eitaa logo
#کارتون و #فیلم های #قدیمی #نوستالژی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
13 فایل
جهت پیام و تبادل با این آیدی در تماس باشید. 👇 @admin_ghadimiii « کپی برداری از مطالب و فیلم و کارتون ها، حرام است.»
مشاهده در ایتا
دانلود
لب‌های بعد تو فقط سو تفاهمه این رژ ۲۴ ساعتی مکه‌ای بود ولی رو لب می‌شد اونم چه قرمزی برای پاک کردنش فقط باید لبت رو میکشیدی... 😅🤦‍♀ 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 شتر دیدی ندیدی میگویند از دیاری به دیاری میرفت. در راه چشمش به زمین افتاد. جای پای یك مرد و یك دید كه از جلوش رد شده بودند. كمی كه رفت ادرار كم ‌جهشی روی زمین دید پیش خود گفت سوار این شتر زن حامله‌ای بوده بعد یك طرف راه مگس و طرف دیگر پشه به پرواز دید پیش خود گفت: یكه لنگه بار این شیره بوده لنگه دیگرش سرکه. باز نگاهش به خط راه افتاد دید علف‌های یك طرف جاده چریده شده و طرف دیگر نچریده. باقی مانده. پیش خود گفت: یك این بوده، یك بینا. حدسیات همه درست بود و ساربانی كه از جلوش گذشته بود به خواب میرود و وقتی كه بیدار میشود می‌بیند شترش رفته. او سرگردان شد تا به رسید. پرسید: شتر مرا ندیدی؟ گفت: "یك شترت كور نبود؟" مرد گفت: "چرا" گفت: "بارش شیره و نبود؟" گفت: چرا گفت: حامله‌ای سوارش نبود؟ گفت: چرا. گفت: من ندیدم. مرد ساربان كه همه نشان‌ها را درست شنید اوقاتش تلخ شد و گفت: " مرا تو دزدیده‌ای همه نشانی‌هاش را هم درست میدهی" بعد با چوبی كه در دست داشت شروع كرد را زدن. سعدی تا آمد بگوید من از روی جای پا و علامت‌ها فهمیدم و اینها را گفتم چند تایی ساروانی خورد. وقتی مرد ساروان باور كرد كه او را ندزدیده راه افتاد و رفت. زیر زمزمه كرد و گفت: سعدیا چند خوری چوب شتربانان را میتوان قطع نظر كرد، شتر دیدی؟ نه 🙈@cartoon_ghadimy🙊
امروز با دستهای بلوری ریز میکرد... وقتی میخواست قندهای قشنگش را پر کند زیر میگفت : به ... به ... به ... همینقدر ... همینقدر ❤️ 🙈@cartoon_ghadimy🙊