eitaa logo
بیم موج
1.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
90 فایل
قال مولانا امیرالمؤمنین ❤ : وَ اللَهَ اللَهَ فِی الجِهَادِ بِاَموَالِکُم وَ اَنفُسِکُم وَ اَلسِنَتِکُم فِی سَبِیلِ اللَه چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم ادمین: @bimemoj1357
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 آزادی منفی (Negative freedom) به چه معنا است؟ 🔻جریان اصلی لیبرالیسم از لیبرال‌های کلاسیک گرفته تا اختیارگرایان معاصر (Libertarians) همگی وفادار به این تلقی از آزادی هستند که آزادی فردی را برترین ارزش اجتماعی دانسته و آن را به فقدان اجبار و عدم مانع‌تراشی فیزیکی و قانونی در راه انتخاب‌های فردی تعریف می‌کند. 🔻در واقع، آزادی منفی عبارت از آن است که فرد در صورتی حقیقتاً آزاد است که بدون مداخله بیرونی (اشخاص یا دولت‌ها) بتواند به دنبال تصمیمات و انتخاب‌های خود حرکت کند. سرّ «منفی» خواندن این تصور از آزادی آن است که مدافعان آن، آزادی را نه براساس مفاهیم مثبت و ایجابی بلکه براساس مفاهیم سلبی نظیر «فقدان اجبار»، «عدم مداخله بیرونی»، «عدم موانع فیزیکی و قانونی» تعریف می‌کنند. به همین دلیل است که آیزایا برلین آن را «آزادی از» (freedom from) یعنی رهایی از موانع و اجبار و مداخله بیرونی می‌نامد. 🔻این تلقی از آزادی نقش عظیمی در شکل‌دهی مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع لیبرال دموکرات غربی ایفاء کرده است. زیرا از نظر لیبرال‌ها، آزادی «ارزش نهایی» (Ultimate value) و بنیادی‌ترین ارزش اجتماعی است که به بهانة هیچ ارزش دیگری نمی‌توان آن را محدود کرد. تنها در صورت تزاحم آزادی فردی با آزادی دیگران می‌توان آزادی را محدود ساخت. 🔻واضح است که در پس اعتناء و اهتمام به آزادی منفی، خود شکوفایی فردی (Self - realization) نهفته است. اما تصور خام مدافعان آزادی منفی از خود شکوفایی فردی آن را در حد فقدان موانع بیرونی خلاصه می‌کند و وجود عناصر درونی و دیگر موانع احتمالی خود شکوفایی را که از جنس اجبار و مداخله بیرونی نیست، نادیده می‌گیرد. 🔻چارلز تیلور بر آن است که این تلّقی خام از آزادی صرفاً محصول تأملات فردی چند متفکر اولیه لیبرال نیست بلکه عوامل و علل مستقلی نظیر غلبة روح ماده‌گرایی (ماتریالیسم)، ضدّیت با متافیزیک و سلطة تجربه‌گرایی و علوم تجربی در بسط و گسترش این تلقی از آزادی سهیم بوده است. 🔻نکته بسیار مهم و اساسی در بحث ما (جانب هنجاری آزادی) آن است که نقشی که مدافعان آزادی منفی برای آزادی در زندگی اجتماعی بشر قائلند ، از باب «ارزش ابزاری» (Instrumental value) دانستن آزادی است نه آنکه آزادی، ارزشی فی‌نفسه و عینی داشته باشد. توضیح آنکه یکی از بحث‌های مهم درباره آزادی آن است که اساساً چرا «آزادی» یک ارزش است؟ یعنی حقیقتاً چه چیزی «آزادی» را ارزشمند می‌کند و آزادی چه کمال و فایده‌ای را متوجه حیات بشری می‌نماید؟ 🔻بسیاری از لیبرال‌ها در پاسخ به این پرسش به هیچ وجه بر ارزش ذاتی داشتن آزادی و یا اینکه آزادی منجر به تحقق کمالات و یا ارزش‌های اخلاقی و انسانی خاصی می‌شود، اصرار نمی‌ورزند بلکه تنها از این جهت بر ارزش بودن آزادی استدلال می‌شود که آزادی منفی فرصتی برای هر فرد فراهم می‌آورد که تلقی خود از زندگی خوب و خودشکوفایی فردی را آن‌گونه که خود تصور می‌کند، دنبال نماید. یعنی آزادی منفی صرفاً یک وسیله و ابزار است که دست فرد را برای آنچه می‌خواهد انجام دهد، باز می‌گذارد نه آنکه آزادی خود مستبطن ارزشی و کمالی باشد و یا مقدمة کمال و ارزشی اخلاقی و یا ذاتی قرار گیرد. 🔹گفتاری از 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰آزادی مثبت حداقلی به چه معنا است؟ 🔻برخی منتقدان آزادی منفی بر این نکته مهم تفظّن یافتند که گرچه خود شکوفایی فردی نیازمند رفع موانع است امّا موانع پیش‌روی آدمی در راه وصول به تمنیّات و غایات و خیرات خویش تنها در «موانع بیرونی» خلاصه نمی‌شود بلکه گاه «موانع درونی» نظیر جهل، ترس درونی، سوء‌آگاهی و گاه موانعی از غیر جنس اجبار و مداخله اشخاص و گروه‌ها، نظیر فقر و بیکاری مانع تحقق خود شکوفایی و ارضاء خواسته‌ها و اهداف می‌گردند. 🔻بنابراین یک انسان زمانی حقیقتاً آزاد است که نه تنها موانع بیرونی سد راه خوشکوفایی فردی نبوده و موجبات عدم تحقق آرمان‌ها و غایات و اهداف فردی وی را فراهم نیاورند بلکه موانع از غیر جنس اجبار، نظیر جهل و فقر و سوء‌آگاهی نیز برطرف شده باشند. 🔻از این‌رو آزادی را نمی‌توان صرفاً با مضمونی منفی از قبیل «فقدان اجبار» تعریف کرد بلکه آزاد بودن براساس مضمونی مثبت (positive) که عبارت از فراهم بودن امکانات و شرایط وصول به هدف و غایت است، تعریف می‌شود که مستلزم نفی موانع درونی و بیرونی، اعم از اجبار فیزیکی و قانونی و موانع از غیر جنس اجبار است، به همین سبب آیزایا برلین آن را «آزادی برای» (Freedom to) اصطلاح می‌کند که حاکی از فراهم بودن شرایط برای وصول به غایت و هدفی خاص باشد. 🔻آزادی مثبت، آزادی را بر اساس امکان «خودشکوفایی» و «خود تحقق‌بخشی» تصویر می‌کند و در هر جامعه‌ای که شرایط و مقدمات برای اینکه آحاد جامعه بتوانند به خودشکوفایی فردی برسند، فراهم باشد‌، آن جامعه و افراد آن برخوردار از آزادی خواهند بود. 🔻در اینجا پرسش مهم و اساسی آن است که آیا تعریف معیّنی از «خودشکوفایی» و «خود تحقق بخشی» وجود دارد؟ آیا غایات و اهداف و خیرات معیّن و خاصی درون مایة خودشکوفایی آدمی را رقم می‌زند به گونه‌ای که تحقق و عینیّت بخشیدن به غیر این غایات و خیرات «خودشکوفایی» و «خود تحقق بخشی» محسوب نشود؟ 🔻آزادی مثبت حداقلی بر اساس این دیدگاه شکل گرفته است که برای انسان و زندگی مطلوب انسانی و خودشکوفایی فردی هیچ فردی هیچ غایت و ارزش و خیرات معین و از پیش مشخص شده‌ای وجود ندارد بلکه هر کس می‌تواند با انتخاب فردی خود، غایات و ارزش‌ها و خیرات زندگی خویش را مشخص کند و در جهت تحقق و عینیّت بخشیدن به آنها در زندگی خود حرکت و تلاش کند بنابراین، فرد زمانی آزاد است که موانعی درونی و بیرونی برای وصول وی به خیرات و اهداف و غایاتی که خودش تشخیص داده و معیّن کرده است وجود نداشته باشد. 🔻تلقی حداقلی از آزادی مثبت هیچ توصیه و تجویز خاصی نسبت به خیرات و غایات و ارزش‌های انسانی ندارد بلکه تأکید آن بر لزوم فراهم بودن فرصت‌ها، امکانات، شرایط برای عینیّت بخشیدن و تحقق اهداف و غایات و خیرات فردی است. به تعبیر دیگر، تأکید تلقی حداقلی از آزادی مثبت بر «اسباب» است نه بر «اهداف» و از این رو امر تشخیص غایات و اهداف و خیرات را به خود افراد وا می‌نهد . همچنان که این تلقی بر انسان‌شناسی فلسفی و جامع خاصی اصرار نمی‌ورزد تا در نتیجة آن به تعیین نظام ارزشی معین و خیرات و غایات خاصی برای انسان مجبور گردد. 🔹گفتاری از 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 آزادی مثبت حداکثری به چه معناست؟ 🔻این تلقی از آزادی نیز مانند تلقی مثبت حداقلی تحلیل مدافعین آزادی منفی را ناقص و ناکافی دانسته و بر نقش عوامل دیگر- غیر از اجبار فیزیکی و حقوقی بیرونی- بر آزادی اصرار می‌ورزد و بر آن است که آزادی حقیقی در شرایطی فراهم می‌آید که کلیه موانع بیرونی و درونی خودشکوفایی فردی برطرف شده باشد، 🔻نقطه اصلی افتراق تلقی حداکثری از آزادی مثبت از آزادی مثبت حداقلی آن است که این تصور از آزادی بر آن است که انسان دارای غایات و خیرات معیّنی است که بدون وصول به آنها شکوفایی و کمال آدمی محقق نمی‌شود. 🔻بنابراین تصور خاصی از اینکه خودشکوفایی واقعاً چیست، وجود دارد همچنان که انسان دارای خیرات و غایات و ارزش‌های معیّنی است که وصول به آنها تحقق بخش زندگی مطلوب انسانی است. 🔻تلقی حداکثری از آزادی مثبت معمولاً از دو ناحیه مورد اعتراض لیبرال‌ها و مدافعان آزادی منفی قرار گرفته است. از نظر آنان این تلقی از آزادی هم «تناقض نمون» (Paradoxical) و هم «خطرناک» است. 🔻وجه تناقض نمون بودن آن است که به منظور صیانت از آزادی- تمهید شرایط خودشکوفایی فردی اعمال فشار و اجبار را موجّه می‌کند حال آنکه آزادی با اعمال اجبار و فشار ناسازگار است. 🔻وجه خطرناک بودن این تلقی از آزادی آن است که به گروهی از افراد که تصور می‌کنند خیر واقعی و غایات حقیقی حیات آدمی را می‌شناسند این اجازه را می‌دهد که ارزش‌ها و تصورات خویش از زندگی خوب را به اسم آزادی بر دیگران تحمیل کنند. 🔹گفتاری از 📣 متن کامل این مقاله را اینجا مطالعه کنید: https://farsi.khamenei.ir/others-article?id=21478 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
12.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 مداحی تراز انقلاب اسلامی 🔹رحمت خدا بر این جوان مومن انقلابی و فرزند شهید اهل بصیرت که پرچمدار ارائه و تزریق روح در نزد جوانان این سرزمین است، در لباس مقدس مداحی اهل بیت(ع) 🖤 💚 ❤️ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 از وضع مطبوعات ایران راضی هستید یا نه؟ 🔻من اگر بخواهم در این جلسه خصوصی و خودمانی به شما مطلبی عرض کنم، جوابم این است که «نه؛ راضی نیستم.» چرا؟ چون کیفیّت مطبوعات کشور، متناسب با تاریخ مطبوعات در این کشور نیست. این، نکته مهمی است. 🔻ما درباره هر پدیده‌ای که سخن میگوییم و قضاوت میکنیم، باید به تاریخ آن پدیده نگاه کنیم. یک وقت پدیده‌ای است که اگر چه در دنیا سوابق زیادی دارد، اما تازه وارد این سرزمین شده است. خوب؛ نمیشود زیاد انتظار داشت. یک وقت پدیده‌ای است که ضعیف وارد شده یا به وسیله آدمهای نالایق وارد شده است. نمیشود خیلی توقّع داشت. اما یک وقت پدیده‌ای است که سابقه زیادی دارد و خوب هم وارد شده است، که مطبوعات از این قبیل است. 🔻البته مطبوعات، وارداتی است؛ یعنی جزو بخشهای مثبت فرهنگ غرب است که ما از آنها گرفتیم. یک وقت من درباره «تعاطی فرهنگی» - نقطه مقابل «تهاجم فرهنگی» - بحث مفصّلی کردم که از مصادیقش، یکی همین مطبوعات است. خوب؛ ما مطبوعات را از غرب گرفتیم. غربیها سابقه زیادی در حرفه روزنامه‌نگاری داشتند. از اواخر دوران ناصر الدّین شاه هم مطبوعات وارد ایران شد و فعّالیتش را آغاز کرد. اوجِ کار مطبوعات، در دوران مشروطه بود؛ یعنی از عهد مظفرالدین شاه بتدریج افزایش پیدا کرد. 🔻مطبوعاتِ آن وقت را که نگاه میکنیم، میبینیم به خلاف اصل روشنفکری در ایران - که بارها عرض کرده‌ام «روشنفکری در ایران، بیمار متولد شد» - کسانی که پدیده روشنفکری را به معنای غربی و اروپاییاش وارد کشور ما کردند، آدمهای سالمی نبودند. امثال «میرزا ملکم خان» بودند. آدمِ خوبشان کسی مثل «تقی‌زاده» بود که کلمه قصار معروفش، هنوز در گوشها زنگ میزند و بیانگر حالت خود باختگی اوست. روشنفکری در ایران، اساساً سالم متولد نشد...اما مطبوعات، در کشور ما بیمار متولد نشدند. 🔻اگر به مجموعه روزنامه‌های دوره مشروطه و اندکی قبل از مشروطه نگاه کنید، در آنها مطالب بسیار خوبی به چشم میخورد. طنزهای پخته، ادبیات والا و مطالب حاکی از دلسوزی و علاقه‌مندی نسبت به سرنوشت کشور، از شاخصه‌های چنین روزنامه‌هایی است. با گذشت حدود نود سال از تاریخ نشر این روزنامه‌ها، در آنها بعضاً مطالب و نکاتی یافت میشود که برای امروز هم خیلی کهنه نیست. 🔻نشریه‌ای را از همان روزگار در دست مطالعه داشتم که در آن طنز بسیار پخته‌ای درباره «امین‌السلطان» درج کرده بودند! طنزی قوی و دنباله‌دار، که بعد از کشته شدن امین‌السلطان مجال نشر یافته بود. تعجب کردم! طنزی در نود سال قبل، به این خوبی؛ آن هم به قلم نویسنده‌ای که چندان هم معروف نیست! آیا طنز امروز مطبوعات کشور ما، از آن وقت به قدر نود سال پیشرفت کرده است؟ نمیشود قرص و محکم، جواب مثبت داد. 🔻هوشمندی و زیرکی در ارائه مطالب، از دیگر ویژگیهای مطبوعات آن روزگار است. نمونه دیگری در ذهن من هست که در یکی از همان مطبوعات عهد مشروطیت دیدم. مربوط به زمانی است که «علی خان امین‌الدوله»، از صدارت بر کنار و به رشت رفته و خانه نشین شده بود. ظاهراً شایعاتی علیه امین‌الدوله بوده است. به هر حال، مخالفینش بر سر کار بودند. قضیه از این قرار بوده که امین‌الدوله برای - به گمانم - روزنامه «پرورش» نامه‌ای مینویسد و از خودش دفاع میکند. البته پای آن نامه، امضای خودش را نمیگذارد و به عنوان فردی ناشناس، آن را ارسال میکند. اهل قلم میدانند که قلمِ امین الدوله، قلمی پخته و قوی و در عین حال قابل شناختن است. او شاید از این حیث، بهتر از همه رجال عهد قاجار باشد. 🔻باری؛ سردبیر آن روزنامه، قلم امین‌الدوله را میشناسد و میفهمد که نوشتن نامه، کار خود امین‌الدوله است. لذا، پاسخی به تناسب این شناسایی به نامه مذکور میدهد. پاسخ سردبیر روزنامه، به نظر من به قدری جالب و هشیارانه و آمیخته با زیرکی است که انسان شگفت‌زده میشود. ببینید! سابقه روزنامه‌نگاری ما، اینهاست. البته هوچیگری، تهمت زدن و مطرح کردن برخی از آدمها هم، در مطبوعات آن عصر هست که این جزو بزرگترین نقاط ضعف آنهاست. لکن چنان نقاط مثبتی هم که ذکر شد، دارند. 🔻خوب؛ ما اکنون نزدیک به صد سال است که سابقه روزنامه‌نگاری داریم. به تاریخ نشر اوّلین روزنامه در ایران نمیخواهم اشاره کنم؛ ولی از وقتی که در شهرهای تبریز، رشت، اصفهان، تهران و مشهد، روزنامه‌های متعدّدی پدید آمد، تا امروز حدود صد سال است. عزیزان من! ما حقّاً به قدر صد سال پیش نرفته‌ایم و این خسارت است. ، 13 -2-1375 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🇮🇷🇵🇸 📱نشست وبیناری 🍃🌹🍃 ✅ موضوع: اهمیت انتخابات ۱۴۰۲ 👤 سخنران: دکتر مهدی سعیدی- کارشناس مسائل سیاسی 🕥 زمان: شنبه ۲۵ آذر ماه- ساعت ۱۹ ❌ لینک ورود به نشست 👇👇 http://rubika.ir/hadianebasir1 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb
🔰 شناسایی نقطه‌ تعادل‌ میان‌ «هرج‌ و مرج‌» و «دیکتاتوری‌» 🔻آنگاه‌ که‌ نخبگان‌ ما نقطه‌ تعادل‌ میان‌ «هرج‌ و مرج‌» و «دیکتاتوری‌» را شناسائی‌ و تثبیت‌ کنند، دوران‌ جدید آغاز شده‌ است‌. 🔻آری‌، نباید از «آزادی‌» ترسید و از «مناظره‌» گریخت‌ و «نقد و انتقاد» را به‌ کالای‌ قاچاق‌ و یا امری‌ تشریفاتی‌، تبدیل‌ کرد 🔻چنانچه‌ نباید بجای‌ مناظره‌، به‌ «جدال‌ و مراء»، گرفتار آمد و بجای‌ آزادی‌، به‌ دام‌ هتاکی‌ و مسئولیت‌ گریزی‌ لغزید. 🔻آن‌ روز که‌ سهم‌ «آزادی‌»، سهم‌ «اخلاق‌» و سهم‌ «منطق‌»، همه‌ یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت‌ علمی‌ و تفکر بالنده‌ دینی‌ در این‌ جامعه‌ است‌. 16 بهمن 1381 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 در ميانه مرداب‌ «سکوت‌ و جمود» با گرداب‌ «هرزه‌گوئي‌ و کفرگوئي‌» 🔻بي‌شک‌ آزادي‌خواهي‌ و مطالبه‌ فرصتي‌ براي‌ انديشيدن‌ و براي‌ بيان‌ انديشه‌ توأم‌ با رعايت‌ «ادب‌ استفاده‌ از آزادي‌»، يک‌ مطالبه‌ اسلامي‌ است‌ و «آزادي‌ تفکر، قلم‌ و بيان‌»، نه‌ يک‌ شعار تبليغاتي‌ بلکه‌ از اهداف‌ اصلي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ است‌. 🔻من‌ عميقا متأسفم‌ که‌ برخي‌ ميان‌ مرداب‌ «سکوت‌ و جمود» با گرداب‌ «هرزه‌گوئي‌ و کفرگوئي‌»، طريق‌ سومي‌ نمي‌شناسند و گمان‌ مي‌کنند که‌ براي‌ پرهيز از هر يک‌ از اين‌ دو، بايد به‌ دام‌ ديگري‌ افتاد. 🔻 حال‌ آنکه‌ انقلاب‌ اسلامي‌ آمد تا هم‌ «فرهنگ‌ خفقان‌ و سرجنبانيدن‌ و جمود» و هم‌ «فرهنگ‌ آزادي‌ بي‌مهار و خودخواهانه‌ غربي‌» را نقد و اصلاح‌ کند و فضائي‌ بسازد که‌ در آن‌، «آزادي‌ بيان‌»، مقيد به‌ «منطق‌ و اخلاق‌ و حقوق‌ معنوي‌ و مادي‌ ديگران‌» و نه‌ به‌ هيچ‌ چيز ديگري‌ ، تبديل‌ به‌ فرهنگ‌ اجتماعي‌ و حکومتي‌ گردد و حريت‌ و تعادل‌ و عقلانيت‌ و انصاف‌، سکه‌ رائج‌ شود تا همه‌ انديشه‌ها در همه‌ حوزه‌ها فعال‌ و برانگيخته‌ گردند و «زاد و ولد فرهنگي‌» که‌ به‌ تعبير روايات‌ پيامبر اکرم‌ (ص‌) و اهلبيت‌ ايشان‌ (عليهم‌ السلام‌)، محصول‌ «تضارب‌ آراء و عقول‌» است‌، عادت‌ ثانوي‌ نخبگان‌ و انديشه‌وران‌ گردد. 🔻بويژه‌ که‌ فرهنگ‌ اسلامي‌ و تمدن‌ اسلامي‌ همواره‌ در مصاف‌ با معضلات‌ جديد و نيز در چالش‌ با مکاتب‌ و تمدنهاي‌ ديگر، شکفته‌ است‌ و پاسخ‌ به‌ شبهه‌ نيز بدون‌ شناخت‌ شبهه‌، ناممکن‌ است‌. 🔻اما متأسفانه‌ گروهي‌ بدنبال‌ سياست‌زدگي‌ و گروهي‌ بدنبال‌ سياست‌زدائي‌، دائما تبديل‌ فضاي‌ فرهنگي‌ کشور را به‌ سکوت‌ مرداب‌ گونه‌ يا تلاطم‌ گرداب‌وار، مي‌خواهند تا در اين‌ بلبشو، فقط صاحبان‌ قدرت‌ و ثروت‌ و تريبون‌، بتوانند تأثيرگذار و جريان‌ساز باشند و سطح‌ تفکر اجتماعي‌ را پائين‌ آورده‌ و همه‌ فرصت‌ ملي‌ را هدر دهند و اعصاب‌ ملت‌ را بفرسايند و درگيري‌هاي‌ غلط و منحط قبيله‌اي‌ يا فرهنگ‌ فاسد بيگانه‌ را رواج‌ دهند و در نتيجه‌ صاحبان‌ خرد و احساس‌، ساکت‌ و مسکوت‌ بمانند و صاحبدلان‌ و خردمندان‌، برکنار و در حاشيه‌ مانده‌ و منزوي‌، خسته‌ و فراموش‌ شوند. 🔻در چنين‌ فضائي‌، جامعه‌ به‌ جلو نخواهد رفت‌ و دعواها، تکراري‌ و ثابت‌ و سطحي‌ و نازل‌ مي‌گردد، هيچ‌ فکري‌ توليد و حرف‌ تازه‌اي‌ گفته‌ نمي‌شود، عده‌اي‌ مدام‌ خود را تکرار مي‌کنند و عده‌اي‌ ديگر تنها غرب‌ را ترجمه‌ مي‌کنند و جامعه‌ و حکومت‌ نيز که‌ تابع‌ نخبگان‌ خويش‌اند، دچار انفعال‌ و عقبگرد مي‌شوند. 16 بهمن 1381 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔻در بازنگری قانون اساسی، پیشنهاد اضافه شدن واژه مطلقه عمدتاً از سوی کسانی بود که متعلق به طیف چپ بودند. 🔻نمی ‎گویم کسانی که متعلق به طیف راست بودند مخالفتی داشتند، نه؛ اما چپی ها بودند که بیشتر روی این قضیه بحث کردند. 🔻چون می‌دانیم که در آن زمان طیف چپ، مثل آقای کروبی، آقای عبدالله نوری، آقای موسوی خوئینی‌ها و آیت الله موسوی اردبیلی و مهندس موسوی و ... آقایانی بودند که در شورای بازنگری و در آن دوره در جناح چپ فعال بودند و مصاحبه‎ ها و سخنرانی‌هایی داشتند، آنها واقعاً مفهوم ولایت مطلقه فقیه را همواره مورد تأکید قرار می‌دادند. 🔻شما به صحبت‌های اعضای طیف چپ بعد از صدور نامه حضرت امام به حضرت آقا در دی ماه سال 66 مراجعه کنید و ببینید که آنجا این آقایان در مورد این نامه و درمورد ولایت مطلقه فقیه که در آن نامه از آن یاد شده، چه مطالبی را مطرح کرده‎ اند و در شورای بازنگری هم آنها بر همان مبنا بحثشان را پیش برده ‎اند. 🔻این پیشنهادی نبود که آیت‌الله خامنه‌ای در شورای بازنگری ارائه بدهد، افراد طیف چپ بر مبنای همان روال و به اصطلاح تفکری که داشتند این را در شورای بازنگری مطرح کردند و به تصویب رسید، 🔻اما از نظر من حتی اگر این واژه هم در قانون اساسی نمی‌آمد هیچ تفاوتی نداشت و ولی فقیه در چارچوب همان عباراتی که در قانون اساسی هم وجود داشت ـ اگر به‌درستی تفسیر بشود ـ اختیاراتش، اختیارات بنا به‌ همان دلایلی که عرض کردم وسیع است. صیانت از انقلاب، صیانت از اصالت مسیر انقلاب و اینگونه اقدامات ولی‌فقیه، نیاز به اختیارات دارد. 💢گفتگو با کارشناس تاریخ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 انتخابات مجبس چهارم و شکست جریان چپ 🔻در سال 1371 انتخابات مجلس چهارم شکل می‌گیرد و علی‌رغم مطالبی که گفته می‌شود، نظارت استصوابی از آن زمان مطرح شد و تعدادی از نیروهای طیف چپ که در مجلس سوم بودند نیز رد صلاحیت شدند، اما فهرست انتخاباتی طیف چپ؛ فهرست انتخاباتی کاملی است و مثلاً فهرست انتخاباتی آنها در تهران، فهرست واقعاً سنگینی از شخصیت‌های سیاسی طیف چپ است و این‌که گفته می شود جلوی آن‌ها گرفته شده است اصلاً واقعیت ندارد؛ 🔻یعنی درست است که تعدادی از آن‌ها رد صلاحیت شدند و شاید در بعضی موارد هم می‌شد با سعه صدر بیشتری برخورد کرد، اما فهرست‌های انتخاباتی آن‌ها فهرست‌های انتخاباتی پر و پیمانی بود و با توجه به شرایطی که وجود داشت، مردم به فهرست انتخاباتی طیف چپ رأی ندادند و مجلس چهارم با اکثریت طیف راست شکل گرفت. 🔻حضرت امام یک سخنرانی در آستانه انتخابات مجلس سوم داشتند، فضا و شرایط به‌گونه‌ای بود که طیف چپ اکثریت مطلق را به دست آورد. 🔻در واقع باید بگوییم مجلس سوم چپ است، اگر طیف چپ به مجلس چهارم اعتراض می‌کنند که آقا سخنرانی داشتند و طیف چپ رأی نیاورد، چطور درمورد خودشان که در مجلس سوم حضور داشتند و حضرت امام هم سخنرانی کردند چنین مساله ای را مطرح نمی کنند؟ 🔻به‌هرحال رهبری چه حضرت امام باشند، چه حضرت آقا وظیفه‌ی خودشان می‌دانند که آگاهی‌هایی را به مردم بدهند، اما از انتخابات و رأی مردم کاملاً صیانت شود کما این‌که در انتخابات مجلس سوم صیانت شد. 💢گفتگو با کارشناس تاریخ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 گل یاس کبود.. .باید از فقدان گل خون‌جوش بود در فراق یاس مشكی‌پوش بود یاس بوی مهربانی می‌دهد عطر دوران جوانی می‌دهد یاس‌ها یادآور پروانه‌اند یاس‌ها پیغمبران خانه‌اند... یاس در هر جا نوید آشتی‌ست یاس، دامان سپید آشتی‌ست در شبان ما كه شد خورشید؟ یاس بر لبان ما كه می‌خندید؟ یاس یاس یك شب را گل ایوان ماست یاس تنها یك سحر مهمان ماست بعد روی صبح پرپر می‌شود راهی شب‌های دیگر می‌شود یاس مثل عطر پاك نیّت است یاس استنشاق معصومیّت است یاس را آیینه‌ها رو كرده‌اند یاس را پیغمبران بو كرده‌اند یاس بوی حوض كوثر می‌دهد عطر اخلاق پیمبر می‌دهد حضرت زهرا دلش از یاس بود دانه‌های اشكش از الماس بود داغ عطر یاس زهرا زیر ماه می‌چكانید اشک حیدر را به راه عشق محزون علی یاس است و بس چشم او یك چشمه الماس است و بس اشک می‌ریزد علی مانند رود بر تن زهرا: گل یاس کبود... گریه كن حیدر كه مقصد مشكل است این جدایی از محمد مشكل است گریه کن زیرا که دُخت آفتاب بی‌خبر باید بخوابد در تراب گریه كن زیرا كه گل‌ها دیده‌اند یاس‌های مهربان كوچیده‌اند... این دل یاس است و روح یاسمین این امانت را امین باش ای زمین... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 حفظ احترام و آبروی اشخاص 🔻اگر کسانی در پرونده‌هایشان مشکلی دیده شد که بنا شد به مجلس نروند، مشکل آنها بازگو و پخش نگردد و هتک حرمت آنها نشود. 🔻البته ممکن است بعضی کسان بگویند فلان کس را که رد کرده‌اید، باید علّت آن را صریحاً بگویید. اگر مطلَبی گفتنی است، اشکالی ندارد آن را بگویید؛ 🔻اما اگر مطلَبی ناگفتنی است، نباید آبروی اشخاص با این حرفها برود و بیان شود. چون به ما این‌طور گفته‌اند و فشار آورده‌اند، پس ما آبروی این آدمها را ببریم؛ نه. 🔻در اسلام حرمت مؤمن خیلی اهمیت دارد و نباید هتک حرمت شود. 14 بهمن 1374 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj