eitaa logo
بغض قلم
639 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
311 ویدیو
35 فایل
هیچ چیز جای کتاب را پر نمی‌کند! هر روز اینجا دورهم چند صفحه کتاب می‌خونیم، اصلا هم درد نداره💉 📘 محدثه قاسم‌پور/کتاب‌‌ها: _پشت‌پرچم‌قرمز _شب‌آبستن _نمیری‌دختر ❌ارسال مطالب کانال بدون لینک، حلال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
غدیر میشه یه خاطره خوب برا بچه‌ها
خوب خیلی حرف درباره این مهمونی دارم که سر فرصت می‌نویسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
03.Ale.imran.161.mp3
3.19M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت ۱۶۱ | سوره آل‌عمران | وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ ۚ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۚ ثُمَّ تُوَفَّىٰ كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: ۹min ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
هر جا میرم بهم لیوان می‌دن 😂 ولی این لیوان از همه‌شون خوشگل‌تر دیروز که رفتم تا بین موکب‌های مهمونی ۱۰ کیلومتری قدم بزنم یه موکبی بود برای دوستان و خانواده شهید دهقان که حالا در روایتم ماجراش رو می‌نویسم، زحمت کشیدن و این لیوان بهم دادند. دیروز سراغ موکب‌های خانوادگی رفتم که به نظرم روایت جالبی ازشون میشه نوشت. اگه اینجا نیستم دارم روایتم رو می‌نویسم. 🆔 @bibliophil
عیدی استاد عزیزم خانم سیدتقی‌زاده عزیز موسس بزرگترین مجموعه تشکیلاتی دختران اینم کانال‌شون 👇 https://eitaa.com/dehkadetarbyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
03.Ale.imran.162-163.mp3
2.56M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت ۱۶۲ و ۱۶۳ | سوره آل‌عمران | أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ كَمَنْ بَاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ ۚ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ هُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: ۷min ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
🌕💐 💐 🔹️مسجد داشت خلوت می شد. نماز جماعت تمام شده بود. عده زیادی بلند شده و رفته بودند. تنها چند نفری نشسته بودند یا نماز می خواندند. 🌟 امام موسی کاظم (علیه السلام) مشغول نماز خواندن بود. زکریا تکیه داده بود به دیوار صحن و عجله‌ای برای رفتن نداشت. منتظر بود امام نمازش را تمام کند تا ایشان را همراهی کند. پیرمردی هم نزدیک امام نشسته بود. او هم انگار عجله‌ای برای رفتن نداشت. شاید هم خم و راست شدن و سجده و رکوع خسته‌اش کرده بود. آخر پای پیرمرد درد می‌کرد. به زحمت می‌توانست روی پا بند بشود و بدون عصا اصلا نمی‌توانست راه برود. 🔹️مدتی بعد، پیرمرد تصمیم گرفت بلند شود و راه بیفتد. به سختی روی پاهای لرزانش بلند شد، اما انگار بعد یادش آمد که فراموش کرده عصایش را بردارد. خم شدن و برداشتن عصا برایش سخت بود. یکی دو بار تلاش کرد، اما نتیجه‌ای نگرفت. 🔹️ زکریا فاصله‌اش با پیرمرد زیاد بود و نمی‌توانست به کمکش برود. شاید تنبلی‌اش می‌آمد از سر جای خود برخیزد، اما در همین موقع اتفاق عجیبی روی داد. ✴️ علیه السلام در همان حال نماز، عصای پیرمرد را برداشت و به او داد و بعد نمازش را ادامه داد. 📚حکایت هایی از زندگی امام موسی کاظم (علیه السلام) 🆔 @bibliophil