eitaa logo
داستانهای مهدوی
161 دنبال‌کننده
735 عکس
35 ویدیو
6 فایل
داستانها، ملاقات و معجزات حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) ارتباط با ادمین @sh_gerami گروه بوی ظهور https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 کانال «بوی ظهور رسانه ظهور» @booye_zohoor_resane_zohoor
مشاهده در ایتا
دانلود
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌻(داستان 646) قسمت ۳ 🌸 این‌گونه باشید 🌸 🌾 ... از این جمعه تا چهل جمعه هر هفته به یکی از مساجد شهر می‌روم و با خواندن زیارت عاشورا، دلش را به دست آورده و نگاهی از آن چهره دلربا طلب می‌کنم. امّا از کجا معلوم که واقعاً این بهترین عمل باشد»؟ باز هم به فکر فرو رفت امّا لحظه ای نگذشت که با خودش گفت: «اوّلاً در جریان سید رشتی امام زمان علیه السلام سه بار به او فرمود: چرا عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا عاشورا عاشورا، این سه بار تکرار کردن نشانه اهمیت این مسأله است.» دوّم اینکه، خود امام زمان علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه می‌فرمایند: یا جدّا فلأندبنک صباحاً ومساءاً ولأبکین لک بدل الدموع دما» هر صبح و شام برای تو می‌گریم و به جای اشک خون گریه می‌کنم. سوّم اینکه، وقتی موقع ظهور می‌شود امام زمان علیه السلام به دیوار کعبه تکیه می‌زند و یکی از سخنانشان این است که: «ألا یا اهل العالم انّ جدی الحسین علیه السلام قتلوه عطشاناً» یعنی ببین امام زمان علیه السلام چقدر عشق امام حسین علیه السلام را دارد که وقتی ظهور هم می‌کند از جمله کلماتی که دارند در مورد امام حسین علیه السلام است و همه می‌دانیم که منتقم خون امام حسین، امام زمان علیهما السلام است. در دعای ندبه هم یادم هست که آمده: «این الطالب بدم المقتول بکربلا»؛ طلب کننده خون امام حسین علیه السلام کجاست؟ به هر حال این ارتباط شدید امام مهدی علیه السلام با امام حسین علیه السلام می‌تواند راهی را برایم باز کند و مرا به خواسته‌ام برساند.» ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: امید آخر - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: حسن محمودی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان هفتم: این‌گونه باشید - صفحه ۷۵ و ۷۶. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌻(داستان 646) قسمت ۴ 🌸 این‌گونه باشید 🌸 🌾 ... به هر حال این ارتباط شدید امام مهدی علیه السلام با امام حسین علیه السلام می‌تواند راهی را برایم باز کند و مرا به خواسته‌ام برساند.» سید باقر خیلی خوشحال بود و احساس می‌کرد کشف بزرگی کرده و این سرّی از اسرار الهی است که باید در قلب خودش نگه دارد و پیش کسی فاش نکند. در حالی که دستش را به کمرش گذاشته بود با خودش گفت: پیری هم بد دردی است که به جانم افتاده. راستی در کتاب آمده بود که امام زمان علیه السلام روز عاشورا ظهور می‌کند، چند روز پیش این مطلب را خواندم که امام صادق علیه السلام فرمود: «یخرج القائم یوم السبت یوم عاشورا الیوم الّذی قتل فیه الحسین علیه السلام» بله کار تمام است فقط باید همّت کنم این چهل هفته را پشت سر هم به مساجد شهر بروم. هفته‌ها یکی پس از دیگری سپری می‌شد و سید باقر هر جمعه مهمان مسجدی می‌شد و با حال توجّه و نیاز شروع می‌کرد به خواندن زیارت عاشورا، آن هم با چه سوزی، هرچه جمعه‌ها به جمعه چهلم نزدیک می‌شد، حال سید باقر هم بهتر می‌شد و احساس نورانیت خاصی در وجودش می‌کرد. از مفاهیم زیارت عاشورا هم خیلی بیشتر از قبل مطلب به دست آورده بود. یکی اینکه در زیارت عاشورا دو مرتبه برای خونخواهی امام حسین علیه السلام در رکاب حضرت مهدی علیه السلام دعا می‌کنیم: یکی آنجا که می‌فرماید: ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: امید آخر - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: حسن محمودی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان هفتم: این‌گونه باشید - صفحه ۷۶ و ۷۷. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌻(داستان 646) قسمت ۵ 🌸 این‌گونه باشید 🌸 🌾 ... از مفاهیم زیارت عاشورا هم خیلی بیشتر از قبل مطلب به دست آورده بود. یکی اینکه در زیارت عاشورا دو مرتبه برای خونخواهی امام حسین علیه السلام در رکاب حضرت مهدی علیه السلام دعا می‌کنیم: یکی آنجا که می‌فرماید: «.. ان یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمّد علیهم السلام»؛ «روزی کند خداوند برای من، طلب کردن خون شما را برای امام حسین علیه السلام با امام یاری شده از آل محمّد صلی الله علیه وآله». و دومی آنجا که می‌فرماید: «وان یرزقنی طلب ثاری مع امام هدی ظاهر ناطق بالحق منکم» و نکته دیگر اینکه در زیارت عاشورا، دشمنان امام حسین علیه السلام مورد لعن و نفرین قرار گرفته اند و حتی لعن بر دشمنان امام حسین علیه السلام مقدم بر سلام بر ایشان هم هست. پس ما هم باید دشمنان خدا را نفرین کنیم و دوستان خدا را دوست داشته باشیم. هر چقدر شناختش از مفاهیم زیارت عاشورا بیشتر می‌شد سوز و اشکش هم به مراتب زیادتر می‌شد. تا رسید به جمعه سی و هشتم. عازم مسجدی شد که از قبل شناسایی کرده بود. طاقتش تمام شده بود. دیگر توان تحمل این دو هفته را نداشت. با این وجود حال خوشی پیدا کرده بود. اوّل دعای سلامتی امام زمان علیه السلام را خواند، بعد هم شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا. نزدیک‌های آخر زیارت عاشورا بود که یک دفعه نفس در سینه اش حبس شد، چشمانش را از روی مفاتیح به نور عجیبی که در بیرون مسجد و از پنجره دیده می‌شد، انداخت. «خدای من این دیگر چه نوری است!؟ اللَّه اکبر» ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: امید آخر - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: حسن محمودی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان هفتم: این‌گونه باشید - صفحه ۷۷ و ۷۸. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌎موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌻(داستان 646) قسمت ۶ 🌸 این‌گونه باشید 🌸 🌾 ... نزدیک‌های آخر زیارت عاشورا بود که یک دفعه نفس در سینه اش حبس شد، چشمانش را از روی مفاتیح به نور عجیبی که در بیرون مسجد و از پنجره دیده می‌شد، انداخت. «خدای من این دیگر چه نوری است!؟ اللَّه اکبر» سریع از جایش بلند شد مفاتیح را با بوسه ای به قفسه مخصوص گذاشت بعد از پوشیدن کفش‌ها در حالی که لحظه ای نگاهش را از آن نور خیره کننده که به سمت آسمان کشیده شده بود برنداشته بود، سمت نور حرکت کرد. نور از یکی از خانه‌های کنار مسجد به طرف آسمان ساطع می‌شد. با عجله خودش را به آن خانه رساند. از در و دیوار خانه معلوم بود، خانه محقر و فقیر نشینی است، در را به صدا درآورد. آقایی در را باز کرد. بدون هیچ کلامی سید باقر به سمت نور که از اتاقی در گوشه حیاط بلند شده بود رفت. حال خودش را نمی فهمید، قطرات اشک بدون اختیار به گونه اش غلطان بودند. وارد اتاق شد. صحنه عجیبی دید، خانمی از دنیا رفته و پارچه سفیدی رویش کشیده بودند. سید بزرگوار و خوش سیمایی هم کنار جنازه آن خانم به آرامی نشسته بودند. بی اختیار به آن سید سلام کرد، سید با مهربانی جواب سلام سید باقر را داد و فرمود: «چرا این گونه به دنبال من می‌گردی و این رنج‌ها را تحمل می‌کنی»؟ بعد هم اشاره به جنازه کرد و فرمود: مثل این خانم باشید تا من به سراغ شما بیایم. این (کسی که از دنیا رفته) بانویی است که در دوره بی حجابی (رضاخان) هفت سال از خانه بیرون نیامده تا مبادا مأموران او را کشف حجاب نکنند». سید باقر که در حال آب دادن به گل‌های باغچه بود به عظمت سخنان زیبای امام زمان علیه السلام فکر می‌کرد با خودش گفت: «درست است که امام زمان علیه السلام زیارت عاشورا را خیلی دوست دارد امّا ایشان از من دینداری را خواستند مثل آن خانم که در زمان کشف حجاب توسط رضاخان، برای این که سربازان رضاخان پهلوی، چادر از سرش برندارند هفت سال از خانه بیرون نیامد، خوشا به حال این زن که موقع مُردن، امام زمان علیه السلام به بالینش آمد، خوشا به حالش.[۱] 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: امید آخر - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: حسن محمودی ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 داستان هفتم: این‌گونه باشید - صفحه ۷۸ و ۷۹. 📚[۱]: آیة اللَّه سیستانی ؛ کتاب عنایات امام مهدی علیه السلام به علما و طلاب، ص ۳۶۷. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
☘☘☘ ☘☘ ☘ 🔰 موضوع : کرامات و معجزات حضرت مهدی🌹 (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) 📚 برگرفته از کتاب نجم الثاقب.                 ─┅─═इई•°¤°•ईइ═─┅─ عنوان: آن آشنا آمد داستان‌هایی از کرامات امام زمان (عج) مؤلف: مسلم پوروهاب ناشر: انتشارات مسجد مقدّس جمکران         ─┅─═इई•°¤°•ईइ═─┅─ التماس دعا 🌱 https://t.me/joinchat/Q6lXRTi8pcfzBSrZ گروه در ایتا https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 647) 📘 آن آشنا آمد 📘 📗 مقدمه ناشر (قسمت ۱): ✍ از آنجا که انسان همیشه در آمال و آرزو به سر می‌برد تا به خواسته‌های درونی اش برسد؛ برای رسیدن به این مقصود راه تلاش را پیش گرفته و ناملایمات راه را به طرق مختلف پشت سر می‌گذارد و بسته به اهمّیت هدف، سعی و کوشش می‌کند. - حال اگر این آمال و آرزو، اهدافی خدایی در پی داشته باشد، تحمل ناملایمات نه تنها سخت نبوده، بلکه بسیار آسان است و لذّتی ماندگار دارد، برخلاف اهداف غیر الهی که طیّ مسیرش پراضطراب و پر مشقّت و رسیدن به هدف، لذّتی گذرا دارد. - در مبحث دیدار با امام زمان علیه السلام عدّه ای به اشتباه رفته، هدف را فقط دیدار با آن حضرت می‌پندارند، غافل از این که دیدار، بدون معرفت و شناخت میسّر نمی باشد. - دیدار با امام زمان علیه السلام بیش از آن که به زمان و مکان خاصی متعلّق باشد، به حالات روحی و معنوی شخص بر می‌گردد که تا چه حدّ در انجام واجبات و مستحبّات و ترک گناهان تلاش نموده است، چرا که این گناهان است که همانند لکه‌های ابر، جلوی چشمانمان را گرفته، دل را از سفیدی به سیاهی برده و ما را از نعمت دیدار خورشید عالم تاب و قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان علیه السلام محروم ساخته است. - باید خورشید را شناخت تا برای دیدنش تلاش نمود و هر چه شناخت بیشتر باشد تلاش به مراتب بیشتر خواهد بود و این کار میسر نمی باشد، مگر با ترک گناه و انجام واجبات. ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: آن آشنا آمد - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: مسلم پور وهاب ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 مقدمه ناشر - صفحه ۵ و ۶. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 647) 📘 آن آشنا آمد 📘 📗 مقدمه ناشر (قسمت ۲): ...✍ ...- باید خورشید را شناخت تا برای دیدنش تلاش نمود و هر چه شناخت بیشتر باشد تلاش به مراتب بیشتر خواهد بود و این کار میسر نمی باشد، مگر با ترک گناه و انجام واجبات. - خود آن حضرت می‌فرمایند: «اگر نامه‌های اعمال شیعیان که هر هفته به دست ما می‌رسد، سنگین از بار گناهان نبود این دوری و جدایی به درازا نمی کشید».[۱] - با نگاهی گذرا به شرح حال کسانی که در طی دوران غیبت کبرای مولا امام زمان علیه السلام سعادت شرفیابی به حضور مقدّسشان را داشته اند و یا از کرامات و عنایات خاصه آن حضرت بهره مند گشته اند، می‌توان دریافت که بیشترین و مهم ترین عامل در حصول این توفیق الهی، همان رعایت تقوای الهی و عمل به دستورات اسلامی و یکرنگی و صفای دل می‌باشد. - آنچه در این مجموعه می‌خوانید گوشه ای است از کرامات بی نهایت حضرت صاحب الزمان علیه السلام ولی عصر از کتاب نجم الثاقب، که نشان می‌دهد مولایمان هیچ گاه ما را از یاد نبرده، با بزرگواری گوشه چشمی به درماندگان نموده است. امید است با عمل به دستورات خداوند متعال و ائمه معصومین علیهم السلام لیاقت شناخت واقعی مولایمان را داشته، به وظایفمان در عصر غیبت عمل کنیم. ان شاء اللَّه 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: آن آشنا آمد - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: مسلم پور وهاب ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 مقدمه ناشر - صفحه ۶ و ۷. 📚[۱]: بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۷. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor
🌦حضرت ولی عصر(عج)🌦 🌅موضوع : معجزات حضرت مهدی(عج) 🌹کاری از گروه بوی ظهور 🌳(داستان 647) قسمت ۱ 🌷 آن آشنا آمد 🌷 ☘ «بسم اللَّه الرّحمٰن الرّحیٖم» - در بازار نجف اشرف، در مغازه خالویم نشسته بودم که سر و کلّه کاظم پیدا شد. خیلی خوشحال به نظر می‌رسید. با سر اشاره ای به من کرد و از مقابل حجره دور شد. از جا بلند شدم و نگاهی به خالویم انداختم، سرگرم کار خودش بود. با صدایی که بشنود گفتم: خالو جان! اگر امری ندارید از خدمت مرخص می‌شوم! - کجا خالو؟! هنوز نشسته بودی! - خیلی ممنون! باید سری به منزل بزنم؛ شاید کارم داشته باشند. - خدا پشت و پناهت پسرم! به مادرت سلام برسان! از حجره بیرون آمدم و چشم گرداندم به راهی که کاظم رفته بود. چندتا حجره پایین تر انتظارم را می‌کشید. با دیدن من لبخندی زد. - سلام کاظم، چه شده؟ مثل مأموران حکومتی کشیک می‌کشی؟ - بیا میرزا! خبر خوشی دارم! - آفتاب از کدام طرف زده که تو خوش خبر شده ای؟! خوب حالا آن خبر چه هست؟ - واللَّه! توی منزل نشسته بودم که خدمتکار آقا آمد پی من و گفت که سیّد مهدی خواسته خدمتش برسم. من هم فوراً رفتم خدمت ایشان، داشتند نماز می‌خواندند. گوشه ای نشستم تا نمازشان تمام شد. سپس رو به من کردند و فرمودند: کاظم! به اتفاق میرزا به حلّه بروید و منزلی تهیه کنید. من نیز تا چند روز دیگر به حلّه می‌آیم. - یعنی آقا قصد دارند از نجف اشرف تشریف ببرند؟! - به من که این طور فرمودند. از شنیدن گفته‌های کاظم تعجّب کردم. چرا باید آقا پس از سال‌ها زندگی در نجف اشرف به حلّه بروند؟! ... (ادامه دارد) ... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚: آن آشنا آمد - داستانهایی از کرامات امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف مؤلف: مسلم پور وهاب ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران 📝 آن آشنا آمد - صفحه ۹ الی ۱۱. گروه ⛅🌹بوی ظهور🌹⛅ https://eitaa.com/joinchat/3689283792Cf33172c983 https://eitaa.com/booye_zohooremahdi داستانهای مهدوی: @booye_zohooremahdi https://eitaa.com/booye_zohoor_resane_zohoor