eitaa logo
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
2.2هزار دنبال‌کننده
869 عکس
289 ویدیو
2 فایل
• مَـنْ مـاٺَ عَـلے حُـبِّ حَسَـــنْ ..(:¹¹⁸ @Yasine133 @Sobhan_118 - اگه کآری داشتین ... - اتاقِ‌روضه: [ @hazine69 ] - رحمت‌ به پدرُ‌ مادرِ‌ اونی‌ که‌ کپی‌ نمیکنه ! * ساکن‌مشهدُالرِّضا ، دانشجو‌ زبان‌خارجی 📚📍
مشاهده در ایتا
دانلود
- دستاشو گذاشته بود رو گوشاش با بابا حرف می‌زد..می‌گفت باباا ؛ یکی از من گوشواره به امانت برده ، چیزی نیست ! فدای سرت بابا ...
* میخوام‌ عمومو ، ببینه کبودیِ زیرِ گلومو ... واییی 💔💔 . ' آه‌ از ردِ طناب '
حکایتی‌ شده گوشواره‌ام بابا ...💔 *خواهرم‌ ‌.
- بی صدا بگم ؟ خو..خوب نمی‌ ..تو تو ..نم .. بهت با.‌.با بگم 💔.
امشب توی روضه‌ات حس کردم قلبم داره آب میشه و از چشمام میاد پایین!
- میگفت بابا : ازین پنجاهُ خورده‌ای سال فقط سه سالش‌ نصیب دخترت شد ؛ حیف بابا حیف ..💔
ختم میشه به دستّ مردِ جنگی و صورتِ کوچیک دختر .. تا بعد صبح‌ یازدهم که تو خرابه میاد دنبالش .
ولی خودمونیم ؛ پیشِ پایِ ، شاهزاده کجا نونُ‌خرما میندازن؟؟💔
- عمه..! اگر رسید بگوییدش‌ که خواهرت ؛ خیلی نشست بر در خیمه ، ‌..💔!!
عمه‌..! به او بگو این خواهرِ زِ پا افتاده‌اش را خیلی زدند ؛ اما ؛ گونه‌ هایم را که او بوسیده بود ...💔!!!
عمه..! عمو اگر رسید ؛ بگو به او ... دختری که جز قربان‌صدقه‌ از زبانش نمیشنید ؛ شامیان به او زدند ...💔!!
آه یارالی ..💔:)))!
- گفت بابا تو مجلس‌ یزید قرآن میخوندی ؛ تو این خرابه ... حرفی بزن .. قهری باهام ؟ ..💔
اصلا بزرگشان کرده که ریز ریز تو شوند ؛ ...!
- بر روی دست آورده خویش را .. رو به برادر : اسباب خجلت است كریمانه كن قبول ؛ این دو ذبیح تحفه ی من‌را ..💔:))! ..
- به خانوم خبر دادن که پسراشون شهید شدند خانوم عرضه‌ داشت : .. بچه‌‌های من که رعناتر‌ از اکبر نیستند 💔:)!
enc_16563653778811416314667 (1)_5990210382587761669.mp3
6.12M
امشب بگذره با این ؟ *نوبتِ من هم‌ میرسه تلخیامو‌ عسل کنم ..
- الهی خدا برا هیچ‌کس این حسِ " نکنه کاری کردم که از محروم‌ شدم " رو نیاره ؛ خیلی‌ درد داره .
- وَ قالَ علیه‌السلام : یا حُرّ ؛‌ إرفَع رأسَك !!
- طبق مطالعاتم ؛ اهل بیت با تازه واردها گرم می‌گیرند ، اصا رسمشونه . نشون به اون نشون که امام حسین دستمال دور سر جنابِ‌حُر بست اما حضرت علی اکبر نه ‌‌.. - استاد فاطمی نیا . @calbe118
- چون‌ کاروانِ‌ حُسین خواستند بازگردند ، سپاهیان حرّ راه را بر او گرفتند . حسین فرمود : «ای حرّ! مادرت به عزایت نشیند ! چه میخواهی؟» حرّ گفت : اگر دیگری از اعراب این کلمه را با من گفته بود ، در مثل این حالت نام مادر او را میبردم هر که باشد ! ولیکن نام تو را نتوان برد ...! * و چه‌ کرد این رعایت ادب :))
شور (1)_5792084073799226479.mp3
3.23M
هر اشتباهی کردم ؛ یه روزی فهمیدم .. زمین نخوردم.. چون ...💔(:!
- آدم(خیلی‌خیلی)بَدا (:!
hosein-sotoodeh-11.mp3
8.28M
من کی‌اَم بگم عاشق‌شم ..؟؟؟ عاشقش‌ .