بغض قلم
پشت جلد کتاب آبنبات هل دار، یک عبارت کوتاه و خیلی مختصر ومفید میبینید: “هنگام مطالعه با صدای آهسته
امروز رفتم فروشگاه آبنبات بجنوردی خریدم!
انقدر تحتتاثیر کتاب قرار گرفتم. 😂
برعکس دستهای پنبهای مامان، دست بابا کویر بود. گاهی تا دست به کاسهی آب و صابون می زد ، آب مثل قیر سیاه می شد. تو عالم بچگی با خودم می گفتم (بابا امروز چقدر گل بازی کرده، چرا مامان دعواش نمی کنه ؟ ).
نزدیک عید، وقتی بهار از پشت پنجره قائم موشک بازی می کرد، خرج و مخارج عید، لباس نو و...دست بابا رو تنگ تر می کرد اما میوه نوبر و خوراکی یادش نمی رفت.
مثل بوی دفترهای نو شهریور و مدادرنگی های تمساح خوشگل که یادش نمی رفت .
به نوشابه می گفت نوش آفرین . یه جعبه پر شیشه های نوشابه گوشهی حیاط مون مهمون بود. چند ریالی که از حقوقش اضافه می موند خرج نوش آفرین هایی می شد که اوج هنرنمایی ما تو بستنی درست کردن باهاش بود.
نمی دونم چرا از اول بستنی نمی خریدیم ؟!!
از بچگی دنبال با یه تیر دو نشان زدن بودیم .
بابا شاید دست ش نرم نبود اما دلش نرم نرم بود مثل صابون.
کاش بودی، بعد اون بهار که رفتی، عید دیگه برام عید نشد.
بابای مهربونم! تولدت مبارک! مهربونم تو کجایی؟ دم عیدی یه سری بهم بزن! زندگیم بیتو، پر از کم و کسر.
#پنجشنبه
🆔 @bibliophil
نويسندگان به دست امام حسین (علیهالسلام) آب مینوشند!
استاد علی اکبر مهدی پور می گوید: از مرحوم آیة الله حاج سید محمد شیرازی قدّس سرّه چندین بار شنیدم که می فرمود:
شبی در عالم رؤیا دیدم که در حرم مطهّر امام حسین (علیه السّلام) هستم، امام حسین (علیه السّلام) در ایوان حرم، روبه قبله و پشت به ضریح نشسته اند، در محل قبر شریف، چاه آبی هست که از آن به وسیلۀ لوله به قبرهایی که در اطراف حرم هستند آب منتقل می شود.
در این اثنا یکی از خطبایی که میشناختم و در اطراف حرم مدفون بود، خدمت حضرت آمد و عرض کرد: من آب ندارم.
حضرت فرمود: این آب ها مربوط به کسانی است که کتاب نوشته، از خود به یادگار نهاده اند و شما کتابی ننوشته اید.
آیة الله شیرازی فرمود: من چندین بار به آن شخص درحال حیاتش گفته بودم شما که منبر می روید، منبرهای خود را بنویس تا به صورت کتاب درآید و ایشان انجام نداده بود.
💥منبع؛ کتاب جرعهای از کرامات امام حسین، ص ۲۷
🆔 @bibliophil
آسمان غرق خیال است کجایی آقا؟
آخرین جمعه ی سال است کجایی آقا؟
یک نفر عاشق اگر بود زمین می فهمید!
عاشقی بی تو محال است کجایی آقا؟
اللهم عجل لولیک الفرج
#امام_زمان
🖌 طراح: محدثه قاسم پور
🆔 @bibliophil
بغض قلم
مردم در حال لباس خریدن و من در حال کتاب خریدن، مادرم بفهمه بازم کتاب خریدم، لای وسایلی که میخواد بن
کتابهام رسید. 😍
سعی میکنم برا
شما هم تیکههایی
ازشون بذارم. 😘
یه معتاد سالانه
چند نفر رو معتاد میکنه،
دلم میخواد، منم بتونم
شما رو معتاد کنم.😳
البته به کتاب 😜
🆔 @bibliophil
سال کتاب خوانیم رو با کتاب تولستوی و مبل بنفش شروع کردم. دقیقا نویسنده این کتاب هم برای فرار از غم، یک سال، روزی یک کتاب خوند و در آخر تونست غم از دست دادن خواهرش رو تحمل کنه.
و حالا سالم رو با کتاب حضرت حجت در بیانات آقای بهجت دارم تمام میکنم. یکی از بهترین کتابهایی که بعد از کهکشان نیستی امسال مطالعه کردم.
الحمدالله امسال خوب مطالعه کردم و از این نظر راضی هستم.
هرچند وقتهای زیادی از دست دادم با تنبلی و بی حوصلگی.
اما میخوام اعتراف کنم روزهایی که غمگین بودم یا استرس داشتم، تا دو صفحه میخوندم کلا درد و غمم رو فراموش میکردم.
از این شفا برای التیام زخمهای روزگار استفاده کردم و بیشتر اوقات اثر بخش بود. امتحانش کنید.
#کتاب
#کتابخوانی
🆔 @bibliophil
آموزش داستاننویسی که میخوام قرار بدم، حدود ۴۰ جلسه است. هر روز عید یک تا دو جلسه رو قرار میدم.
عید فرصت خوبی برای تمرین کارهایی که بهش علاقه داریم.
#داستان_نویسی
#نویسندگی
#نوروز
🆔 @bibliophil