هدایت شده از بهشت ثامن الائمه (ع)
11.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ روز چهارم محرم مادر یعنی زینب ( سلام الله علیها)
"تقدیم به مادران شهدا "
هر بار که #شیر در کام جانشان ریخته ای،
هدفت را دوباره مرور کرده ای...
هربار که شانه بر موهای شان زدی
زلف شان را به زلف امام #عشق گره زدی...
#مادری در مکتب عشق زینب
یعنی تربیت #فدایی برای #حسین .....
مادری یعنی #آب شدن و تاب آوردن ....
#مادر_یعنی_زینب
و زینب یعنی مادر همه ی شهیدان کربلا ....
سلام بر زهرا مادر شهیده مان .....
سلام بر زینب مادر شهیدان ....
سلام بر عون و محمد
سلام بر مادران شهدا...
سلام بر شهیدان ....
#شهدا #مادران_شهدا #شهید #محرم #شب_چهارم #کربلا #جبهه
#فدائیان_حسین
کاری از #موسسه_بهشت_ثامن_الائمه
#نریتور خانم فاطمه سادات محمدی
#تدوین خانم زینب کریمی
#متن خانم محدثه قاسم پور
@beheshtesamen
برعکس دست های پنبه ای مامان، دست بابا کویر کویر بود. گاهی وقتا تا دست به کاسه آب و صابون می زد ، آب مثل قیر سیاه می شد. تو عالم بچگی با خودم می گفتم ( بابا امروز چقدر گل بازی کرده، چرا مامان دعواش نمی کنه ؟ ).
بهار که پشت پنجره قائم موشک بازی می کرد. خرج و مخارج عید ، لباس نو و...دستش رو تنگ تر می کرد اما میوه نوبر و خوراکی یادش نمی رفت .
مثل بوی دفترهای نو شهریور و مدادرنگی های تمساح خوشگل که یادش نمی رفت .
به نوشابه می گفت نوش آفرین . یه جعبه پر شیشه های نوشابه گوشه حیاط مون مهمون بود. چند ریالی که از حقوقش اضافه می موند خرج نوش آفرین هایی می شد که اوج هنرنمایی ما تو بستنی درست کردن باهاش بود.
نمی دونم چرا از اول بستنی نمی خریدیم ؟!!
از بچگی دنبال با یه تیر دو نشونه زدن بودیم .
بابا شاید دست ش نرم نبود اما دلش نرم نرم بود مثل صابونی که می کشید به دست های سیاهش.
بابا فقط بابای قاتل بابک نیست.
بابا یعنی بابای من.
بابا یعنی مرد خونه ما .
فقط عرق پیشونی بابام ، بسه برا آبروی کلمه بابا
* به سلامتی همه ی بابا های با غیرت و مهربون کشورم
* به شادی روح همه ی باباهای آسمونی و شهید
که نوش آفرین زندگی بچه هاشون بودند و هستند .
#پنجشنبه #فاتحه #دلتنگی #محدثه_قاسم_پور
#بابا #شهدا #حاج_قاسم #پدر #آسمونی
#کارگر #مرد #نوش_آفرین
#انتخابات #بابک_خرمدین
نفس بکش.
کودکم زیر لگد جان داد. خواهرم زیبا بود . بین سربازها دست به دست چرخید. سر پدرم جدا شد. دست برادرم روی زمین افتاد. مادرم جنین ش را سقط کرد.
دختران خانواده ام به کنیزی رفتند.
نفس بکش، اینجا سوریه ، عراق ، افغانستان و یمن نیست.
بوی خاک و خون را به ریه هایت راه بده .
فریب، دروغ، تزویر ، امید بی تدبیر ....
نفس بکش ....
ایران جانم، نفس بکش....
کمی دیگر تحمل کن .
رای دادن در برابر جان دادن
در برابر دست های از بدن جدا شده ،
کمترین عاشقی زمان ماست.
خسته از دروغ و ناکارآمدی
خسته از گرانی و بی تدبیری
نفس بکش ...
پرچم سه رنگ ت را در باد تکان بده ....
چشم امید دنیا ، نفس بکش .
هنوز دست های ما هست....
تو ایرانی
تو عشق جاودانه ای
تو چشمامید تمام آزاده های دنیایی
تو کشور امامرضایی
می آیمتا نفس بکشی ، تا نفس بکشم در هوای پرچمت ....
نفس بکش ....
برای قطع شدن نفس تو دست و پا می زنند ....
برای افتادن پرچمت
برای قطع صدای اذان از مناره ها
برای کشتن مردان و به اسیری بردن زن ها
خسته ایم، از نفس افتاده ایم اما تو نفس بکش ....
خسته ایم
خیلی خسته ایم.....
نترس ....
ما امتداد خون دست حاج قاسم ایم ....
#نفس بکش
#رای_میدهم #انتخابات #مشارکت #سردار_دلها #شهدا #ایرانم #چشم_دنیا_به_انتخاب_ماست
#پشت_کشورم_را_خالی_نمی_کنم
ما که یادمون نرفته
سه روز نون و آب نداشتن.
محاصره ته کانال کمیل.
ما که یادمون نرفته
عطر نعناع توی شهر .
جوون دادن، ماهی ها
دست بسته زیر خاک.
ما که یادمون نرفته .
عکس غریبونه ش تو اسارت .
چشم های پر غیرت ش .
ابهت مردونه ش.
چه عکسی بود .
ما که یادمون نرفته ...
شب جمعه
ساعت یک و بیست دقیقه بامداد
یه دست نگین نشان
روی خاک
ما که یادمون نرفته
سرمای تپه های #کردستان
عرق ریختن زیر نخل های #خوزستان
قلب پاره وسط #تهران
ما یادمون نرفته
عطش بچه های کانال #کمیل
غواص های دست بسته
اسارت و غم چشم های#حججی
غربت امنیت تو سحری که آسوده خواب بودیم و #سردار_دلها رفت.
خون قلب دماوند پای #فخری_زاده
ما یادمون نرفته
خسته ایم #گله_مندیم
اما مثل همیشه #هستیم_برآن_عهد_که_بستیم
#انتخابات #رای #برای #ذلت #آل_سعود #آل_یهود #دشمنان_غربی و #عربی #که #فرق_صندوق_رای_با_صندوق_میوه_را_نمی_فهمند #رای_میدهم_چون_آینده_کشورم_مهم_است
#رای_میدهم_به_عشق_رهبرم
#رای_میدهم_پس_هستم
#رای_میدهم_چون_ایران_را_دوست_دارم
#رای_میدهم_به_عشق_حاج_قاسم
#رای_میدهم_برای_آرامشی_که_مدیونم_به_شهدا
#رای_میدهم_برای_سربلندی_کشورم
#رأی_میدهم_برای_عزتمند_ماندن_ایران🇮🇷
#غواص_ها_بوی_نعناع_میدهند #حججی #سردار_دلها #شهدا #جمهوری_اسلامی_حرم_است
شماره من را (کربلای من) ذخیره کرده بود.
لبخند زدم و پرسیدم: (قشنگه، حس خوبی داره. حالا چرا این اسم رو انتخاب کردی؟) جواب داد:(چون عاشق کربلا هستم و تو هم عشق منی این اسم رو انتخاب کردم.)
با صدای بلند خندهام گرفته بود. گفتم:(پس برای همینه که من هرچی میپرسم اولین جوابت کربلاست. میگم حمید کجا بریم؟ میگی کربلا! میگم زیارت، میگی کربلا! میگم میخوایم بریم پارک، میگی کربلا!)
گاهی اوقات که تنها بودیم من را (کربلای من) صدا میکرد. گاهی به همین سادگی محبت داشتن قشنگ است.
📒 کتاب یادت باشد | محمد رسول ملاحسنی | نشر شهید کاظمی | روایت همسر شهید حمید سیاهکالی
#شب_جمعه
#کربلا
#شهدا
🆔 @bibliophil
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او عمری ستانم جاودان
او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ
#مولوی آدم بزرگی است؛ اما این حرف خیلی از او بزرگ تر است که من مرگ را میمیرانم!
برای اینکه مرگ میخواهد چه بگیرد؟ این بدن مرا میگیرد ولی من جانم را از دست مرگ نجات می دهم. «مرگ اگر مرد است گو نزد من آی»؛ من پیروز هستم، من پشت مرگ را به خاک میمالم.
مرگ مگر از من چه می گیرد؟! مرگ، بدنی میگیرد که این بدن پوسیدنی است، خب بعد دوباره زنده میکنند؛ اما من جانم را از دست مرگ میگیرم و ابدی می شوم. ما این هستیم؛ #انسان این است.
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
🎤دیدار هیئت امنای مسجد امام حسن عسکری (عليهالسلام) تهران/ تاریخ: 1398/06/23
#لبنان
#شهدا
#بغض_قلم
#جمع_دوستداران_کتاب
🌐 https://esra.ir
🆔 @bibliophil
📒داستانک پایان انتظار
✍ مریم رضازاده
اَد دار دنیا هَمی يِيْ پِسرو رو دارُم. بُه خدا نیگاه به قدْ قواره ی ریزش نکنیدا، ماشاءالله زور بازویی داره. مردی سی خودش. بووآش نونِ حلال داده دست ای بچه. اصلا خودش راه جبهه رو یاد ای پسرکو داده. خودش که رفت محمدُم، ها عزیز دلُم، شد غمخوار مُو. مرد خونه اُم. حالا شوما نگران نباش مُو خودُم قولش گرفتُم.
اکرم خانوم!؟ میگما حالا شوما ای دستِ دخترکو رو بذارید دست محمد. ها دلشون به هم خوش بشه. مُو خودُم قول بِشِتون میدُم که گوشش بگیرُم بشینه سرْ زندگیش.
ها والا، دروغُم چیه.
فقط اَیْ اجازه بدین مُو ای انگشترو رو دست ليلي جانِ خوشگِلُم بُکُنُم؟ ها دورت سرت بگردُم بیا عروس قشنگُم. نیگاه نیگاه لپاش گل انداخت. قربون او حجب و حیات بشُم ماشاءالله ماشاءالله.
راستی! یِی چیز دیگه اُم هست. اکرم خانوم جان! ای محمدو ها، فقط گفته هَمی یِی دفعه، هَمی یِی بارو میره جبهه. ها زودی برمیگرده. دیگه میاد میشینه وَر دل لیلی. بُه خدای محمد راست میگه. محمدو ها سرش بره قولش نمیره……
.
.
.
.
بمیرُم برات ننه تونُم پای محمدُم گیسات سفید کِردی.
حالا که چیزی نشده ننه. پاشو چه نشِستی؟ پاشو او لباسه عروسِتِ بپوش ننه قد بالاتِ ببینُم.
اکرم خانوم جون اشکات پاک کن. نقل بریزید سرشون ها کِل بکشید دوماد بالاخره اومِد…. لی لی لی لی…
دیدی بِشِت گفتُم میاد؟ ها گفتُم محمدو سرش بره ها قولش نمیره. محمدُم سرش رفت ولی قولش نرفت ننه.
#امالبنین
#شهدا
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils