✅ نکات
اصالت ذهن و مفهوم
🔶وجود اصيل است و ماهيت اعتباري. اين حكم و داوري در عرصه ذهن درست و صحيح است؛ امّا در واقعيت و خارج چنين قضيهاي سالبه به انتفاء موضوع است و در عينيات و موجودات خارج از ذهن چنين مسألهاي امكان بحث ندارد زيرا هر موجود در خارج تنها يك شي است.
🔷تسرّي اين قضيه به عينيات عين همان بينش «اصالة الذهن واعتبارية العين» ميشود و همه موجودات خارجي خيال و توهم و دست آخر مصداق «فرض» ميگردند.
🖌 نقد مبانی حکمت متعالیه
#نکات
#نقد_مبانی_حکمت_متعالیه
📦 سفارش کتاب
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
✅ نکات
تثلیث و همه چیز خدایی
🔸فلاسفه اسكولاستيك پاسداران مسيحيت بودند و اگر مورد هجمه استدلالهای عوامانه قرار میگرفتند بيشتر از ناحيه غير مسيحيان يا ناقدانی بود كه از اساس مسيحيت انتقاد میكردند، اما ارسطوئيان مسلمان از ناحيه خود مسلمانان و اسلام شناسان مورد انتقاد و هجوم قرار گرفتهاند و به همين جهت گاهي ماجرا شكل «تكفير» به خود میگرفت.
🔹من با كمال احترام و ارزشی كه به منطق ارسطويی بهويژه به «اسلامی شده آن» قائل هستم و از برخورد متحجرانه با هر فلسفهای بیزارم پرسش زير را عنوان میكنم:
❓چه فرقی هست ميان «اعتقاد به تثليث» فلاسفه اسكولاستيك مسیحیت و اعتقاد فيلسوف بزرگ ما صدرای شيرازی كه میگويد: «انّ واجب الوجود تمام الاشياء وكل الموجودات: خداوند تمام اشياء و كل موجودات است. اسفار ج 6 ص 110» هر دو باور به وسيله برهان و براهين ارسطوئی و بر اساس منطق ارسطوئی توضيح و توجيه شدهاند. اگر مسلمانی بگويد: توجيه و توضيح ارسطوئی كه بوسيله فلاسفه اسكولاستيك ارائه شده، نادرست است يك مسيحی نيز خواهد گفت: توجيه و توضيح ملا صدرا نادرست است.
🖌 #نقد_مبانی_حکمت_متعالیه
#نکات
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📙 برشی از یک کتاب
✅ سنخيت در وجود
🔹 وجود يك مقوله تشكيكی است و فرق ميان وجودها در قوت و ضعف و در كمال و عدم كمال است، اين درست؛ امّا اين حكم كه صادر ميكنيم از چه شمولی برخوردار است؟ آيا اين قضيه و داوری شامل وجود خدا نيز هست؟ يعني فرق ميان وجود خدا و فلان پديده مخلوق تنها در قوت و ضعف، كمال و عدم كمال، و حدوث و عدم حدوث، است؟ و غير از اين فرقي ميان وجود خدا و وجود خلق نيست؟
🔸 پاسخ ارسطوئيان مثبت است ولي قرآن و اهلبيتعليهم السلام ميفرمايند: «لیسَ کَمِثْلهِ شَیءٌ» خداوند هيچ مثليت و سنخيت با مخلوقات ندارد.
🔹 اگر قضيه و حكم فوق شامل خدا نيز شود به هر صورت ميان خدا و خلق سنخيت وجودی حاصل میشود و مثليت برقرار میگردد.
🔸 قضيه فوق و حكم به تشكيكی بودنِ وجود، يك قضيه صحيح است امّا در محدوده كائنات و هرگز شامل وجود خدا نمیشود؛ زيرا:
1️⃣ وجود بما هو و فارغ از موجودات عينی و واقعی، غير از يك مفهوم ذهنی چيزی نيست. با صرف نظر از موجودات، وجودی وجود ندارد معنی اين سخن اين نيست كه خدا نيز مانند مخلوقات ماهيت دارد خداوند موجِد و خالق وجود و ماهيت است.
2️⃣ اين همان تسرّی دادن «مفهوم شناسي» بر «عين و واقعيتشناسی» است كه پيشتر خطا بودن آن بيان گرديد.
3️⃣ اين همان «اطلاق انگاری» در مورد «عقل» و شمول دادن عقل بر خداوند است و «كيف يجری عليه ما هو اجراه» و ذات خدا را به تحليل عقلی كشيدن است كه پيشتر خطا بودن اين قسم نيز روشن شد.
❓سوال:
«بود»، «بود» است و فهم و برداشت ما از «بود و وجود» تنها يك چيز بسيط است خواه در مورد خدا باشد و خواه در مورد يك مخلوق.
🖌 جواب:
وجود به معني «مقابل العدم» در هر دو مورد به يك مفهوم است هم خدا عدم نيست و هم فلان مخلوق موجود، عدم نيست. و اين سنخيت يا مثليت صرفاً يك چيزی است كه ذهن فرض میكند و ذهن بشر چارهای جز اين ندارد؛ ولی اين سنخيت كه ذهن آن را بهدليل عجز خود میسازد يك مفهوم صرفاً ذهنی است و در واقعيت و عينيت هيچ سنخيت و مثليتی ميان وجود خدا و خلق نيست. بنابراين:
1️⃣ مفهوم وجود مقوله تشكيكی است در مخلوقات و كائنات فقط.
2️⃣ همين مقوله تشكيكی بودن نيز در عرصه ذهن است نه در عرصه عين همانطور كه مفهوم عدم فقط در ذهن است نه در عين.
3️⃣ برداشت هممثل يا همسنخ از وجود در «مقابل العدم» ربطي به «تشكيك شامل خدا» ندارد. عدم، عدم است و نمیتواند حقايق متعدده و مختلفه داشته باشد و اين موضوع موجب شده كه فكر كنند پس وجود هم نمیتواند حقايق متعدده و مختلفه داشته باشد مگر در بستر تشكيك.
🔸 امّا معلوم نيست كه كدام برهان و كدام استدلال و كدام عقل توانسته وجود خدا را تحليل كرده و آنگاه آن را به حيّز تشكيك در بياورد.
🔹 بديهي است فلسفهای كه بر اساس چنين سنخيتی مبتنی شود و نيز احكام ذهنی را در همه جا به عينيات تسری دهد، چارهای جز اعلام «وحدت وجود» و «وحدت موجود» و انكار واقعيات و حقايق ملموس و سرپيچی از بديهيات، ندارد.
📖 مطالعه و دانلود
#برشی_از_یک_کتاب
#نقد_مبانی_حکمت_متعالیه
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📙 برشی از یک کتاب
✅ منطق ذهن
🔹 منطق ارسطويي، منطق «مفاهيم» است، منطق «ذهن» است نه منطق «عين». در «مفهوم شناسي» و «ذهن شناسي»، هر منطقي غير از منطق ارسطوئي ناتوان بل نادرست است. منطق ارسطوئي منطق منحصر به فرد ذهن شناسي است و اشتباه از ماست كه اين ابزار زيبا را در «عين شناسي» به كار ميگيريم كه اساس كارمان غلط ميشود تا چه رسد به اصول و فروع فلسفهاي عيني كه بر اين منطق بنا ميكنيم.
🔸 به كارگيري «منطق ذهن شناسي» در «عين شناسي» قبل از هر چيز ستم است بر اين منطق؛ ستمي مداوم و دو هزار ساله. منطق ارسطويي آنگاه كه با فلسفه تماس پيدا ميكند اين پايه را تاسيس ميكند: هر «شيی» يك «وجود» دارد و يك «ماهيت» . ذهن انسان از يك درخت دو چيز را درك ميكند. يك «بود» و هستي از آن درك ميكند و يك «درختيت».
🔹 آنگاه تصريح ميكند كه اين دوئيت و دوگانگي فقط در ذهن است و بوسيله ذهن انتزاع ميشود و در خارج از ذهن آنچه وجود دارد فقط يك چيز است: درخت.
🔸 سپس اين حكم ذهني در عرصه ذهن شناسي پيگيری میشود: آيا وجود اصيل است يا ماهيت و به تعبير ديگر، وجود اعتباري است يا ماهيت؟؟ در پايان به اين نتيجه میرسد كه: وجود اصيل است و ماهيت اعتباری.
🔹 اين نتيجه در عالم مفهوم شناسي، ذهن شناسي و شناختِ «وجودهاي ذهني» كاملاً صحيح است. وجود ذهني درخت، اصيل و ماهيت ذهني درخت، اعتباري است. امّا سرايت دادن اين حكم و داوري به درختِ خارجي كه در عينيت خارج وجود دارد، اشتباه است و منشأ همه شبهات، اختلافات و خطاها در همين «سرايت دادن» نهفته است.
🔸 منطقی كه قلمروی مشخص و وظيفهای معين دارد اگر در خارج از آن به كار گرفته شود (با اين كه در قلمرو خود صحيحترين، زيباترين و منحصر به فردترين ابزار است) ناصحيحترين و نازيباترين منطق خواهد بود و فرآيند چنين كاري انكار حقايق عيني و واقعيات خارجي خواهد بود و هست.
مثال اول:
به عنوان مثال سخن فيلسوف بزرگ و انديشمند والای اسلامی ملاصدرا را در نظر بگيريم كه ميگويد: «خداوند همه اشياء است». اين سخن كه وی آن را به عنوان يك اصل اعلام ميدارد و براي آن نيز برهان ميآورد و آن را در چندين فصل و ضمن فصلهاي ديگر تكرار ميكند، درست و صحيح است به شرط اين كه مراد از خدا «خدای ذهنی» باشد. اگر خداوند تنها وجود ذهني داشت و وجود خارجي نداشت، اصل اعلام شده صدرا كاملاً صحيح ميبود؛ اما در مورد خدايي كه در خارج ذهن، وجود حقيقي و واقعي دارد، نادرست است.
تقرير صدر المتألهين:
صدر المتألهين برهان اصل فوق را بدين گونه تنظيم ميكند:
اگر بگوييم خداوند هست اما او درخت نيست، سنگ نيست، انسان نيست و… در اين صورت خداوند را از جنبههاي «هست» و «نيست» برخوردار ميكنيم و اين يعني تركيب خداوند از مفاهيم متعدد و در نتيجه خداوند مركب ميشود، پس براي رهايي از اين تركيب بايد بگوييم خداوند همه اشياء است.
🔹 خيلي بديهی و روشن است كه صدرا با اين برهان خدای ذهني را از تركيب ذهنی نجات ميدهد امّا خدای حقيقی و واقعی و خارجي را همه مركبّات ميداند. آيا مركب بودن خداي ذهني خطرناك و نادرست است يا مركب بودن خداي واقعي؟!
موضوع آنقدر بديهي است و خطاء بودن تسري منطق ارسطويي بر عالم عين آنقدر روشن است كه گاهي بحث در مورد آن به توضيح واضحات ميماند.
🔸 ليكن هميشه اين سوال مطرح است كه چرا بزرگاني مانند ابنسينا و ملاصدرا به اين حقيقت و به اين امر بديهی توجه نكردهاند؟
مثال دوم:
اصطلاح «وحدت وجود» را به عنوان مثال دوم براي اين مطلب ميآورم. مرادم از «وحدت وجود» به مفهومي است كه مقتضاي «حكمت متعاليه» است نه آن وحدت وجود كه عرفاء و صوفيان صرفاً با ابزار دل و راه عشق و كشف و شهود به آن ميرسند، مراد آن وحدت وجود است كه يك فيلسوف مانند اسپينوزا و يا ملا صدرا از راه برهان به آن ميرسد.
🔹 وقتي كه در مشي فلسفه ارسطويي به نقطهاي ميرسيم كه «وجود» و «ماهيت» يك شي را از هم تفكيك ميكنيم و به اعتباري بودن ماهيت حكم ميدهيم در همان نقطه به وحدت وجود حكم كردهايم و نيازي به مراحل بعدي فلسفه و طرح ابواب ويژه ديگر، نميماند.
🔸 خورشيديت خورشيد، اصيل نيست. درختيت درخت، اصيل نيست. انسانيت انسان، اصيل نيست. سنگيت سنگ، اصيل نيست و…
🔸 من نيز به «وحدت مفهوم وجود» معتقدم و گمان ميكنم براي هيچ كسي غير از اين راهي نيست. من نيز به اصالت وجود و اعتباريت ماهيت معتقدم و گمان ميكنم براي هيچ كس غير از اين راهي نيست؛ امّا اين دو اصل در دانش «مفهوم شناسی» و «ذهن شناسي»، صحيح و مسلم است نه در «واقع شناسی» و «عين شناسی».
📖 مطالعه و دانلود
🛒 سفارش کتاب
#نقد_مبانی_حکمت_متعالیه
#برشی_از_یک_کتاب
🌐 https://binesheno.com
🆔 @binesheno
🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی