eitaa logo
بسیج اساتید دانشگاه ملی مهارت استان قم
85 دنبال‌کننده
1هزار عکس
911 ویدیو
96 فایل
بسیج اساتید دانشگاه ملی مهارت استان قم https://eitaa.com/btcqom_asatid
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۷ تیرماه ۱۴٠۳/ سال چهارم از مگامال تا مگا هیئت!!!! تا کنون بارها عرض کرده ایم که یکی از مهم ترین تفاوت های تمدن مدرن با تمدن اسلامی، در گزاره بنیادین و محوری: لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِ (۲۵حدید) است. مدل مدیریتی اسلام به این شکل است که واحدهای مدیریتی را کوچک، پراکنده و غیر متمرکز می کند. آنگاه وظایف را به همه می سپارد و ازین رهگذر، ایجاد میکند، مردم را رشد می دهد و ظرفیتها را فعال می کند. مدرنیته در مقابل، واحدهای مدیریتی را کلان و متمرکز می کند و با این روش، قریب به اتفاق مردم را از کنار می نهد و بسترهای رشد را عقیم می کند. فی المثل برای دفاع از کشور، یک منسجم متمرکز ایجاد می کند، انسانها را استخدام میکند و وظیفه دفاع را تنها به آنها می سپارد. اما اسلام، دفاع را بر عهده همگان می گذارد و مردمش را با: جَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ(۱۵حجرات) پرورش می دهد. امری که در اندیشه فقیه تمدنی عصر ما با عنوان ظهور و بروز یافت. باز در نظام تولید مدرن، کلان متمرکز را داریم با نتیجه ای واضح: یک ارباب و مالک با کسب سود حداکثری و صدها کارگرِ بله قربان گو و بی اختیار با سودی حداقلی. همین مدل تولید متمرکز، یکی از اصلی ترین ریشه های نظام سرمایه داری، نابود کننده عدالت و ایجاد کننده فاصله طبقاتی است. در اسلام اما با تربیت انسانها بر اساس مانند کشاورزی، باغداری و دامداری، مکروه دانستن اجیر و استخدام دیگران شدن(کافی ج۵ص۹٠) و لزوم هر فرد به غذایی که می خورد(عبس۲۴)، یک نظام تولیدی غیرمتمرکز، سبک، ارزان و بسیار باکیفیت طرح ریزی می شود. با نظام تولیدی اسلام، در تولید غذای طیب ایجاد می شود و ضمنا هر کسی آقای خودش است، همانطور که خدا او را آقا و آزاد آفریده(نامه۳۱ نهج البلاغه). مثال دیگر این نزاع تمدنی در مدل توزیع و بازار است. مدرنیته هرچه بیشتر پیش می رود، بازار هایی متمرکز تر، بزرگتر و در نتیجه گرانتر درست می کند. هایی که برای حدود نود درصد مردم، امکان خرید یک غرفه هم در آنها وجود ندارد. چرا که بسیار کم است و در نتیجه گران. به همین راحتی در عرصه توزیع و بازار هم را از دست می دهید. اما اسلام عزیز و مردمی، درست در نقطه مقابل تمدن طاغوتی انحصاری، بازار پراکنده فراوان می سازد و در اختیار همه مردم قرار می دهد(کافی ج۵ص۱۵۵) . میتوان دهها مثال دیگر هم آورد. مثلا می توان مدل معیوب و پر اشکال و متمرکز را با مدل پیشرفته، پراکنده و سبُک داری مقایسه کرد و امثله دیگر. در همین راستا و با توجه به اینکه در ایام عزاداری حضرت سیدالشهدا علیه السلام هستیم، باید توجه کنیم که اسلامی ترین مدل برپایی مجالس سوگواری، آنست که نیروهای بیشتری را درگیر خود کند و از ظرفیت انسان های بیشتری استفاده کند. با توجه به مسائل فوق الذکر، باید به دنبال تکثیر هیئتها باشیم نه تکبیر آنها! هیئت کلان متمرکز، جدای از اشکالات متعددی که دارد، نمی تواند بسترساز خوبی برای «لِيَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِ» (۲۵حدید) باشد. اما هیئتهای کوچک و ، می تواند یکی از مهم ترین عوامل در مراسم انسان ساز محرم باشد. فی المثل فلان هیئت که بیست سی هزار نفر مستمع دارد و تنها با یک سخنران و یک مداح مدیریت می شود، در صورت تبدیل به روضه های خانگی کوچک بیست سی نفره، بسترساز تربیت حدود هزار و پانصد مداح و همین تعداد سخنران است. به جای پرداخت هزینه های سنگین سیستم صوتی، در بسیاری از موارد، حتی نیازمند یک بلندگوی ساده هم نیست. به جای استخدام یک یا چند تیم خبره آشپزی، مدل روضه خانگی هزاران هزاران نفر را درگیر پخت غذای مجلس سیدالشهدا علیه السلام می کند. بدیهی است که کیفیت غذای مجالس کوچک، بسیار بهتر از غذاهایی است که برای هیئت های بزرگ طبخ و آماده می شود. چه اینکه حجم کار اندک است و سبک. از دیگر سوی هرکسی برای اهالی خانه و همسایه های خودش غذا تهیه می کند که موجب دقت و اهتمام بیشتر است. باز برخلاف ها، برپایی جلسات خانگی کوچک، قریب به اتفاق کوچه خیابان های شهر را بهره مند از حال و هوای روضه و ذکر معارف اهل بیت علیهم السلام می کند. البته که می توان به فواید بی بدیل دیگری هم اشاره کرد. امید که با برپایی ، شاهد و بهره مندی حداکثری از این فرصت گرانقدر شویم. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۶ اسفند۱۴٠۲/ سال سوم موکب یا هتل؟ از قیام بالقسط مردمی تا قیام بالحرص سرمایه داری! هفته ای دو بسته خرما+ قهوه و چای+ یک میز و مقداری هیزم برای چای آتیشی! اینها تمام وسایل من است که هر هفته سه شنبه ها اینجا برپا می کنم. حرفهای یکی از جوانان انقلابی که سه شنبه ها موکبش را در صندوق عقب ماشینش می گذارد و در مسیر حرم تا جمکران، مشغول امامش می شود، وفای به می کند و خدمت رهروان مسیرش. دلایلش بماند اما یکی از بزرگترین ستمها به اسلام و مسلمین، این کلام مشهور است که اسلام فقط محتواست و درباره شکل و قالب حرفی ندارد. همین کژفهمی باعث شده که ضد اسلامی ترین قالب ها را از بگیریم و در انتظار نوشیدن محتوای اسلامی، سراب ها را یکی پس از دیگری بپیماییم. آیه ۲۵ سوره حدید یکی از مهم ترین آیات کلام الله زندگی است که از قضا جزء مهم ترین آیات قرآن هم به شمار می رود. در این آیه خداوند متعال هدف اصلی ارسال انبیاء علیهم السلام را به وسیله بیان می کند. این آیه بیش از اندازه مهم است. معنای این راهبرد بنیادین این است که هر نظام و ساختاری که بسترساز قیام به قسط مردم نباشد اسلامی نیست! هر قالبی که ایجاد کند و اجازه ورود مردم را در امور ندهد، ضد اسلام است و موجب بدبختی بشر. وضعیت مربع برمودای نظام سرمایه داری یعنی بانک، بورس، بیمه و بهداشت متمرکز و انحصاری را از این منظر هم می توان بررسی کرد. در همین راستا می توان مدل و قالب تمدن کفر را در مسئله مهمانی، ضیافت و مسافرت مورد بررسی قرار داد. وجه مشترک پدیده ی و موارد پیش گفته در انحصاری بودن آن است. اساسا نظام سرمایه داری با هنرمندی تمام، مردم و مشارکت های مردمی را به حاشیه رانده و در مقابل، فرعون ها و قارون هایی سرمایه دار را حاکم بر عرصه های مختلف زندگی بشر کرده. این به دست نیامده مگر از طریق همان قالبها. هتلداری به عنوان پدیده ای مدرن، امری انحصاری است و به همین دلیل کلان است و گران قیمت. نتیجه اینکه سود بسیار فراوان این امور، نصیب معدود اغنیایی می شود که توان تاسیس و راه اندازی یک هتل را دارند. حال آنکه دیگر آیه مهم قرآن می فرماید: ساز و کارهای اقتصادی جامعه نباید باعث شود که ثروت، تنها در دست اغنیاء در گردش باشد(سوره حشر آیه۷). این قالبهای متمرکز و انحصاری برآمده از عالم مدرن، بسترساز حرص و بلعیدن مستضعفین هستند. خطر این است که حرص، یکی از ارکان سه گانه کفر(کافی ج۲ص۲۸۹) است و کفر هم قرین ظلم(۲۵۴ بقره) و ظلم، ریشه همه هلاکتهای بشری(۴۷ أنعام). اما در مقابل و باتوجه به دو آیه ی قالبی و شکلی مذکور، می توان گفت که مدل اسلامی پذیرایی و مدیریت مسافران و زائران، غیرمتمرکز، سبک، آسان و در توان همه مردم است، حتی جوانی که هر هفته توان خرید یک بسته خرما دارد. مدلی که به زیباترین شکل ممکن در پدیده تمدنی ظهور کرده است. شکل و قالب فوق پیشرفته اسلام از لحاظ کارآمدی هم بی رقیب است. کما اینکه هیچ شهر توریستی توان پذیرایی بیست تا سی میلیون نفر آنهم در بازه زمانی دو هفته را ندارد. آنهم در فضایی که همه دنبال ایثار هستند نه بلعیدن و کندن و انباشتن! قالبی که به مرور می توان در مناسبتهای بین المللی مشهد و قم هم پیاده سازی کرد. در یک کلام می توان گفت: یعنی کوچک کردن واحدهای مدیریت و سپردن آن به همه مردم. @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۲۹ اسفند ۱۴٠۲/ سال چهارم غوغای قرآن و دُرّ رسانه ای خدا! با فتنه های مکرر رسانه ی دشمن چه کنیم؟ در هر مکان و زمانی که دست برتر و بالاتر را داشته و داریم، یعنی که در مسیر ایمان به قرآن هستیم و هرگاه در موضع ضعف و عکس العمل در برابر جبهه باطل باشیم، یعنی که از راهبردهای حل مسئله قرآن دوریم و غافل(۱۳۹ آل عمران/ ۱۴۱ نساء). اوضاع رسانه ای جریان حزب الله، بیش از آنکه نشان دهنده تفوق و برتری بر جبهه کفر باشد، مُظهِر انفعال و پاسخگویی به آنهاست. بدیهی است که هر چه قویتر در این میدان باطل ظاهر شوی، بیشتر در آتش نحسی دمیده ای که دشمن روشن کرده و بازیگر میدانی شده ای که نقشهایش به وسیله او تعریف شده اند. این همه نیست مگر به دلیل فقدان نقشه جامعی برای کار رسانه ای . وقتی که برنامه ای نداشته باشی، بدان که مهره طرح دیگران خواهی شد. اما از کلام الله زندگی بر می آید که مدیریت هدایت بنیان شامل حداقل چهار مرحله اساسی است. اولین آنها مفهوم محوری است یا که چه غوغایی در قرآن برای نشان دادن اهمیت این کلمه برپاست. خداوند متعال بیش از چهل بار از این کلمه بنیادین استفاده کرده: ذلك من أنباء الغيب/ واتل عليهم نبأ ابني آدم/ نبأ المرسلين/ نقص عليك من أنبائها/ نبأ الذين من قبلهم/ واتل عليهم نبأ نوح/ ذلك من أنباء القرى/ من أنباء الرسل/ واتل عليهم نبأ ابراهيم و... موارد متعدد دیگر. ، اولین کاری است که خداوند متعال از حضرت آدم ابوالبشر علیه السلام گزارش کرده(٣٣ بقره). برترین و محوری ترین عناصر هدایت را، ، نبی و صاحب خبر نامیده و هشتاد بار در قرآن به آن بزرگواران پرداخته. نهایتا مهم ترین درگیری طول تاریخ را بر سر یک خبر و که حضرت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام باشد عنوان کرده است(سوره نبأ آیه۲/ الکافی ج۱ص۲٠۷). مخلص کلام اینکه راه حل مواجهه با جنگ رسانه ای دشمن، تمرکز بر جبهه حق و از دل این جریان است نه اینکه با تمام قوا مشغول پاسخگویی به جنجال ها و رفع شبهات بنی اسرائیلی و تمام ناشدنی یهود شویم. در حال حاضر نه تنها به این مسئله توجهی نداریم بلکه در بسیاری از موارد، خود جریان حزب الله باعث کردن و دیده شدن حداکثری سناریوهای طراحی شده دشمن می شود. باور کنید هیچ لزومی ندارد که درباره هر صوت و فیلم و کلیپی اظهار نظر کنیم و حتی منتشر. این راهبرد اصلی ما در جنگ رسانه ایست: خبر قضایای باطل را، با بزرگ کردن و اخبار حق مدیریت کنید و از بین ببرید. بدیهی است که این راهبرد به معنی غفلت از جبهه دشمن نیست بلکه تمرکز بر است که فرمود: فَإِنَّ اَلنَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلاَمِنَا لاَتَّبَعُونَا (معانی الاخبار ج۱ص۱۸٠). بر همین مبنا و از باب مثال: وقتی بنده روایت خبری جذاب و امیدآفرین خود را از شهر تمدنی دارم، چرا باید درگیر خبرسازی های دشمن از این شهر مبارک شوم که فرمود: الباطل یموت بترک ذکره! قم، حوزه علمیه و طلبه های آن محل اصلی پژوهش و پرورش امیدآفرین ترین برنامه ها برای زندگی مردم ایرانند: از پیگیری برای واگذاری زمینهای رایگان هزار متری به مردم(قانون احیای موات) تا ساخت خانه های حیاط دار به جای سلول های انفرادی آپارتمان. ترویج سبک زندگی آسان سلامت بنیان به جای تمرکز بر درمان پر هزینه بیماری ها و دهها پشنهاد کارشناسی دیگر. امید که تمام عمرمان با افتخار صرف دعوت مردم به این طرحها شود و این در عالم باشد. مطالعه بیشتر:الگوی فقهی تهیه خبر @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۲۶ مرداد ۱۴٠۳/سال چهارم ماه، هم بر کازینوهای لاس وگاس می درخشد، هم بر حسینیه حاج همت در دوکوهه! دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف را میبینی که برترین شهرهای جهان را اعلام می کند و این طرف را، یکی از اسرار آمیزترین نقاط عالم و از چهار شهر برتر جهان در نگاه قرآن(اینجا). دنیای عجیبی است مگر نه؟! در آن سوی است و ، که خارهای سرسبد تمدن اومانیستی غربند و برای ایجاد امنیت، بیشترین دوربین های مداربسته جهان را در خود دارند. در این سوی است و و میلیون ها انسان که در اوج امنیت و آرامش، کیلومترها می روند و دوربینی نمی بینند. آنها کنترل حداکثری دارند و اینها آزادی حداکثری. دنیای عجیبی است مگر نه؟ آن طرف نوادگان را ببین که ندای «أنا ربكم الأعلى» سر داده اند و برای سلطه حداکثری بر بشر، سودای حذف مخلوقات گرانقدر الهی مثل گاو و گوسفند را در سر دارند و مفتخر به ساخت اند و این طرف، در ، روزانه دهها راس گاو و گوسفند ذبح می شود و به رایگان در اختیار زائران قرار می گیرد. دنیای عجیبی است مگر نه؟ آن طرف هتل «پالمز کازینوی لاس وگاس» قرار دارد با شبی چند ده هزار دلار حق اقامت، که تنها پذیرای های عصر مدرن است و این طرف، فراوان حسینی که به رایگان، پذیرای تمامی می شوند(اینجا). دنیای عجیبی است مگر نه؟! در آن سوی به نام علم و به پشتوانه انواع کدکس های غذایی علمی!!، کهنه ترین و کپک ترین غذاها را می کنند و با انواع و اقسام افزودنی های مضر به خورد بشر می دهند و در این سوی، در مسیر تمدن اربعین، در جریان است و سلامت. دنیای عجیبی است مگر نه؟! در آن سوی از تمدن شیطان، را می بینی که برای سلطه حداکثری بر بشر، تنها کردن و حذف می تازد و در این سوی، اربعین را، با واقعی ترین، زنده ترین و گسترده ترین روابط عمیق انسانی. دنیای عجیبی است مگر نه؟! دنیای قارونها و فرعونها را ببین که ثمره اقتصاد مریض و متمرکز نظام سرمایه داری اند و خیل عظیم بردگان بی اختیار را. و این طرف را نظاره کن! دنیای تمدن اربعین و خیل عظیم آزادگان مختار را. در اینجا هرکسی نقشی دارد و سهمی! آنقدر که یکی برای زائران می شود و آن مادر پیر، با تکه کارتنی رهروان را خنک می کند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف را ببین که در دنیای ظلمانی سند۲٠۳٠ و چه می گذرد. ابلیس را که در تدارک نبردی تمام عیار با خانواده و انسانیت است. از سویی به دنبال احیای است و از دیگر سوی، با انواع روشهای علمی! برای اختلاط نطفه ها و حرام زادگی و تغییر جنسیتها در تلاش. این طرف اما در دنیای تمدن نور، مردان و زنانی وجود دارند که در دانشگاه اربعین، مشق جوانمردی، غیرت، عفاف و حریم می کنند و برای واژه مقدس جان می دهند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف پاریس را می بینی که مدعی بر شهرهای عالم است و برای میزبانی کمتر از بیست هزار ورزشکار دچار مشکل می شود و این طرف، نجف و کربلا را ببین که بیش از بیست میلیون نفر را به رایگان پذیرا می شوند و پذیرایی می کنند و مشکلی هم ندارند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! آن طرف را ببین که با انواع و اقسام دلایل علمی!! کندن از دیگران و له کردن شان را توجیه می کنند و این طرف را دل بده! هرچه دارند فدایت می کنند و باز خود را شرمنده و مدیون تو می دانند. دنیای عجیبی است مگر نه؟! مطالعه بیشتر: تمدن اربعین التماس دعا برای جاماندگان @besalamen_amenin
۱٠ شهریور ۱۴٠۳/سال چهارم سلطان خر ایران و مدرسه ای که افیون توده هاست!! ماهی نُه میلیون اجاره خانه می دهم و یازده میلیون اجاره مغازه. به اضافه سایر قسطهای دیگر که حدودا سی و سه میلیون تومان در ماه می شود. با مخارج روزمره زندگی، حدود چهل میلیون تومان که البته درآمد ماهیانه ام در همین حد است و الحمدالله راضی ام. حرفهای یکی از دوستان خوبم که آغاز آشنایی مان به حدود سال ۹۲ باز می گردد، در اردوی دانشگاه مازندران. او در آن زمان دانشجوی اقتصاد بود و من، دو سال از اتمام کارشناسی دانشگاهم می گذشت و در ابتدای راه و تبلیغ بودم. برادر عزیزم دو سالی می شود که افتتاح کرده، مشغول کار شده و الحمدالله ماهی حدود چهل میلیون تومان درآمد دارد. همیشه به شوخی می گویم: اغذیه شما جمع بین است! سعی کن به مردم بدهی نه (آیه۵۱سوره مؤمنون). البته که بیشتر همین است و نود درصد فروشی که دارد، های خیلی خوشمزه ایست که از چهارده نوع سبزی محلی درست می کند. دیشب که در شهر بابل مهمانش بودم می گفت: اگر دانشگاه نرفته بودم و اینکار را از همان موقع شروع کرده بودم، الان، هم بودم هم صاحب مغازه و خیلی از شرایط کنونی ام جلوتر. از دوستش می گفت که وارد کار شده و در ابتدای بیست سالگی، ماهی حدود دویست میلیون تومان درآمد دارد. هکذا از دیگر رفیقش که رتبه یک دکترای بیوتکنولوژی دانشگاه شیراز شده و بعد از عمری درس و معدل الف بودن، با ماهی پانزده میلیون تومان در یک شرکت داروسازی در کرج مشغول است. حدودا دو سال پیش بود که برادرزاده هایم را به استناد معارف گرانقدر اسلام، تشویق به یادگرفتن می کردم و اینکه وارد کسب و کار و شوند. از اینکه تجارت کردن عقل انسان را زیاد می کند و نود درصد رزق در کسب و کار است(کافی ج۵ص۱۴۸). بعد از آن بود که دو برادر_ سیزده و چهارده ساله_ دو سه روز در هفته بعد از مدرسه، در خیابان های شهر کوچک ما می کردند. یکبار برادرزاده ام گفت: عموجان دیروز یک میلیون تومان فروش داشتم! تابستان امسال هم در جایی مشغول شده با حقوق روزانه پانصدهزار تومان، هم انداره آن رتبه یک دکترای بیوتکنولوژی. شاید را دیده باشید. جوانی دهه هشتادی را معرفی کردند که پرورش الاغ داشت. سالی چهار میلیارد تومان درآمد دارد و خود را می نامد(اینجا). اینها و دهها نمونه دیگر که قطعا شما هم دیده و شنیده اید. خود من که سی و پنج سالگی را رد کرده ام، روزی نیست که به عمری که به پای تعالیم آموزش و پرورش و دانشگاه هدر داده ام، نیندیشم و از عمق جانم حسرت نخورم . با خود می گویم: اگر کسی مرا رهنمایی می کرد که والله بالله، تنها راه باسواد شدن و زندگی صحیح داشتن، از مدرسه و دانشگاه نمی گذرد، الان بسیار بسیار جلوتر از شرایط کنونی ام بودم. همیشه می گویم: در آن شانزده سالی که گُل ایام زندگی ام بود و گذشت، می توانستم حداقل دو سه زبان خارجی را مسلط شوم. در یکی دو رشته که خیلی دوست دارم استاد شوم. در کنارش که بسیار مورد علاقه ام است بیاموزم و حرفه ها و هنرهای دیگر را واجد شوم. خیلی زودتر ازدواج کنم و البته که یقین دارم در زمینه هم، بسیار بسیار از وضعیت کنونی ام پیش تر رفته بودم و قطعا تاکنون چندین جلد کتاب نوشته بودم. حال سخن درین نیست که مدرسه هارا تعطیل کنیم، ابدا. حرف این است که به کردن همه استعداد ها و بستن همه راهها به غیر از مدرسه پایان دهیم. آنهم در آموزش پرورش رو به فروپاشی مان. از طرفی معدل کل فرزندان ایران را به ده و زیر ده رسانده(اینجا) و از دیگر سوی، به نظام ظالمانه می ماند که روایت کرده. اگر پول نداشته باشی و از اشراف نباشی، باید بمیری و از همه چیز محروم شوی. تقسیم بندی رتبه های برتر کنکور، شاهدی بر این بی عدالتی آموزشی است. سخن در این است که به محدود کردن هزاران نوع استعداد و خلاقیت در قالب تنگ مدارس پایان دهیم. حرف این است که بدانیم مدرسه، تنها و تنها یکی از گزینه های ساخت آینده فرزندانمان است نه همه چیز. طی کردن این مسیر را وحی منزل و ندانیم که بعد آمار دهند: قریب پنجاه درصد بیکاران کشور را تحصیلکرده ها تشکیل می دهند(اینجا). عمرشان رفته، سرمایه ای ندارند، قدرت ازدواج را از آنها گرفته ایم و دهها فساد لاینحل دیگر. مطالعه بیشتر: مشاغل برتر در اسلام @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۲۹ بهمن ۱۴۰۱/ سال دوم و هنگامی که به آنها گفته میشود به پیامبر ایمان بیاورید، می گویند: مدرنیته برای ما کافی است!!! چرا هیچگاه پیامبر را جدی نمی گیریم؟؟ به دلایل مختلفی ارتباط ما با و پیامبر سلام الله علیه قطع است و آنها را جدی نمی گیریم. بخش مهمی به پذیرش تمام و کمال دروغ های تمدن کفر در مورد باز می گردد. تصور غالب ما از دشمنان انبیاء این است که موجوداتی احمق، عقب افتاده، منهای عقل، فاقد فکر، بدون طراحی و احتمالا با شاخ و دمی در سر و پشت بوده اند! انسان هایی که اگر امروز در اثر نمی مردند، قطعا فردا بخاطر از بین می رفتند. بدیهی است که در این فضا، خود انبیاء و در رأسشان حضرت را هم، درگیر مسائل و مشکلاتی پیش پا افتاده می دانیم و مشغول انسان هایی نخستین. با این مجمع الأوصاف پیش فرض های غلط اندر غلط، که بویژه از طریق کتابهای در ذهن ما رسوخ یافته، چه لزومی است که به قرآن مراجعه کنیم؟ کتابی که در نگاه ما، شرح و گزارش دوران کودکی، سادگی و بیسوادی بشر است؟ ما از قرآن و پیامبر به عنوان عبور کرده ایم. چرا که تصور می کنیم با دشمنان، چالش ها و مسائلی بسیار پیچیده تر و سخت تر از ایشان مواجهیم. ما به دلیل پذیرش از گذشته، زمانه پیامبر را عصر سادگی، کم دانشی و بساطت میدانیم. از طرفی به دلیل نداشتن روایت صحیح از مدرنیته، دوران کنونی را عصر پختگی و زمانه پیشرفتها و پیچیده گی های محیرالعقول علمی تصور می کنیم. و کدام انسان عاقل پیشرفته باسواد، به انسان ساده کم دانش رجوع می کند؟ بدیهی است که در چنین فضایی، حداکثر یک احترام صوری مناسبتی بی خاصیت به پیامبرش خواهیم گذاشت نه بیشتر. همه اینها درصورتی است که اولا قرآن کریم تصریح دارد که «والذین من قبلکم» از شما قدرتمندتر بودند، ثروت بیشتری داشتند، فرزندانشان از شما بیشتر بود و از همه مهمتر اینکه زمین را بیشتر از شما آباد کرده بودند(اینجا)، ثانیا مقتدا و بودن مطلقه ی پیامبر سلام الله علیه(نساء آیه۸۰/قلم آیه۴/احزاب آیه۲۱)، یعنی که حضرتشان بر قله ی همیشگی سنگین ترین، پیشرفته ترین، پیچیده ترین و طاقت فرساترین نبردهای تاریخ حق ‌و باطل ایستاده اند که فرمود: ِلكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمّٰا عَمِلوُا( سوره انعام آیه۱۳۲). در این منظر، حتی نفس کشیدن های رسول الله هم برایمان مهم می شود که ایشان، فرمانروای همیشه زنده تمامی تاریخند، نه انسانی صرفا خوب و محترم که تاریخش گذشته و گاه و بیگاه مریضی شفا می دهد و شرح حالش، مناسب درس اخلاق های فردی سکولار است( آل عمران آیه ۸۱/ کتاب کافی ج۱ ص۴۴۱)! با این نگاه، دوباره به مرور گفت و گوها و مبارزات انبیاء علیهم السلام، با دشمنان جنی و انسی شان در قرآن بپردازیم. نبردهایی در سطح تغییر مسیر یک تمدن! تغییر مسیر یک تاریخ. یادداشت مشابه: حیات القلوب علامه مجلسی یا تاریخ تمدن ویل دورانت @besalamen_amenin
هدایت شده از بسلام آمنين
۲٠ شهریور ۱۴٠۳/سال چهارم آیا منظور از شیطان در بعضی روایات همان میکروب است؟ نکند ملائکه پروتئین باشند!!!!!! شاید مهم ترین موضوع در ارتباط انسان با خداوند متعال، مسئله باشد. اینکه حضرت رب العالمین با چه اصول و قواعدی با بشر سخن گفته که در نتیجه، کلماتش برای مردم تمامی زمانها و مکانها، هدایت آفرین، قابل فهم و باشد؟ آنقدر مبین و روشنگر که آنرا می نامد(۱۳۸ آل عمران/۱۵مائده). یکی از مسائلی که در همین زمینه مطرح می شود، تطبیق بعضی از کلمات و توصیفات شارع بر موضوعات جدید است. از جمله مشهورترین تطبیقها این است که: مقصود از در بعضی از روایات همان است. مثلا: ۱. ناخن هایتان را کوتاه کنید که ناخن بلند، جایگاه شیطان است. (مکارم الاخلاق ص۶۶) ۲. آب را از کنار دستگیره و جایی که کوزه تَرَک برداشته نخورید، که اینها محل شیطان است. (کافی ج۶ص۳۸۵). طبق دیدگاه مشهور، شیطان درین نوع از روایات به معنی میکروب و کثیفی است. در این زمینه چند ملاحظه وجود دارد: : آیا زنی که ناخن های بلندی دارد و زیر آنها را تمیییییییز تمیییییز نگه می دارد، دیگر شامل این مسئله نمی شود؟؟ عین همین پرسش درباره کوزه هم وجود دارد. اگر دستگیره و محل تَرَک را قشششششنگ بشوییم و ضدعفونی کنیم، دیگر جایگاه شیطان نیست؟ اگر مسئله فقط میکروب و کثیفی باشد، آیا خیلی بهتر، قابل فهم تر و راحت تر نبود که امام علیه السلام بفرمایند: اینجاها کثیف است، ابتدا تمیز کنید و بعد...؟؟؟ : پذیرش این مدل تطبیقات، به ناکجا آباد مضحکی منتهی خواهد شد. فی المثل اگر منظور از شیطان، میکروب و کثیفی است، لابد آنجایی که فرموده اند خلال دندان باعث شادی می شود(تحف العقول ص۱۴)، مقصود از ملائکه یعنی !!!! : استدلال می کنند که چون میکروب بسسیاااااار ریز است و در آن زمان(تلویحا: عصر بدبختی و بی سوادی بشر) دیده نمی شد، اهل بیت علیهم السلام به جای آن، از لفظ شیطان استفاده کردند تا با مردم تفاهم کنند. حال پرسش مهم این است که مگر خود شیطان دیده می شود؟ آیا پذیرفتنی است که یک نادیدنی را، با پدیده بسیار نادیدنی تر از آن معرفی کنند؟ آن هم موجودی که قرآن کریم تصریح دارد: شمارا از جایی می بیند که شما . او و قبیله اش را نمی بینید(۲۷ اعراف). با همه اینها جالب است که خداوند متعال به یک موجود نادیدنی، می گوید. مخلوقی که مانند روز روشن، آشکار است و همه باید او را دشمن خود بدانند(۶فاطر/۱۴۲انعام). جالب تر اینکه از نظر کلام الله زندگی، این مسئله آنقدر مهم و بدیهی است که منکر آن کافر است و در عذاب جهنم(۱۴٠ نساء). : اگر مدرنیته در این دو سه قرن اخیر پدید نمی آمد، به معنای این بود که بشریت درک درستی از شیطان نداشت؟ اصلا اگر چندسال دیگر اثبات شد که چیزی به نام میکروب، وجود خارجی ندارد چه؟ آن زمان باید چه معنای جدیدی را بر روایات تحمیل کنیم؟ : اصل کلام این است که چون پدیده ای دیده نمی شود، پس فهمش ناممکن است. آیا این به معنای صحه گذاشتن بر اعتقاد جهنمی نیست؟مگر آنها چه می گفتند؟ حرفشان به انبیاء علیهم السلام این بود که اگر راست می گویید پدرانمان را بیاورید. ما آنها را بعد از مرگشان نمی بینیم، پس تمام شده اند و دنیایی پس از این عالم نخواهد بود(۲۵جاثیه). : مگر الهی قابل رؤیتند که خدواند متعال، حدود هفتاد بار در قرآن از آنها سخن گفته؟ نکند منظور از ملائکه باشد؟؟؟ آیا بهشت، دیدنی است که هفتاد و هفت بار در کلام الله، ذکر و توصیف شده؟ جهنم چطور؟ کسی چه می داند؟ شاید علم پیشرفت کرد و فهمیدیم منظور از جهنم، ویروس بوده!!!! اصلا خود حضرت باری تعالی چه؟ اگر قرار باشد نادیدنی ها غیر قابل درک باشند، خداوند غیب الغیوب از همه اولی تر به این مسئله است. همین نگاه ناقص است که برای توصیف خداوند متعال، دست به دامان کلمه سخیف و مبهم می شود. نمازی را که به فرموده امام صادق علیه السلام، چهار هزار حد دارد(کافی ج۳ص۲۷۲)، در حد ورزش و تحقیر می کند. مسئله پر رمز و راز را به تقلیل می دهد و قص علی هذا . پذیرش این ، ریشه در کردن و بخشی نگری به آیات و روایات دارد. در نداشتن یک نگاه به منظومه وحی. علاوه بر اینها واجد این معنای ضمنی ناصحیح است که ، برای تفاهم با مردم کافی نیست و به این منظور، باید دست به دامان دستگاه دانشی مدرن شویم. غافل از اینکه تغییر، تنها امر ثابت این دستگاه فکری است. @besalamen_amenin