eitaa logo
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
268 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
24 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها و آثار فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @ghatreghatre. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 !، بخش 2 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشته‌اند: 🔹... ربيع نشانی‌اش را پرسید و پیش او رفت. ديد که در یک بيابان، گرگی مشغول چَرانيدن گوسفندان او است و خودش دارد نماز می‌خواند! 🔹هنگامی که نمازش تمام شد، ربيع با صدای بلند گفت: «اَلسَّلامُ عَلَيکِ يا مَيمونَة!» او پاسخ داد: «عَلَيکَ السَّلامُ يا رَبيع!» ـ چگونه مرا شناختی؟! ـ کسی كه مرا به تو شناساند، تو را هم به من شناساند و آن عروسی در بهشت موعود خواهد بود! ـ از چه زمانی گرگ‌ها با گوسفندها آشتی كرده‌اند؟! ـ از روزی که من از خدا اطاعت می‌کنم. تا من از اطاعت او دست برندارم، گرگ‌ها گوسفندان مرا نمی‌درند. 🔹سپس میمونه به ربیع رو کرد و گفت: «ای ربيع! برایم آياتی از قرآن بخوان.» ربيع اين آيات مبارکه را تلاوت کرد: «اِنَّ لَدَينا اَنكالًا و جَحيمًا و طَعامًا ذا غُصَّةٍ و عَذابًا اَليمًا؛ [قطعاً در نزد ما عذاب‌هایی سخت و آتشی پُرشعله و غِذایی گلوگیر و عذابی پُردرد است.]» 🔹هنوز آيه به پایان نرسیده بود كه ميمونه فریادی کشید و جان به جان‌آفرين تسليم كرد! 🔹ربيع نقل کرده است: «جمعی از زنان آمدند که همراه خود، كفن و حَنوط (دارویی خوشبو که پس از غسل‌دادن مرده به او می‌زنند) برای او آورده بودند! از آنان پرسيدم: "شما از كجا فهمیدید كه او از دنیا رفت؟" گفتند: "او هميشه دعا می‌كرد كه خدايا! مرگ مرا در حضور ربيع بن خثيم قرار بده. هنگامی که شنيديم كه تو پیش او آمده‌ای، فهمیدیم كه دعایش مستجاب شده است."» 💻 مشاهده‌ی داستان‌های دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/05/153/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 (به گزینش حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی) ✅ ! ▪️پول‌ها را شمرد تا این که بغض‌هایش رسید تا گریه ▪️گفت: «آقا! حراج» با غصّه، گفت: «خانم! حراج» با گریه ▪️داد زد: «مادرم عمل دارد، یک بغلْ بغض در بغل دارد ▪️دکترش گفته راه حل دارد، دارد امّا هزینه‌ها»،... گریه ▪️فکر مادر که سور و ساتش را...، شهرداری همه بِساطش را... ▪️نانِ شب‌مانده‌ی بیاتش را خورد و با بغض بی‌صدا گریه... ▪️کودکی در‌به‌در به فکر نان، فکر تلخ هزینه‌ی درمان ▪️عصر پاییز و بارش باران، درد دارد در این هوا گریه ▪️دکترش گفته بود: «باید که...»، هی دعا می‌فروخت، شاید که ▪️از پسِ خرج آن برآید که...، کار کودک فقط دعا، گریه ▪️گفت که قول می‌دهم حتماً خرج درمان و این عمل را من... ▪️تا زمانی که زنده‌ام، اصلاً غم نخور مادرم!، چرا گریه؟ ▪️کار می کرد کلّ سالش را، جمع می‌کرد تا ریالش را ▪️بغض می‌کرد هی سؤالش را: تا کجا درد؟! تا کجا گریه؟! ▪️فرصت او تمام شد آخر، آب از سر گذشت تا مادر ▪️چشم خود را ببندد و دیگر، تا سرانجام ماجَرا... گریه ▪️پیش چشم تمام دکترها مادرش را گرفت بی‌پولی ▪️رفت پای بِساط خودْ کودک، او تمام مسیر را گریه... ▪️فکر مادر برای او غصّه، بندِ پایان ندارد این قصّه ▪️زندگی یعنی: ابتدا گریه، زندگی یعنی: انتها گریه 📝 از: محمّد محمودآبادی. ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 ❓پرسش حاج‌آقا بِنیسی: آیا براى این که بعضی پس از نماز دست‌ها را روى چشم‌ها می‌گذارند و آیةالکرسى می‌خوانند، روایت داریم؟ 🔍 پاسخ حضرت آیت‌الله سیّد محسن خرّازی ـ دامت برکاته الوافرة. ـ : مرحوم آقاى اراکی [‌= آیت‌الله العظمی محمّدعلی اراکی، استاد آیت‌الله خرّازی،] می‌فرمود که روایت داریم. 💻 مشاهده‌ی این مطلب و «پرسش‌های دیگر حاج‌آقا بنیسی و پاسخ‌های آیت‌الله خرّازی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2017/10/223/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 #تصویر عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کنار مزار شریف حضرت سکینه ـ علیها السّلام. ـ در شهر دِمشق سوریّه در فروردین 1377. 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 درباره‌ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : ✅ 🖋 به قلم فرزندشان، حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی: 🔸یک روز فرمودند: «هر گاه قلبم ناآرام می‌شود، قرآن را روی آن می‌گذارم و دلم آرام می‌شود.» 💻 مشاهده‌ی «خاطرات و نکاتی خواندنی درباره‌ی حضرت استاد بِنیسی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/05/289/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🌷 ! دین مقدّس اسلام را معیار گفتار و کردارت قرار بده. 📖 پند پیران بر پوران (پندنامه‌ی ایشان به فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل). ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 (به گزینش حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی) 🌹در باغ ما به لاله، می ناب می‌دهند 🌹صد خار از برای گلی آب می‌دهند 📝 از: 💻 مشاهده‌ی این مطلب و «ابیات زیبا»ی دیگر، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2017/05/14/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 ! 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشته‌اند: 🔹در قوم بنی‌اسرائیل عابدی زندگی می‌کرد. روزی شنید که مردم پیش درختی می‌روند و آن را عبادت می‌کنند؛ پس خشمگین شد و از روی تعصّب دینی و برای خدا، تبری برداشت و به سوی آن درخت راه افتاد تا آن را از ریشه بکَند. 🔹ابلیس به شکل انسان آشکار شد و به او گفت: «برگرد و به عبادتت مشغول باش. تو را چه کار به این کار؟» عابد، عصبانی شد و با او سخت درآویخت و او را بر زمین زد و روی سینه‌اش نشست! 🔹ابلیس گفت: «از من دست بردار تا سخنی نیکو به تو بگویم.» عابد او را رها کرد. 🔹ابلیس گفت: «این، کار پیامبران است؛ نه تو.» عابد گفت: «من از این کار برنمی‌گردم.» و دوباره با او درگیر شد و او را بر زمین زد. 🔹ابلیس گفت: «ای عابد! تو مردی هستی که مردم هزینه‌های زندگی‌ات را پرداخت می‌کنند. اگر تو بریدن درخت را بر عهده‌ی دیگران بگذاری، من هم روزی دو دینار بر بالین تو می‌گذارم تا هم هزینه‌ی زندگی خودت را با آن تأمین کنی و هم از آن به عابدان دیگر بدهی.» 🔹عابد با خود گفت که یک دینار آن را برای خودم خرج می‌کنم و دینار دیگر را صدقه می‌دهم و این کار، به‌‌تر از کندن آن درخت است. من که پیامبر نیستم و به این کار، مأمور نشده‌ام و در نتیجه، از ابلیس دست برداشت. 🔹پس از آن، ابلیس هر روز دو دینار برای او می‌آورد؛ امّا پس از چند روز، دیگر نیاورد. عابد باز خشمگین شد و دوباره تبری برداشت و به سوی درخت راه افتاد. 🔹این بار نیز ابلیس جلو او را گرفت و با هم درآویختند؛ امّا ابلیس او را بر زمین زد و روی سینه‌اش نشست! عابد گفت: «چرا من که دو بار تو را بر زمین زده بودم، این بار زمین خوردم؟» ابلیس گفت: «آن دو بار برای خدا و حفظ دین او، خشمگین شدی و به این کار اقدام کردی و در نتیجه، خدا تو را نیرومند ساخت و تو مرا بر زمین زدی؛ ولی این بار برای دنیا و خودت خشمگین شدی و از هوای نفست پیروی کردی و برای همین شکست خوردی.» ، 💻 مشاهده‌ی داستان‌های دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/05/153/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 (به گزینش حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی) ✅ 🔸حضرت آقا [= آیت‌الله العظمی محمّدتقی بَهجت ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ ]… فرمودند: «مرحوم علّامه [حلّی]، صاحب کتاب “قواعد”، نسبت به فرزندش، فخرالمحقّقین، بسیار با احترام برخورد می‌کرد؛ کَما این که مرحوم فخرالمحقّقین هم نِهایت ادب را نسبت به پدر بزرگوارش رعایت می‌کرد. 🔸فخرالمحقّقین وقتی نام پدرش را می‌بَرد و کلامی از او نقل می‌کند، در تکریم مقام پدرش، جَناب علّامه، به طور مکرّر می‌فرماید: “علیه منّی السّلام.” [= بر او از من سلام باد.] و آن پدر عالم و بزرگوار هم درباره‌ی فرزندش عبارت عجیبی به کار برده و آن، کلمه‌ی “مولای” است؛ یعنی: آقا و مولا و سَرورم، فخرالمحقّقین!» 📖 حدیث دلتنگی، ص ۱۴۳. ، ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🌷 ! عزّت نفْست را با ذلّت مال عِوض نکن. 📖 حرف‌های طِلایی (پندنامه‌ی ایشان به تنهادخترشان). ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 #برگزیده‌ ی کتاب «چهل قدم تا ملکوت» به شکل #متن_PDF 🔍 موضوع: خاطراتی از حضرت آیت‌الله محمّدباقر باقری کنی. دامت برکاته. 🖊 نویسنده: عادل حسین‌قربان. 🖋 برگزیده‌نویسی: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی. 📖 فایل PDF این برگزیده‌ی دلنشین را در این نشانی ببینید: http://benisiha.ir/2019/05/40/ #آثار_حاج_آقا_بنیسی، #علما 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir