اتاقو آتیش میزنم!
مرتضی که به دنیا آمد، مصطفی سه سال و نیمش بود. بچه توی بغلم بود و میخواستم حمامش کنم.
مصطفی آمد و با زبان کودکانهاش گفت که میخواهد او برادرش را بشوید.
گفتم: نمیشه مامان.
از حمام که آمدم بیرون، یکهو پای مرتضی را گرفت و از بغلم کشید. با ناراحتی گفتم: چرا این کار رو کردی؟ عصبانی شد و گفت: حالا که به من ندادی، منم اتاقو آتیش میزنم.
به روی خودم نیاوردم. لباس مرتضی را تنش کردم و خواستم از پلهها بیایم پایین که متوجه شدم دود است که از آشپزخانه میزند بیرون. وقتی رسیدم دیدم فرش آشپزخانه را آتش زده.
شیطنتهایش به اوج رسیده بود، آن قدر که کلافه شده بودم. برای همین او را پیش روانشناس بردم تا ببینم چرا این قدر شیطان شده است.
دکتر روانشناس یک ساعتی با مصطفی صحبت کرد و بعد گفت: خانم صدرزاده این آقا مصطفی فقط یه مشکل داره و اونم روح بزرگشه که در این جسم کوچک نمیگنجه و این طوری فوران میکنه. اذیتش نکنید و دیگه بهش نگید باید تو رو پیش دکتر ببرم.
بزرگتر که شد، همهی شیطنتهایش را به یاد میآورد و میگفت: مامان من خیلی اذیتت کردم.
📒 کتاب سرباز روز نهم/ زندگی شهید مصطفی صدرزاده
🆔 @bibliophil
خسارت شب عیدی
چهارشنبهسوری بود. درحالی که اصلا انتظارش را نداشتیم، مصطفی یک نارنجک انداخت توی توالت! خانهی ما طبقهی بالا بود. با ترکیدن لولههای چدنی فاضلاب، صدای خیلی وحشتناکی در خانه پیچید و تمام کاسه توالت خرد شد. ماهم در خانه یک توالت بیشتر نداشتیم. در آن وانفسای حقوقبگیری و گرفتاری مالی، حقوق یک ماه را دادیم و شب چهارشنبهسوری بنا آوردیم که توالت را درست کند.
مصطفی گفته بود: صداش زیاده اگه تو خیابون بزنیم، مردم فحش میدن.
📒 کتاب سرباز روزنهم/ زندگی شهید مصطفی صدرزاده
🆔 @bibliophil
02.Baqara.181.mp3
1.66M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت صد و هشتاد و یک | سوره بقره | فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: 8min
#قرآن
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 @bibliophil
📒 از کنار تنور تا تبلور نور
امروز روز بزرگداشت جناب حافظ بود.
او که قرآن ز بر بخواند، با چهارده روایت.
و این همه شهد و شکری که از سخنش
میریزد، اجر صبریست که در راه رسیدن به مقصد کرده.
جایی شنیده بودم حافظ توانایی گفتن حتی یک بیت شعر هم نداشته و شاگرد نانوایی بود اما ساعتهای فراقت به تحصیل میپرداخته و مستمر و با پشتکار تلاش میکرد.
چهل شب توسل میکنه در مقبره بزرگی به اسم باباکوهی در شیراز و دوش وقت سحر از غصه نجاتش میدن.
هنرمند واسطه فیض الهی
باید از سرچشمه بگیره و به خلق برسانه.
آینه دلش هرچقدر صافتر باشه، اثرهنری او که جلوه ذات الهی زلالتر خواهد بود.
اگه هنرمند خدایی باشه
خدا هم هنرش بعد قرنها
کنار کتاب خودش ماندگار میکنه.
کدوم خونه است که دیوان حافظ نداره؟!
و حافظ حکیم، اهل سحر اهل توسل و قرآن و دعاست که خودش میگه:
هر گنج سعادت که خداداد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
#حافظ
#هنرمند_خدایی
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
متن بالا رو از روی این کلیپ ۸ دقیقهای نوشتم، خیلی تلاش کردم دانلودش کنم، نشد.
معرفی کوتاه حافظ توسط آقای احسانرضایی خیلی جالبه، دوستداشتید ببینید.
https://telewebion.com/episode/0x5abd17a?eitaafly
🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فال گرفتم غزل ۲۵۲ اومد.
جناب حافظ گفت: قدر زحماتت رو نمیدونند. 😂😂 این همه مطلب جالب براشون قرار میدی انگار نه انگار، برو سراغ یه کار و بار دیگه.
معرفت نیست در این قوم خدا را سببی
تا برم گوهر خود را به خریدار دگر
🆔 @bibliophil
شب جمعه شده و باز دلم رفت حرم
دل آشفتهی من، صحن تو را کم دارد
مادرت روضه گرفته است برایت آقا
زیر لب زمزمه وای حسینم دارد
۲۱ مهر ۵۹ = ۱۰ محرم ۶۱
#شب_جمعه
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil