eitaa logo
بیت‌الاسرار
106 دنبال‌کننده
471 عکس
124 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✉️ یادمه استاد پناهیان می‌گفتن: "انسان وقتی دعای عرفه می‌خونه خجالت میکشه.. وقتی میبینی امام حسین از خدا به خاطر پا به جهان گذاشتنش تشکر می‌کنن.. وقتی میگن خدایا خیلی خوبی که به من چشم دادی که ببینم گوش دادی که بشنوم وقتی به خدا میگن ممنون ازت که وقتی بچه بودم ازم محافظت کردی به وسیله پدر و مادرم به من لطف کردی از روح خودت در من دمیدی.. آدم با خودش میگه: مگه این نعمت ها هم تشکر کردن میخواد؟" چقدر دور شدیم از خالقمون، که نمی‌بینیم نعمت‌هامون رو..؟ کجای راه رو اشتباه رفتیم که چشم بستیم روی این همه لطف و رحمت ؟ ما، اگر تا آخرین لحظه عمر خدا رو شُکر کنیم، بازهم بدهکاریم! پس دعوا نکن! با زمین و زمان نجنگ! آروم باش! سرتو بگیر بالا، بگو علی کلّ حال:)))
♥️🌱 این‌شب‌ها.. باید وصیّت‌نامه حاج‌قاسم رو خوند و زد زیر گریه :)))
بشدّت التماس دعا...
مسجد کوفه، امشب تا سحر گریه کرده :) 💔
و بغضی که از لحظه اذان مغرب گلویم را می‌فشارد..
Shab20Ramazan1396[07].mp3
4.54M
اقامه می‌شود نمازِ آخرین..💔
اگر خسته جآنی؛
بگو یا‌علی(:
12_7_Mahdi_Rasuli_(Shabe_20_Ramazan)_(www.rasekhoon.net).mp3
6.32M
. . یه صدا داره میاد از دل تاریخ، این صدای قلبِ محزونِ یه چاهه..💔
"فوقف العباس متحیراً.." شاید آن لحظه ذکر لبش این بوده "یا دلیل المتحیرین"💔 (ع)..
|وحشتِ‌دنیایِ‌بی‌علی..| وای از امشب آن زمان که علی فرزندانش را صدا می‌زند تا وصیّت کند.. و حسن را می‌نگرد و حسین را و زینب را زینب را.. لب باز می‌کند که: " زینبم! بعد از من هرچه شد اشک نریزی بابا جان؟ روح بزرگ تو برای روزی آماده می‌شود که هیچکس نیست تا نجات دهد دین خدا را، جز تو! " حسن را می‌نگرد و بغض می‌کند.. حسین را می‌نگرد و چشمانش را از غصّه می‌بندد.. شاید در دل می‌گوید: " خدایا! فرزندانم را میان این اشباه‌الرجال، تنها به تو می‌سپارم.. دریاب‌شان! " حسن تحمّل دیدن رخ زردِ ماه را ندارد.. با اجازه ای می‌گوید و به حیاط کوچک خانه‌ی پدری پناه می‌برد.. زینبِ حیدر امّا در دل نجوا می‌کند: " بعد از پدر زندگی را چطور می‌توان معنا کرد؟ بعدِ علی جهان چه رنگی دارد‌؟ " و به چهره رنگ‌پریده بابا خیره می‌شود بغض می‌کند امّا اشک نمی‌ریزد! حسین سر پدر را در آغوش گرفته و برای آخرین بار برایش سوره کوثر می‌خواند،به یادِ زهرا..! امان از کوفه و کوفی‌.. علی را فقط سر به سجده، تسلیم یافتند.. وگرنه چه‌کسی را، یارای زدن زخم به حیدر بود؟ او حیدر است! فاتح خیبر..پهلوانِ خندق..وارث نبیّ.. مگر چه کرده بود با شما کوفیان؟ جز عدالت؟ جز مهر؟ جز راهنمایی؟ و تاریخ،به یاد ندارد مردی هم ترازِ حیدر را.. چنین شبی در کوفه عدالت پر کشید.. بی‌صدا و غریب تشییع شد.. و از آن پس، دیگر کسی صدای عدالت را نشنید..