eitaa logo
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
273 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
24 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها و آثار فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @ghatreghatre. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 📝 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی: 🔹روزی به تکبیرگوی پیر نماز جماعت حضرت آیت‌الله سیّد محسن خرّازی ـ دامت برکاته. ـ عرض کردم: «حمد و سورۀ نمازهای ظهر و عصر را باید آهسته خواند؛ امّا شما بلند خواندید.» با فروتنی گفت: «تا حالا چند نفر به من تذکّر داده‌اند؛ امّا من فراموش می‌کنم. شما یک سیلی به گوشم بزنید تا در یادم بماند!» گفتم: «بنده نباید چنین کاری را انجام دهم. وظیفه‌ام تذکّردادن بود که انجام دادم.» 🔹چقدر بعضی برای دین و دینداری‌شان، ارزش قائل هستند! 🔹پس از مدّتی شنیدم که این کهنسال مؤمن بر سر سجّادۀ نماز شب جان داده است. 🔹خوشا به حال کسانی که عاقبت‌به‌خیر شوند و در حالی جان دهند که مشغول عمل صالح هستند! 💻 مشاهده‌ی خاطرات دیگر: http://benisiha.ir/2020/05/384/ ، ، ، ، @benisiha_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1399.6.4 پندهای رسول اکرم (ص) به ابوذر.mp3
27.91M
🔊 ، 🎤 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی ✅ موضوع: شرح پندهای حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ به ابوذر (6) 📅 1399/6/4؛ شب ششم ماه محرّم 1442 🚪هیأت بانوان عصمة‌الزّهراء (علیها السّلام) @benisiha_ir
1399.6.4 اهل بیت (ع) از نگاه امام حسین (ع).mp3
29.57M
🔊 ، 🎤 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی ✅ موضوع: اهل بیت از نگاه امام حسین (علیهم السّلام) (6) 📅 1399/6/4؛ شب ششم ماه محرّم 1442 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisiha_ir
1399.6.4 مدّاحی کربلایی تقی‌لو دربارۀ حضرت قاسم.mp3
16.53M
🔊 ، 🎤 کربلایی علیرضا تقی‌لو ✅ موضوع: روضه‌ و مدّاحی دربارۀ جَناب قاسم بن الحسن (علیهما السّلام) 📅 1399/6/4؛ شب ششم ماه محرّم 1442 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت 44: 🔸... پدرم گفت: «2 تا مژده به شما بدهم. يكى: اين كه... .» [که در قسمت 43 گذشت]. 🔸بعد، [مادرم و من] از پدرم پرسيديم: «مژده‌ی دومت چيست؟» گفت: «يادم رفت بگويم. پهلوان‌‏صفدر به كارخانه آمده بود. از من پرسيد: "اسماعيل! می‌‏گويند: مادر شيرخدا مريض شده. می‌‏خواهى او را به تهران ببرى و در بيمارستان بسترى كنى؟" گفتم: بله. گفت: "تو خدمتى به من كرده‌‏اى. الان آمده‌‏ام در مقابل آن خدمت، خدمتى به تو بكنم." گفتم: چه خدمتى؟ من به تو چه خدمتى كرده‌‏ام؟ گفت: "اسماعيل! يادم نرفته در حدود 10 سال پيش كه من به پهلوانىِ اين دِه شهرت يافته بودم، يک روز جلو مسجد به همه می‌‏گفتم كه روح پهلوانى در جوانان دِه ما خشكيده است. الان چندسالى است كه از جوانان، يكى حاضر نشده با من كشتى بگيرد يا لااقل، زورآزمايى كند. تو در آن ميان گفتى: ‹من حاضرم با تو كشتى بگيرم.› با تمسخر گفتم: اسماعيل! تو كه خيلى لاغر و نحيف هستى. اگر با من كشتى بگيرى، همه‌ی استخوان‌‏هايت خُرد و خمير می‌‏شوند. گفتى: ‹عيب ندارد. حرف تو كه به زمين نمی‌‏افتد كه روح پهلوانى در روح جوانان ما خشكيده است.› آن موقع با هم كشتى گرفتيم. من وسط كشتى متوجّه شدم كه زور تو بيش‌‏تر از من است؛ ولى نمی‌‏خواهى مرا به زمين بزنى و آخرسر، كارى كردى كه خودت را به زمين انداختى. همه هورا كشيدند و به من گفتند: ‹بارک‌‏اللّه پهلوان‌‏صفدر! بارک‌‏اللّه پهلوان‌صفدر!. من هم نتوانستم غرورم را بشكنم و بگويم: ‹نه؛ زور اسماعيل بيش‏تر از من است.›؛ چون اگر می‌‏گفم، ديگر پهلوانى و نام و نشان من، از دستم مى‏رفت." بعد، پهلوان‌‏صفدر گفت: "من از آن روز تا حالا با چشم احترام و محبّت، به تو نگاه می‌‏كنم و تو را پهلوان حقيقى اين دِه مى‏دانم؛ ولى اين حقيقت را به كسى نگفته‌‏ام. هميشه در اين فرصت بودم كه خدمتى به تو انجام بدهم. الان شنيدم كه عيالت سخت مريض شده و می‌‏خواهى او را به تهران ببرى و در بيمارستان مسلولين بسترى كنى و مى‏دانم كه پول هم ندارى؛ چون كارخانه‌‏هاى سفالی‌‏سازى درآمدى ندارند كه بتوان پس‌‏انداز كرد. براى اين پيش تو آمده‌‏ام كه بگويم من 700 تومان پول در خانه دارم. آن پول‌‏ها را به تو می‌‏دهم. هر وقت كه داشته باشى، به من برمی‌‏گردانى. اگر نتوانستى برگردانى، از شير مادر، حلال‌[تر]ت باشد."؛ بعد، خداحافظى كرد و رفت.» 🔸وقتى پدرم اين حرف‌‏ها را مى‏زد، مادرم، مثل يک گل زردرنگ كه شبنم، روى پَره‌‏هاى آن نشسته باشد، از خوشحالى اشک شوق می‌‏ريخت. من اوّل، فكر كردم كه از ناراحتى گريه می‌‏كند؛ بعد متوجّه شدم كه از خوشحالى است؛ چون وقتى حرف‌‏هاى پدرم تمام شد، خنديد و گفت: «اسماعيل! مثل اين كه خدا به ما روى آورده و از هر طرفى كارهاى ما را درست می‌‏كند.» پدرم گفت: «خدا هميشه در فكر بندگانش هست. اين ما هستيم كه گاهى از روى ناآگاهى، از ياد خدا غفلت می‌‏كنيم.» ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص 56 ـ 58. @benisiha_ir
🔴 (پاسخ‌های حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسش‌ها) ❓پرسش: برای این که انسان حسادت نکند و از روی حسادت، کاری انجام ندهد، چه کند؟ 🔍 پاسخ: 1️⃣ درباره‌ی آثار منفی آن در دنیا و آخرت، زیاد بیندیشد؛ 2️⃣ به کسی که به او حسادت می‌ورزد، گاهی احسان کند؛ مثلاً: هدیّه دهد؛ 3️⃣ از مَحبّتش به دنیا بکاهد. 💻 مشاهده‌ی «پرسش‌ها و پاسخ‌های اخلاقی و اجتماعی» دیگر: http://benisiha.ir/2019/07/55/ ، ، ، ، ، @benisiha_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1399.6.5 پندهای رسول اکرم (ص)‌ به ابوذر.mp3
13.4M
🔊 ، 🎤 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی ✅ موضوع: شرح پندهای حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ به ابوذر (7) 📅 1399/6/5؛ شب هفتم ماه محرّم 1442 🚪هیأت بانوان عصمة‌الزّهراء (علیها السّلام) @benisiha_ir
1399.6.5 اهل بیت (ع) از نگاه امام حسین (ع).mp3
29.53M
🔊 ، 🎤 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی ✅ موضوع: اهل بیت از نگاه امام حسین (علیهم السّلام) (7) 📅 1399/6/5؛ شب هفتم ماه محرّم 1442 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisiha_ir
1399.6.5 مدّاحی کربلایی تقی‌لو دربارۀ حضرت علی‌اصغر.mp3
16.88M
🔊 ، 🎤 کربلایی علیرضا تقی‌لو ✅ موضوع: روضه‌ و مدّاحی دربارۀ حضرت علی‌اصغر (علیه السّلام) 📅 1399/6/5؛ شب هفتم ماه محرّم 1442 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisiha_ir
🔴 عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ ، در دوران جوانی. @benisiha_ir
🔴 درباره‌ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🖋 به قلم فرزندشان، حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی: 🔸خواهر بزرگوارم نقل کرد که روزی پدرمان به خانۀ ما که در شهر دیگری بود، آمدند؛ در حالی که کمرشان خمیده بود و شاداب و سرحال نبودند. پس از خوردن صبحانه خواستند که بیرون بروند. عرض کردم که می‌خواهید پیش پزشک برویم؟ فرمودند: «خیر. من بیرون می‌روم و به چند نفر سلام می‌کنم و با آنان احوالپرسی می‌کنم و خوب می‌شوم!» عرض کردم که استراحت کنید و عصر بروید. نپذیرفتند. رفتند و پس از مدّتی آمدند؛ در حالی که شاداب و قبراق بودند و کمرشان راست شده بود! عرض کردم که خوب هستید؟ فرمودند: «بله. رفتم و به چند نفر سلام کردم و خوب شدم!» 🔸در حدیث شریفی هم آمده است که سلام سلامتی می‌آورد. ایشان این حدیث را در کتاب‌های «گلستان حدیث» و «افشای سلام در سلام» نوشته بودند و به آن اعتقاد داشتند. 💻 مشاهده‌ی خاطرات و نکات خواندنی دیگر درباره‌ی ایشان: http://benisiha.ir/2020/03/289/ ، ، ، @benisiha_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1399.6.6 پندهای رسول اکرم (ص) به ابوذر.mp3
16.97M
🔊 ، 🎤 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی ✅ موضوع: شرح پندهای حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ به ابوذر (8) 📅 1399/6/6؛ شب هشتم ماه محرّم 1442 🚪هیأت بانوان عصمة‌الزّهراء (علیها السّلام) @benisiha_ir
1399.6.6 اهل بیت (ع) از نگاه امام حسین (ع).mp3
38.01M
🔊 ، 🎤 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی ✅ موضوع: اهل بیت از نگاه امام حسین (علیهم السّلام) (8) 📅 1399/6/6؛ شب هشتم ماه محرّم 1442 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisiha_ir
1399.6.6 مدّاحی کربلایی تقی‌لو دربارۀ حضرت علی‌اکبر.mp3
18.36M
🔊 ، 🎤 کربلایی علیرضا تقی‌لو ✅ موضوع: روضه‌ و مدّاحی دربارۀ حضرت علی‌اکبر (علیه السّلام) 📅 1399/6/6؛ شب هشتم ماه محرّم 1442 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisiha_ir
🔴 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامه‌‌ی ایشان به پسرشان): 🌷 ! با زبانی دعا کن که با آن، گناه نکرده باشی. (یعنی: از دیگران بخواه که برایت دعا کنند؛ چون آنان با زبان تو گناه نکرده‌اند؛ پس احتمال استجابت دعای آنان درباره‌ی تو، زیاد است.) 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/2020/03/235/ ، ، @benisiha_ir
🔴 (به گزینش حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی) 🌹لطف کن، لطف، که این بار چو رفتم، رفتم 🌹از جفای تو منِ زار چو رفتم، رفتم 📝 از: . 💻 مشاهده‌ی ابیات زیبای دیگر: http://benisiha.ir/2017/05/14/ ، ، ، ، @benisiha_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1399.6.7 پندهای رسول اکرم (ص)‌ به ابوذر.mp3
15.55M
🔊 ، 🎤 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی ✅ موضوع: شرح پندهای حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ به ابوذر (9) 📅 1399/6/7؛ شب نهم ماه محرّم 1442 🚪هیأت بانوان عصمة‌الزّهراء (علیها السّلام) @benisiha_ir
1399.6.7 اهل بیت (ع) از نگاه امام حسین (ع).mp3
32.16M
🔊 ، 🎤 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی ✅ موضوع: اهل بیت از نگاه امام حسین (علیهم السّلام) (9) 📅 1399/6/7؛ شب نهم ماه محرّم 1442 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisiha_ir
1399.6.7 مدّاحی کربلایی تقی‌لو دربارۀ حضرت ابوالفضل.mp3
16.29M
🔊 ، 🎤 کربلایی علیرضا تقی‌لو ✅ موضوع: روضه‌ و مدّاحی دربارۀ حضرت ابوالفضل (علیه السّلام) 📅 1399/6/7؛ شب نهم ماه محرّم 1442 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisiha_ir
🔴 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ ، کتابی به نام «یکصد سؤال؛ یکصدهزار ریال جایزه» نوشته‌اند که در سال 1372 چاپ شده است. ایشان در این کتاب برای برانگیختن اندیشه‌ها و تقویت روحیّۀ علم‌جویی و پِژوهش در مخاطبان، یکصد پرسش‌ مطرح کرده‌ و قول‌ داده‌اند که اگر کسی پاسخ صحیح آن‌ها را بیان کند، یکصدهزار ریال (به پول آن زمان)، به او جایزه خواهند داد. یکی از آن‌ پرسش‌ها، این است: ❓چرا باید با دست راست، غذا خورد؟ ، ، ، @benisiha_ir