ژانر: #معمایی #پرفروش_نیویورک_تایمز #ادبیات_انگلیس
رده سنی: #نوجوان #بزرگسال
روث ور کتاب حاضر را از همان ابتدا جذاب و نفسگیر نوشته است. داستان از آن جایی شروع میشود که در صبح یکی از روزهای ماه ژوئن، زنی در حال قدم زدن با سگ خود در روستایی ساحلی است. قبل از این که زن بتواند کاری کند، سگ به درون آب می پرد تا چیزی را بیرون آورد که ابتدا به نظر می رسد یک تکه چوب است. اما زمانی که زن می فهمد آن شیء، واقعا چه چیزی بوده، کاملا شوکه می شود. صبح روز بعد، سه زن با نام های فاطیما، تئا و ایزابل، پیامی را دریافت می کنند که امید داشتند هیچ وقت با آن رو به رو نشوند؛ پیامی از کیت، نفر چهارم در گروه دوستی قدیمی و جدانشدنی آن ها، که می گوید: «به شما نیاز دارم»
بازی دروغ سه قانون مهم دارد. اول: باید دروغی بگویید، دوم: نباید حرفتان را عوض کنید و سوم: گیر نیوفتید. اگر بتوانید این سه قانون را رعایت کنید، در بازی شرکت داده میشوید و در غیر این صورت اتفاقات خوشآیندی انتظارتان را نمیکشد.
کتاب بازی دروغ (The lying game) اثری نفسگیر و جنایی به حساب میآید و همچون دیگر نوشتههای این نویسنده، شما را تا انتها با خود همراه میکند.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#روث_ور
#بازی_دروغ
ژانر: #عاشقانه #کمدی #پرفروش_نیویورک_تایمز
رده سنی: #نوجوان #بزرگسال
خوشبین باشیم یا بدبین؟ خوش بینی و یا بدبینی دو سر یک طیف هستند و ما باید حد تعادل را رعایت کنیم. فرقی نمیکند که با انسان خوشبینی باشیم و یا نه به شدت بدبین و فقط نقاط ضعف و ایرادات اطراف را ببینیم در هر صورت به شدت آسیب پذیر خواهیم بود. هرکدام از این رفتارها تبدیل به نقاط ضعف میشوند و اوضاع را تحت کنترل میگیرند و ما و رفتارهایمان را به سمت و سویی میبرند که میتواند به ضررمان تمام شود.
نویسنده، در روایت این داستان از دو شخصیت رونمایی میکند؛ یکی ژانویهی خوشبین، که فقط زیباییهایی را میبیند؛ در انتهای هر داستانی منتظر پایان خوش است و هیچ بدی و شری را نمیبیند. در کنار ژانویه، از گاس مینویسد. گاس انسانی است ذاتا بدبین و نمیتواند به کسی اعتماد کند و همیشه بعد منفی ماجرا را میبیند، عشق برایش بیمعنا است و از نظرش هیچ زیبایی وجود ندارد. هر دو نویسنده هستند و مینویسند با پایانهایی متفاوت. داستانها ژانویه به خوشی تمام میشود و گاس به داستانهایی با انتهای غمگین و ناراحت معروف است. اما زندگی قرار نیست همیشه بر مدار دلخواه ما بگردد و بالاخره روی دیگر زندگی را به ما نشان میدهد.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#امیلی_هنری
#کتاب_ساحلی
ژانر: #کمدی #امیدبخش #پرفروش_نیویورک_تایمز #ادبیات_آمریکا
رده سنی: #نوجوان
کتاب لافکادیو، اثری نوشته ی شل سیلورستاین است که اولین بار در سال 1963 منتشر شد. آیا یک شیر مشهور، موفق و تحسین برانگیز لزوماً شیر خوشحالی است؟ اصلاً چنین موجودی، شیر به حساب می آید؟ شل سیلوراستاین در این داستان تمثیلی شیرین و پرمعنی که با ذوق هنری خاص او نوشته و تصویرسازی شده، نه تنها با بچه ها، بلکه با همه ی ما سخن می گوید. شیر جوانی در جنگل، جایی حوالی آفریقا زندگی می کرد. یک شب، او و شیرهای دیگر با صدای شلیک گلوله از خواب پریدند. همه ی شیرها به جز شیر جوان، فرار کردند.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#شل_سیلور_استاین
#لافکادیو
ژانر: #کمدی #شعر #امیدبخش #پرفروش_نیویورک_تایمز #ادبیات_آمریکا
رده سنی: #کودک #نوجوان
کتاب یک زرافه و نصفی، اولین بار در سال 1964 به چاپ رسید. این اثر، کتابی جذاب، به یاد ماندنی و تصویری درباره ی یک پسر و زرافه اش است که با متنی موزون و تصویرسازی هایی شگفت انگیز، همه ی مخاطبین خود، چه پیر و چه جوان، را به خنده وا خواهد داشت. این کتاب کلاسیک که برای بیش از پنج دهه کودکان را به وجد آورده، دربردارنده ی شوخ طبعی ها و سبک منحصر به فرد سیلوراستاین است.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#شل_سیلور_استاین
#یک_زرافه_و_نصفی
ژانر: #فانتزی #تاریخی #برگزیده_گودریز #اسطوره_شناسی #پرفروش_نیویورک_تایمز #ادبیات_آمریکا
رده سنی: #بزرگسال #نوجوان
این رمان، روایتی فمینیستی از اسطوره ی یونانی سیرسه، دختر هلیوس و اولین ساحره در ادبیات غرب، است. او که مورد غضب خدایان قرار گرفته، به جزیره ای دورافتاده تبعید می شود که در آن، با برخی از برجسته ترین شخصیت های اسطوره ای یونان، همچون ادیسه، جیسون و آرگونات ها رو به رو می شود. او همچنین در این جزیره، به شناختی کامل از قدرت های جادویی خود می رسد. سیرسه که منبع الهام و شگفتی نویسندگانی همچون هومر و اوید بوده، شخصیتی است که داستانش با جادو و معما گره خورده است. او کسی است که میان داستان های قهرمانان و خدایان گیر افتاده و هیچ وقت نتوانسته داستان خود را روایت کند. اما اکنون اوضاع کاملا تغییر کرده است.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#مدلین_میلر
#سیرسه
ژانر: #فانتزی #ترسناک #رئالیسم_جادویی #برگزیده_گودریز #پرفروش_نیویورک_تایمز #ادبیات_انگلیس
رده سنی: #نوجوان #بزرگسال
در داستان این رمان، مردی میانسال برای حضور در یک مراسم خاکسپاری، به خانه ی دوران کودکی خود بازمی گردد. اگرچه خانه ای که او در گذشته در آن زندگی می کرد، مدت هاست از بین رفته، این شخصیت همچنان به سوی مزرعه ی انتهای جاده می رود؛ جایی که در آن، وقتی هفت ساله بود، با دختری فراموش نشدنی به نام لتی همپستاک و مادر و مادربزرگ این دختر آشنا شد. او دهه هاست که به لتی فکر نکرده و با این حال، وقتی بر لب تالاب درون مزرعه (تالابی که لتی آن را یک اقیانوس می دانست) می نشیند، گذشته ای محو و وهم آلود دوباره به سراغش می آید؛ گذشته ای بسیار عجیب، ترسناک و مخاطره آمیز که می تواند برای هر کسی چالش برانگیز باشد، چه برسد به پسری هفت ساله.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#نیل_گیمن
#اقیانوس_انتهای_جاده
ژانر: #اقتصادی #امیدبخش #موفقیت #پرفروش_نیویورک_تایمز #ادبیات_آمریکا
رده سنی: #بزرگسال
شریل سندبرگ در کتاب «تغییر مسیر» یک سوال مهم را مطرح میکند. این که چرا زنان کمتر از مردان به مقامهای بالای مدیریتی میرسند؟ و یا به عبارتی چگونه میتوان مرزهایی را که مانع از رسیدن زنان به درجات بالا میشوند، درهم شکست؟
او در ابتدای این اثر از دوران بارداری خودش نوشته است. از اینکه با تمام سختیهای دوران بارداری و اضافه وزن شدید و نیش و کنایههای همکارانش، همچنان به کارش ادامه داده و تسلیم نشده است؛ در ادامه از تبعیض و خشونت علیه زنان و سوء استفادههایی که در دنیای کار و تجارت از آنان شده و میشود سخن میگوید، حقوق کمتر نسبت به مردان، سوء استفادههای ابزاری و جنسی، باور و درک نشدن توانایی زنان و...
در این کتاب سندبرگ با گفتن از زندگی خود و موانع پیشرفتش، از زنان میخواهد تواناییهای خود را باور کنند و گرفتار کلیشههایی که درباره آنها رواج دارد نشوند. با قدرت جلو بروند و شغل و کاری را که عاشق آناند برگزینند. این کتاب سرشار از جملات انگیزشی و راهکارهای آموزنده برای بانوانی است که میخواهند در شغل خود پیشرفت کنند و به آرزوهای بزرگ خود دست می یابند.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#شریل_سندبرگ
#تغییر_مسیر
ژانر: #جنایی #معمایی #پرفروش_نیویورک_تایمز #رمان #راز_آلود
رده سنی: #نوجوان #بزرگسال
این رمانْ داستان زن و شوهری به نام پاتریشیا و ایتن را به تصویر میکشد که در ششمین ماه ازدواج خود هستند که بهدنبال خانهی رؤیاهای خود و به پیشنهاد مشاور املاکشان، راهی جاده شدهاند. در جاده برف سنگنی میبارد و سیگنال مکانیاب آنها از کار افتاده است. تریشیا اصرار دارد برگردند و قید بازدید از خانه را بزنند، اما ایتن تا کارش را به انجام نرساند، دستبردار نیست. بالاخره خانه را پیدا میکنند، یکی از چراغهای آن بهطرز مشکوکی روشن است، اما کسی در خانه نیست و هیچ ماشینی در اطراف خانه دیده نمیشود. تریشیا با دیدن خانه حس بدی پیدا میکند. او احساس میکند که اتفاق وحشتناکی در این خانه رخ داده است
پاتریشیا و ایتن به خانه وارد میشوند. در کمال تعجب، اسباب و اثاثیهی خانه کامل است، اما مشخص است مدت زمان زیادی هیچکس در خانه زندگی نکرده. کتابخانهی بزرگی توجه تریشیا را جلب میکند. تا زمانی که کولاک متوقف شود و مشاور املاک سربرسد، تریشیا ترجیح میدهد با کتابی خودش را سرگرم کند. پرترهی آویختهشده به دیوار و چند کتاب روانشناسی در قفسهی کتابخانه از روانشناسی به نام دکتر ادرین هیل، تریشیا و ایتن را به این فکر فرو میبرد که این خانه متعلق به دکتر هیل بوده است؛ روانشناسی که مدتی پیش خبر ناپدید شدن و قتل او در صدر اخبار قرار گرفته بود و در نهایت نیز نتوانسته بودند قاتل او و جنازهاش را پیدا کنند.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#فریدا_مک_فادن
#هیچوقت_دروغ_نگو
ژانر: #معمایی #پرفروش_نیویورک_تایمز #ادبیات_آمریکا
رده سنی: #نوجوان
زمانی که کِی لنسینگ با مردی ثروتمند به نام پیتر کارینگتون ازدواج می کند، به خوبی از شایعات پیرامون مرگ همسر اول پیتر، گرِیس، آگاه است. جسد گرِیس ده سال پیش و در زمان حاملگی او در استخر خانه پیدا شده بود. کِی درمی یابد که پیتر برای مدتی طولانی است که به خوابگردی مبتلاست و از کابوس های گاه و بی گاه نیز رنج می برد. زمانی که پلیس برای دستگیری پیتر به اتهام درگیری در قتلی دیگر، در خانه شان را می زند، کِی از این می ترسد که ممکن است با قاتلی خوابگرد ازدواج کرده باشد و تصمیم می گیرد تا حقیقت پشت این قتل های اسرارآمیز را بفهمد. اما آیا در رمان من این ترانه را شنیده ام این دو جنایت با هم ارتباطی دارند؟ و چرا هر زمان که کِی به مقبره ی خانوادگی نزدیک می شود، ترانه ای نامفهوم و ناشناخته را در ذهن خود می شنود؟
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#مری_هیگینز_کلارک
#این_آهنگ_را_قبلا_هم_شنیده_ام
ژانر: #رمان #تخیلی #عاشقانه #فانتزی #پرفروش_نیویورک_تایمز
رده سنی: #نوجوان
طوفان های مرگبار برای نسل ها سرزمین مینا را ویران کرده است. سیل تمام روستاها را با خود می برد، در حالی که جنگ های خونین بر سر منابع معدود باقی مانده به راه افتاده است. مردم معتقدند که خدای دریا که زمانی محافظ آنها بود، اکنون آنها را با مرگ و ناامیدی نفرین می کند. در تلاش برای دلجویی از او، هر سال یک دوشیزه زیبا به دریا می اندازند تا به عنوان عروس خدای دریا خدمت کند، به این امید که روزی "عروس واقعی" انتخاب شود و به این رنج پایان دهد. بسیاری بر این باورند که شیم چئونگ، زیباترین دختر دهکده - و معشوق جون برادر بزرگتر مینا - ممکن است عروس واقعی افسانه ای باشد. اما در شبی که قرار است چئونگ قربانی شود، جون به دنبال چئونگ به دریا میرود، حتی میداند که دخالت کردن حکم اعدام است. مینا برای نجات برادرش، به جای چئونگ خود را به آب میاندازد.
مینا که به قلمرو روح، شهری جادویی از خدایان کوچکتر و جانوران افسانه ای، رفته، به دنبال خدای دریا می گردد، اما او را در خوابی مسحورآمیز می یابد. مینا با کمک یک مرد جوان مرموز به نام شین - و همچنین گروهی متشکل از شیاطین، خدایان و ارواح - تصمیم می گیرد تا خدای دریا را بیدار کند و یک بار برای همیشه به طوفان های قاتل پایان دهد.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#اکسی_اوه
#دختری_که_به_اعماق_دریا_افتاد
ژانر: #عاشقانه #پرفروش_نیویورک_تایمز #برگزیده_گودریز #ادبیات_آمریکا
رده سنی: #نوجوان #بزرگسال
اگر یک شانس دوباره در عشق به شما داده می شد ، آیا حاضر بودید دوباره با همان شخص تماس بگیرید؟
در مقایسه با مقیاسی که ماشین های زمان پیش می روند ، یک تلفن جادویی بسیار بی فایده به نظر می رسد.
"جورجی مک کول" که یک نویسنده تلویزیونی است نمی تواند به طور واقعی از گذشته دیدن کند؛ تنها کاری که او می تواند انجام دهد این است که به گذشته زنگ بزند و امیدوار باشد که تلفنش را جواب دهند. البته بیشتر امیدوار باشد که او، همان کسی باشد که گوشی را برمی دارد! وقتی جورجی متوجه می شود که یک تلفن جادویی در اختیار دارد که با آن می توان به گذشته تلفن کند ، تمام کاری که می خواهد انجام دهد این است که اوضاع را بین خود و همسرش نیل درست کند.
شاید او بتواند مواردی را که در حال حاضر، غیر قابل حل به نظر می رسند، در گذشته اصلاح کند. شاید این تلفن احمقانه بالاخره به او فرصتی دهد که از نو شروع کند ...
اما سوال این است که آیا جورجی می خواهد از اول شروع کند؟
کتاب "تلفن ثابت" از "رینبو راول"، نویسنده ی پرفروش نیویورک تایمز ، اثری است دلخراش و در عین حال خنده دار از سرنوشت ، زمان ، تلویزیون و عشق واقعی!
"تلفن ثابت" می پرسد که آیا دو نفر واقعا در یک مسیر واقع شده اند یا اینکه عشق به معنای یافتن شخصی است که صرف نظر از جایی که از آن سر در خواهید آورد، همواره در میانه ی راه با شما همراه شود.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#تلفن_ثابت
#رینبو_راول