الهی عمر مرا تا زمانی که صرف طاعت تو شود، دراز گردان و هرگاه عمرم چراگاه شیطان شود، جانم را بگیر و به سوی خود ببر.
📒صحیفه سجادیه
🆔 @bibliophil
📒 امام صاحب کتاب
من به یکایکِ شما عزیزان توصیه میکنم تا آنجا که میتوانید، با صحیفه سجادیّه مأنوس شوید. کتاب بسیار عظیمی است. این که گفتهاند زبور آل محمّد، واقعاً همین طور است؛ پُر از نغمههای معنوی است، دعا و درس است؛ هم درس اخلاق است، هم درس علمالنّفس است، هم درس امور اجتماعی است. رهبر، ۱۳ آذر ۷۶
#امام_سجاد
#شعبان
#صحیفه_سجادیه
🆔 @bibliophil
خانم(آنه ماری شیمل) محقق و نویسنده آلمانی در یکی از مصاحبههایش میگوید:
نزدیک هفت سال پیش، وقتی ترجمه دعای رویت هلال ماه مبارک رمضان و دعای وداع با آن ماه را از صحیفه سجادیه انجام میدادم، مادرم در بیمارستان بستری بود.
من هر وقت به او سر میزدم، پس از آنکه به خواب میرفت، در گوشهای از آن اتاق به کار پاک نویسی ترجمهها مشغول میشدم.
در کنار مادرم، خانمی بسیار فاضله بستری بود که کاتولیک مومن و متعصبی به نظر میآمد. وقتی فهمید، من دعاهای اسلامی را ترجمه میکنم، دلگیر شد که مگر در مسیحیت و مکتب مقدس خودمان کمبودی داریم که تو به ادعیه اسلامی روی آوردهای؟
ترجمهام که چاپ شد، یک نسخه از آن برایش فرستادم. یک ماه بعد، تلفن کرد و گفت: صمیمانه از هدیه این کتاب سپاسگزارم، زیرا هر روز به جای دعای معمول خود، آن را میخوانم.
📒 مقدمه کتاب صحیفه سجادیه/ نشر جمال
#صحیفه_سجادیه
#میلاد_امام_سجاد
🆔 @bibliophil
881.5K
📒مروری بر کتاب آینهداران آفتاب
🔹قسمت هفتم/ فصل اول ویژگی یاران امامحسین / شجاعت
🖌استاد محمدرضا سنگری
👇شناختی نو از یاران امامحسین
#از_مبعث_تا_عاشورا
#بعثت_حسین
#آینهداران_آفتاب
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
بغض قلم
📒مروری بر کتاب آینهداران آفتاب 🔹قسمت هفتم/ فصل اول ویژگی یاران امامحسین / شجاعت 🖌استاد محمدرض
شب جمعه این قسمت حتما گوش بدید
بغض قلم
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت ۳۴ | سوره آلعمران | ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ ۗ وَاللَّهُ سَم
جالبه تفسیر قرآنمون هم حضرت عباسی بود امروز 😍
تو یه مسابقه داستانکنویسی امروز
برنده شدم که گفتن اونم خیلی خندهدار
مسابقه داستانک درباره یه گیاه بود
به اسم گزنه.
اینم داستانک برگزیده
✅_داستانک نامادری
دخترک لنگان لنگان دستکش پلاستیکی را به دست زن داد. زن دستکش را از دست دخترک کشید و انگشتانش را توی آن فرو برد. چند دسته گزنه چید.
چانه دخترک لرزید، جورابهایش را درآورد و گفت: میشه خیسش نکنی.
زن گزنه را خیس کرد و دنبال جایی میگشت که تاول نداشته باشد.
محدثه قاسم پور
👇خیلی آموزشهای خوبی برا نویسندگی دارند و گروه و کانال مفیدی دارند.
🔴کانال گروه داستان نویسان جمال و جلال:👇
https://ble.ir/jamalojalal
🆔 @bibliophil
اگه مستند برنامه غیر رسمی ۶
که با موضوع انس رهبری با کتاب
مشاهده نکردید از تلوبیون تماشاکنید
http://www.telewebion.ir/episode/0xb6f944a
https://telewebion.com/episode/0x1b95827
🆔 @bibliophil
بغض قلم
تو یه مسابقه داستانکنویسی امروز برنده شدم که گفتن اونم خیلی خندهدار مسابقه داستانک درباره یه گیاه
جالب بود یکی از نویسندگان
درباره داستانک نامادری
شعر سرودند. 😳
به نظرم باید
جایزه رو به ایشان بدهند.
((گزنه هارا باید چید
داستانک ها باید گفت
دختری باید شد
نامادری ها بایددید
زیر آن تاول و درد
تحمل ها باید کرد
دختری داد میزد
میشه خیسش نکنید
درد دارد آخر
دخترک می لرزید
سوی خود میچرخید
توی انگشتانش، گزنه ها بود زیاد
مادرش از پشت آن قاب اتاق
فریاد هامیزد
دخترم را نزید
من اگر زنده شوم.
تورا از آن خانه سرد
میگذارم به کنار
دخترم مال من است.
دست درازي نکنید.
زن بی مهر ووفا
غافل از حکم خدا
از ته دل می خندید
دخترک می لرزید
ناگهان زلزله راه افتاد
قاب از گنچه دیوار افتاد
سر زن حین افتادن قاب
ترکی خورد زیاد
خون از فرق سرش جاری شد
خواست دستی ببر روی سرش
دید سر انگشتانش پراز گزنه شدن
وای از این همه درد وای از همه آه
کاش زن میدانست
که خدا می بیند.
شاعر از این قصه خوب
به نویسنده داستان می گوید.
قلمت مانا باد. 💐💐💐))
شعر یهوی از خودم😄😅✌️
🖌آقای مهرداد عیوضی
🆔 @bibliophil
هدایت شده از KHAMENEI.IR
48.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #نسخه_کامل مستند غیر رسمی۶؛
🖥 روایتی از انس رهبر انقلاب با کتاب و اهالی فرهنگ
☝این مستند آبانماه امسال و همزمان با هفته کتاب در کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران رونمایی شد و پس از نمایش برای مخاطبان تخصصی، اکنون به قاب تلویزیون رسیده است.
💻 Farsi.Khamenei.ir
03.Ale.imran.035.mp3
3.26M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت ۳۵ | سوره آلعمران | إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي ۖ إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: ۸min
#قرآن
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 @bibliophil
این انتخابات اونقدر مهمه که
مادران شهدا در همه کشور
اومدن وسط کار
مادرهایی که یه روزی عزیزانشون
برا دفاع از کشور دادن
حالا خودشون شدن مدافع حرم کشور
مادرهایی که قرار با برگزاری جلسات تبیین
مشارکت در انتخابات رو بیشتر کنند.
مشارکت بالا در این انتخابات
مساوی پیروزی مظلومان جهان
مقابل ظالمان کودککش
روزهای آینده از این مادران شهدا
براتون بیشتر روایت میکنم.
شما هم هرکاری میتونید برای افزایش مشارکت انجام بدید، کوتاهی نکنید
چشم مظلومان به انتخابات ما
🆔 @bibliophil
635K
📒مروری بر کتاب آینهداران آفتاب
🔹قسمت هشتم/ فصل اول ویژگی یاران امامحسین / ایثار و پاکبازی
🖌استاد محمدرضا سنگری
👇شناختی نو از یاران امامحسین
#از_مبعث_تا_عاشورا
#بعثت_حسین
#آینهداران_آفتاب
#بغض_قلم
🆔 @bibliophil
03.Ale.imran.036.mp3
3.94M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم
🌺 قسمت ۳۶ | سوره آلعمران | فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَىٰ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَىٰ ۖ وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
🎤 آیتالله قرائتی
👇هر روز تفسیر قرآن: ۹min
#قرآن
#تفسیر_قرآن_صوتی
#کتاب
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
🆔 @bibliophil
نگیرد دست آدم درد از رأی
نمرده تاکنون یک فرد از رأی
تنور دلخوریها گرچه داغ است
نخواهم شد ولی دلسرد از رأی
#انتخابات
🆔 @bibliophil
بغض قلم
این انتخابات اونقدر مهمه که مادران شهدا در همه کشور اومدن وسط کار مادرهایی که یه روزی عزیزانشون
کاروان لبیک مادران ایران
مقصد اول تهران.
٨ صبح است و من از دیشب، مدام با خودم کلنجار میروم. اینکه بمانم خانه و کارهای تلنبار شدهام را ردیف کنم یا روز میلاد ارباب، خودم را مهمان یک مجلس جشن و مولودی کنم یا حاشیه نگار مراسمی باشم که هنوز چیز زیادی درباره اش نمیدانم و این اولین جلسه است. فقط و فقط نام مادران شهدا تحریکم میکند به رفتن.
قبل از ساعت ٩ صبح به مجموعه سرچشمه میرسم و هنوز برنامه شروع نشده است. سرکی در سالن آمفی تئاتر میکشم. تمام صندلیهای سورمهای خالی است. چند نفری بیرون سالن جمع شده و مشغول گفتگو و عکس دسته جمعی هستند.
جلو میروم و به یکی شان سلام میکنم. و میپرسم از کدام منطقه آمدهاند. یک خانم میانسال است با مقنعه سبز و چادر ایرانی. لبخند میزنم و توضیح میدهم که راوی رویداد هستم.
خودش را معرفی میکند و میگوید که از هیئت سفیران زینب است و از مناطق ۱۲ و ۱۳ و ۱۴. وقتی از فعالیتهایشان میپرسم، شگفت زده میشوم. برای نوجوانان دختر، آموزش مداحی دارند، رفع شبهه و هنری و فن بیان، سرود و تئاتر هم از فعالیتهای دیگرشان است. شگفتانه دیگرشان، تعداد مخاطبین برنامهها بود. اینکه به تعداد ٣٠ نفر خادم بزرگسال و ۵٠ خادم نوجوان، حداقل ۵٠٠ نفر را جوابگو هستند. نام مسئول اصلیشان را که میگوید، خوب میشناسمش. خانم مداحی سالهاست خالصانه مشغول فعالت است.
چشمم به میز پذیرایی میفتد. چای داغ و نبات. یک لیوان برای خودم پر میکنم تا شاید کسری خواب دیشب را کمی جبران کند.
...یک گروه دیگر را میبینم که سن بیشتری دارند. مسئولشان یک کامل زن با مقنعه سورمهای و چادر قجری است که چشم هایش برق خاصی میزند. جلو میروم و حال و احوال میکنم. از فاطمیون جنوب تهران در منطقه ١۵ آمده اند. خانم رجبی، مسئول بسیج و استاد مداحی است که ٨ سال زیر نظر استاد سازگار آموزش دیده. فعالیت هایشان حول و حوش مداحی و کلاس همسرداری و سبک زندگی است و برای نوجوانان هم، کلاسهای مهدویت و سبک زندگی و تدبر قرآن دارند. میگویند با ارتباط صمیمی و چهره به چهره با نوجوانان، توانسته اند ١۵،١۶ نفرشان را با حجاب کنند. و غیر از مسجد و پایگاه بسیج، منزل چند شهید محله را پایگاه امن و دارالقرآن کرده اند.
همان وقت است که تلفنم زنگ میزند. مسئول رویداد خبر میدهد که مادران شهدا رسیده اند و توی دفتر هستند. آدرس دفتر را بلدم. پله ها را بالا میروم و با مسئولین سلام و علیک میکنم. مثل همیشه مواجهه با مادران شهدا، دست و پایم را گم کرده ام و اضطراب دارم. دلم می خواهد همان اول به دست و پایشان بیفتم ولی رویم نمیشود. به داخل دفتر مدیریت راهنمایی میشوم. یک خانم روی صندلی رو به رو و دیگری سمت راست اتاق نشسته است. مادر شهید محمدخانی را میشناسم. همین چند وقت پیش بود که سر مزار شهید دیده بودمش و عکس گرفته بودیم. مادر شهید میرزایی را هم از سرچ های شب گذشته میشناسم. چقدر این شهید مظلوم است...
شهید یمنی؛ شهید مصطفی صالح میرزایی.
نیروی سپاه قدس بود اما یک محله او را خطاط ماهر، باربر صلواتی و اوستاکار با انصاف می دانستند. کسی خبر نداشت او امین حاج قاسم و مهندس مختل کردن سیستم ارتباطی گروهک های تکفیری است!
مادرش یک روسری سبز سدری برسرکرده و عینک زده. میان صحبتشان میرسم و سلام میکنم. جواب سلامم را گرم میدهد و صحبتش را با مادر شهید محمدخانی ادامه میدهد که برای ۲۲ بهمن هم مردم آره و نه میکردند ولی توی همین شهر ری کلی آدم آمد.
هر دو سر به تایید تکان میدهند. میگویم که چقدر پسرش مظلوم است. چرا اسمش جایی نیست؟ جواب میدهد که تازه اجازه داده شده تا نامش برده شود. دقیقا روز ١٣ دی، همزمان با ترور و شهادت حاج قاسم ما، توی یمن هم یک ترور اتفاق افتاده. فرمانده و هدف اصلی زنده مانده اما مصطفای خوش روزی، شهید شده است. مصطفی که مهندس آی تی نیروی قدس بوده ولی زمان ماموریت، به خانواده اش میگوید که بورسیه شده و عازم کاناداست. مادر چمدان شاخ شمشادش را، علی اکبرش را میبندد و راهیش میکند. بعد هم دو سال تمام گوش تیز میکند به لحظه لحظه ی ده دقیقه تلفن های کوتاه دو ماه یکبارش.
خبر شهادتش را که میدهند، تازه میفهمند یمن بوده!
با مادر محمدحسین هم صحبت میشوم. قبلا کتابهای چاپ شده درباره شهید را خوانده ام. مادر میگوید که پسرش عاشق سپاه بوده. به لحاظ مالی و تحصیلی و خانوادگی، نیازی نداشته و فقط همین عشق پایش را به سپاه قدس باز کرده. میخواهم بیشتر بگوید و حسرت زده میپرسم که یعنی میشود من هم یک روزی مادر شهید باشم؟ همان وقت است که برای شرکت در مراسم دعوت میشویم.
✍فاطمه شایان پویا
#پرونده_روایت_ویژه_انتخابات
🆔 @bibliophil
آقایی که زیاد به مسجد جمکران میرود، میگفت: آقا امام زمان را در مسجد جمکران دیدم. به من فرمود:(به دل سوختگان ما بگو برای ما دعا کنند.) و یک مرتبه از نظرم غائب شد! همین آقا هفتهی قبل از آن هم، حضرت را در خواب دیده بود.
افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران میروند. و نمیدانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فرج او دعا کنند!
📒 کتاب حضرت حجت/ مجموعه بیانات آیتالله بهجت پیرامون حضرت ولیعصر(عج)
#امام_زمان
#کتاب
🆔 @bibliophil