eitaa logo
بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
709 دنبال‌کننده
80 عکس
22 ویدیو
4 فایل
💎 کانال "اطلاع رسانی" سایت «بینش نو» حضرت آیت الله مرتضی رضوی http://www.binesheno.com 📲 تماس با ادمین: @Binesheno_com 💻 سفارش کتاب @sefareshkotob
مشاهده در ایتا
دانلود
📗 برشی از یک کتاب ✅ زبان بشري و زبان انسانی 🔸بايد برگرديم به زمان قبل از آفرينش آدم و به روزي كه اعلاميه آفرينش آدم از ناحيه خداوند تازه صادر مي‌گشت آن روز به همه ملائكه اعلام گرديد كه: إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ:[59] من اراده كرده‌ام بشري را از گِل سياه بيافرينم. در اين اعلاميه، موجود مورد نظر دو بار «بشر» ناميده شده و يك بار هم «خليفه»: إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِين[60] ـ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً[61] ـ يعني نام «عام» او آمده بود، و به نام «خاص» او كه «انسان»، است اشاره نشده بود. 🔹به همين دليل فرشتگان گمان كردند كه اين موجود هم نوعي از همان بشرهاي منقرضه خواهد بود. و چون قبلاً انواعي از آن بشر را ديده بودند[62] تعجب كردند و چون عدم كارآيي و نقص تكاملي آنها را قبلاً ديده بودند. حكمت آفرينش يك نوع ديگر از آنها برا‌ي‌شان روشن نگشت. گفتند: أَتَجعَلُ فِيهَا مَن يُفسِدُ فِيهَا وَيَسفِكُ ٱلدِّمَآءَ : آيا قرار مي‌دهي در روي زمين موجودي را كه فساد مي‌كند در آن و خون‌ها را مي‌ريزد؟[63] 🔸كشتار افراد يك نوع به وسيله نوع ديگر ـ مثلاً كشتار گوسفندان به دست پلنگ‌ها ـ در اين طبيعت امري رايج و طبيعي بوده است و هست. و منظور فرشتگان از خون ريزي، اين قسم از خون ريزي نبود. بلكه مراد آنها «كشتار افراد يك نوع همديگر را» بود. اين پديده در اين شكل خاص تنها منحصر به بشر است.[64] ممكن است گرگي، گرگ ديگري را بكشد، پلنگي پلنگ ديگري را بدرد، گربه‌اي بچه گربه‌اي را بخورد. ليكن اين خصلت در ميان انواع حيوانات يك خصلت رايج نيست. و از اين گستردگي برخوردار نيست كه مصداق «سفاك خون همنوع» باشد. همنوع كشي خصلت رايج آن بشرها بود. 🔹فرشتگان براي اين تعجب خودشان مثال روشني هم مي‌آوردند. آنان در يك طرف بشرهاي منقرضه را مي‌ديدند و در طرف ديگر خودشان را. و چون خودشان را معصوم مي‌ديدند، لذا سئوال مي‌كردند: چرا موجودي مثل ما نمي‌آفريني كه نه فساد كند و نه خون‌ها را بريزد؟[66]. كه پاسخ شنيدند: إِنِّيٓ أَعلَمُ مَا لَا تَعلَمُونَ[67] من مي‌دانم آنچه را كه شما نمي‌دانيد. 🔸مي‌بينيم كه در اين مباحثه ميان خدا و فرشتگان، انتقادي كه از «بشر» مي‌شود، از ناحيه خدا ردّ نمي‌شود. يعني اين عيب و نقص در مورد بشرهاي گذشته، تائيد مي‌گردد، و در مورد بشري كه ارادة آفريدن آن اعلام شده بدون توضيح مسكوت مي‌ماند. 🔹يك توضيح ديگر براي فرشتگان داده شد كه براي‌شان روشن مي‌كرد اين موجود با بشرهاي قبلي تفاوت اساسي خواهد داشت. 🔸در اواخر زماني كه آدم در آن پوشش زرهي سخت پوستي، سپري مي‌كرد، روزي به هنگام خواب روح انساني را بر وي دميدند. 🔹تحولي در وجودش رخ داد. عطسه كرده و بيدار شد. در اين هنگام خداوند به فرشتگان فرمود: أَنبـُٔونِي بِأَسمَآءِ هَـٰٓؤُلَآءِ: بشماريد اسامي (همة) اين چيزها را. 🔸يعني اسم همة پديده‌ها را يك به يك بشماريد، آسمان، زمين، آب، خاك، درخت، آهو، پلنگ، كوه، دره و… و… 🔹و نيز همة «اسم فعل»ها را بشماريد، رفتن، گفتن، ديدن، شنيدن، بوئيدن، خوردن، خوابيدن، كار، صنعت[69] و… و…. 🔸فرشتگان گفتند: سُبحَٰنَكَ لَا عِلمَ لَنَآ إِلَّا مَا عَلَّمتَنَآ: پاك خدايا، دانش نداريم مگر آنچه خودت براي‌مان آموخته‌اي. چه بگوئيم هر چه مي‌دانيم يا نمي‌دانيم براي خودت روشن است. 🔹خداوند به آدم فرمود «أَنبَأَهُم بِأَسمَآئِهِمۡ»: تو بشمار براي اين فرشتگان اسامي اين اشياء را. 🔸ملائكه ناظر صحنه بودند. بلكه نقش زيادي در اين صحنه داشتند. ديدند كه آدم شروع كرد به نامگذاري براي اشياء محيط اطرافش. 🔹اين مسأله براي‌شان سخت عجيب بود. آنان گمان نكرده بودند كه مراد از اين «بشر» يك بشر استثنائي است كه سزاوار نام «انسان» خواهد شد. و روح سومي[70] به او داده خواهد شد كه به انواع بشر‌هاي منقرضه در روي كره زمين داده نشده بود. 🔸بشرهاي قبلي سال‌ها طول مي‌كشيد كه بر اساس «قرارداد» ميان خودشان نامي را براي چيزي بگذارند. زبان در ميان آنان يك صنعت بود كه مي‌بايست كلمه به كلمه بر اساس قرارداد تعيين گردد. آنگاه جمله بندي اين كلمات براي‌شان آن قدر سخت و دشوار بود كه پس از مرحله نامگذاري در پيوند اسم‌هاي اشياء با اسم‌هاي افعال، باز مي‌ماندند. سير تحول زبان به حدي در ميان‌شان بطيئ و كند بود كه در طي دوره‌هاي مديدي از عمر زمين، تنها توانسته بودند داراي يك زبان خيلي محدود باشند. 🔹اما اين بشر كه در همان روز به نام «انسان» موسوم گرديد، استعداد استثنايي داشت. نامگذاري بر اشياء و تقطيع صدا برايش يك امر ابتدايي، و خصلت ذاتي و نيروي نهادي، است.[71] 🖌
 برشی از کتاب تبیین جهان و انسان

📖 مطالعه متن کامل این بخش با پاورقی‌های تفصیلی #️⃣ 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
❇️ خاطرات خاطره ای دیگر از ساواک 🔸جوان بودیم جوانی هم عالمی دارد؛ هفته‌ای یکی دو بار برای آبتنی به رودخانه «گادار» می‌رفتیم، آن روز با مرحوم آقای دانشپایه نشسته بودیم، گفت: برویم به آبتنی. 🔹برخاستیم برویم گفتند: ژیان را بچه‌ها برای کاری برده‌اند. خواستیم بنشینیم، پسر خاله‌ام گفت: ژیان مهاری من این‌جاست با آن بروید. آقای دانشپایه پشت فرمان نشست از شهر خارج شدیم. به ساواک گزارش می‌دهند که آخوندها از شهر رفتند اما با ماشین دیگر. 🔸به طرف قصبۀ راهدهنه رفتیم پس از ۷ کیلومتر از جاده خارج شده از چمنزار راهدهنه عبور کرده به طرف رودخانه می‌رفتیم آخر چمنزار نهر آبی بود بدون پل لیکن به جای پل در آن قسمت پهنای نهر را بیشتر کرده بودند که ارابه‌ها و تراکتورها بگذرند. 🔹نهر پر از آب بود آقای دانشپایه ترمز کرده گفت نمی‌شود عبور کرد. گفتم: این‌جا را من می‌شناسم عمقش کم است برو. رفت در وسط آب موتور خاموش شد، هرچه استارت زد روشن نشد. بلی: تقصیر من بود. 🔸پاچه‌ها را بالا زدیم، پیاده شده از آب گذشتیم، روی چمن نشسته به مرحوم حاج نورالله دوستی پیغام دادیم که تراکتور را آورده و ماشین را بیرون بکشد. 🔹برادران صمدی (اوستا محمد حسین، مصطفی و عیسی همراه با دو دوست دیگر رسیدند) اسلحه‌ساز و شکارچی بودند. اوستا گفت: سلام امروز این‌طوریه چه می‌توان کرد ما دست خالی از شکار برگشتیم شما هم در آب گیر کردید. 🔸جلسه شیرین، گپ دوستانه گرم بود، اگر اشتباه نکنم آقای دهقان بود که در آن نزدیکی باغ داشت کتری چای آورد گرمی جلسه روی چمن داغتر شد. 🔹تراکتور آمد ژیان مهاری را از آب بیرون کشید. مرحوم عیسی و اکبر آقا برخاستند که درد ماشین را درمان کنند، صنعتگر ماهر بودند. 🔸گزارش به ساواک می‌رسد: آخوندها با اسلحه سازان در کنار باغات جلسه دارند. 🔹ماشین درست شد، رفتیم زیر درختان مشدی احد یونسی به شنای دو ساعته پرداختیم. برگشتیم، می‌خواستیم از همان راه که آمده بودیم برگردیم قدری رفته بودیم شخصی گفت: کجا می‌روید نزدیک جاده ژاندارم‌ها منتظر شما هستند. 🔸گفتم: بهتر است درگیر نشویم از این راه برو گرچه خیلی ماشین رو نیست. 🔹آن راه (به اصطلاح) کوچه باغ‌ها، بود، آن را طی کرده وارد محله دوستی راهدهنه شدیم از کوچه فرعی گذشتیم به کوچه اصلی رسیدیم که به بازار روستا (بازار بزرگی بود) وارد شده به طرف جاده برویم که باز شخص دیگری گفت: کجا می‌روید بازار پر از ماشین‌های ژاندارمری شده می‌گویند آمده‌اند شما را دستگیر کنند. 🔸به آقای دانشپایه گفتم: آن راه که یک ماشین ژاندارمری ایستاده بهتر از این مسیر است که چندین ماشین ایستاده، برو. 🔹رفتیم، سمت راستمان دیوارهای باغات بود در آخر دیوارها باید به طرف جاده اصلی می‌چرخیدیم. به محض چرخیدن صدای ترمز زیر پای آقای دانشپایه به صدا درآمد؛ پیش روی ما دو استوار ژاندارم در ماشینی نشسته منتظر ما بودند. کمی مانده بود که دو ماشین به هم برخورد کنند. 🔸نگاهی به استوار کردم دستم را به تندی تکان دادم که بروید کنار، با دندۀ عقب با سرعت کنار کشیدند. 🔹معروف شده بود که ماها معمولاً مسلح هستیم (البته پیاز داغش زیاد شده بود) اما ژاندارم‌ها جواز تیر نداشتند از ما ترسیدند و راه را باز کردند. 🔸رفتیم وقتی که می‌خواستیم وارد جاده اصلی شویم باز ماشین خاموش شد. آقای دانشپایه نگاه کرد دستی به سینه ماشین زد و گفت: بنزین تمام کردیم. 🔹ماشین را به کنار جاده هول دادیم، ایستادیم تا ماشینی بیاید ما را نیز ببرد. دقایقی نگذشته بود که مرحوم شهید سید جعفر طاهری با یک ماشین نو به رنگ قرمز رسید سوار شدیم رفتیم. 🔸به ساواک گزارش داده بودند که آخوندها ماشین‌شان را عوض کردند. گمان می‌کردند این نیز یک تاکتیک است. به سید گفتم ما را از کوچه پس کوچه‌ها به خانه برسان ممکن است مسئله پیش بیاید. 🔹شهر پر از ماشین‌های پادگان پسوه شده بود. بگذار بماند؛ این سینه پر از این گونه خاطرات است. #️⃣ 📖 مطالعه و دانلود 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📗 برشی از یک کتاب مشكل بزرگ اديان و نبوت‌ها 🔸 اغلب گمان مي‌كنند اگر كسي غيبگوئي كند لابد از اولياء‌الله است و به مقام بالایی رسيده است. بويژه اگر چنين شخصي به عنوان روحاني نيز شناخته شود. شگفت اين كه برخي از روحانيان ما كه در فقه خوانده و تدريس هم كرده‌اند كه كهانت گناه كبيره و كفر است با اين همه هر وقت مي‌شنوند كه فلاني غيبگوئي مي‌كند، او را از اولياء‌الله مي‌دانند و شگفت‌تر از همه، امروز ما كساني را داريم كه اعتقاد به علم غيب انبياء را منحصر و محدود به وحي مي‌دانند، و ائمه طاهرين را فاقد علم غيب مي‌دانند، و اين‌گونه باورها را خرافه مي‌پندارند، اما همين‌ها غيبگوئي افراد غيرمعصوم را به عنوان «تقرب الی الله» باور مي‌كنند. 🔹 شايد در تاريخ بشر احمقانه‌تر از چنين انديشه‌اي وجود نداشته باشد؛‌ شايد توضيح چرائي چنين بينشي سخت دشوار باشد كه چرا اين حضرات علم غيب ائمه(ع) را نمي پذيرند و آن را محال مي‌دانند اما غيبگوئي افراد معمولي را مي‌پذيرند؟ ليكن اگر اندكي دقت كنيم پاسخ اين پرسش به خوبي روشن مي‌شود: چون غرب كاباليست آن را نمي‌پذيرد و اين را مي‌پذيرد. 🔸 غرب كاباليست و پيش از آن كاباليسم در شرق، در همه جا با نبوت‌ها جنگيده و پيامبران را كذاب و مفتري كه ادعاي وحي و نبوت را به خداوند افترا بسته‌اند،‌ معرفي كرده و كهانت را تبليغ كرده است. 🔹 به عنوان نمونه بیاندیشید که چرا غربیان اين همه كار باصطلاح علمي در آثار كاهنان غيبگو انجام داده‌اند، امّا نبوت را از عرصه‌هاي فكري، علمي و فرهنگي تا جائي كه توانستند كنار زده‌اند؟ چرا آقاي «نيكلسون» آن همه وقت گذاشته، زحمت كشيده و «تذكرة الاوليا»ي عطار نيشابوري را تصحيح و منتشر كرده است كه آن همه كاهن را اولياء‌الله ناميده و در فرهنگ مسلمانان جاي داده است!؟ چرا مركز باصطلاح تحقيقاتي استراسبورك آثار محي‌الدين را اين همه نشر و ترويج كرده است!؟! آنان كه درباره پيامبر اسلام(ص) كاريكاتورهاي توهين‌آميز و فيلم‌های موهن ساختند و سلمان رشدي را از جان و دل دوست داشتند. 🔸 نمي‌دانم كي قرار است بفهميم؟ كي مسائل اظهر من الشمس را درك كنيم؟ تا كي بايد آب به آسياب دشمن كاباليست بريزيم؟ تا كي بايد لقب مقدس «عارف» و «وليّ‌الله» را به اولياء ابليس بدهيم؟! 🔹 در آينده، در جائي كه سخن از نفوذ كاباليسم در امت اسلام بحث خواهد شد، مداحی‌های حسن بصري،‌ مولوي، سنائي، محي‌الدين و… را درباره‌ ابليس و شيطان پرستي، خواهيم ديد. 🔺 شنونده اين سخن حق دارد باصطلاح از تعجب شاخ در بياورد زيرا كاباليسم از آغاز تاريخ در يك جريان واحد به طور كاملاً موفق كوشيده است كه اولياء ابليس را جايگزين اولياء‌الله كند. لطفاً تعجب نكنيد و تا آن مبحث صبر كنيد تا دلايل شيطان پرستي افراد مذكور را از زبان خودشان بشنويد. 🖌
 برشی از کتاب کابالا و پایان تاریخش

📖 مطالعه و دانلود 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
❇️ خاطرات خاطره ای دیگر از مبارزات 🔸 در یکی از دستگیری‌های ساواک، پرویز کاشی رئیس ساواک شخصاً با خشونت تمام بازپرسی می‌کرد. در پاسخ به یکی از سخنانش گفتم: خودتان می‌دانید شوروی همیشه چشم طمع به کشور ما دارد، کشور در خطر کمونیسم است قوی‌ترین نیرو در مقابل این خطر ما روحانیون هستیم. 🔹 از روی صندلی برخاست با لحن خشن‌تر گفت: دولت شاهنشاهی می‌تواند از خودش دفاع کند، چه نیازی به شما مرتجع‌ها دارد شما بروید دنبال نماز و روزۀ تان، ما نه از ارتجاع سرخ می‌ترسیم نه از ارتجاع سیاه. #️⃣ 📖 مطالعه و دانلود 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
🌸یکی از همراهان خوب ما مدتی قبل پرسشی ارسال کردند که حاوی چندین سوال بود در ذیل پرسش را نقل کرده و پاسخ ها را یک به یک تقدیم می‌کنیم.🌸 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
سوال و پاسخ سوال درکتاب تبیین جهان و انسان استاد عزیزم، حضرت علامه آیت الله مرتضی رضوی فرموده‌اند که عالم در ابتدا (ماده‌ی اولیه جهان) کره یا توپ بسیار کوچکی بود که با امر كُنْ فَيَكُونُ خداوند انرژی در مرکز آن ایجاد شده است و آن توپ از این انرژی تغذیه کرده و بزرگ شده است و این بزرگ شدن تا جایی ادامه پیدا کرده که شش بیگ بنگ برای آن اتفاق افتاده است. خوب در اینجا برای بنده‌ی حقیر سوال پیش می‌آید: 1️⃣ این گسترش قطعا باید در یک فضایی صورت گرفته باشد خوب آن فضا چگونه بوده است؟ 2️⃣ این امر این مطلب را نیز به دنبال دارد که گسترش و نه انبساط این توپ حتما در یک مکانی صورت گرفته است حال این مکان نیز باید در مکان دیگری قرار گرفته باشد خوب این امر آیا ایجاد تسلسل نمی‌کند؟ 3️⃣ آیا این بزرگ شدن درمکانی صورت نگرفته است؟ و اگر صورت نگرفته است این گسترش بی مکان چگونه معنا می‌دهد با اینکه امری متناقض است؟ 🔻جواب 🔹 در مورد پرسش اول که حاوی سه سوال است باید عرض کنم که مقولات زمان و مکان مربوط به جهان مخلوق است و خداوند مکان و زمان ندارد لذا خداوند همه جا هست بدون این که جایی را اشغال کند چون مکان‌مند نیست امیرالمومنین(ع) که می‌فرماید: دَاخِلٌ فِي اَلْأَشْيَاءِ لاَ كَشَيْءٍ دَاخِلٍ وَ خَارِجٌ مِنَ اَلْأَشْيَاءِ لاَ كَشَيْءٍ خَارِجٍ، اشاره به مکان‌مند نبودن خداوند دارد. 🔸 در بحث از ایجاد، اول مساله قضایی یا همان امری است و امور قضایی غیر از امور قدری است مسائل قدری همان قوانین این جهانی مانند علت و معلول است که هر معلولی علتی دارد اما در امور قضایی کارهایی که رخ می دهند الزاما علت یا قوانین را در بر ندارند مانند معجزات که کارهای قضایی هستند و با قوانین طبیعت قابل توجیه نیستند که چطور آتش گلستان می‌شود یا دریا به دو نیم می‌شود یا شتری از دل کوه بیرون می‌آید و ... پس ایجاد اول هم بدون مکانی از قبل ممکن می‌شود و ایجاد شیء اولیه همان ایجاد مکان نیز هست چون مخلوق بدون مکان و زمان نیست؛ چرا که خداوند می‌فرماید: (إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ)؛ باش پس موجود می گردد، کجا؟ اصلا قبل از ایجاد کجا معنا نداشته است. 🔹 بنابر این گسترش مکان همراه با گسترش مخلوق بوده است به طوری که با ایجاد شیء اولیه ایجاد قطع نشده است و همواره از مرکز خلقت تداوم دارد و جهان میخورد و بزرگ می‌شود و در نتیجه این گسترش بوده است که تا کنون 7 آسمان در نتیجه 6 بیگ بنگ پدید آمده است، لذا با این توضیح هیچ تسلسلی پیش نخواهد آمد. 📖 مطالعه و دانلود #️⃣ 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
سوال و پاسخ سوال بنده با مطالعه‌ی کتاب محی الدین در آینه‌ی فصوص جواب بسیاری ازسوالاتم درباره‌ی عرفان و فلسفه و وحدت وجود را گرفته‌ام و در ضمن مطالعه‌ی یکی از مقالات استاد توانستم شرح احادیثی از اهل‌البیت علیهم السلام که حضرات آنها را بر وحدت وجود تفسیر می‌کردند را بگیرم؛ اما چندی پیش با احادیثی از امام علی(ع) و امام صادق(ع) مواجه شدم که نتوانستم آنها را آن‌گونه که باید تبیین کنم و آن احادیث این‌ها هستند: 1️⃣ عزیز نسفی در کشف الحقائق گوید: از امیرالمومنین علی علیه السلام سوال کردند که وجود چیست؟ گفت: بغیر وجود چیست؟ 2️⃣ در کتاب صحیفه سجادیه‌ای که مناجات المریدین در آن هست در اواخر دعا چنین نقلی از امام شده که فرمودند : يا نَعيمى‏ وَ جَنَّتى‏، وَ يا دُنْياىَ وَ آخِرَتى‏ يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ. 3️⃣ اﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ می‌فرمایند: ﺍﻟﻤُﺆﻣِﻦُ ﺃﺧُﻮ ﺍﻟﻤُﺆﻣِﻦِ ﻛَﺎﻟﺠَﺴَﺪِ ﺍﻟﻮﺍﺣِﺪِ؛ ﺇﻥِ ﺍﺷﺘَﻜﻰ ﺷَﻴﺌﺎ ﻣِﻨﻪُ ﻭَﺟَﺪَ ﺃﻟَﻢَ ﺫﻟِﻚَ ﻓﻲ ﺳﺎﺋِﺮِ ﺟَﺴَﺪِﻩِ. ﻭ ﺃﺭﻭﺍﺣُﻬُﻤﺎ ﻣِﻦ ﺭﻭﺡٍ ﻭﺍﺣِﺪَﺓٍ، ﻭ ﺇﻥﱠ ﺭﻭﺡَ ﺍﻟﻤُﺆﻣِﻦِ ﻟَﺄَﺷَﺪﱡ ﺍﺗﱢﺼﺎﻟﺎً ﺑِﺮﻭﺡِ ﺍﻟﻠّﻪ ﻣِﻦِ ﺍﺗﱢﺼﺎﻝِ ﺷُﻌﺎﻉِ ﺍﻟﺸﱠﻤﺲِ ﺑِﻬﺎ؛ ﻣﺆﻣﻦ، ﺑﺮﺍﺩﺭِ ﻣﺆﻣﻦ ﺍﺳﺖ، ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻳﻚ ﭘﻴﻜﺮ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﻋﻀﻮﻯ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻨﺎﻟﺪ،[ﺷﺨﺺ ﺩﺭﺩﻣﻨﺪ] ﺩﺭﺩ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺎﻳﺮ ﺍﻋﻀﺎﻯ ﺧﻮﺩ ﻣﻰ‌ﺑﻴﻨﺪ؛ ﻭ ﺭﻭﺡ‌ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﻳﻚ ﺭﻭﺡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﮕﻰِ ﺭﻭﺡِ ﻣﺆﻣﻦ ﺑﻪ ﺭﻭﺡ ﺧﺪﺍ، ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﭘﻴﻮﺳﺘﮕﻰِ ﭘﺮﺗﻮ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﺍﺳﺖ. (کلینی، کاﻓﻲ، ج2، ص166) 🔻جواب 🔹 در خصوص حدیث نسفی باید عرض کنم این روایت بر فرض پذیرش مرادش «تعرف الاشیاء باضدادها» می‌باشد؛ غیر وجود یعنی عدم و تصور معنی عدم وجود را معنا می‌بخشد؛ ضمن این که واقعا هر آنچه هست وجود دارد و در اینجا مقصود وجود در برابر ماهیت نیست بلکه وجود در برابر عدم است. 🔸 در خصوص فرازی از مناجات المریدین، باید توجه داشته باشیم که ادبیات قرآن و اهل بیت علیهم السلام امی یا همان مردمی است؛ لذا همانگونه که فردی برای سپاس از بزرگ‌ترش، مادرش یا پدرش می‌گوید همه چیز من تو هستی در این فراز هم به خداوند عرض می‌کند همه چیزم از توست. 🔹 در رابطه با روایت امام صادق علیه السلام، حواسمان باشد که اصول عقاید ما با هیچ روایتی تغییر نمی‌یابد؛ خداوند روح ندارد بلکه خالق روح است؛ خداوند عقل هم ندارد بلکه خالق عقل است؛ لذا هیچ عقلی «چیستی خدا» را درک نمی‌کند که فرمود: كَيفَ يَجري عَلَيهِ ما هُوَ أجراهُ؛ بنابر این مراد حدیث یک معنای استعاری است به این معنا که مومن(قلب و روح مومن) در حد اعلای انس با خداوند است و در مورد خداوند چاره‌ای جز استفاده از این استعاره‌ها و اسماء و صفات نداریم چون انسان از درک حقیقت خداوند عاجز است تلاش می‌کند با تمسک به اینها در مورد خداوند صحبت کند و بیاندیشد؛ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ. 📖 مطالعه و دانلود #️⃣ 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
سوال و پاسخ سوال ازشما تقاضا دارم که اگر استاد تبیینی برای آیه 35 سوره نور داده‌اند برای بنده ارسال کنید . چرا که تفاسیر زیادی از این آیه را دیده‌ام اما هیچ‌کدام نتوانست برای بنده قابل قبول باشد، آیا واقعا خداوند همان نور آسمان‌ها و زمین است؟ خوشحال میشم نظر استاد رو در این‌باره بفرمایید. 🔻جواب 🔹 متن آیه: اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ. 🔸 نور به هر معنا و مصداقی که می‌شناسیم یک پدیده فیزیکی و از انواع ماده است؛ با این معنا خداوند نه نور است و نه نور آسمان‌ها و زمین بلکه خالق نور است؛ این که صدرائیان نور را مثال می‌زدند از عدم شناخت نور بود و حال آن که امام سجاد علیه السلام می‌فرماید: سبحانک تعلم وزن الظلمه والنور؛ امام ظلمت و نور را نه تنها مادی می‌داند بلکه دارای وزن می‌شناسد که امروزه اثبات شده است. 🔹 دو احتمال در معنای آیه وجود دارد؛ الف: با تقدیر لفظ «خالق» و یا «موجد» می شود الله خالق نور السماوات و الارض؛ و اینگونه تقدیرها در قرآن رایج است، توضیح این مطلب بسیار طولانی است که تنها به فراخور، مطلب اصلی را به عرض می‌رسانم و آن اینکه اصل در کائنات بر خلاف باور فلاسفه که ظلمت را عدمی می‌دانند و اصل را نور گرفته‌اند، با ظلمت و عدم نور است، نور در درون مواد به صورت بالفعل یا بالقوه وجود دارد که در مواردی که مقدر شده است بروز می‌یابد و آیه در مقام اشاره به این اصل بزرگ خلقت است که وجود نور در عالم را چگونه مقدر فرموده است. 🔸ب: این که بگوییم آیه در مقام بیان «هدایت» است یعنی خداوند هدایت کننده و روشن کننده حقایق و واقعیات است و نور بودن خداوند تمثیلی است برای نشان دادن هدایت الهی. #️⃣ 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
📷 تصاویر 🔸 تصویری قدیمی از مرحوم آیت الله محمدامین رضوی عموی آیت الله مرتضی رضوی به همراه چند تن از دوستانشان. ردیف اول از راست: حضرات آیات محمدامین رضوی؛ علی مشکینی؛ موسوی اردبیلی. ردیف دوم از راست: حضرات آیات سید ابوالفضل میرمحمدی؛ حقی سرابی؛ احمدی میانجی. #️⃣ 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی
سوال و پاسخ سوال 🔹 سوالی که همیشه ذهن حقیر را مشغول خود کرده این است که آیا بدن در جهنم با شرایط عذاب سازگاری دارد؟ یا به عبارتی آیا انسان دردهای طاقت فرسای جهنم را احساس می‌کند مثلا سوختن جسد خویش را بصورت درد دنیوی و جسمی تجربه می‌کند یا اینکه عذاب انسان روحی است وتنبیه او همین است که او در همان فضای منفی دوزخ زندگی کند. 🔸 سوال حقیر این است که جسم انسان اختیاری از خود نداشته بنابر این چطور ممکن است درجهنم عذاب ببیند آیا این با عدالت خداوند سازگاری دارد؟ به نظر حقیر عذاب در جهنم فقط باید روحی باشد خواهشمندم این مطلب را برای حقیر روشن کنید. 🔹 آیا ارواح توانایی التذاذ از نعمت‌ها را دارند به نظر حقیر چون روح غریزی ونباتی و فطری انسان تحت یک حقیقت وارد برزخ می‌شود پس قطعا توانایی التذاذ و عقاب را دارد آیا نظر بنده درست است؟ 🔻جواب 🔸 از آنچه در قرآن از عذابهای جهنم بیان می‌شود معلوم می‌گردد که انطباق انسان با محیط جهنم به نحوی که مد نظر جناب عالی است وجود ندارد همچنان که در آیه 56 سوره نساء می‌فرماید: کسانی که به آیات ما کافر شدند، بزودی آنها را در آتشی وارد می‌کنیم که هرگاه پوستهای تنشان (در آن) بریان گردد (و بسوزد)، پوستهای دیگری به جای آن قرار می‌دهیم، تا کیفر (الهی) را بچشند. خداوند، توانا و حکیم است (و روی حساب، کیفر می‌دهد). این عذاب‌ها کاملا واقعی و دردناک است و نوع آن از نوع عذاب‌های دنیوی است با این تفاوت که پوست بریان شده تجدید و آماده عذاب مجدد می‌شود(پناه بر خدا). 🔹 در مورد تفکیک انسان به جسم و جان، لطفا بمانند ارسطوئیان عمل نکرده و انسان را به چند چیز تقسیم نکنید؛ هر فرد انسان در جهان واقع یک شخصیت است که مرکب از جسم و روح است، انسان منهای روح، انسان نیست و فاعل اعمال، انسان است نه روح یا بدن؛ بنابر این انسان بما هو انسان عذاب خواهد شد یا از نعمت‌های بهشتی بهره‌مند می‌شود. 🔸 در مورد سوال دیگر شما توجه به این نکته لازم است که برزخ تنها روحانی است و التذاذ و عذاب هم وجود دارد هرچند این زمان با توجه به کیفیت روح بسیار کوتاه است اما در محشر انسان(همراه با روح و جسم) حاضر می‌شود که التذاذات بهشتی و عذاب‌های جهنم مشمول این انسان خواهد بود و این کاملا عادلانه است چون انسانِ دارای روح و بدن مرتکب اعمال شده است و آنجا عذاب و لذت را همین انسان درک خواهد کرد. #️⃣ 🌐 https://binesheno.com 🆔 @binesheno 🆔 بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی