eitaa logo
بغض قلم
645 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
294 ویدیو
33 فایل
هیچ چیز جای کتاب را پر نمی‌کند! هر روز اینجا دورهم چند صفحه کتاب می‌خونیم، اصلا هم درد نداره💉 📘 محدثه قاسم‌پور/کتاب‌‌ها: _پشت‌پرچم‌قرمز _شب‌آبستن _نمیری‌دختر ❌ارسال مطالب کانال بدون لینک، حلال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
Abiha 9.mp3
11.21M
🎙کتاب صوتی آبی‌ها / فصل نهم 📒نویسنده:سعید تشکری 👇ادامه دارد.... 🆔 @bibliophil
نامه‌ی زائر اربعین خدمت امام حسین (علیه السلام) آقای امام حسین، سلام! گفته بودید وقتی به منزل رسیدیم‌ خبر رسیدنمان را به شما بدهیم‌ تا خیالتان‌ راحت بشود. ‌ خواستم بگویم خیالتان راحت! ما زائرها روی بال فرشته‌ها قدم گذاشتیم و به خانه‌هایمان برگشتیم. شکرخدا همه‌ی کودکان در سلامت به سر می‌برند و مجبور نشدیم حتی یکی از آنها را در خرابه‌ی کشور غریب بگذاریم و برگردیم. روسری و چادر همه‌ی خانم‌ها پر از خاک شد اما از سرشان‌تکان نخورد. اصلا عموهای کاروان آنقدر غیرتی بودند که حتی اجازه ندادند کسی نگاه چپ به آنها بکند، چه برسد به اینکه بخواهند به چشم کنیز نگاهشان کنند! مردم خیلی ما را دوست داشتند. برایمان لقمه می‌آوردند و اصرار می‌کردند بخوریم. خداروشکر لقمه‌ها صدقه نبود. آقا جان! نگران حالمان بودید، خواستم بگویم هیچ خاری در پایمان فرو نرفته، روی دست‌هایمان جای طناب نیست و موهایمان آتش نگرفته. فقط کمی آفتاب سوخته شدیم، همین! سراغ شش ماهه‌ی کاروان را گرفتید، خواستم بگویم الان توی بغل مادرش خواب است و احتمالا دارد رویای شیرین سفر را می‌بیند. شما خیلی تاکید کرده بودید تشنه نماند. خواستم بگویم همه خیلی دوستش داشتند، بغلش می‌کردند و برایش آب می‌آوردند. دخترها هم کلی بازی کردند و از این طرف به آن طرف‌‌ دویدند. ولی خداروشکر در بین انبوه جمعیت نه گوشواره‌ای گم شد و نه دامنی آتش گرفت. همسفرهایمان همه عالی بودند، همه مودب و متین صحبت می‌کردند و هیچ کس به شما و خانواده تان بد نمی‌گفت. آقای مهربانم، خواستم بگویم همه چیز خوب است. همه به خانه‌هایمان برگشتیم و هیچ چیز و هیچ کس را در صحرای کرب و بلا جا نگذاشتیم به جز "دلمان". چقدر عجیب است که شما اصلا اجازه نمیدهید ما حتی یک جرعه از مصیبت شما را بچشیم. به امید دیدار زائر اربعین امام‌حسین 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می‌گویند: تهران بهترین آب نوشیدنی را دارد که شیرین و کم ضرر است. می‌گویند: کسی که آب تهران را بخورد، ماندگار می‌شود. راست می‌گویند: چون پدر من، کمی از آب تهران را خورد و دیگر به شهر خودش (یزد) برنگشت. همین‌جا ازدواج کرد و آن‌قدر ماند تا سکته کرد و برای تنفس هوای تازه مجبور شد به شهر خودش برگردد. من آب تهران را دوست دارم اما برای جرعه‌ای از آب سقاخانه حرم شما توی صف می‌ایستم‌. 📒کتاب آهوانه‌های صحن آزادی/ سید‌محمد‌اخوی 🆔 @bibliophil
غذای حضرتی، آدم را زیر رو می‌کند بی‌آنکه بخواهی تلقین را داخل احساست کنی، چیزی از درونت گواهی می‌دهد که هر دانه برنج این غذا با آنچه در خانه و سفره‌ات می‌بینی، متفاوت است. جز من پیرزنی که مقابل سفره‌خانه حرم ایستاده بود و از آستین لباسم، دانه برنج مانده از سفره حضرتی را برداشت و بوسید و به دهان گذاشت هم این راز را می‌داند. 📒کتاب آهوانه‌های صحن‌آزادی/سید‌محمد‌اخوی 🆔 @bibliophil
مسافرت با اتوبوس را دوست ندارم. اما به خاطر یک چیز دوستش دارم: وقتی اتوبوس‌ها به جایی می‌رسند که گنبد حرم پیدا می‌شود و مسافرانشان، صلوات می‌فرستند. 📒کتاب آهوانه‌های صحن‌آزادی/ سید‌محمد‌اخوی 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
02.Baqara.150-151.mp3
1.09M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت صد و پنجاه و صد و پنجاه و یک | سوره بقره | كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ ۱۵۱ 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: 5mint ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
رجاء گفت: بفرمایید ابالحسن! بفرمایید بالای سفره بنشینید... امام به رجاء گفت: اگر کنار سفره تان برای غلامان هم جا هست مهمان شما هستم. اگر نه، کنار برادرانم می نشینم. رجاء گفت: منظورتان از برادران، غلامان که نیستند! علی بن موسی گفت: درست همین منظور را دارم. رجاء گفت: یعنی می خواهید با غلامان سیاه همسفره شوید؟ علی بن موسی جواب داد: جدم رسول خدا نخستین چیزی که به ما آموخت بعد از یگانگی پروردگار آن بود که هیچ کس بر دیگری برتری ندارد مگر به خاطر تقوا و پرهیزگاری اش. 📒کتاب اعترافات غلامان روایت سی‌غلام از سفر امام رضا به ایران 🆔 @bibliophil
بغض قلم
پوستر جشنواره ده 🆔 @bibliophil
این جشنواره تا ساعت ۲۴ فردا فرصت دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Abiha 10.mp3
11.13M
🎙کتاب صوتی آبی‌ها / فصل دهم 📒نویسنده:سعید تشکری 👇ادامه دارد.... 🆔 @bibliophil
Abiha 11.mp3
12.38M
🎙کتاب صوتی آبی‌ها / فصل یازدهم 📒نویسنده:سعید تشکری 👇ادامه دارد.... 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻امام‌رضا را قبول نداشتم! من تا امامت امام کاظم را قبول داشتم و به من واقفی می‌گفتند.‌ کارم فروش پارچه و تجارت بود. روزی به مرو رفتم. غلام سیاهی نزدم آمد و گفت:(مولایم گفته، برد یمنی که نزد تو است، بده تا غلامم را که از دنیا رفته است، کفن کنم.) پرسیدم مولایت کیست؟ گفت:(علی بن موسی‌الرضا (عليه‌السلام)) گفتم:(همه را فروختم.) غلام رفت و برگشت و گفت:(نفروختی، داخل کیسه است.) با خود گفتم اگر این سخن راست باشد، دلیلی بر امامت حضرت است. کیسه را باز کردم، دیدم آن برد در ردیف دیگر لباس ها هست، آن را برداشتم به او دادم و گفتم؛(پول نمی‌گیرم.) غلام رفت و برگشت و گفت:(چیزی که مال خودت نیست، می‌بخشی؟) دخترت فلانی این برد را به تو داده که بفروشی و برایش از پول آن فیروزه و نگینی از سنگ سیاه بخری، این پول را بگیر و برایش بخر و ببر. بسیار تعجب کردم، مسائلی نوشتم، برگه را در آستین قراردادم و به خانه حضرت رفتم. گوشه‌‌ای نشستم. غلامی آمد و گفت؛(پسر دختر الیاس کیست؟) گفتم منم. فورا پاکتی به من داد که جواب سوالاتم با شرح و تفسیر در آن نوشته شده بود. از خانه بیرون رفتم، توبه و استغفار کردم و بعد برای دیدار امام آمدم. 📒 کرامات علی‌بن‌موسی/ موسی خسروی/ نشر بارش 📒 @bibliophil
امام رضا به چند دلیل غریب هستند! وقتی پدرشون شهید شد، اموال زیادی از وجوهات شرعی دست نمایندگان امام کاظم بود. این نماینده‌ها از اقوام و یاران امام بودند. پول زیاد باعث شد، واقفی بمانند، یعنی هفت امامی. یعنی امامت امام رضا را انکار کردند به خاطر پول.‌ آقا در بین اقوام و یاران غریب و مظلوم شدند! 🆔 @bibliophil
امام رضا دامنه‌ی زیادی از مردم رو در مدینه جذب کردند! از گوشه گوشه دنیا به مدینه می‌رفتند برای دیدن امام رضا و دست حضرت برای نشر دین در مدینه باز بود. مأمون از طرفدران زیاد امام ترسید و حضرت رو مجبور به هجرت از وطن و قبول ولایتعهدی اجباری کرد. امام رضا بیست سال از مأمون بزرگتر بودند و هیچ ولیعهدی بزرگتر از شاه انتخاب نمیشه! و به وسیله ولیعهدی مامون قصد داشت بگه اهل‌بیت نبینید زاهدانه زندگی می‌کنند چون ندارن اگه به مال و مقام برسند اونا هم تغییر می‌کنند. 🆔 @bibliophil
رفتارهای مأمون شبیه معاویه بود. امام رو شهید کرد و بعد مجلس ختم به پا کرد تا جایی که بعضی تاریخ‌نویس‌های درباری هم نوشتن علی‌بن‌موسی به مرگ طبیعی از دنیا رفت. در دفن حضرت هم مأمون قصد داشت، حضرت رو پایین پای پدرش هارون دفن کنند ولی معجزه‌ای رخ داد که مجبور شدند امام رضا رو جلو هارون دفن کنند. 🆔 @bibliophil
یاسر خادم حضرت می‌گوید: هر وقت حضرت رضا از نمازجمعه برمی‌گشت، دست بالا می‌برد و می‌فرمود: خدایا اگر فرج من به مرگم فراهم می‌شود، هم اکنون مرگ مرا برسان. امام پیوسته غمگین و محزون بود تا شهید شد. 🆔 @bibliophil
🖤معجزه‌های هنگام دفن امام رضا حضرت رضا به اباصلت فرمود: به قبه هارون برو و از چهار طرف آن خاک بردار و بیاور! اباصلت به قبه رفت و از بالا، پایین و راست و چپ قبر هارون خاک آورد. حضرت خاک‌ها را بو کردند و زمین ریختند و فرمودند؛ در این محل‌ها می‌خواهند قبری برایم حفر کنند که در موقع حفر آن سنگی پدید می‌آید که تمام کلنگ‌های خراسان قادر به برداشتن آن نیستند. سپس فرمودند: هنگام کندن قبر رطوبتی از بالای سر می‌بینید. دعایی که به تو می‌آموزم می‌خوانی، لحد از آب پر می‌شود. ماهی‌های کوچکی داخل آب می‌شوند. نانی به تو داده‌ام از آن نان به ماهی‌ها بده. وقتی نان تمام شد. ماهی بزرگی می‌آید و ماهی‌های کوچک را می‌خورد و ناپدید می‌شود. وقتی ماهی بزرگ ناپدید شد. دست بر آب بگذار و دعایی که به تو می‌آموزم بخوان! آب فروکش می‌کند. و تمام این کارها را نزد مأمون انجام بده. اباصلت زمان دفن امام همین‌کار را کرد. وزیر مأمون گفت: علت این معجزه را فهمیدی؟! مأمون گفت؛ نه وزیرش گفت؛ می‌خواهد به شما بفهماند که اقتدار و سلطنت طولانی شما بنی‌عباس مانند همین ماهی‌های کوچک است چون انقراض در رسد خداوند یکی را بر شما مسلط کند که حکومتتان را منقرض می‌کند. مأمون گفت؛ راست می‌گویی. از اباصالت خواست دعا را به او بیاموزد. اباصلت هرچه فکر کرد، دعا را به خاطر نیاورد و دعا را از خاطر برده بود. اباصلت را به زندان انداختند. اباصالت یک سال در زندان بود و همه او را فراموش کرده بودند. تا شبی که به امام جواد متوسل شد. تا متوسل شد، دعا تمام نشده بود که امام جواد وارد زندان شد و فرمود: خیلی دلتنگ شده‌ای؟! اباصلت گفت: آری به خدا قسم! امام دست اباصلت را گرفت از زندان خارج شد، درحالی که زندان‌بان‌ها می‌دیدند اما قدرت انجام کاری را نداشتند. امام جواد به اباصلت فرمود: برو در امان خدا که دیگر نه تو مأمون را می‌بینی و نه مأمون تو را! و همین شد. 🆔 @bibliophil
مطالب بالا در این کتاب با زبان ساده و روان آمده، در بقیه کتاب‌های زندگی امام رضا هم آمده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
02.Baqara.152.mp3
1.93M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت صد و پنجاه و دو | سوره بقره | فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: 9mint ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم آیه ۱۵۲ بقره 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از دیشب در حال مطالعه این رمان نوجوان هستم. داستان روایت آشنایی رضا ست با دختری تهرانی که برای زیارت امام رضا به مشهد رفته اما وارد حرم نمیشه و رضا تصمیم می‌گیرد ضامن دختر تهرانی بشه که متهم به دزدی از یک مغازه شده است. هرچند نثر کتاب به نظرم خیلی قوی نیست اما کشش داستان و مفهوم ضامن آهو بودن امام رضا در داستان به صورت غیرمستقیم خوب بیان شده بود. از خواندن کتاب لذت بردم و هنوز چند صفحه مانده تمام بشود، امیدوارم اخرش آبکی تمام نشود. 🆔 @bibliophil
من ضامن .MP3
41.43M
🎙کتاب نوجوان من ضامن/ مصطفی خرامان/فصل اول 👇همه‌ی فصل‌ها در ایران‌صدا http://book.iranseda.ir/DetailsAlbum/?VALID=TRUE&g=544450 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا