eitaa logo
بغض قلم
644 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
297 ویدیو
33 فایل
هیچ چیز جای کتاب را پر نمی‌کند! هر روز اینجا دورهم چند صفحه کتاب می‌خونیم، اصلا هم درد نداره💉 📘 محدثه قاسم‌پور/کتاب‌‌ها: _پشت‌پرچم‌قرمز _شب‌آبستن _نمیری‌دختر ❌ارسال مطالب کانال بدون لینک، حلال است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
03.Ale.imran.188.mp3
3.15M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت ۱۸۸ | سوره آل‌عمران | ا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَيُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا فَلَا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: ۹min ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
📒صبح دلگیر روز یازدهم امروز صبح عمر‌سعد ملعون بر کشتگان سپاه جهنمی خود نماز خواند و آن‌ها را دفن کرد. بدن شهدای کربلا در دل صحرا ماند، زیر نور آفتاب بیابان. و عصر روز یازدهم محرم کاروان اسرا از کنار کشته‌ها به کوفه برده شد. زمانی که چشم حضرت زینب به بدن‌های شهدا افتاد فرمودند: (به فدای آنکس که سپاهش روز دوشنبه غارت شد! به فدای آنکس که ریسمان خیامش را قطع کردند! به فدای آنکس که نه غایب است تا امید بازگشتنش باشد و نه مجروح است که امید بهبودش باشد! به فدای آنکس که جان من فدای او باد! به فدای آنکس که با دلی اندوهناک و با لبی عطشان او را شهید کردند! به فدای آنکس که از محاسنش خون می‌چکید) او که می‌دانست دشمن منتظر شکسته‌شدن بانو است در ادامه فرمود: (أَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ هذا الْقُرْبانَ‌؛ خدایا این قربانى را قبول فرما!). عاشورا طبق روایات جمعه یا شنبه بود. و دوشنبه روز برگزاری سقیفه و آغاز جدا شدن از کشتی نجات امام بود که حضرت زینب به آن اشاره کردند. 🆔 @bibliophil
عاشورای آن سال دلش نمی‌خواست امام حسین (علیه‌السلام) به دست پدرش شهید شود. عاشورا که شد، از شب قبلش، لباس پدر را در کمد اسباب‌بازی‌هایش پنهان کرده بود. خوشحال بود تعزیه‌ی آن سال، شمرخوان نداشت. 📒فاطمه اکبری اصل/کتاب داستانک ده، دومین سوگواره‌ عاشورایی ده 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 اسلم یا سلیمان شهید ایرانی کربلا 📚جالبه که کاتب و قصه گو بچه‌ها هم بود. 🆔 @Bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فراخوان سومین دوره آموزشی «قاصدک» منتشر شد سومین دوره متمرکز و حضوری آموزش شعر و داستان کودک و نوجوان با عنوان قاصدک برگزار می‌شود. فرصت ارسال آثار تا پنجم مرداد تعیین شده است. 📆 مهلت ثبت‌نام: ۵ مرداد ۱۴۰۳ 💻 ارسال مشخصات کامل به آدرس ketab.tv/cms/page/ghasedak 📆 تاریخ برگزاری دوره آموزشی؛ ۱۷، ۱۸ و ۱۹ مرداد در تهران ☎️ کسب اطلاعات بیشتر: ۰۲۱۹۱۰۰۶۳۶۳ داخلی ۸۱۱ https://ketab.ir/News/31165 @khaneh_ketab_adabiat
👇پنجمین دوره مسابقه خودنویس 💐 ویژه نوقلم‌ها و افرادی که کتابی منتشر نکردند. 🆔 @bibliophil
14.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👇پنجمین دوره مسابقه خودنویس ✍ آموزش طرح‌نویسی 💐 ویژه نوقلم‌ها و افرادی که کتابی منتشر نکردند. 🆔 @bibliophil
1.62M
🖌 توضیحاتی درباره‌ی جشنواره‌ی داستان‌نویسی خودنویس 🖤 این صوت رو پارسال ضبط کردم. 👆به پوستر دقت کنید. 🆔 @bibliophil
آموزش روش نوشتن پیرنگ یا طرح داستان که قبلا قرار دادم. https://eitaa.com/bibliophil/352
گذاشتم صوت‌ها رو کامل گوش بدم و بعد به شما عزیزان پیشنهاد کنم. به نظرم یکی از لازم‌ترین مباحثی که جامعه امروز ما نیاز داشت رو امسال استاد پناهیان مطرح کردند. پیشنهاد می‌کنم، صوت‌های ایشون رو کامل گوش کنیم و به قضاوت‌های سطحی و بدون فکر توجه نکنیم. 👇 کانال صوت‌هاشون https://eitaa.com/panahian_mp3 🆔 @bibliophil
😍 ده روز و شب زندگی _گفتند کارتان، همه گفتیم نوکریم، چون بار عشق را به سر شانه می بریم _ما را اگر چه بازی دنیا خراب کرد، اما به لطف روضه‌ی ارباب بهتریم🥲❤️‍🩹 نورانیت، صمیمیت و مهربانی ویژگی مشترک بچه‌های کانون دخترانه امام‌مهربانی‌هاست. کانون دخترانه امام‌مهربانی‌ها در منطقه سرآسیاب و ملارد استان‌تهران فعالیت دارد. الحمدالله توفیق یار شد که دهه‌ی اول ماه محرم مهمان جمع نورانی دخترانی باشم که خودشون همه‌ی کارهای این هئیت دانش‌آموزی را از صفر تا صد انجام می‌دادند. هرشب دکورهای خوشگل دخترانه، پذیرایی‌های خلاقانه و صدها کار ریز و درشت برای برپایی خیمه عزا که می‌تونید داخل کانال‌شون ببینید و کیف کنید که گوشه‌ای از خادمی این دختران با اراده است. 💐سپاس ویژه از دوست عزیزم خانم الیاسی نازنین مسئول کانون که با جان و دل خواهرانه هوای بچه‌های کانون‌شون دارند. آرزوی موفقیت روزافزون عزیزان دلم رو دارم، تا آخر عمر خادم امام‌مهربانی‌ها باشید. 🥀[•جمعی از خادمان سیدالشهدا | محرم ۱۴۴۶•] https://eitaa.com/emame_mehrabaniha 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
03.Ale.imran.189.mp3
1.32M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت ۱۸۹ | سوره آل‌عمران | وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۗ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: ۴min ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
📒امامی بر نیزه، امامی در زنجیر! 👇این روزها در کربلا چه خبر است؟ عصر یازدهم، امام سجاد را بر شتری بدون جهاز نشاندند. چون امام بیمار بود و توان نشستن نداشت او را با غل و زنجیر به شتر بستند. امام سجاد به یکی از شاگردان خود بعدها این طور فرمود: زمانی که اسرا را از بین بدن‌های آغشته به خون و عریان روی خاک که کسی آن‌ها را دفن نکرده بود، گذراندند، سینه‌ام تنگ شد و نزدیک بود، جان دهم. عمه‌ام زینب کبری چون مرا در این حال دید، گفت: ای یادگار جدم و پدر و برادرانم، این چه حالی است که از تو می‌بینم که به خودت می‌پیچی! گویی می‌خواهی جان به جانان بسپاری. گفتم: عمه‌جان! چگونه بی‌تابی نکنم و خود را از دست ندهم با آنکه می‌بینم آقای خود و برادران و عموها و عموزادگان و خاندان خود را که آغشته به خون، عریان در بیابان افتاده، نه کفن شده‌اند و نه به خاک سپرده شده‌اند. عمه‌ام زینب گفت: بی‌تابی‌نکن! خداوند پیمان گرفته از جمعی از این امت بر سر قبر پدرت نشانه‌ای گذراند تا همیشه باقی بماند و با مرور روزگار محو نشود، مردم از اطراف به آنجا بیایند و او را زیارت کنند و هرچند پیشوایان کفر در محو آن بکوشند، اثرش روشن‌تر شود؛ و کارش روز به روز بالا گیرد! روز دوازدهم اسرا به کوفه رسیدند! و قافله‌ی بنی‌اسد به دفن پاره‌های تن شهدا پرداختند! 📒کتاب کامل الزیارات، باب ۸۸ 🆔 @bibliophil
srt0010049.mp3
2.23M
⁉️ماجرای همسر ایرانی امام‌حسین و مادر امام سجاد؟! 🎧 پژوهشگر عاشورا استاد سنگری 🆔 @bibliophil
srt0010097.mp3
693.5K
⁉️بیماری امام‌زین‌العابدین چه بود؟! 🎧 پژوهشگر عاشورا استاد سنگری 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌آدما اینجوری متحجر میشن! 🔻گلایۀ استاد پناهیان از بچه مذهبی‌ها 🆔 @bibliophil
🦋 هلال من! از رو نیزه برام قرآن بخون! 🖤چند قدم همراه کاروان بانو زینب‌کبری روز دوازدهم فرا رسید، سرهای شهدا را روی نیزه‌ها نمودند و در پیشاپیش اسیران وارد کوفه کردند. روای می‌گوید؛ از حج برگشته بودم که وارد کوفه شدم. دیدم تعطیل سراسری است. پرسیدم: چه خبر است؟ گفتند: اسیران کربلا را وارد کوفه کرده‌اند. لشکر ابن زیاد شیپور و طبل می‌نواختند و سر و صدا و هیاهو از هر سو شنیده می‌شد. در آن میان ناگاه چشمم به سر امام حسین افتاد، منقلب شدم و گريستم. چشمم به امام سجاد افتاد که بر شتری بی‌جهاز سوار بود و خون از ران‌های او جاری بود. در این بین بانوی را دیدم، پرسیدم این بانو کیست؟‌ گفتند: گلثوم دختر علی عليه‌السلام است. شنیدم که فرمود: ای مردم کوفه! چشم از نگاه به ما فروبندید! آیا از خدا و رسول شرم نمی‌کنید. روای می‌گوید؛ زنی از بالای بام پرسید: اسیر کدام طایفه هستید؟ گفتند: ما اسیران آل محمد هستیم. زن از پشت بام پایین آمد و هرچه چادر و روسری داشت به اسیران رساند. مردم کوفه گریستند! امام سجاد فرمود: شما به خاطر مصائب ما گریه می‌کنید! پس چه کسی ما را کشت؟ زنانی نان و خرما بین بچه‌ها پخش کردند که دختر علی فریاد زد: صدقه بر ما حرام است! روای ادامه داد: زینب در آن روز توجه همه را به خود جمع کرد، زنی سخنورتر و با حیاتر از او ندیده‌ بودم. گویی از زبان علی حرف می‌زد. و با هر حرف صدای علی در گوش کوفه می‌رسید. با اشاره دست مردم را ساکت کرد. نفس در سینه حبس شد. حتی زنگ شترها از حرکت ایستاد. زینب فرمود؛ گریه می‌کنید؟ آری به خدا بایستی زیاد گریه کنید و کمتر بخندید! روای می‌گوید: دیدم برای ساکت کردن زینب، سر مقدس امام حسین را آوردند که مثل ماه می‌درخشید! زینب کبری سر بلند کرد و نگاهی به امام انداخت و پیشانی به چوبه محمل کوبید! خون از زیر مقنعه جاری شد، درحالی که این شعر را زمزمه می‌کرد: ای ماه نو! که چون به کمال رسیدی، خسوف تو را گرفت و پنهان شدی! ای برادر! با این فاطمه خردسال سخن بگو که نزدیک است دلش آب شود! 📒 کتاب نفس‌المهموم 🆔 @bibliophil
ابتدای کربلا مدینه نیست ابتدای کربلا غدیر بود ابرهای خون‌فشان نینوا اشک‌های حضرت امیر بود بعد از آن فتوت همیشه سبز برکت از حجاز و از عراق رفت هر چه دانه داشتند سنگ شد پشت هر بهار، صد کویر بود بعد مکه و مدینه، دام شد کوفه صرف عیش و نوش شام شد آفتابِ سربلندِ سایه سوز در حصارِ نیزه‌ها اسیر بود الامان ز شام، الامان ز شام، الامان ز درد و غربت امام شام بی‌مروّت غریب‌کش کاش کوفه‌ی بهانه گیر بود هان! هبا شدید، هان! هدر شدید، مردم مدینه! بی‌پدر شدید این صدای غربت مدینه بود، این صدای زخمی بشیر بود کربلا به اصل خود رسیدن است، هر چه می‌روم به خود نمی‌رسم! چشم تا به هم زدم چه دور شد، تا به خویش آمدم چه دیر بود!     ✍علیرضا قزوه 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
03.Ale.imran.190.mp3
2.38M
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت ۱۹۰ | سوره آل‌عمران | إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ 🎤 آیت‌الله قرائتی 👇هر روز تفسیر قرآن: ۷min ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ 🆔 @bibliophil
بغض قلم
🎧 تفسیر صوتی قرآن کریم 🌺 قسمت ۱۹۰ | سوره آل‌عمران | إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَا
آیاتی که پیامبر، ائمه و اولیاخدا وقتی برای نمازشب بیدار می‌شدند، می‌خواندند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part15_آه ترجمه مقتل نفس المهموم.mp3
9.4M
📒کتاب آه/ ترجمه نفس المهموم 🖌 به قلم یاسین حجازی 💥حرکت کاروان اسرا به سمت کوفه 👇کتاب‌صوتی کامل در ایران‌صدا 🆔 @bibliophil
دانشجو بود. دنبال عشق و حال، خیلی مقید نبود، یعنی اهل خیلی کارها هم بود، تو یخچال خونه‌ش مشروب هم می‌تونستی پیدا کنی. از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم… قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت(ره)هم دیدار داشته باشند. از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه… وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت، بچه‌ها تک تک ورود می‌کردند و سلام می‌گفتند، آقای بهجت هم به همه سلامی می‌گفت و تعارف می‌کرد که وارد بشند. من چندبار خواستم سلام بگم، منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنند. اما اصلا صورتشون رو به سمت من برنمی‌گردوندن…درحالیکه بقیه رو خیلی تحویل می‌گرفتن… یه لحظه تو دلم گفتم:حمید، میگن این آقا از دل آدما هم میتونه خبر داشته باشه…تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره! تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…! خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم…تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم، وقتی برگشتیم همه شیشه‌های مشروب رو شکستم، کارامو سروسامون دادم، تغییر کردم، مدتی گذشت، یکماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم واستادم، از بچه‌ها شنیدم که یه عده از بچه‌های دانشگاه، دوباره میخوان برن قم. اینبار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود، تو حال خودم بودم که دیدم بچه‌ها صدام میکنن: "حمید حمید، حاج آقا باشماست." نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره میکنن که بیا جلوتر آهسته در گوشم گفتن: یکماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی… 📒 کتاب ب مثل بهجت، اثر تازه چاپ شده انتشارات شهید هادی 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با چندتا از دوستان و آشنایان درباره انتخابات صحبت می‌کردیم، می‌گفتند: چقدر خوب شد محرم اومد وگرنه نمی‌تونستیم نتیجه انتخابات رو تحمل کنیم. تعدادی هم به شدت ناامید شدند و روزهاست دارم بهشون امید میدم ولی بی‌فایده است. امید که تزریقی نیست. امروز داشتم زندگی امام سجاد رو بررسی می‌کردم. به نظرم اگه اهل مطالعه باشیم هیچ وقت ناامیدی سراغ ما نمیاد. به نظرم یکی از دلایل اینکه رهبرانقلاب این مقدار تاکید بر کتاب خواندن دارند، بخشی‌ش به خاطر امیدآفرین بودن، کتاب. حالا یکم از زندگی امام سجاد رو بگم: امام سجاد در شرایطی به امامت رسیدند، که امام‌حسین با آن شرایط ویژه شهید شدند و خود امام هم در اسارت بودند. در اسارت هم امام توسط بقیه به عنوان امام شناخته شده نبودند. جامعه فکر می‌کردند امام بعد امام‌حسین، حضرت علی‌اکبر هستند. در کنار علاقه امام حسین به نام علی برای پسران‌شون یه علت گذاشتن نام علی برای همه‌ی اولادشون حفظ جان امام سجاد بود. بارها هم حضرت زینب، جان امام را نجات دادند که اگر بحث آن را باز کنیم می‌بینیم دنیا تا قیامت مدیون حضرت زینب است. بعد از برگشتن امام سجاد به مدینه هم خفقان حاکم انقدر زیاد که امام شش ماه در بیابان چادر می‌زنند تا بنی‌امیه امام رو به جرم همکاری با جنبش‌های سیاسی مختلف از بین نبرند. یعنی جان امام به شدت در خطر چه در زمان اسارت چه بعد از اسارت. شاید کمتر از ده نفر امامت امام سجاد رو می‌دانستند. حتی یکی از پسرهای امیرالمؤمنین ادعای امامت می‌کند و عده‌ای را دور خودش جمع می‌کند. امام در این شرایط به ظاهر کاری نمی‌تونه برای هدایت مردم انجام بده، کسی به عنوان امام ایشان رو مرجع جامعه نمی‌داند. پس امام چه‌طور زمانی که امامت رو به امام باقر می‌دهند، امام باقر اون همه شاگرد داشتند؟! این نشان دهنده مبارزه پنهانی امام سجاد‌ است. اول اینکه در حدود ۳۴ سال امامت، حضرت حدود ۵۰ هزار برده رو خریدند و آزاد کردند. این برده‌ها در خانه امام تربیت می‌شدند و بعد امام آن‌ها رو آزاد می‌کردند. بنابر نقلی یکی از این برده‌ها جناب ابوحمزه‌ثمالی و چون آن دعای عالی را از امام سجاد نقل کردند، ایشان را به نام می‌شناسیم. یعنی امام منفی‌ترین شرایط رو به مثبت‌ترین حالت تغییر دادند. و روش‌های دیگه‌ای رو هم به کار گرفتند که با مطالعه زندگی امام سجاد می‌تونیم بهش برسیم. حالا کی گفته ما در بدترین شرایط هستیم؟! کی گفته باید نا امید شد؟! حالا حرص خوردن خالی فایده داره؟! یا باید یه کاری کنیم؟! جای راحت‌طلبی و الکی مثلا ناراحتم بلند شو... مطالعه زندگی حضرت زینب و زنان کاروان بعد از عاشورا هم پرده‌های جدیدی به روی انسان باز می‌کند. 🆔 @bibliophil