ما زنهارا بفرستید غزه...
مردها بلد نیستند بچه ها آرام کنند!
مادران فرزند مرده را دلداری دهند و بگن آروم باش...
ما زنهارا بفرستید،
همه کودکان را پناه میشویم.
ما بلدیم چطور اشکهای بچهها را پاک کنیم،
ما که از پشت هر عکس و فیلم بچهها را نوازش میکنیم...
حتی بعد دیدن فیلمها جانم جانم میکنیم،
گریه نکن مادر، بمیرم برات عزیزم....
#فلسطین
کاش بچهها نمیمردند
برای مدتی کوتاه به آسمان میرفتند
و آنگاه که جنگ تمام شد
سلامت به خانه برمیگشتند
و وقتی پدر و مادرشان
میپرسیدند کجا رفته بودید؟
میگفتند رفته بودیم با ابرها بازی کنیم
#غسان_کنفانی
اگر از تو درباره غزه پرسیدند…
بگو به آنها در آنجا شهیدی است
که شهیدی آن را حمل میکند
و شهیدی از وی عکس میگیرد
و شهیدی او را بدرقه میکند
و شهیدی بر وی نماز میخواند...!
لم يقتل الحزن أحد
ولكنه
جعلنا فارغين من كل شيء!
اندوه
کسی را نکشت
اما
ما را از همهچیز،
تهی ساخت!
#محمود_درویش
یوماً ما قلنا لن نفترق إلا بالموت…
تأخر الموت و افترقنا..
روزی گفتیم
فقط مرگ میتواند ما را از یکدیگر جدا کند…
مرگ دیر کرد
و ما از یکدیگر جدا شدیم…
#محمود_درویش
نمیدونم و اصلا یادمم نیست تبتل از چه تاریخی تاسیس شد
اما شد جزو موندگار ترین بخشای زندگیم
جایی که همه خاطراتم و توش به یادگار گذاشتم
مثل یه دفترچه خاطرات که با بقیه شریک شدم
با کسایی که تاحالا ندیده بودمشون ولی از نزدیک کنارم بودن
یه مدت نبودم و هیچ خاطره ای رو اینجا ثبت نکردم چون دلم نمیخواست یادآوری بشن هیچوقت
اما حالا فک کنم برای بخش جدیدی از زندگی نیازه و دوباره بیام اینجا بنویسم اگه هنوزم کنارمید که بسم الله ...!
خوش برگشتی منِ عزیزم
#مدیریت_نوشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای حیات! با تو وداع می کنم، با همه ی مظاهر و جبروتت. ای پاهای من! می دانم که فداکارید! و به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت_صاعقه وار_ به حرکت در می آیید; اما من آرزویی بزرگ تر دارم.
شهید دکتر چمران
خداحافظ جمعههایِ بیخواب
خداحافظ ماشینهایِ بدون شیشهدودی
خداحافظ «ماشین رو نگه دارید، مگه نمیبینید مردم وایستادن»
خداحافظ «اتّقواالله»هایِ حین مناظره
خداحافظ مایهٔ غرورِ ایرانی
خداحافظ پروژههایِ افتتاحی
خداحافظ سفرهای پیدرپیِ استانی
خداحافظ دعای کارگرهای کارخانههایِ احیایی
خداحافظ مخاطب پیرمردی که گفت «خدا پدرت رو بیامرزه»
خداحافظ سیبْلِ توهینها، طعنهها و تهمتها
خداحافظ مخاطبِ تخریب و کنایههای خودی و بیخودی
خداحافظ «ما دنبال دوتا رأی حلالایم»
خداحافظ استقبالهایِ چشمگیر مردمی
خداحافظ «من تا تمامِ مشکلات حل نشود، به سفرهای استانی خواهم آمد»
خداحافظ سکوتِ مردانهٔ مقابل تخریبهای رقیب
خداحافظ سیبْلِ تمسخرِ ششکلاسیهایِ نامرد
خداحافظ دکترِ سلیمالنفسها
خداحافظ «من دردِ یتیمی را چشیدهام»
خداحافظ پیشانیِ بوسهٔ حاجقاسم
خداحافظ سربازِ احیاگرِ غیرت لهشدهٔ ما
خداحافظ مظلومِ هلهلهٔ بیوطنها
خداحافظ استخارهٔ خوبِ «به کی رأی بدم»ها
خداحافظ «برای این طلبهٔ خدمتگزار دعا کنید»
خداحافظ عبا و قبایِ خاکی بین سیل و زلزلهها
خداحافظ چشمانتظاریِ هشت ساله و ۱۶ ساعته
خداحافظ مخاطب «تمجید»هایِ اقا
خداحافظ سفرهای عادیشدهٔ روستایی
خداحافظ جشنهای احیایِ کارگاهها
خداحافظ شهادت حینِ خدمت؛ نه پشتِ میز
خداحافظ شجاعتِ قدمهای اقای وزیر و مواضعِ صریحِ شیعهگری
خداحافظ زبانِ بیلکنتِ دفاع از اسلام
بیشتر از آنچه فکر کنی دوستت داشتیم؛ تو و یارانت را، ببخش که زیاد نگفتیم…
باز با از دستدادنها به خود آمدیم!
حالا مخالفینت راحتتر تخریبت میکنند و تو راحتتر سکوت میکنی!
حالا بدخواهانت اعداد و ارقام و آمار را بیشتر پیش میکِشند و تو در آسمانی!
خداحافظ آقای سید ابراهیم!
حالا کمی استراحت کن؛ خیلی خستهای…
کجا پیدا کنم دیگر شراب از این طهورا تر؟
بهشت اینجاست اینجایی که دارم چای مینوشم...!