موسی بن جعفر پادشاهی در لباس زهدان است و هارون گدایی در لباس پادشاهان. دوست دارم با آن پادشاه حقیقی باشم.
📒دعبل و زلفا/مظفر سالاری
#موسی_بن_جعفر
#کتاب
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
جای شلاقها هنوز بر پیراهنش دیده میشد. شلاق به دست پشت سرش ایستادم.
صدایش زیبا بود.
همین صدای زیبا میتوانست کلی آدم را به خودش جذب کند؛ صدای دعایش در سلول سنگی میپیچید و انعکاس پیدا میکرد.
در صدایش ناله بود. انگار خسته شده بود. صدای دعا خواندنش در گوشم پیچید و مرا از خودم جدا کرد.
ای خداوندی که گیاه را از بین آب و گل و ریگ نجات میدهی!
ای خدایی که آتش را از بین آهن و سنگ رهایی میبخشی!
ای خدایی که شیر را از بین غذای هضم شده و خون ظاهر میکنی!
ای خدایی که نوزاد را از چفت رحم نجات میدهی!
ای خداوندی که روح را از میان حجابها، آزاد میسازی.
مرا از دست هارون خلاص کن!!😭
📒زندانبانیهودی/ سیدسعیدهاشمی
#موسی_بن_جعفر
#کتاب
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils
بغض قلم
جای شلاقها هنوز بر پیراهنش دیده میشد. شلاق به دست پشت سرش ایستادم. صدایش زیبا بود. همین صدای زیبا
کتاب از زبان سندیبنشاهک هست
و زیبا و خواندنی روایت شده، ارزش خوندن
داره مخصوصا قسمتهای آخرش که ماجرای
مرگ سندی رو نوشته، جیگر آدم بعد خوندن
اون همه قساوت در حق امام، خنک میشه.
الا لعنة الله علی القوم الظالمین من الاولین والآخرین
تقدیم به زهراء قبیسی
من تو را میشناختم. توی جنگ نابرابر اخیر حزب الله و اسرائیل. فیلمهایی که با جان و دل تهیه میکردی را چندین بار میدیدم و هر بار اشک تازهای مهمان صورتم میشد. من تو را میشناختم. چادر لبنانیات را خوب به یاد دارم وقتی روی آوارهای شهر و دیارت ایستادی و علامت پیروزی نشان دادی. من کفشهایت را خوب به یاد دارم وقتی به محلههای تخلیه شده ضاحیه رفتی و برای گربهها غذا بردی تا از بین نروند. من تو را خوب میشناختم. خوب به تمام حافظه و قلبم سپرده شده بودی وقتی بعد از مدتها از آتش بس حزب الله و رژیم صهیونیستی هنوز روایت فتحهایی که به پیروی از شهید آوینی ساخته بودی را میدیدم.
برای همین وقتی توی اخبار تلوزیون ایران، ایستادنت جلوی تانک یهودی در منطقه خیام را دیدم شناختمت.
چادرت همانطور که توی روایتها پر غرور تکان میخورد این بار هم جلوی تانک متجاوزها به اهتزاز درآمده بود. زینبوار خطبه میخواندی و آن چادر سند افتخار تمام زنان امت پرچمت بود!
و یزیدیان چه به خود میلرزند از این خطبه خواندنها!
خلق حماسه ایستادگی جلوی تانک تروریستها حق تو بود. تویی که بعد از شهادت سید حسن، وقتی بیشتر فضاها را یأس گرفته بود تببین کردی که این قربانی عظیمی است. آیه خواندی. دلیل آوردی که اگر خدا را یاری کنیم، خدا نصرتش را میرساند. و خداوند ادامه آیه را با حضورت جلوی آن تانک نشان داد.
قدمهایت را ثابت کرد.
يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ يَنصُرۡكُمۡ وَيُثَبِّتۡ أَقۡدَامَكُمۡ.
📝خانم مریم حمیدیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز مردم جنوب لبنان ، به سرزمینشون برگشتند و اون رو قدم به قدم ، متر به متر از اسراییل پس گرفتند ، این زن که ایستاده روبروی تانک اسرائیلی ، زهراست ، زهرا قبیسی که برای شما از جنگ میگفت و روایت میکرد…
زهرا کمی زخمی شده ، اما روحیه اش مثل همیشه محکمه ، این صحنه رو باید تمام دنیا ببینه ، وقتی زنی از خاک و زمین و خونه اش دفاع میکنه ….
@hariradeli
هدایت شده از حریر عادلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم نمیومد فیلم صورت زخمی زهرا رو بگذارم اما ، چند نفری گفتین که شهید شده …
الحمدلله زنده است این شیر زن،
و میبینین که شعار میده ما از بین نمیریم و این تکلیف شرعی ماست …
امروز زهرا با ایستادنش جلوی تانک مرکاوای اسراییلی تصویری خاص از مقاومت خلق کرد …
خدا حفظت کنه
و از شر دشمن دور باشی
@hariradeli
هدایت شده از فلسطین جنوبی
8.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دختر لبنانی که امروز شجاعانه مقابل تانک اسرائیلی در جنوب لبنان ایستاد و زخمی شد، کیست؟
زهرا، دختر لبنانی که فیلم سخنانش در مراسم اربعین سال گذشته خطاب به رهبر انقلاب در شبکههای اجتماعی بازتاب فراوانی داشت، صبح امروز با پایان یافتن زمان آتشبس و برای بازگشت به محل زندگی خود در جنوب لبنان با تانکهای اسراییلی اشغالگر مواجه شد و در مقابل آنها ایستاد و پس از دقایقی مورد حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی قرار گرفت.
فیلم این حرکت شجاعانه زهرا، امشب در فضای مجازی بخصوص در حساب توییتر Khamenei.ir مورد توجه قرار گرفته است.
ایتا | بله | روبیکا | اینستاگرام | ایکس(توییتر)
@felestin_jonubi
بغض قلم
صحبتهای خانم زهرا قبیسی بانوی فعال لبنانی #بغض_قلم #راویا #فلسطین 🆔 @bibliophil
چقدر خوشبخت بودم که سال قبل شما رو از نزدیک دیدم، شیرزن لبنانی ❤️
#زهرا_قبیسی
از پارسال تا حالا هر وقت کمآوردم صحبتها و روایتهای زهرا رو گوش دادم، الانم با اشک براتون مطالب بالا گذاشتم.
این زن قهرمانه...
در جنگ رسانهها و روایتها اجازه ندید، خبرش گمبشه.
زهرا جان! شما مرا نمیشناسید ولی من یکبار شما را از نزدیک زیارت کردم.
پارسال که روایت اربعینام در جشنواره راویا برگزیده شد، بهترین هدیهی نشست برایم آشنایی با شما بود.
آن روز آمدی بالای جلسهی ما نویسندهها نشستی. گفتی روزی که حاجقاسم شهید شد، مضیف سردار را در جنوب لبنان راه انداختی و برای خرج مضیف یک شب تا صبح ۸۰۰ تا صابون درست کردی و فروختی.
از همان روز از جهاد نصف و نیمهی خودم شرمنده شدم.
عربی را مثل سیدحسن پرشور بر زبان میراندی و مترجم میماند چهطور این همه حرارت را کلمه کلمه به فارسی برگرداند.
گفتی بچه که بودی چادر سرمیکردی، خندیدی و دستت را هم شبیه چادر سرکردن تکان دادی. عروسکت را بغل میکردی تا خودت را شبیه زنهای ایرانی کنی که عکس امامخمینی به دست و کودک به بغل در تظاهرات شرکت میکردند.
گفتی مقاومت را از زنان ایران یاد گرفتی.
از آن روز به بعد هرجا اسم شما را میشنیدم یا کلیپی از روایتگری شما از لبنان میدیدم، بی درنگ دلم غنج میرفت که ما نه فقط خطبههای آتشین زنان را توی کتابها خواندهایم بلکه زنده ماندیم و دیدیم.
از پارسال تا حالا این جمله که گفتید از ذهنم پاک نمیشود، من سخنرانی زیاد گوش دادم ولی باور کنید جملهی شما با همهی آنها فرق داشت، حق دارم فراموش نکنم.
شما گفتید: ما صدای قدمهای امامزمان را در جنوب لبنان میشنویم، باید کارنامهی کارهایمان را به امامزمان روز ظهور نشان بدهیم، اگر فقط خود آقا میدید عیبی نداشت، کنارش شهدایی که خوب دویدند هم میبینند!
امروز توی گروههای مجازی میچرخیدم که یک دفعه اسم آشنایی به چشمم خورد.
امروز دیدم که شما و مردم لبنان در حال برگشت به خانههایتان بودید. رژیم آتشبس شصتروزِ اعلام کرده بود اما با تانکهای مرکاوا آماده بود جلوی ورود شما به خانههایتان را در زمان آتشبس بگیرد.
امروز دیدم شما بدون ذرهای ترس جلوی لولهی مرکاوا ایستادید و خطبه خواندید، انگار نه انگار این تانک اسرائیلی است، زهرا خانم نشست زنان نویسنده که نیست. شهادت به شما نزدیکتر از لبخند همیشگی روی لبتان بود.
امروز شما کنار همهی روایتهایتان از لبنان، روایت بزرگی را مخابره کردید که نیازی نیست توی کارنامهتان روزظهور به امامزمان نشان بدهید، من از همین امروز برای خوب دویدن شما و برای نشستن خودم، شرمندهام.
شما امروز مخابره کردید، سرزمین را مردان پس میگیرند و زنان نگهمیدارند.
انگار زهرا شدی که به اقتدا از نام مادرسادات، پرچم علی(علیهالسلام) را بلند کنی، هرچند بند بند بدنت را بشکافند و مجروحت کنند.
بیش از گذشته
دوستتدارم ابرقهرمان و شیرزن لبنانی.
دختری از اهالی ایران
به لبخند روی لبت قسم
زهرا جان روزی
دست در دست هم
وارد مسجدالاقصی میشویم.
و آن روز دیر نیست...
#برای_زهرا_قبیسی