسه، #نگاه_به_نامحرم
🔵 وبگاه و کانال عالم عارف، حضرت استاد بِنیسی:
🆔 @benisiha_ir | 💻 benisiha.ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامۀ ایشان به فرزندشان):
🌷 #پسرم! اگر مسلمانى، تسليم باش.
یعنی: تسلیم «تقدیرات» و «دستورها»ی خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ باش.
💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/235/
#اسلام، #تسلیم
@benisiha_ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامۀ ایشان به فرزندشان):
🌷 #پسرم! در كارهاى خدا چونوچرا نكن.
💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/235/
#تسلیم، #رضا
@benisiha_ir
🔴 #پند_پیران_بر_پوران
مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامۀ ایشان به فرزندشان):
🌷 #پسرم! روحت را تسليم خدا كن؛ كه برای او است.
💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب:
http://benisiha.ir/235/
#تسلیم
@benisiha_ir
🔴 #ابیات_معنوی
💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ :
🔸خوش به آن كس كه شود تسلیم حق
🔸شیعه باشد، شیعۀ آل کِسا!
(حق: از نامهای خداوند والا: آل کسا: حضرت محمّد ـ صلّی الله علیه و آله. ـ ، امام علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین. علیهم السّلام.)
💻 مشاهدۀ ابیات معنوی دیگر از ایشان:
http://benisiha.ir/33/
#تسلیم، #تشیع
@benisiha_ir