تأمّلی در آیاتی از قرآن.
ناامید از درِ لطفِ تو کجا شاید رفت؟
تو ببخشای، که درگاهِ تو را ثانی نیست..
#سعدی
گفتگوی میان خدا و ابلیس، پس از عصیان او و تن زدن از سجده بر آدم:
«قٰالَ فَاخْرُجْ مِنْهٰا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ (۳۴) وَ إِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلىٰ يَوْمِ الدِّينِ (۳۵) قٰالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (۳۶) قٰالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ (۳۷) إِلىٰ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ (۳۸)
فرمود: پس از اين [جایگاه] بيرون رو، كه تو راندهشدهاى (۳۴) و تا روزِ جزا بر تو لعنت باد! (۳۵) گفت: پروردگارا، پس مرا تا روزی که برانگیخته میشوند مهلت ده. (۳۶) فرمود: تو از مهلتیافتگانی، (۳۷) تا وقتِ آن روزِ معلوم. (۳۸) شریفهٔ حجر.»
رفتار و گفتار ابلیس، درست نقطهٔ مقابل واکنش آدم و حوا، پس از فریب خوردن از اوست:
«قٰالاٰ رَبَّنٰا ظَلَمْنٰا أَنْفُسَنٰا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنٰا وَ تَرْحَمْنٰا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخٰاسِرِينَ
گفتند: پروردگارا، ما به خود ستم کردیم، و اگر ما را نیامرزی و بر ما رحم نکنی، بیگمان از زیانکاران خواهیم شد. اعراف، ۲۳»
شاید دلیل رفتار ابلیس را باید در این آیه جستجو کرد:
«قٰالَ وَ مَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضّٰالُّونَ
[ابراهیم] گفت: چه کسی جز گمراهان، از رحمتِ پروردگارش نومید میشود؟ حجر، ۵۶»
ابلیس، از رحمتِ خدا نومید شده بود. و این خود گناهی است بس سترگ. چرا که هرگز نباید این حقیقت را از یاد بُرد که گناه، هر قدر بزرگ باشد، باز هم رحمتِ خدا از آن بیشتر است و بابِ توبه باز.
به ناامیدی از این در مرو، بزن فالی
بُوَد که قرعهٔ دولت به نامِ ما افتد..
#حافظ
نکتهٔ دیگر اینکه آدم و حوا، خطایشان را به خود نسبت میدهند (رَبَّنٰا ظَلَمْنٰا أَنْفُسَنٰا، پروردگارا، ما به خود ستم کردیم.) و ابلیس درست به عکس:
قٰالَ رَبِّ بِمٰا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
گفت: پرودگارا، به سبب آنکه مرا به گمراهی افکندی، بیگمان، برای آنان در زمین [کارِ زشتشان را] میآرایم و همگیِ آنان را به گمراهی میکشانم! حجر، ۳۹
#قرآن
#فلسفه_اخلاق
#تفکر_در_قرآن
🔻کانال بشری را دنبال کنید 👇
#بشری ، #سایبان
@boshraa225
@sayeban225
►┅═۞﴾📖﴿۞═┅
جهل.
تأمّلی در آیاتی از قرآن.
هنگامی که ساحرانِ مصر و موسی رو در روی یکدیگر میایستند، ابتدا ساحران دست به شعبده میبرند. آنان، ریسمان بر زمین میافکنند و مارآسا در هم میپیچد:
فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسىٰ (۶۷) قُلْنٰا لاٰ تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلىٰ (۶۸)
پس، موسى در خويش ترسى يافت. (۶۷) گفتيم: نترس! كه بىگمان اين تويى كه برترى! (۶۸) شریفهٔ طه.
امیرالمؤمنین در تفسیر آن میفرماید:
«لَمْ يُوجِسْ مُوسَى عليهالسلام خِيفَةً عَلَى نَفْسِهِ بَلْ أَشْفَقَ مِنْ غَلَبَةِ اَلْجُهَّالِ وَ دُوَلِ اَلضَّلاَلِ
موسی بر خود نمیهراسید؛ از چیرگیِ نادانان و به حکومت رسیدنِ گمراهان میترسید. خطبهٔ ۴»
#نهج_البلاغه
موسی میترسید که این چشمبندی بر دل و جان خلق اثر کند، و دیگر، حتّی معجزهای چون عصا و ید بیضا هم، حریف جهل جماعت نشود.
دیدیم که ترس موسی بیجا نبود. بنیاسراییل، از پسِ آنهمه اعجازِ گونهگون و نعمتهای بیشماری که بر آنان فروبارید، در غیبتِ چند روزهٔ موسی، ایمانِ خویش را به یک گوسالهٔ سامری باختند!
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوٰارٌ فَقٰالُوا هٰذٰا إِلٰهُكُمْ وَ إِلٰهُ مُوسىٰ فَنَسِيَ
آنگاه [سامری] برای آنان گوسالهای پدید آورد، پیکری [بیجان] که صدای گاو داشت. پس [سامری و پیروانش] گفتند: این خدای شما و خدای موسی است، ولی [موسی آن را] فراموش کرده [و بیهوده به دنبالش به کوه طور رفته] است! طه، ۸۸
نقل است که احمقی را نزد عیسی آوردند تا درمانش کند.
گفت: از درمانِ او عاجزم، حال آنکه از درمانِ پیس و کورِ مادرزاد عاجز نیستم!
شیخ فرمود:
کآدمی را بتر از علّتِ نادانی نیست..
#سعدی
#قرآن
#تفسیر
🔻کانال بشری را دنبال کنید 👇
#بشری ، #سایبان
@boshraa225
@sayeban225
►┅═۞﴾📖﴿۞═┅◄
تأمّلی در آیهای از قرآن.
شیوهٔ عفو و گذشت.
«وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قٰالَ يٰا أَبَتِ هٰذٰا تَأْوِيلُ رُءْيٰايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهٰا رَبِّي حَقًّا وَ قَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَ جٰاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطٰانُ بَيْنِي وَ بَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمٰا يَشٰاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ
و پدر و مادرش را به تخت برنشانيد، و [همۀ آنان] پيش او به سجده درافتادند، و [يوسف] گفت: "اى پدر، اين است تعبيرِ خوابِ پيشينِ من. به يقين، پروردگارم آن را راست گردانيد و به من احسان كرد، آنگاه كه مرا از زندان خارج ساخت و شما را از بيابانِ [كنعان به مصر] باز آورد، پس از آنكه شيطان ميان من و برادرانم را به هم زد. بیگمان، پروردگار من نسبت به آنچه بخواهد صاحب لطف است، زيرا كه او داناى حكيم است." شریفهٔ یوسف، آیهٔ ۱۰۰»
جالب اینجاست که یوسف، به نجات از زندان اشاره میکند، ولی به رهایی از چاه، نه.
چرا؟ زیرا پیشتر به برادرانش گفته بود که امروز سرزنشی بر شما نیست:
قٰالَ لاٰ تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللّٰهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرّٰاحِمِينَ
[يوسف] گفت: امروز بر شما سرزنشى نيست. خدا شما را مىآمرزد و او مهربانترينِ مهربانان است. یوسف، ۹۲
و دیگر در حضور پدر، یادی از آن ماجرا نمیکند. حتّی به عنوان عذرِ گناهِ برادرانش و آنهمه جفایی که در حقّ او روا داشته بودند، میگوید: پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را به هم زد. این است طریق جوانمردی.
سعدی میفرماید:
نه یوسف که چندان بلا دید و بند
چو حُکمش روان گشت و قدرش بلند،
گنه عفو کرد آلِ یعقوب را؟
که معنی بوَد صورتِ خوب را
ز لطفت همین چشم داریم نیز
بر این بیبضاعت ببخش ای عزیز
کس از من سیهنامهتر دیده نیست
که هیچم فعالِ پسندیده نیست
بضاعت نیاوردم الّا امید
خدایا ز عفوم مکن ناامید..
#سعدی
#قرآن
#تفسیر
🔻کانال بشری را دنبال کنید 👇
#بشری ، #سایبان
@boshraa225
@sayeban225
►┅═۞﴾📖﴿۞═┅◄