eitaa logo
بیت‌الاسرار
105 دنبال‌کننده
471 عکس
124 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بیت‌الاسرار
•|هُوَ‌البَصیر|• بالایِ داربست با چفیه‌ای موهاش رو می‌پوشوند.. عرق می‌ریخت،کم آورده بود.. فعالیتش ز
•|هُوَالبَصیر|• صدایِ اذانِ مغرب کوچه رو پر کرده بود.. بی‌صدا قدم برمی‌داشت که مبادا دخترش زهرا‌سادات با ذوق به استقبال بابا بیاد و بعد دستای خالی بابا رو ببینه و غصّه‌ی اینکه چرا براش خوراکی که قولش رو گرفته بود نخریده رو توی دلش قایم کنه.. در خونه رو آروم باز کرد، زهراسادات با لباس گل‌دار قرمز رنگش لبِ‌حوض نشسته بود.. بابا سرش رو پایین انداخت و داخل شد.‌. دخترک حتّی به روی خودش هم نیاورد که بابا بهش قولی داده، با ناز گفت: سلام باباجون!خسته نباشی!حتما خیلی گرسنه‌ای.. بیا که افطار حاضره.. بابا سرش رو گرفت سمتِ آسمون و گفت: اوستا کریم! چون تو جای حق نشستی تحمّل میکنم :) ..
‏به‌دردِ دنیازَدِگی دُچاریم..🌾
بیت‌الاسرار
•|هُوَالبَصیر|• صدایِ اذانِ مغرب کوچه رو پر کرده بود.. بی‌صدا قدم برمی‌داشت که مبادا دخترش زهرا‌سا
•|هُوَالبَصیر|• شیمی درمانی جواب نداد.. زهراسادات پیش چشم بابا ذره ذره آب می‌شد.. سر سجاده نشسته بود، تسبیح می‌چرخوند:الحمدلله..الحمدلله..الحمدلله گریه‌ می‌کرد و حمد میگفت.. مثل همیشه سرش رو بالا کرد: اوستاکریم! نوکرتم! چون تو داری نگاه می‌کنی تحمل می‌کنم.. ..
علامه حسن زاده آملی میگفت: "باطن تو در اين دنيا، همان ظاهر تو در آن دنیاست .." [هوای درونتون رو خیلی داشته باشید! خب؟!]
🌱دلمان‌‌بسی‌شعر‌می‌خواهد(: دوبیتی‌هاتون رو برام بفرستید.. https://harfeto.timefriend.net/886027103
بیت‌الاسرار
🌱دلمان‌‌بسی‌شعر‌می‌خواهد(: دوبیتی‌هاتون رو برام بفرستید.. #ناشناس https://harfeto.timefriend.net/8
بشینده ام که عزم سفر می‌کنی،مکن! مهر حریف و یار دگر میکنی، مکن! تو در جهان غریبیِ غربت چه می کنی؟! قصد کدام خسته جگر می کنی؟ مکن! |مولانا|🌱
محل و قیمت خویش آن زمان بدانستم که برگذشتی و ما را به هیچ نخریدی..(: |سعدی|🌱
ای هیچ! برای هیچ، بر هیچ مپیچ! [ (: ]
بیت‌الاسرار
ای هیچ! برای هیچ، بر هیچ مپیچ! [ (: ] #ناشناس
🦋 من، یک موجودِ دوپا، از بینِ هفت آسمون میلیارد‌ها کهکشان میلیاردها منظومه و میلیاردها سیّاره‌‌ام.. تصوّر‌کن! واقعاً‌هیچ :))
به هر دل بستنم، عمری پشیمانی بدهکارم.. |فاضل‌نظری|🌱
و امّا اذانِ شما آقا سیّد..! صدایِ‌تان که می‌پیچد از پشتِ‌بامِ آن خانه‌ی نُقلی‌تان با پنجره‌های آبی، سحر را برایم آبی‌تر می‌کند.. که اگر نوازش نسیم خنکِ چهار صبح را نادیده بگیریم صدایِ خنکتان روح را می‌برد میانِ شب‌بوها.. همانجا که خدا را می‌توان حس کرد! که می‌توان او را دید! می‌توان در آغوشش کشید.. آقا سیّد! اذانتان به‌شدّت رنگ‌و‌بویِ معشوق را دارد.. اذان بگو سیّد! هوایِ‌دلم را تازه‌کن! از‌آن‌بگو‌سیّد!🌿
حداقل یه رفیق اینجوری باید تو زندگی هرکسی باشه :))))) ..