eitaa logo
بیم موج
1.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
90 فایل
قال مولانا امیرالمؤمنین ❤ : وَ اللَهَ اللَهَ فِی الجِهَادِ بِاَموَالِکُم وَ اَنفُسِکُم وَ اَلسِنَتِکُم فِی سَبِیلِ اللَه چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم ادمین: @bimemoj1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 متن کامل گفتگوی مشروح "مهر" با مهدی کروبی (26 آبان 1385): نیروهای غیبی نگذاشتند رئیس جمهور شوم / به من گفتند وعده بده و عمل نکن ؛ گفتم آنوقت دیگر کروبی نیستم / تخریب ، ادامه خط مارکسیست ها و منافقین است 📣 متن کامل را اینجا بخوانید: https://www.mehrnews.com/news/406632/ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰رنج های تاریخی ملت ایران 🔻من هم با تاریخ آشنا هستم. 🔻من سطرسطر ورقهای تاریخ هفتاد، هشتاد سال گذشته و قبل از آن را مكرّر در مكرّر خوانده‌ام. 🔻ما حقیقتاً یكی از گرفتارترین ملتها در پنجه‌ی گردن‌كلفتی و قلدری قدرتهای جهانی بوده‌ایم. 🔻بنده در باب شبه قارّه‌ی هند مطالعات مفصّلی داشته‌ام و كتابی هم در این زمینه نوشته‌ام 🔻 وقتی وضعیت ایران را با شبه قارّه مقایسه می‌كنم، می‌بینم بااینكه آنجا استعمار مستقیمِ انگلیسی‌ها وجود داشت، اما به لحاظ فشار انسانی بر یك كشور از ناحیه‌ی قدرتهای اهریمنی دنیا، وضع ما از آن‌ها بدتر بود. 🔻آن‌ها از طرف نیروهای خودی و میهنیِ خودشان دچار خیانت و نفاق و فساد و وابستگی‌ نبودند. یك‌مشت انگلیسی به آن كشور وارد شده بودند. خودی‌های آن‌ها عبارت بودند: از گاندی و نهرو و مولانا محمد علی و مولانا شوكت‌علی و جناح و غیره. آن‌ها با انگلیسی‌ها جنگیدند و بسیار هم زجر كشیدند؛ اما وضع ما این‌گونه نبود. 🔻انگلیسی‌ها رضا خان را به عنوان یك عامل دست‌نشانده بر سرِ كار آوردند تا كار مورد نظر آن‌ها را انجام دهد. این حرفها جای انكار نیست؛ حرفی نیست كه من بزنم؛ این حرفها جزو واضحات تاریخ است كه هم گزارشگران نوشته‌اند و هم اسنادی كه بعد از سی، چهل سال منتشر شده، گویای آن است. 🔻همین چند روز پیش در سندی از همین قبیل می‌خواندم كه در جلسه‌ای كه سید ضیاء و رضا خان و مأموران انگلیسی بودند، رضا خان گفته بود كه من سیاست سرم نمی‌شود و وارد نیستم؛ هرچه شما دستور بدهید؛ من گوش به فرمانم! همین‌طور هم بود؛ 🔻اما لحظه‌ای كه احساس كردند یك‌ذرّه حالت گوش به فرمانی‌اش متزلزل شده و گرایشی، آن هم نه به سمت استقلال حقیقی، بلكه به سمت آلمان هیتلری پیدا كرده است- طبیعتاً وقتی رضا خان به هیتلر نگاه كند، به هیجان می‌آید و لذّت می‌برد- او را كنار زدند و پسرش را بر سرِ كار آوردند. این‌ها جزو واقعیّات كشور است. 🔻كشور ایران با همه‌ی این خصوصیات فرهنگی عمیقی كه شما می‌گویید و راست هم می‌گویید و من هم به همینها اعتقاد دارم، تحقیر شد. 🔻پنجاه، شصت سال كسانی بر ما حكومت كردند كه آورنده‌ی آنها، نه این‌كه ما نبودیم - چون در ایران حكومت مردم به این صورت اصلاً سابقه نداشت - بلكه دلاوریِ خودشان هم نبود. 🔻ای كاش اگر دیكتاتور بودند، اقلاًّ مثل نادرشاه با زور بازوی خودشان، یا مثل آغامحمدخان با حیله‌گری خودشان بر سر كار آمده بودند؛ اما این‌طور نبود. 🔻دیگران آمدند و آنها را بر این ملت مسلّط كردند و تمام منابع مادّی و معنوی این ملت را به غارت بردند. 🔻با رنجها و محنتهای بسیاری، حركت عظیمی در مقابل این پدیده‌ی شوم اتّفاق افتاد و توانست با فدا كردن جانها و با عریان كردن سینه‌ها در مقابل دشنه‌ی دشمن غدّار، به جایی برسد. این زیبا نیست؟ 1-5-1380 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
*┄┅═✧❁﷽❁✧═┅* 🏴 مراسم سوگواری شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها 🌷 هیئت امام جعفر صادق علیه‌السّلام 🎙با سخنرانی: دکتر 🎖استاد دانشگاه و کارشناس رادیو و تلویزیون 🎙با نوای مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام 📆 جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲؛ از ساعت ۲۰:۳۰ 📌 خزانه بخارایی، فلکه دوم، کوچه شهید صادقیان، حسینیه بیت‌الحسین علیه‌السّلام 📡 پخش زنده از طریق صفحه اسکایپ هیئت به آدرس: 🅰️ https://join.skype.com/fvxwO8LC3cbY ع | عضو شوید 👇 @Emamsadegh1360
🔰 تخلفات کرباسچی 💢خاطرات هاشمی رفسنجانی / شنبه 11 مرداد 1376 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
8.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 دیکتاتوری حاکم بر فضای سلیبریتی ها 🔻حسین شاهمرادی مدیر شبکه چهار در برنامه «جام جم» خطاب به محمد قوچانی روی آنتن زنده گفت: 🔻آقای قوچانی این اسامی که شما نام می برید سروش صحت، مهران مدیری، رامبد جوان اینها هیچ کدام حذف نشده اند از تلویزیون، فرمودید چرا اینها نباید بتوانند برنامه بسازند در تلویزیون؟ 🔻پاسخش را من به شما می دهم. این واژه را عمداً به کار می برم. به خاطر نظام انگیزسیون حاکم بر کشور، نظام نطق کشی و تفتیش عقاید روشنفکری که در اینجا حاکم است. هیچ کدام از این اسامی را به جز عادل فردوسی پور که قصه اش جداست تلویزیون منع نکرده است. جرات نمی کنند، نظام نطق کشی و روشنفکری که داعیه آزادی بیان دارد اما می گردد در سوراخ های کوچک کوچه پس کوچه های این کشور که یک نفر یک جایی موضعی گرفته باشد که این نمی پسندد. چرا احسان علیخانی نمی تواند برنامه بسازد؟ چون نطقش را می کشند و این فاکتور می شود برای صداوسیما. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 کلبه عموتام 🔻امروز یکی از تراژدیترین آثار هنری، اثری است به نام «کلبه عموتام» که زندگی برده‌داری را در امریکا نشان میدهد که شاید قریب دویست سال است که این نوشته هنوز زنده است. 🔻واقعیّتهای امریکا این است؛ حکومت امریکا این است؛ آن مشخّصه و ممیّزه‌ای که نظام امریکایی به دنیا نشان داده، این است؛ نه آزادی انسان، نه برابری انسان. 🔻کدام برابری؟! شما هنوز هم بین سیاه و سفید برابری قائل نیستید! 🔻همین امروز هم از نظر شما رگه سرخ‌پوستی در یک نفر آدم در هر یک از مراحل گزینش اداری یک نقطه ضعف برای او محسوب میشود. 🔻برابری انسانها؟! آزادی فکر؟! بیانات در دیدار کارگزاران نظام، ۱۳۸۰/۱۲/۲۷ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 آزادی منفی (Negative freedom) به چه معنا است؟ 🔻جریان اصلی لیبرالیسم از لیبرال‌های کلاسیک گرفته تا اختیارگرایان معاصر (Libertarians) همگی وفادار به این تلقی از آزادی هستند که آزادی فردی را برترین ارزش اجتماعی دانسته و آن را به فقدان اجبار و عدم مانع‌تراشی فیزیکی و قانونی در راه انتخاب‌های فردی تعریف می‌کند. 🔻در واقع، آزادی منفی عبارت از آن است که فرد در صورتی حقیقتاً آزاد است که بدون مداخله بیرونی (اشخاص یا دولت‌ها) بتواند به دنبال تصمیمات و انتخاب‌های خود حرکت کند. سرّ «منفی» خواندن این تصور از آزادی آن است که مدافعان آن، آزادی را نه براساس مفاهیم مثبت و ایجابی بلکه براساس مفاهیم سلبی نظیر «فقدان اجبار»، «عدم مداخله بیرونی»، «عدم موانع فیزیکی و قانونی» تعریف می‌کنند. به همین دلیل است که آیزایا برلین آن را «آزادی از» (freedom from) یعنی رهایی از موانع و اجبار و مداخله بیرونی می‌نامد. 🔻این تلقی از آزادی نقش عظیمی در شکل‌دهی مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع لیبرال دموکرات غربی ایفاء کرده است. زیرا از نظر لیبرال‌ها، آزادی «ارزش نهایی» (Ultimate value) و بنیادی‌ترین ارزش اجتماعی است که به بهانة هیچ ارزش دیگری نمی‌توان آن را محدود کرد. تنها در صورت تزاحم آزادی فردی با آزادی دیگران می‌توان آزادی را محدود ساخت. 🔻واضح است که در پس اعتناء و اهتمام به آزادی منفی، خود شکوفایی فردی (Self - realization) نهفته است. اما تصور خام مدافعان آزادی منفی از خود شکوفایی فردی آن را در حد فقدان موانع بیرونی خلاصه می‌کند و وجود عناصر درونی و دیگر موانع احتمالی خود شکوفایی را که از جنس اجبار و مداخله بیرونی نیست، نادیده می‌گیرد. 🔻چارلز تیلور بر آن است که این تلّقی خام از آزادی صرفاً محصول تأملات فردی چند متفکر اولیه لیبرال نیست بلکه عوامل و علل مستقلی نظیر غلبة روح ماده‌گرایی (ماتریالیسم)، ضدّیت با متافیزیک و سلطة تجربه‌گرایی و علوم تجربی در بسط و گسترش این تلقی از آزادی سهیم بوده است. 🔻نکته بسیار مهم و اساسی در بحث ما (جانب هنجاری آزادی) آن است که نقشی که مدافعان آزادی منفی برای آزادی در زندگی اجتماعی بشر قائلند ، از باب «ارزش ابزاری» (Instrumental value) دانستن آزادی است نه آنکه آزادی، ارزشی فی‌نفسه و عینی داشته باشد. توضیح آنکه یکی از بحث‌های مهم درباره آزادی آن است که اساساً چرا «آزادی» یک ارزش است؟ یعنی حقیقتاً چه چیزی «آزادی» را ارزشمند می‌کند و آزادی چه کمال و فایده‌ای را متوجه حیات بشری می‌نماید؟ 🔻بسیاری از لیبرال‌ها در پاسخ به این پرسش به هیچ وجه بر ارزش ذاتی داشتن آزادی و یا اینکه آزادی منجر به تحقق کمالات و یا ارزش‌های اخلاقی و انسانی خاصی می‌شود، اصرار نمی‌ورزند بلکه تنها از این جهت بر ارزش بودن آزادی استدلال می‌شود که آزادی منفی فرصتی برای هر فرد فراهم می‌آورد که تلقی خود از زندگی خوب و خودشکوفایی فردی را آن‌گونه که خود تصور می‌کند، دنبال نماید. یعنی آزادی منفی صرفاً یک وسیله و ابزار است که دست فرد را برای آنچه می‌خواهد انجام دهد، باز می‌گذارد نه آنکه آزادی خود مستبطن ارزشی و کمالی باشد و یا مقدمة کمال و ارزشی اخلاقی و یا ذاتی قرار گیرد. 🔹گفتاری از 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰آزادی مثبت حداقلی به چه معنا است؟ 🔻برخی منتقدان آزادی منفی بر این نکته مهم تفظّن یافتند که گرچه خود شکوفایی فردی نیازمند رفع موانع است امّا موانع پیش‌روی آدمی در راه وصول به تمنیّات و غایات و خیرات خویش تنها در «موانع بیرونی» خلاصه نمی‌شود بلکه گاه «موانع درونی» نظیر جهل، ترس درونی، سوء‌آگاهی و گاه موانعی از غیر جنس اجبار و مداخله اشخاص و گروه‌ها، نظیر فقر و بیکاری مانع تحقق خود شکوفایی و ارضاء خواسته‌ها و اهداف می‌گردند. 🔻بنابراین یک انسان زمانی حقیقتاً آزاد است که نه تنها موانع بیرونی سد راه خوشکوفایی فردی نبوده و موجبات عدم تحقق آرمان‌ها و غایات و اهداف فردی وی را فراهم نیاورند بلکه موانع از غیر جنس اجبار، نظیر جهل و فقر و سوء‌آگاهی نیز برطرف شده باشند. 🔻از این‌رو آزادی را نمی‌توان صرفاً با مضمونی منفی از قبیل «فقدان اجبار» تعریف کرد بلکه آزاد بودن براساس مضمونی مثبت (positive) که عبارت از فراهم بودن امکانات و شرایط وصول به هدف و غایت است، تعریف می‌شود که مستلزم نفی موانع درونی و بیرونی، اعم از اجبار فیزیکی و قانونی و موانع از غیر جنس اجبار است، به همین سبب آیزایا برلین آن را «آزادی برای» (Freedom to) اصطلاح می‌کند که حاکی از فراهم بودن شرایط برای وصول به غایت و هدفی خاص باشد. 🔻آزادی مثبت، آزادی را بر اساس امکان «خودشکوفایی» و «خود تحقق‌بخشی» تصویر می‌کند و در هر جامعه‌ای که شرایط و مقدمات برای اینکه آحاد جامعه بتوانند به خودشکوفایی فردی برسند، فراهم باشد‌، آن جامعه و افراد آن برخوردار از آزادی خواهند بود. 🔻در اینجا پرسش مهم و اساسی آن است که آیا تعریف معیّنی از «خودشکوفایی» و «خود تحقق بخشی» وجود دارد؟ آیا غایات و اهداف و خیرات معیّن و خاصی درون مایة خودشکوفایی آدمی را رقم می‌زند به گونه‌ای که تحقق و عینیّت بخشیدن به غیر این غایات و خیرات «خودشکوفایی» و «خود تحقق بخشی» محسوب نشود؟ 🔻آزادی مثبت حداقلی بر اساس این دیدگاه شکل گرفته است که برای انسان و زندگی مطلوب انسانی و خودشکوفایی فردی هیچ فردی هیچ غایت و ارزش و خیرات معین و از پیش مشخص شده‌ای وجود ندارد بلکه هر کس می‌تواند با انتخاب فردی خود، غایات و ارزش‌ها و خیرات زندگی خویش را مشخص کند و در جهت تحقق و عینیّت بخشیدن به آنها در زندگی خود حرکت و تلاش کند بنابراین، فرد زمانی آزاد است که موانعی درونی و بیرونی برای وصول وی به خیرات و اهداف و غایاتی که خودش تشخیص داده و معیّن کرده است وجود نداشته باشد. 🔻تلقی حداقلی از آزادی مثبت هیچ توصیه و تجویز خاصی نسبت به خیرات و غایات و ارزش‌های انسانی ندارد بلکه تأکید آن بر لزوم فراهم بودن فرصت‌ها، امکانات، شرایط برای عینیّت بخشیدن و تحقق اهداف و غایات و خیرات فردی است. به تعبیر دیگر، تأکید تلقی حداقلی از آزادی مثبت بر «اسباب» است نه بر «اهداف» و از این رو امر تشخیص غایات و اهداف و خیرات را به خود افراد وا می‌نهد . همچنان که این تلقی بر انسان‌شناسی فلسفی و جامع خاصی اصرار نمی‌ورزد تا در نتیجة آن به تعیین نظام ارزشی معین و خیرات و غایات خاصی برای انسان مجبور گردد. 🔹گفتاری از 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 آزادی مثبت حداکثری به چه معناست؟ 🔻این تلقی از آزادی نیز مانند تلقی مثبت حداقلی تحلیل مدافعین آزادی منفی را ناقص و ناکافی دانسته و بر نقش عوامل دیگر- غیر از اجبار فیزیکی و حقوقی بیرونی- بر آزادی اصرار می‌ورزد و بر آن است که آزادی حقیقی در شرایطی فراهم می‌آید که کلیه موانع بیرونی و درونی خودشکوفایی فردی برطرف شده باشد، 🔻نقطه اصلی افتراق تلقی حداکثری از آزادی مثبت از آزادی مثبت حداقلی آن است که این تصور از آزادی بر آن است که انسان دارای غایات و خیرات معیّنی است که بدون وصول به آنها شکوفایی و کمال آدمی محقق نمی‌شود. 🔻بنابراین تصور خاصی از اینکه خودشکوفایی واقعاً چیست، وجود دارد همچنان که انسان دارای خیرات و غایات و ارزش‌های معیّنی است که وصول به آنها تحقق بخش زندگی مطلوب انسانی است. 🔻تلقی حداکثری از آزادی مثبت معمولاً از دو ناحیه مورد اعتراض لیبرال‌ها و مدافعان آزادی منفی قرار گرفته است. از نظر آنان این تلقی از آزادی هم «تناقض نمون» (Paradoxical) و هم «خطرناک» است. 🔻وجه تناقض نمون بودن آن است که به منظور صیانت از آزادی- تمهید شرایط خودشکوفایی فردی اعمال فشار و اجبار را موجّه می‌کند حال آنکه آزادی با اعمال اجبار و فشار ناسازگار است. 🔻وجه خطرناک بودن این تلقی از آزادی آن است که به گروهی از افراد که تصور می‌کنند خیر واقعی و غایات حقیقی حیات آدمی را می‌شناسند این اجازه را می‌دهد که ارزش‌ها و تصورات خویش از زندگی خوب را به اسم آزادی بر دیگران تحمیل کنند. 🔹گفتاری از 📣 متن کامل این مقاله را اینجا مطالعه کنید: https://farsi.khamenei.ir/others-article?id=21478 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
12.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 مداحی تراز انقلاب اسلامی 🔹رحمت خدا بر این جوان مومن انقلابی و فرزند شهید اهل بصیرت که پرچمدار ارائه و تزریق روح در نزد جوانان این سرزمین است، در لباس مقدس مداحی اهل بیت(ع) 🖤 💚 ❤️ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 از وضع مطبوعات ایران راضی هستید یا نه؟ 🔻من اگر بخواهم در این جلسه خصوصی و خودمانی به شما مطلبی عرض کنم، جوابم این است که «نه؛ راضی نیستم.» چرا؟ چون کیفیّت مطبوعات کشور، متناسب با تاریخ مطبوعات در این کشور نیست. این، نکته مهمی است. 🔻ما درباره هر پدیده‌ای که سخن میگوییم و قضاوت میکنیم، باید به تاریخ آن پدیده نگاه کنیم. یک وقت پدیده‌ای است که اگر چه در دنیا سوابق زیادی دارد، اما تازه وارد این سرزمین شده است. خوب؛ نمیشود زیاد انتظار داشت. یک وقت پدیده‌ای است که ضعیف وارد شده یا به وسیله آدمهای نالایق وارد شده است. نمیشود خیلی توقّع داشت. اما یک وقت پدیده‌ای است که سابقه زیادی دارد و خوب هم وارد شده است، که مطبوعات از این قبیل است. 🔻البته مطبوعات، وارداتی است؛ یعنی جزو بخشهای مثبت فرهنگ غرب است که ما از آنها گرفتیم. یک وقت من درباره «تعاطی فرهنگی» - نقطه مقابل «تهاجم فرهنگی» - بحث مفصّلی کردم که از مصادیقش، یکی همین مطبوعات است. خوب؛ ما مطبوعات را از غرب گرفتیم. غربیها سابقه زیادی در حرفه روزنامه‌نگاری داشتند. از اواخر دوران ناصر الدّین شاه هم مطبوعات وارد ایران شد و فعّالیتش را آغاز کرد. اوجِ کار مطبوعات، در دوران مشروطه بود؛ یعنی از عهد مظفرالدین شاه بتدریج افزایش پیدا کرد. 🔻مطبوعاتِ آن وقت را که نگاه میکنیم، میبینیم به خلاف اصل روشنفکری در ایران - که بارها عرض کرده‌ام «روشنفکری در ایران، بیمار متولد شد» - کسانی که پدیده روشنفکری را به معنای غربی و اروپاییاش وارد کشور ما کردند، آدمهای سالمی نبودند. امثال «میرزا ملکم خان» بودند. آدمِ خوبشان کسی مثل «تقی‌زاده» بود که کلمه قصار معروفش، هنوز در گوشها زنگ میزند و بیانگر حالت خود باختگی اوست. روشنفکری در ایران، اساساً سالم متولد نشد...اما مطبوعات، در کشور ما بیمار متولد نشدند. 🔻اگر به مجموعه روزنامه‌های دوره مشروطه و اندکی قبل از مشروطه نگاه کنید، در آنها مطالب بسیار خوبی به چشم میخورد. طنزهای پخته، ادبیات والا و مطالب حاکی از دلسوزی و علاقه‌مندی نسبت به سرنوشت کشور، از شاخصه‌های چنین روزنامه‌هایی است. با گذشت حدود نود سال از تاریخ نشر این روزنامه‌ها، در آنها بعضاً مطالب و نکاتی یافت میشود که برای امروز هم خیلی کهنه نیست. 🔻نشریه‌ای را از همان روزگار در دست مطالعه داشتم که در آن طنز بسیار پخته‌ای درباره «امین‌السلطان» درج کرده بودند! طنزی قوی و دنباله‌دار، که بعد از کشته شدن امین‌السلطان مجال نشر یافته بود. تعجب کردم! طنزی در نود سال قبل، به این خوبی؛ آن هم به قلم نویسنده‌ای که چندان هم معروف نیست! آیا طنز امروز مطبوعات کشور ما، از آن وقت به قدر نود سال پیشرفت کرده است؟ نمیشود قرص و محکم، جواب مثبت داد. 🔻هوشمندی و زیرکی در ارائه مطالب، از دیگر ویژگیهای مطبوعات آن روزگار است. نمونه دیگری در ذهن من هست که در یکی از همان مطبوعات عهد مشروطیت دیدم. مربوط به زمانی است که «علی خان امین‌الدوله»، از صدارت بر کنار و به رشت رفته و خانه نشین شده بود. ظاهراً شایعاتی علیه امین‌الدوله بوده است. به هر حال، مخالفینش بر سر کار بودند. قضیه از این قرار بوده که امین‌الدوله برای - به گمانم - روزنامه «پرورش» نامه‌ای مینویسد و از خودش دفاع میکند. البته پای آن نامه، امضای خودش را نمیگذارد و به عنوان فردی ناشناس، آن را ارسال میکند. اهل قلم میدانند که قلمِ امین الدوله، قلمی پخته و قوی و در عین حال قابل شناختن است. او شاید از این حیث، بهتر از همه رجال عهد قاجار باشد. 🔻باری؛ سردبیر آن روزنامه، قلم امین‌الدوله را میشناسد و میفهمد که نوشتن نامه، کار خود امین‌الدوله است. لذا، پاسخی به تناسب این شناسایی به نامه مذکور میدهد. پاسخ سردبیر روزنامه، به نظر من به قدری جالب و هشیارانه و آمیخته با زیرکی است که انسان شگفت‌زده میشود. ببینید! سابقه روزنامه‌نگاری ما، اینهاست. البته هوچیگری، تهمت زدن و مطرح کردن برخی از آدمها هم، در مطبوعات آن عصر هست که این جزو بزرگترین نقاط ضعف آنهاست. لکن چنان نقاط مثبتی هم که ذکر شد، دارند. 🔻خوب؛ ما اکنون نزدیک به صد سال است که سابقه روزنامه‌نگاری داریم. به تاریخ نشر اوّلین روزنامه در ایران نمیخواهم اشاره کنم؛ ولی از وقتی که در شهرهای تبریز، رشت، اصفهان، تهران و مشهد، روزنامه‌های متعدّدی پدید آمد، تا امروز حدود صد سال است. عزیزان من! ما حقّاً به قدر صد سال پیش نرفته‌ایم و این خسارت است. ، 13 -2-1375 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj