ژانر: #ماجراجویی #جنایی #عاشقانه #رمان
رده سنی: #بزرگسال ۱۶+
این رمان روایتگر زندگی مردی است که خودش را در جهان تنها میبیند. به آخر خط رسیده است. برای اینکه سقوط نکند حاضر است به هرچیزی چنگ بیندازد. اما تفاوتش با آدمهای دیگر در این است که او میخواهد از سقوط دیگران هم جلوگیری کند. همکاری او با دختری قوی، ماجراهایی سرشاراز هیجان رقم میزند. دختری که در زندگی از هر چیزی برخوردار بوده اما هیچکدام مانع نشده تا شخصیتی ضعیف داشته باشد. او به خودش تکیه میکند و همین کافی است. در همان آغاز داستان با شخصیت شهراد آشنا میشویم. وقتی که از زندگی خانوادگی او میخوانیم درمییابیم که هنوز به دلیل اشتباهاتی که در گذشته انجام داده است، تنبیه میشود. ظاهرا در تلاش است تا گذشته را جبران کند و دوباره جایگاه قبلی را در دل پدر و مادرش پیدا کند. شخصیت بعدی، شخصیت اردلان است. آنچه بیش از همه درباره اردلان جلب توجه میکند، فداکاری او است. سارا هم دختری است که در ناز و نعمت بزرگ شده است. ولی همواره در تلاش است تا شخصیتی قوی و مستقل خود را حفظ کند. اما ماجرا از چه قرار است؟ دو مرد که مخفیانه وارد باند تولید مواد مخدر شدهاند، ماموریت عجیبی دارد. آنها باید سردسته این گروه را پیدا کنند. همین جا است که سارا به جمعشان اضافه میشود. سارا که میخواهد انتقام برادرش را بگیرد به آنها میپیوندد و ماجراهای میانشان آغاز میشود. کمکم این ارتباط به شکل گرفتن یک مثلث عشقی میان آنها میرسد. عشقی که چاشنی ماجراهای جنایی و درگیریهای عجیبی میشود.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#هما_پور_اصفهانی
#سیگار_شکلاتی
ژانر: #عاشقانه #پرفروش
رده سنی: #جوان +۱۷
وقتی «ونسا پرایس» شغلش را رها میکند تا رویای سفرش به دور دنیا را دنبال کند، انتظار نداشت در یوتیوب، میلیونها فالوئر به دست بیاورد که در لذت بردن او از لحظهلحظهی زندگیاش شریکند. برای او زندگی کردن به بهترین شکل ممکن، فقط یک شعار نیست. مادر و خواهرش هرگز به سن 30 سالگی نرسیدند و ونسا خیال ندارد زندگی طولانی را حق مسلم خود فرض کند اما پس از اینکه خواهر ناتنیاش ناگهان سرپرستی نوزاد خود را بر عهدهی ونسا میگذارد، زندگیاش از «ماجراجویی روزانه» به «از این بدتر نمیشد» تبدیل میشود. آخرین کسی که ونسا انتظار دارد برای کمک به او ظاهر شود «آدرین کوپلند» همسایهی جذابش است؛ کسی که دورادور میشناسدش ولی ... یافتن اندکی امید به آیندهای که شاید ونسا هرگز تجربهاش نکند اما ...
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#ابی_هیمنز
#زندگی_کوتاه_است
ژانر: #رمان #خارجی #عاشقانه
رده سنی: #جوان #بزرگسال
«ماهعسل در پاریس» رمانی از نویسنده زن معاصر انگلیسی، جوجو مویز (-۱۹۶۹) است. در این کتاب هم مویز مانند دیگر کتابهایش به دنبال شرح حال و هواهای عاشقانه و رابطهها است. دو زوج جوان، علاقه بین آنها و زندگیشان در طول زمان در این کتاب روایت میشود. «ماه عسل در پاریس» دو داستان دارد که به صورت یکی در میان روایت میشوند. اول دختر جوانی که با شوهر پولدارش برای ماه عسل به پاریس آمده اما مرد که بیشتر در فکر کار خود است وقت زیادی برای همسرش نمیگذارد و باعث ایجاد احساسات ناخوشایند در او میشود و دیگری داستانی که در سالها قبل میگذرد، دختر فروشندهای با مرد نقاشی ازدواج کردهاست اما یکی از مدلهای نقاش باعث برانگیختن حس ترس و حسادت درونی او شدهاست
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#جوجو_مویز
#ماه_عسل_در_پاریس
ژانر: #عاشقانه #پرفروش_نیویورک_تایمز #برگزیده_گودریز #ادبیات_آمریکا
رده سنی: #نوجوان #بزرگسال
اگر یک شانس دوباره در عشق به شما داده می شد ، آیا حاضر بودید دوباره با همان شخص تماس بگیرید؟
در مقایسه با مقیاسی که ماشین های زمان پیش می روند ، یک تلفن جادویی بسیار بی فایده به نظر می رسد.
"جورجی مک کول" که یک نویسنده تلویزیونی است نمی تواند به طور واقعی از گذشته دیدن کند؛ تنها کاری که او می تواند انجام دهد این است که به گذشته زنگ بزند و امیدوار باشد که تلفنش را جواب دهند. البته بیشتر امیدوار باشد که او، همان کسی باشد که گوشی را برمی دارد! وقتی جورجی متوجه می شود که یک تلفن جادویی در اختیار دارد که با آن می توان به گذشته تلفن کند ، تمام کاری که می خواهد انجام دهد این است که اوضاع را بین خود و همسرش نیل درست کند.
شاید او بتواند مواردی را که در حال حاضر، غیر قابل حل به نظر می رسند، در گذشته اصلاح کند. شاید این تلفن احمقانه بالاخره به او فرصتی دهد که از نو شروع کند ...
اما سوال این است که آیا جورجی می خواهد از اول شروع کند؟
کتاب "تلفن ثابت" از "رینبو راول"، نویسنده ی پرفروش نیویورک تایمز ، اثری است دلخراش و در عین حال خنده دار از سرنوشت ، زمان ، تلویزیون و عشق واقعی!
"تلفن ثابت" می پرسد که آیا دو نفر واقعا در یک مسیر واقع شده اند یا اینکه عشق به معنای یافتن شخصی است که صرف نظر از جایی که از آن سر در خواهید آورد، همواره در میانه ی راه با شما همراه شود.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#تلفن_ثابت
#رینبو_راول
ژانر: #رمان #عاشقانه #تراژدی
رده سنی: #جوان #بزرگسال
مثل آب برای شکلات رمانی در سبک رئالیسم جادویی به قلم لورا اسکیول است. شخصیت مرکزی داستان دختری به نام تیتا است که در پی رسیدن به معشوق خود، باید بر موانعِ برآمده از سنتهای جامعهی مکزیک غلبه کند. در این بین آشپزی کردن به او بهانهای برای دوری از واقعیت دستوپاگیر روزمره میدهد.
این اثرِ پرفروش علاوه بر تحسین منتقدین، جایزهی معتبر Prêmio Jabuti را نیز دریافت کرده است.- برنده جایزه Prêmio Jabuti
- کتاب سالِ American Booksellers
- یکی از پرفروشترین کتابهای مکزیک و آمریکا برای دو سال متوالی
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#مثل_آب_برای_شکلات
#لانورا_اسکیبل
ژانر: #نامه #عاشقانه #تراژدی
رده سنی: #نوجوان #بزرگسال
فرانتس کافکا در آگوست سال 1912 در خانه دوستش ماکس برود با فلیسس باوئر ملاقات کرد. پرانرژی ، سرشار از زندگی وتأثیرگذار ، منشی بیست و پنج ساله همه ی آن چیزی بود که کافکا نبود ، و کافکا خیلی سریع تحت تاثیر او قرار گرفت. از آنجا که کافکا در پراگ و فلیسه در برلین زندگی می کرد ، اظهار عشق کافکا عمدتا بصورت مکاتبه بود. نامه هایی پرشور ، خودباخته و مضطرب که تقریبا روزانه و گاه حتی دو یا سه بار در روز ارسال می شد. اما به زودی پس از اعلام نامزدی در 1914 ، کافکا نگرانی این شد که ازدواج باعث تداخل در نوشته های وی و نیازش به تنهایی شود.
بیش از پانصد نامه ای که کافکا به فلیس نوشت – در طول بهم خوردن رابطه ی آنها ، نامزدی دوباره شان در سال 1917 و فراق نهایی آنها در پاییز همان سال ، هنگامی که کافکا احساس کرد که اثرات سل در نهایت جان او را می گیرد-. مقیاس و دیدی کامل ازآشفتگی درونی کافکا و تلاش بیهوده ی او برای تعادل برقرار کردن بین تمایل خود برای پیوند انسانی و نیز علاقه اش به تنهایی برای پرداختن به آثارخود بود. نامه به فلیسه کتابی است که برخی از نامه های فرانتس کافکا را به فلیسس باوئر از سال 1912 تا 1917جمع آوری کرده است. نامه هایی که در طول مکاتباتشان کافکا و باوئر دو بار نامزد کردند و کافکا برخی از مشهورترین آثار خود را از جمله مسخ را نوشت و اولین دستنویس هایش برای رمان محاکمه را آماده کرد.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#نامه_به_فلیسه
#فرانتس_کافکا
ژانر: #معمایی #رمان #پرفروش #عاشقانه #ادبیات_آمریکا
رده سنی: #نوجوان #بزرگسال
کتاب آنجا که جنگل و ستارهها به هم میرسند نوشتهی گلندی وندرا روایت دیداری غیر منتظره با موجودی فضایی است که درک دیگری از مواجهه با جهان را برای قهرمان داستان رقم میزند. قصهای گیرا، بسیار ظریف و پر از جزییات جذاب که نامزد بهترین رمان جایزهی گودریدز بوده و در وبسایت معتبری همچون نیویورک تایمز و آمازون به فروش بالایی دست پیدا کرده است.
کودک مرموز این کتاب از جهاتی یادآور کرکتر ماندگار شازده کوچولو اگزوپری است، ناگهان سر راه زنی قرار می گیرد که به تازگی با سرطان دست و پنجه نرم کرده است و آرام آرام در دل او جایگاه ویژه ای می یابد. از سوی دیگر، پسر جوان و کم تجربه ای نیز در همسایگی این زن زندگی می کند و در طول داستان، عشقی عمیق در بین این دو متولد می شود.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#آنجا_که_جنگل_و_ستارهها_به_هم_میرسند
#گلندی_وندرا
ژانر: #رمان #عاشقانه
رده سنی: #جوان #بزرگسال
کتاب نهمین روز از ماه نوامبر رمانی عاشقانه از نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز، کالین هوور است. این رمان داستان آشنایی دختری هجدهساله به نام فالن، با نویسندهای به نام بن را روایت میکند. آنها با وجود زندگی در دو شهر مختلف، هر سال در یک روز مشخص یکدیگر را ملاقات میکنند. این دیدارها عمق رابطهی آنها را بیشتر میکند تا اینکه فالن متوجه رازی دربارهی بن میشود. این کتاب موفق به دریافت جایزهی نقد کتابِ رمانتیک تایمز شده است.
فالن دختری هجدهساله است که مادر خود را از دست داده و با پدرش که بازیگرِ هالیوود است، رابطهی خوبی ندارد. آثار سوختگی که بر بدن فالن نمایان است به حادثهی دو سال گذشته مربوط میشود. فالن پدر را مسبب سوختنش در حادثهی آتشسوزی میداند؛ چراکه او حضور فالن را در خانه فراموش کرده بود. علاوه بر این، او مردی بیبندوبار است که در حق مادر فالن جفای بسیار روا داشته. فالن در روز نهم ماه نوامبر تصمیم دارد لسآنجلس را به مقصد نیویورک ترک کند. در آخرین شب، قرار ملاقاتی با پدرش در رستوران میگذارد، اما تحمل چند ساعت همنشینی با او برای فالن بسیار سخت است. فالن در رستوران مردی را میبیند که از همان ابتدا به او جذب میشود. مرد که بن نام دارد سر میز پدر و دختر میآید و خودش را دوستپسر فالن جا میزند. فالن ابتدا جا میخورد، اما خیلی سریع در این نمایش با بن همراه میشود.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#کالین_هوور
#نهمین_روز_از_ماه_نوامبر
ژانر: #رمان #عاشقانه #ادبیات_آمریکا
رده سنی: #نوجوان #بزرگسال
یک داستان عاشقانه زیبا برای طرفداران جندی نلسون و نیکولا یون: دو نوجوان در یک کتابفروشی پر از رمز و راز ، غم و امید - و نامه هایی که بین این صفحات پنهان شده است ، راه بازگشت به یکدیگر را پیدا می کنند.
سالها پیش ، ریچل به هنری جونز علاقه مند می شود. روز قبل از اینکه ریچل به جایی دیگر و دور از هنری نقل مکان کند ، او نامه عاشقانه ای را لای کتاب مورد علاقه ی هنری در کتابفروشی خانوادگی اومی گذارد. ریچل صبر می کند. اما هنری هرگز نمی آید.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#واژه_هایی_در_اعماق_آبی_دریا
#کلمه_های_آبی_تیره
#کت_کرولی
ژانر: #رمان #عاشقانه
ردهسنی: #بزرگسال
"لیلی" دختری است که به علت مرگ خانواده تحت سرپرستی خانوادهای دیگر درمیآید. او به رغم عشق و علاقه به مانی یکی از نوههای این خانواده و در پی مشکلاتی به نامزدی شخص دیگری درمیآید، اما پس از چندی، اتفاقاتی رخ میدهد و عاقبت لیلی و مانی زندگی مشترکی را آغاز میکنند.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#اشک_لیلی
#مریم_دالایی
#معرفی
ژانر: #عاشقانه
کتاب به امید دل بستم داستانی است دربارهی چند نوجوان که به بیماریهای مختلفی مبتلا و در بیمارستان بستری هستند. آنها حالا دیگر دوستهای خوبی شدهاند و در شیطنتها و دزدیهای بچگانه شریک یکدیگر هستند. با اینکه داستان از دید دانای کل روایت میشود، میدانیم که سَم شخصیت محوری داستان است. دوستانِ دیگرِ او سونی، نئو و کُر نام دارند، سونی دختری است که تنها با یک ریه نفس میکشد، نئو به بیماری ستون فقرات مبتلاست و روی ویلچر مینشیند. او نویسندهی قابلی است و ثبت برنامهها و پیریزی طرح نقشههای مختلف این گروه دوستانه به عهدهی اوست. کُر عضو دیگرِ این گروهِ دوستانه است که مادری فرانسوی و پدری اهل هائتی دارد و از بیماری قلبی رنج میبرد. لنکالی صمیمیتِ این چهار دوست را به زیبایی در محیطِ سردِ بیمارستان به نمایش میگذارد.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#به_امید_دل_بستم
#لنکالی
#معرفی
ژانر: #عاشقانه
کتاب شب های روشن یک داستان عاشقانه از خاطرات یک رویاپرداز است. داستان این رمان کوتاه هم مانند بیشتر داستانهای داستایفسکی از زندگی خود او مایه گرفته است. داستانی که اگر زندگینامه داستایفسکی را خوانده باشید، میدانید به نحوی زندگیاش کرده است. عنوان کتاب به یک پدیده فیزیکی اشاره دارد. در تابستان، در نواحی شمالی کره زمین نزدیک به قطب شمال، به علت زیادی عرض جغرافیایی شب تا صبح هوا مثل آغاز غروب روشن است.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#شب_های_روشن
#فیودور_داستایفسکی