eitaa logo
هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
491 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
216 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5764910932408927495.mp3
6.17M
#روضه امام حسن مجتبی(ع)😔 🎤حاج سیدحسین مومنی 👌تقدیـم به امام حسنیا... #پیشنهاد_دانلود #دوشنبه_ها_هوای_دلم_گرفته_تر_است #دوشنبه_های_امام_حسنی 🌐 @beytol_zahra_hasaniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ "بسم الله الرحمن الرحیم" ✨سعید چندانی✨ 📝... اتوبوس به اوّل قم رسید و بسیاری از مسافران پیاده شدند. خانم رضایی، سعید و مادرش را برای رفتن به مسجد مقدّس جمکران راهنمایی کرد و آنها با دلی پر از امید عازم مسجد جمکران شدند. حال سعید اصلاً خوب نبود و با زحمت راه می‌رفت، وارد حیاط مسجد شدند، اتفاقاً شب چهارشنبه بود و موج زائران و مشتاقان امام زمان علیه السلام طوفانی در دل مادر سعید ایجاد کرده بود. یکی از خادمان اسکان مسجد که متوجه حال خیلی بد سعید و گریه‌های مادرش می‌شود اتاق شماره هشت زائرسرای مسجد را در اختیارشان گذاشته و بعد هم به مادر سعید می‌گوید: «شما تا حال بچه بهتر می‌شود در اینجا استراحت کنید و سپس به مسجد بروید و نماز امام زمان علیه السلام را بخوانید و از حضرت بخواهید که واسطه شفای فرزندتان شود تا ان شاء اللَّه شفا بگیرد و اگر هم خواستید خواسته خود را در عریضه ای که برگه هایش آماده شده بنویسید و در داخل چاه عریضه بیندازید. » عریضه به امام زمان علیه السلام را باید در چاه یا آب روان انداخت و لذا مسؤولان مسجد مقدّس جمکران برای راحتی مردم، چاهی را در حیاط مسجد حفر کرده اند تا مردم عریضه هایشان را در آن بیاندازند و چاهی که در مسجد جمکران است قداست خاصی ندارد چاهی است مثل چاه‌های دیگر. خادم مسجد توضیح می‌دهد که: «امام زمان علیه السلام از حاجات همه ما با خبر هستند اگر چه شما چیزی ننویسی و از حضرت شفاهاً یا حتی فقط در دل چیزی را بخواهی اگر مصلحت باشد ان شاء اللَّه عنایت می‌کنند ولی این کار هم یک عرض ارادتی است از طرف ما به امام زمان علیه السلام و تجربه شده است که خیلی‌ها با عریضه نوشتن به حاجات خود رسیده اند. مادر سعید با چشمی پر از اشک و قلبی سرشار از امید، نامه را می‌نویسد و از امام زمان علیه السلام شفای سعیدش را طلب می‌کند. یکی از خادمان که اشک‌ها و بی تابی‌های مادر سعید را می‌بیند و از حال سعید باخبر می‌شود، سراغ خادم دیگری می‌رود و از او می‌خواهد که با همدیگر به اتاق سعید و به نیت شفای او، توسلی کرده و روضه ای بخوانند. ... 📚منبع: 🔺مسجد مقدس جمکران،ثبت کرامات. کتاب شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام،ج2،ص46. 🔺داستان هایی از کرامات امام زمان (عج) کتاب امید آخر، حسن محمودی 🌐 @beytol_zahra_hasaniye ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 شهید احمدی روشن: ظهور اتفاق می‌افتد ولی مهم این است که ما کجای این ظهور باشیم؟! 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 #شب_بخیر_برادر 🌛⭐️ شب رو با صلوات خاصه حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها به پایان میرسانیم. ✨ اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ ✨ اللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها ✨ اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ. 🌷ثواب صلوات خاصه امشب هدیه به شهیدان و شهید #احمدی_روشن #خادمه_امام_حسن_مجتبی_ع 💠 التمـــــاس دعـــــا💠 ☑️ @beytol_zahra_hasaniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ساده 🕌شهر مقدسه قم 🌷با حضور همسر بزرگوار شهید مدافع حرم،مصطفی نبی لو🌷 ✨قم_پردیسان ، مجتمع مروارید 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌺هیات حسنیه بیت الزهرا سلام الله علیها 🌐 @beytol_zahra_hasaniye
هیأت حَسَنیه بیت الزهرا سلام الله علیها
#گزارش_روضه_خانگی ساده 🕌شهر مقدسه قم #سه_شنبه_26_آذر 🌷با حضور همسر بزرگوار شهید مدافع حرم،مصطفی
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🎙چکیده ای از صحبت های همسر شهید ، در روضه ی خانگی قم 🌷بنده خواهر شهید هستم، که شهید دفاع مقدس هستند و همسرم با برادرم هم رزم بودند و جانباز جنگ دفاع مقدس بودند.. 🌷همسرم از لحاظ اخلاقی نمونه بودند ، و عشق به شهادت داشتند و بنده همیشه به ایشون می گفتم نمیزارم به مرگ طبیعی بمیری و باید شهید بشی. 🌷انس فراوان با قرآن داشتند و وصیتنامه ایشان هم کاملا قرآنی هست.. بین اولین اعزام تا شهادتشان یک سال و نیم طول کشید و در این مدت قرآن را ختم کردند... 🌷سبک زندگی ما کاملا اسلامی بود و ایشان خیلی به مناسبت ها اهمیت میدادند و پسرم 11 ساله بود که تمام مسائل مردانه را پدر براشون بازگو کردند.. 🌷بعد شهادت پسرم گفت: مادر از تو همسر رفت و از خواهرانم پدر ، ولی من هم پدر و برادر و صمیمی ترین رفیقم رو در یک روز از دست دادم😔 🌷خادم حرم حضرت معصومه سلام الله علیها بودند. بار اول که مدافع شدند پهلوی سمت راست ضربه ی شدید خورد و نیمی از گوش راستشون رفت و در حدود 30 سانت از شکمشون رو برداشتند وموهای سرشون سوخت و 7 ماه بستری بودن ، و بعد خوب شدن دوباره رفتند برای سوریه... 🌷 رفتند حرم حضرت معصومه سلام الله علیها برای خداحافظی طبق عادت هر بارشون.. ✨ولی این بار گفتند اشتباه کردم هر بار به بی بی می گفتم به من دو ماه مرخصی بده که خادمی حضرت زینب سلام الله علیها را بکنم.. ولی این بار گفتم خانم جان من رو به حضرت زینب سلام الله علیها ببخش😔 چون ایشون دریای کرمند چیزی رو بدهند ، دیگر پس نمیگیرند💔 ✨شیفت خادمی همسرم شنبه ها بود... 29 مهر سال 96 روز شنبه شهید شدند و این نشانه ی بخشیدن حضرت بی بی بود😭 🌷عاشق حضرت رقیه سلام الله علیها بودند و سوم محرم که روز بی بی سه ساله است ، اعزام شدند و 5 صفر شهادت بی بی سه ساله ، شهید شدند😔 🌐 @beytol_zahra_hasaniye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ "بسم الله الرحمن الرحیم" ✨ 📝...چند نفر دیگر از خادمان هم، با خبر می‌شوند و محفل روضه ای در اتاق سعید بپا می‌شود و بعد از روضه، همگی برای شفای سعید دعا می‌کنند. شب از نیمه گذشته و مسجد از جمعیت خالی شده بود. سعید با همان دل درد به خواب رفت، مادرش هم که خیلی گریه کرده بود در کنار سعید آرام گرفت. نزدیکی‌های سحر، سعید از خواب پرید و با صدای او مادرش بیدار شد. سعید رو به مادرش کرده و می‌گوید: «مادرجان! دیگر ناراحت نباش صاحب این مسجد مرا شفا داد. » مادرش که فکر می‌کرد سعید این حرف را برای دل خوشی او می‌زند گفت: «امیدوار باش پسرم حتماً شفایت می‌دهد. » سعید گفت: «مادرجان! باور کن او مرا شفا داده است. دیشب که خوابیدم دیدم نوری از پشت دیوار بلند شد و به طرفم آمد، آن نور شخصی بود که من فقط نورش را می‌دیدم، آهسته نزدیک من شد تا اینکه به سینه من خورد و برگشت. باور کن مادر، من شفا گرفته‌ام و آن نور هم صاحب همین مسجد بوده است». مادر سعید او را در آغوش گرفت و در حال گریه مدام صلوات می‌فرستاد، به سعید گفت: «عزیزم پاشو یک کمی راه برو. » سعید هم سریع بلند شد و خیلی عادی بدون هیچ دردی برای مادرش راه رفت. » مادر سعید خیلی خوشحال شده بود ولی هنوز یقین نداشت که پسرش کاملاً خوب شده باشد. به خاطر همین با سعید عازم تهران شدند و به بیمارستان الوند رفتند. آقای دکتر «باهر» که ظاهر سعید را سالم می‌دید تعجب کرد و او را برای عکسبرداری فرستاد. بعد از دیدن عکس ها، مشاهده کردند که هیچ اثری از غده بدخیم سرطانی وجود ندارد. وقتی مادر سعید جریان را برای آنها تعریف کرد دکترها منقلب شدند و خدا را شکر کردند. سعید و مادرش بعد از دو هفته که کارهایشان در تهران تمام شد برای عرض تشکر راهی مسجد مقدّس جمکران شدند. وقتی به مسجد رسیدند مادرش خیلی بی تابی می‌کرد. خادمی که آنها را شناخته بود وقتی متوجه شفای سعید شد آنها را به دفتر مسجد برد تا جریان را از زبان خودشان تعریف کنند، مادر سعید مدام برای سلامتی امام زمان علیه السلام صلوات می‌فرستاد و با حالت خاصی می‌گفت: «من نمی دانم الآن امام زمان علیه السلام کجاست؟ آیا در دریاها، کشتی‌ها را نجات می‌دهد و یا در آسمان‌ها هواپیماها را... » سعید چندانی، به برکت این دیدار شیعه شد ولی تعصب بزرگان فامیل او را به بالاترین مقام یعنی شهادت رساند و اکنون در کنار بارگاه ملکوتی امامش علی ابن موسی الرضاعلیه السلام آرام گرفته است. سعید جان شهادتت مبارک باد. 📚منبع: 🔺مسجد مقدس جمکران،ثبت کرامات. کتاب شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام،ج2،ص46. 🔺داستان هایی از کرامات امام زمان (عج) کتاب امید آخر، حسن محمودی 🌐 @beytol_zahra_hasaniye ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا