eitaa logo
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
272 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
24 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها و آثار فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @ghatreghatre. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 عارفان در وصف تو درمانده‌اند 🔶 که تو را «نور خدایی» خوانده‌اند (وصف: ستایش.) 📖 امید آینده، ص ۸۳. 💻 مشاهده‌ی ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام) @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ در کتاب «حرف‌های طِلایی» (پندنامه‌ی ایشان به دخترشان): 🌷! عفیفه باش تا عقیله باشی. (عفیفه: پاکدامن. عقیله: عاقل، خردمند.) 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/149/ ، ، @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 🔵 🔸حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ فرمودند: «مَن عَلَّمَ وَلَدًا لَهُ القُرآنَ قَلَّدَهُ اللهُ قِلادَة یُعجَبُ مِنهُ یَومَ القِیامَة؛ کسی که به فرزندش قرآن یاد بدهد، خدا گردنبندی به گردنش می‌اندازد که در روز قیامت، همه از آن، شگفت‌زده می‌شوند.» این گردنبند، آن‌قدر ارزشمند و زیبا است که همه‌ی انسان‌ها را در آن روز، شگفت‌زده خواهد کرد. 🔸حضرت امیرالمؤمنین، امام علیّ بن ابی‌طالب ـ سلام الله تعالی علیهما. ـ فرمودند: «حَقُّ الوَلَدِ عَلَی الوالِدِ اَن یُحَسِّنَ اسمَهُ، و یُحَسِّنَ اَدَبَهُ، و یُعَلِّمَهُ القُرآن؛ حقّ فرزند بر پدر، این است که نام نیکو بر او بگذارد و نیکو تربیتش کند و قرآن را به او یاد بدهد.» 🔸نام نیکو یعنی: نامی که خداوند والا ـ جلّ جلاله، و حسنت اسماؤه. ـ آن را نیکو بداند؛ نه پدر و مادر و دیگران؛ پس بر فرزندانمان نام‌های «چنگیز»، «اشکان»، «شبنم»، «پانته‌آ» و مانند این‌ها نگذاریم. 🔸این، حقّ فرزند بر پدر است که نام نیکوی خداپسند بر او گذاشته بشود و اگر پدری بر فرزندش چنین نامی نگذارد، بر طبق حدیث شریف، فرزندش در روز قیامت یقه‌اش را می‌گیرد! 🔸مگر نام‌های خداپسند، مانند نام‌های اهل بیت ـ سلام الله تعالی علیهم. ـ چه اشکالی دارند که بعضی، نام‌های دیگری را روی فرزندانشان می‌گذارند؟! 🔸ممکن است که بعضی بگویند: «این نام‌ها قدیمی هستند.» خب اوّﻻً: بعضی از نام‌هایی که خداپسند نیستند، قدیمی‌ترند؛ پس چرا می‌خواهی یکی از آن‌ها را بر فرزندت بگذاری؟؛ ثانیاً: مگر هر چیز قدیمی بد است؛ پس چرا مثلاً به تمدّن ایرانی‌ات می‌نازی؟ 🔸ممکن است که بعضی بگویند: «نام خداپسند، مثل علی و فاطمه، در خاندان ما زیاد است.» خب چیزهای دیگر هم در خاندان شما زیاد است؛ مانند خانه، وسیله‌ی نقلیّه، فرش، یخچال و گوشی؛ پس چرا آن‌ها را تهیّه می‌کنی؟ 🔸گذاشتن نام نیکوی خداپسند بر فرزند، حقّ فرزند بر «پدر» است؛ پس «پدر» وظیفه دارد که چنین نامی بر او بگذارد؛ در نتیجه، او نمی‌تواند به مادر فرزند، اجازه‌ی نامگذاری بدهد؛ مگر به این شکل که مادر، نام نیکوی خداپسندی را انتخاب کند و پدر، آن را بر فرزندش بگذارد. 🔸حقّ دیگر فرزند بر پدر و وظیفه‌ی پدر نسبت به او، این است که او را نیکو تربیت کند و مؤدّبِ به آداب دین بار بیاورد. 🔸متأسّفانه بعضی از پدرها همه‌ی نیازهای مادّی فرزندشان را تأمین می‌کنند؛ امّا با تربیت او کاری ندارند و حتّی بعضی فرزندشان را آگاهانه یا ناآگاهانه، بد تربیت می‌کنند؛ مثلاً: برای کودکشان گوشی اندروید می‌خرند و فرزندشان با آن به فضاهایی وارد می‌شود که نباید وارد بشود و دچار مسائلی می‌شود که نباید دچار بشود یا فرزندشان را به کلاس رقص می‌فرستند و یا به کارهای بد او می‌خندند و در نتیجه، او تشویق می‌شود و آن کارها را ادامه می‌دهد. 🔸ما باید فرزندانمان را نیکو تربیت کنیم و به آن‌ها ادب و دینداری یاد بدهیم؛ مثلاً: از همان کودکی‌شان یاد بدهیم که وقتی مَحرمی را دیدید، به او سلام کنید و لبخند بزنید و با او دست بدهید و وقتی پدر یا مادرتان پیشتان آمد، به احترامش بلند بشوید و وقتی با لامپ کاری ندارید، آن را خاموش کنید. 🔸حقّ دیگر فرزند بر پدر و وظیفه‌ی پدر نسبت به او، این است که به او قرآن یاد بدهد؛ هم قِرائتش را و هم تفسیرش را و اگر خودش نمی‌تواند یاد بدهد، او را به کلاس‌های قرآنی بفرستد. 🔸این‌ها حقوق فرزند بر پدر است و اگر پدری آن‌ها را رعایت نکند، چه‌بسا فرزندش در روز قیامت از او بازخواست کند و بگوید: «پدر! چرا بر من نام نیکوی خداپسند نگذاشتی؟ چرا مرا نیکو تربیت نکردی؟ چرا به من قرائت و معارف قرآن را یاد ندادی؟» ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 عشق تو بر عاشقانت جان دهد 🔶 مهر تو بر دوستان، ایمان دهد (مِهر: دوست‌داشتن.) 📖 امید آینده، ص ۸۳. 💻 مشاهده‌ی ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)، ، @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی: 🔸«بِنيسى» گفت بعد از آزمايش 🔸كه دين از عشق حق، سرشار باشد (حق: از نام‌های خداوند والا.) 💻 مشاهده‌ی ابیات معنوی دیگر از ایشان: http://benisiha.ir/33/ ، ، @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 ما به امّید نگاهت زنده‌ایم 🔶 گرچه از اعمال خود، شرمنده‌ایم (گرچه: اگرچه.) 📖 امید آینده، ص ۸۴. 💻 مشاهده‌ی ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام) @benisiha_ir
🔴 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامه‌‌ی ایشان به فرزندشان): 🌷 ! در هنگام خوابیدن، روزت را محاسبه کن. (محاسبه: بررسی، رسیدگی، حساب‌وکتاب.) 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/235/ ، @benisiha_ir
67.2K
🔴 (به گزینش حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی) 🌹یوسُفا! از گرگ رَه، اندیشه کن 🌹رو به مِصر خویش و، غربتْ پیشه کن (ره: راه. اندیشه کن: بترس، نگران باش. رو: برو. مصر: شهر. پیشه کن: کاری را به عنوان شغل قراردادن.) 📝 از: . 💻 مشاهده‌ی ابیات زیبای دیگر: http://benisiha.ir/14/ ، ، @benisiha_ir
🔴 🎤 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی: 💠 🔸در اخبار اعلام شد که در ایران در مسافرت‌های نوروزی سال ۱۳۹۷، بیش‌تر از ۱۶/۰۰۰ نفر، تلف یا مصدوم شدند! 🔹بعضی از رانندگان موتور، به سبب حوادث رانندگی و…، از روی موتور به جوی آب می‌افتند و سکتۀ مغزی می‌کنند یا جان می‌دهند. 🔸نقل شده است که راننده‌ای پشت چراغ قرمز توقّف کرد؛ امّا هنگامی که چراغ، سبز شد، راه نیفتاد ؛ چون در همان‌جا، جان داده بود! 🔹کودکی را می‌شناختم که بر طبق نقل، در تصادف از پنجرۀ ماشین به بیرون پرت شد و پس از چند لحظه جان داد. 🔸برای حفظ‌شدن از چنین بلاهایی چه کاری می‌توان انجام داد؟ 🔹حضرت امام جعفر صادق ـ سلام الله تعالی علیه. ـ فرمودند: «ما یَقرَاُ اَحَدٌ "اِنّا اَنزَلناهُ" حینَ یَرکَبُ دابَّتَهُ اِلّا نَزَلَ مِنها سالِمًا مَغفورًا لَهُ، و لَقارِئُها اَثقَلُ عَلَی الدَّوابِّ مِنَ الحَدیدِ (۱)؛ هیچ کس در هنگامی که سوار حیوانش می‌شود، (سوره‌ی) "انّا انزلناه" را نمی‌خواند، مگر این که سالم (و) آمرزیده، از آن پیاده می‌شود و قطعاً قِرائت‌کنندۀ آن، بر روی حیوانات، سنگین‌تر از آهن است.» 🔸اگر دو تریلی با هم تصادف کنند و بار یکی آهن و بار دیگری بشکه باشد، شاید بشکه‌ها به زمین بیفتند؛ امّا آهن‌ها به‌آسانی نمی‌افتند؛ چون آهن، خیلی پُروزن و سنگین است. شاید مقصود حضرت، این بوده است که اگر کسی این سوره‌ را در هنگام سوارشدن بخواند و در راه، دچار تصادف و مانند آن شود، سنگین‌تر از آهن، سر جایش می‌ماند و مثلاً صورتش به شیشۀ ماشین برخورد نمی‌کند یا از روی موتور پرت نمی‌شود. 🔹بنا بر این حدیث شریف، چنانچه انسان در وقت سوارشدن به وسیلۀ نقلیّه‌، سورۀ مبارکۀ قدر را بخواند، اوّلاً: از آن پیاده می‌شود؛ پس در بین راه نمی‌میرد و تلف نمی‌شود و ثانیاً: گناهان او و دست‌کم، برخی از آن‌ها آمرزیده می‌گردد و در نتیجه به آثار و عذاب‌های آن گناهان دچار نمی‌شود و ثالثاً: اگر در راه برای وسیله‌اش اتّفاق بدی بیفتد، خود او سنگین‌تر از آهن، سر جایش باقی می‌ماند و برای خودش اتّفاق بدی نمی‌افتد. (۱) مکارم‌الأخلاق، ص ۲۴۲. ، ، ، @benisiha_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 هر مرد و زن شیعه، تو را رهبر خود خوانْد 🔶شادند که خاری به گلستان تو هستند (گلستان: باغ.) 📖 امید آینده، ص ۸۵. 💻 مشاهده‌ی ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام) @benisiha_ir
🔴 یک پرسش مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «یکصد سؤال» از خوانندگان برای برانگیختن اندیشه‌‌ی آنان: ❓آیا همۀ احکام دین مقدّس اسلام، مطابق با حکم عقل است یا از روی حکمت است؛ بدون این که مطابق با حکم عقل باشد؟ ، ، @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 🔵 🔸حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ فرمودند: «اِذا اَحَبَّ اَحَدُکُم اَن یُحَدِّثَ رَبَّهُ فَلیَقرَاِ القُرآن؛ هنگامی که یکی از شما دوست دارد با پروردگارش سخن بگوید، قرآن بخواند.» 🔸چقدر زیبا است! وقتی که ما داریم قرآن می‌خوانیم، هم خداوند والا ـ جلّ جلاله، و حسنت اسماؤه. ـ‌ دارد با ما حرف می‌زند ـ چون قرآن کریم کتابش است. ـ و هم ما داریم با او حرف می‌زنیم و چه چیزی ارزشمندتر از این است که او، هم با ما حرف بزند و هم به ما اجازه بدهد که با او حرف بزنیم؟ 🔸گفته شده که ماهی، چون در آب است، قدر آب را نمی‌داند. ما هم که قرآن کریم داریم، گاهی قدرش را نمی‌دانیم. 🔸مرحوم حضرت امام ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در ۷ نوبت از هر شبانه‌روز، قرآن کریم تلاوت می‌کردند و هر روز دست‌کم، یک جزء می‌خواندند. مقام معظّم رهبری هم خیلی اهل قِرائت قرآن کریم است. قرآن کریم با پوست، خون، رگ و استخوان این بزرگان آمیخته شده. 🔸حضرت آیت‌الله علی کریمی جهرمی ـ دامت برکاته. ـ کتابی به نام «خاطرات قرآنی» نوشته و در آن، تعدادی از خاطراتش درباره‌ی قرآن کریم را بیان کرده. هر خاطره‌ای را نمی‌شود بیان کرد؛ مثلاً: خاطرات ویژه‌ای که بین اولیای خدا با خدا است؛ امّا بعضی از آن‌ها را که هم قابل‌بیان‌اند و هم ارزشمند، خوب است که برای ماندن در تاریخ، عمومی کرد. ایشان خاطراتشان درباره‌ی حالات خوشی که با قرآن کریم داشته‌اند و حرف‌زدن‌هایشان با خدا از راه قِرائت این کتاب الاهی را به‌زیبایی در این کتاب نوشته‌اند. بنده در مدّتی که آن را خواندم و با آن زندگی کردم، چه حالاتی که نداشتم و چه لَذّت‌هایی که نبردم! الحمد لله. این کتاب، خیلی دلنشین و خواندنی است. حیف است که چنین کتابی وجود داشته باشد و مؤمن‌ها آن را نخوانند. شمارگان این کتاب باید در طول سال به میلیون برسد؛ نه این که از آن، کم‌تر از ۱۰/۰۰۰ نسخه چاپ شده باشد و تازه! خیلی از آن‌ها به فروش هم نرفته باشد. حتماً هم این کتاب را بخوانید و هم تعدادی از آن را به عزیزانتان و دیگران هدیّه بدهید و وقف در گردش کنید. 🔸چقدر این حدیث، زیبا بود!: «هنگامی که یکی از شما دوست دارد با پروردگارش سخن بگوید، قرآن بخواند.»؛ پس همیشه قرآن بخوانیم. ، ، ، ، ، ، @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ دربارۀ آن حضرت: 🔶 هر آن کاو دید رُخسارش، به لب زد مُهر خاموشی 🔶 به پیش عالِم غیبی، همه، طِفل دبستانند (کاو: که او. رخسار: چهره. خاموشی: سکوت. طفل: کودک.) 📖 امید آینده، ص ۸۶. 💻 مشاهده‌ی ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)، @benisiha_ir
🔴 💠 ! مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشته‌اند: 🔹در تابستان سال ۱۳۵۴، یکی از علما نقل کرد که مرحوم پدرم همیشه می‌گفت: «تنهاآرزوی من زیارت امام حسین ـ علیه السّلام. ـ است.» و چند بار برای رفتن به کربلا پول جمع کرد؛ ولی چون روابط عِراق و ایران تیره بود، نتوانست مشرّف شود و آن پول‌ها را برای ازدواج جوانان فقیر و... خرج کرد. 🔹او در اواخر عمرش سکته کرد و دیگر نمی‌توانست حرَکت کافی داشته باشد و از این که به آرزویش نرسید، بسیار ناراحت بود. 🔹روزی که وصیّت می‌کرد، به من گفت: «اگر پس از من به کربلا رفتی، از طرف من هم امام حسین ـ علیه السّلام. ـ را زیارت کن و سلامم را به ایشان برسان.» گفتم: چَشم؛ شما هم پس از وفات، هرچه‌زودتر به خوابم بیایید و دربارۀ عالَم برزخ به من خبر دهید. او هم پذیرفت و پس از چند روز رحلت کرد. 🔹یک سال پس از وفاتش، او را در خواب دیدم؛ در حالی که بسیارشاد و همچون کسی بود که به آرزویش رسیده باشد و به سبب شادی، سر از پا نشناسد. 🔹به او گفتم: پدر! من یک سال برای دیدن شما در خواب، انتظار کشیدم. چرا در این مدّت به خوابم نیامدید؟ پاسخ داد: «فرزندم! چنانکه می‌دانی، من در دنیا همیشه آرزوی زیارت امام حسین ـ علیه السّلام. ـ را داشتم؛ امّا اختلاف دو کشور، مانع رسیدن من به آرزویم شد و من با این آرزو مُردم. همین‌که روحم از بدنم خارج شد، به فرشتگان خطاب رسید که او با آرزوی زیارت گوشوارۀ عرش خدا، امام حسین ـ علیه السّلام. ـ ، جان داد؛ پس او را به کربلا ببرید تا به آرزویش برسد. فرشته‌ها مرا به آن‌جا بردند و من تا کنون با اشتیاق، مشغول زیارت آن حضرت بودم و نمی‌توانستم از زیارت ایشان دل بکنم و به دیدار تو بیایم.» 🔹گفتم: پدر! گفته می‌شود که اختلافات دو کشور به‌زودی برطرف و راه کربلا باز خواهد شد و اگر چنین شود، من هم به زیارت آن حضرت مشرّف خواهم شد و برای شما دعا خواهم کرد. پدرم گفت: «آری؛ امّا فقط تعداد کمی از ایرانی‌ها، آن هم در ۷ یا ۸ و یا ۱۵ روز، به عراق راه خواهند یافت؛ سپس حکومت عراق راه را خواهد بست و بین دو کشور، جنگی برپا خواهد شد.» 🔹پس از این که بیدار شدم، تاریخ خواب و سخنان پدرم را یادداشت کردم. آنچه او گفت، اتّفاق افتاد و من بیش‌تر باور کردم که بعضی از ارواح، از برخی مسائل دنیا خبر دارند. ، ، ، ، (علیه السّلام) @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 بدون فیض آن زیبا جهان نابود می‌گردد 🔶 که اَندَر سایه‌ی لطفش همه در بَحر احسانند (اندر: در. بحر: دریا.) 📖 امید آینده، ص ۸۶. 💻 مشاهده‌ی ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)، @benisiha_ir
🔴 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی در هنگام عِمامه‌گذاری توسّط مرحوم حضرت آیت‌الله سیّد محمّد وحیدی شَبِستَری. رضوان الله تعالی علیهما. @benisiha_ir
🔴 درباره‌ی مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ : 🖊 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی: 🔸تنهاخواهرم گفت که ایشان می‌فرمودند: «در همه‌جا "بسم الله الرّحمان الرّحیم" بگویید و بلند بگویید؛ چون آمریکا (که دشمن ما است،) نمی‌خواهد که نام خدا بر زبان‌ها جاری شود.» ، ، @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 ای آن که عاشقان تو هر جا نِدا کنند: 🔶 «مهدی! بیا»! بیا، که به جانت دعا کنند (ندا: خطاب.) 📖 امید آینده، ص ۸۷. 💻 مشاهده‌ی ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)، @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «حرف‌های طِلایی» (پندنامه‌ی ایشان به دخترشان): 🌷! زنِ باسلیقه باش؛ نه زن سلیطه. (سلیطه: زن زبان‌دراز، بدزبان.) 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/149/ ، @benisiha_ir
🔴 📝 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی: 💠 🔸در میانۀ صحبت‌ها[ی ایشان و بنده،] یک پسربچه و یک دختربچۀ کوچک‌تر که نوه‌های ایشان بودند و به ایشان «آقاجون» می‌گفتند، آمدند. 🔹ایشان از آنان خواستند که به طبقۀ بالا برگردند؛ امّا آنان نپذیرفتند. ایشان به آنان فرمودند: «ویفر و نخودی [= نخودچی] دارم. از کدام یک می‌خواهید تا به شما بدهم؛ ولی به شرط این که بروید؟» دختربچه گفت: «نخودی می‌خواهم.»؛ ولی پسربچه که شاید چهارساله بود، گفت: «من نمی‌خواهم و برنمی‌گردیم.» ایشان برخاستند تا به دختربچه نخودچی دهند. 🔸پسربچه صندلی ایشان را برداشت و به ایشان گفت: «آقاجون! صندلی‌ات را برداشتم.» آقا فرمودند: «صندلی مرا کجا بردی؟»، خندیدند و فرمودند: «بده.»؛ ولی او نداد. ایشان صندلی دیگری آوردند؛ پسربچه، آن را هم گرفت. ایشان خواستند که صندلی سوم را بیاورند؛ پسربچه خندید و آن را نیز گرفت. ایشان هم خندیدند و فرمودند: «روی زمین می‌نشینیم.» بنده هم روی زمین نشستم؛ با این که ایشان فرمودند: «شما راحت باشید.» پسربچه تعدادی از صندلی‌ها را که روی هم گذاشته شده بودند، آورد و آن‌ها را به صورتِ خوابیده، روی زمین و در کنار هم قرار داد. ایشان فرمودند: «چه غوغایی کرده‌ای!» پسربچه گفت: «تصادف شده است.» ایشان خندیدند. 🔹پسربچه، خواهرش را اذیّت می‌کرد. پس از دقایقی، ایشان آنان را به طبقۀ بالا بردند و خلاصه: با آنان کاملاً مدارا کردند. 💻 مشاهده‌ی خاطرات دیگر مرتبط با ایشان: http://benisiha.ir/360-2/ ، ، ، @benisiha_ir