“تـا لحـظــه لـقـاء”
با هر نگاهِ خويش صدا میزنم تو را
دائم به #جستجوی توأم، با خود بِبَر مرا
میجويَمَت مدام به يادِ گذشتهها
#شهرِ_غريب و مادرِ پنهان و بچهها
#مادر! هميشگی است يادِ تو درقلبهای ما
دلبستهی توايم #ای_نورِ_آشنا
ما كودكان هنوز در بُهْت و حيرتيم
مبهوتِ فهمِ نورِ تو و كُنْهِ ماجرا
#بارانْ_صِفَت، شديم جاری به إذنِ أبر
ما را ببر به بحر! ای أصلِ قطرهها
داريم میدَويم در پیِ جلبِ رضای تو
آيا شود كه #نيم_نگاهی كنی به ما
#مولای خوبِ ما به فريادمان برس!
مثلِ هميشه رحم كن به يتيمانِ بينوا
آن عدّهای كه از همه جا رانده میشدند
سوی تو آمدند در #نورِ_كربلا
میگفت: #أربعين، #موسِمی از نور میوَزد
در اين #قرارگاهِ_رسولان_و_أنبياء
تا كربلا به تاخت! خود را رساندهايم
تا بهرهمندمان كنی از نورِ اين فضا
در پيشگاهِ تو، #محضرِ_مولايمان_حسين
ما هم قسم شديم به #سربازیِ شما
زين پس شبانه روز با تو هماهنگ میشويم
مادر! تويی همان #نورِ_هماهنگ_با_خدا
همراه با توأيم به هر سو كه میروی
پَر میكِشيم با تو به هر سو…! به هر كجا...!
چشمانِ جستجوگری ای نور! دائماً
در جستجوی توست تا #لحظهی_لِقاء…
#حمدِ خدا كه با همهی بیلياقتیم
پيغام دادهای! که فلانی تو هم #بيا…!
✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی
https://eitaa.com/bineshaneha