eitaa logo
بی‌نشانه‌ها
1.3هزار دنبال‌کننده
331 عکس
73 ویدیو
13 فایل
کانال اشعار معارف اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
“موسم اربـعيــــن” قـلـب­‌ها با مي‌تَپــد هر تَپش ما را به بـــالا می‌كِـشــد زین كِشِـش­‌ها جاذبه معنا شــود رازِ و عاشقـی إفشا شـود از شـاخه­‌های حُـبِّ اوسـت می‌كِشـاند قلب­‌ها را سوی دوسـت ­‌ورزی يك نِمودِ جاذبه اسـت عشـقِ او بی حُـبّْ نمی‌آيد بدســت عاشقيم و قلب، حُبّْ را می‌چِشَـد می‌رود محبـوب و مـا را می‌كِشَـــد وين تَپِش­‌هايی كه در اين قلب­‌هاست حركتـی زآن جوششِ مـولای ماسـت می‌تَپـد اين قلـب­‌هــا و بــــارهــــــا می‌‌چِشيـم او را در اين تكــرارهــــــا با زبـانِ قلـبِ خود از عمــقِ جــــان می‌زنـم بـوســه به خــاكِ پـايتــــان حركـتِ قلبم تـويــی مـولای مـن حُبِّ تو جـاری است در أعضای مـن هر چه می‌جويم تو را در قلبِ خويـش بیشتر می‌یابَمَت نسبـت بـه پـيــش در تَب و تـابم تو را كنـــم در تمامِ عمـر، كنـــم تركِ خود گفتم كه همراهت شَـوَم همچو يـارانـت به قربـانَت شَـوَم گوشِ قلبـم در پـیِ فرمـانِ توســت وين حيـات و حركتـم از آنِ توســت ما به شـوقِ تـو به آمـديـــم حُبِّ تـو تـابيــد كاينجـا آمـديـــم زِابتـدای عمــرمـان گـويــا كـسـی می‌دَمَــد در قلـب­‌هـای مـا بَــســی كيسـت تا مـولاش را يــاری كنـــد؟ در تمـامِ عمــر سـربـــازی كنـــد؟ در رِكــاب مـا بـتـــازد ســـال­‌هـــا بُگــذرد از حُـبِّ جـــان و مـــال‌­هـــا وقـفْ گــردد در رهِ إحـيــــای ديـن بهرِ مــا خـونـش بـريــزد بـر زميـــن ای حسيــن! لَبَّيـــكْ گويــان آمديـــم در دفـــاع از تــو به ميـــدان آمديـــم خونمـان در قـلـــب، بـی­‌تـابــی كنـــد در فَغــان اسـت تا تــو را يــاری كنـــد! مــــادرت آورده مـا را كـــــربـــــلا خيـــز و بـر يــارانــت آقــايــــی نمـــا از تــو نشـانــی مـی‌دهــــد بـوی نـــوری آسـمــانی مـی‌دهــــد ما يقيـن داريـم وقتِ اســت گويـی فضای حركــت اســت وین هيـاهویی كه در اينجـا به پاســت آيــه‌ای چون أربعیــن در كـربلاســت برخی از آيــات، اسمش دائمـی اسـت أربعيـن از آيـه‌هاي موسِـمــی اســت آيـــه‌هـای دائـمــی در هــر زمـــــان بــود و مـی‌تابـيــد هـر دم بر جهـــان ماه و خورشيد از همين دست آيه‌هاست بـود و خواهـد بـود تا به پاسـت از غيرِ دائمـی اســت عاقبت این رفتنـی اســت اي ! تو دائـم نيستــی می‌كِشيمَت سـوی محـو و نيسـتــی پَرتـویـی تـابیــد و می‌آيـد أربعيــن هم موسِمـی باشـد زِ يـــار خـيـز و قلبــاً واردِ اين آيــه شــــو بهـرِ أصـلِ مـاجــرا آمـــاده شــــو آيه‌ای چون أربعين يك معجـزه است در دلِ اين آيـه هســت در فضــای آسمــان­‌هـــا و زميـــن آيه­‌هـا جـاری اسـت برخيـز و ببيـن در قبــالِ آيــه­‌هـا سُستــی مكــــن خيـز و رفتـاری مناسب پيـشـه كـــن ما به يُمـنِ تابشِ مــولای خويـــش سوی می‌رويـم اينك به پيـش شـيعـه‌ای می‌گفـت: نـــورِ آيـه‌هـا می‌شـود جـــاری به فـرمـانِ خــدا أربعيـن هم آيـه­‌ای زآيـــاتِ اوســت تـابشـی زآن نـورِ بی‌پـايـانِ دوســت ، يعـنـی انتـشـــارِ روشـنــــی تــا فضــای تـيـرگــی را پَـس زنــــی مركـزِ اين نــور هم در كـربــلاســت ماجرايـی بَس عظيـم آنجـا به پـاسـت حـجِّ أكـبر آمده، همراه كيـســت؟ سوي مهدی غير از اين رَه، راه نيسـت؟ بر سبيـلِ مصطفـی از جنـسِ نـــــور كـــاروانـی می‌رود ســوی ! شيعـه يعنی نـورِ خـورشيــدِ او نتـابـد! شيعـه مـی‌گــردد تـمــــام می‌درخشــد نــورِ آن خورشيــدِ پــاك از بُلنــدایِ ســوی خــــاک خـاك گرديــديـم ای مـولای مــــا ما همه محتــاج و تـــو آقـــای مــــا آمـديـم اينـجــا كه آقـــايــــی كنـــی نـــور را بر قلـبِ مـا جــــاری كنــــی جـانِ ما با نــورِ تـــو بيگانــه نيـســت در شگفتـم! صاحبِ اين كيسـت؟ سالــهـا در نــــورِ ايـشـان بوده­‌ايـــم حُـبِّ او! تـــابيــد كـاينــك زنــده­‌­ايــم مـی‌تَـــراود نـــور بر جــان­‌هــای مـــا از زمـيــن و آســمــــانِ كــربـــــــلا گـر نتــابــد نـــور روشـن نيستـيــم ، او بُوَد ما كيستيـم؟ قلب­‌هـا با نـــورِ آشنــاســـت! مـهربانـی‌هـای او لطـفِ خـداســت! کيست غیر از او كه زهـرايــی كنـــد؟ نــور را بر قلـب­‌هـا جـــاری كنــــــد هر چه می­‌بينـم همـه أنــوارِ اوســت پرتــوهـای نـــور هم زآثــار اوسـت از پَـر می‌زنيـــم نـــور می‌گيريــم و بـالا می‌رويـــــم قُــربِ او با نـــور مـی‌آيــــد به دســت در صِـراطَ المُستقيـم، نَعْمـاتْ هســت ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی https://eitaa.com/bineshaneha
“قسورة” در أحمد او دریای ماست ساختارِ سوره‌ی طاهای ماست در امامت با می‌رویم کاین کلامی جاری از مولای ماست راز و رمزِ اصلیِ نجوایِ نور زین مقامِ نوریِ أَدْنٰای ماست در درونِ ظرف‌های شیعیان ماجراهایی ز أَوْحَیْنٰای ماست نوحِ در کشتیّ و بِسْمِ اللهِ او آیه‌ی مَجْرا و مُرْسٰاهای ماست ریشه‌ی برنامه‌های ما همان سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الاَعْلای ماست حجِِّ إبراهیمی و آدابِ آن قالب و فرمی ز این معنای ماست وین تَکَلُّمْ‌های تو در توی نور لایه‌هایی از ضَمیرِ نای ماست تَذْکِرةْ در پهنه‌ی غِیْب و شُهود محضرِ اَسْمای اَلْحُسْنای ماست مادری‌هایی که از ما جاری اَست باطنِ آیٰاتِنَا الکُبْرٰای ماست إسْتوای ربِّ اَلرَّحْمانِ ما از فضای ، با أعضای ماست شیعه‌ای از حاملانِ نورِ عرش چشمه‌ی نورانیِ موسای ماست سِرِّ جَهْرِ الْقَولْ اَتٰای ما به اوست کز برون و از درون همپای ماست دستِ نورانیِّ موسی بود در یَد بیضای ماست وآن بهشتِ پشتِ دیوارِ جلوه‌ای از لایه‌ی أَخْفٰای ماست وین تَرَدُّدهای خوبان در زمان در حریمِ جَنَّتُ الْمَأْوای ماست پلِّکانِ رشدِ یارانِ خدا در کلاسِ نصرتِ عیسای ماست سِرِّ آمَنّٰا به أَلله این زمان فهمِ توحیدی به آمَنّٰای ماست ساز و کارِ کاروان، یک پیکره است تار و پودِ یاوران، أجزای ماست ظرفِ نورأفشانیِ ما می‌شود هر که همچون پنجره، مجرای ماست وین چنین إِعمالِ ما، أَعمالِ اوست چون نگاه و فعلِ او، إمضای ماست صادره‌هایش درونِ صحنه‌ها زآن کلامِ نافذ و گویای ماست وز پسِ یک غرِّشِ این قَسْوَرِه موسمِ غوغای عاشورای ماست ع عج ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی https://eitaa.com/bineshaneha
“مادر مهربونه” عمر و جان و مالم باشد فدای مادر اصلاً هر چه داریم باشد برای مادر مادر مهربونه مادر مهربونه دیگر به مادر از غیر، دل بریدیم! دادیم عاشقانه، دل در هوای مادر مادر مهربونه مادر مهربونه مادر قبولمان کرد! تا در حریمِ خانه! باشیم خادمانِ صحن و سرای مادر! مادر مهربونه مادر مهربونه دستِ محبّتِ او ما را تربیت کرد! تا جمله خاک باشیم! در زیرِ پای ! مادر مهربونه مادر مهربونه هر لحظه می‌تَراود یک آسمان معارف! بر سفره‌ی کریمِ بی‌منتهای مادر! مادر مهربونه مادر مهربونه چون با این نور، جان گرفتیم! عمری است در شگفتیم از این عطای مادر مادر مهربونه مادر مهربونه در بَر گرفته ما را این نور! مادرانه! ماییم و زندگی در نورِ لقای مادر! مادر مهربونه مادر مهربونه از فاطمه بگیریم! با فاطمه بمانیم! وآن را بکار گیریم بهرِ رضای مادر! مادر مهربونه مادر مهربونه در مهدی زمینه‌ساز باشیم! چون عبدِ تابعِ بی چون و چرای مادر مادر مهربونه مادر مهربونه او اذن داده! تا ما با او! برای مهدی! سلام باشیم! در ماجرای مادر! مادر مهربونه مادر مهربونه جاری شدیم با هم در نورِ ! شاید قبولمان کرد این آشنای مادر مادر مهربونه مادر مهربونه با کاروانی از نور! در حرکتیم ! مجموعه‌ای هماهنگ از پرتوهای مادر! مادر مهربونه مادر مهربونه زهراست مهربانتر از هر پدر و مادر! دل بسته‌ایم به این نورِ دلربای مادر مادر مهربونه مادر مهربونه ما طالبِ ظهوریم… أَینَ بَقِیّةُ ألله…!؟ تا مستجاب گردد دیگر دعای مادر مادر مهربونه مادر مهربونه خواهد آمد! با دستِ انتقامش شادی خواهد آمد با او برای مادر! مادر مهربونه مادر مهربونه س س ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی https://eitaa.com/bineshaneha
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
محصولِ کاروانِ حسینی بهشت‌هاست! 📲 🚨 اختصاصی ع https://eitaa.com/bineshaneha