eitaa logo
#کارتون و #فیلم های #قدیمی #نوستالژی
2.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
11 فایل
جهت پیام و تبادل با این آیدی در تماس باشید. 👇 @admin_ghadimiii « کپی برداری از مطالب و فیلم و کارتون ها، حرام است.»
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 😇 شتر دیدی ندیدی میگویند از دیاری به دیاری میرفت. در راه چشمش به زمین افتاد. جای پای یك مرد و یك دید كه از جلوش رد شده بودند. كمی كه رفت ادرار كم ‌جهشی روی زمین دید پیش خود گفت سوار این شتر زن حامله‌ای بوده بعد یك طرف راه مگس و طرف دیگر پشه به پرواز دید پیش خود گفت: یكه لنگه بار این شیره بوده لنگه دیگرش سرکه. باز نگاهش به خط راه افتاد دید علف‌های یك طرف جاده چریده شده و طرف دیگر نچریده. باقی مانده. پیش خود گفت: یك این بوده، یك بینا. حدسیات همه درست بود و ساربانی كه از جلوش گذشته بود به خواب میرود و وقتی كه بیدار میشود می‌بیند شترش رفته. او سرگردان شد تا به رسید. پرسید: شتر مرا ندیدی؟ گفت: "یك شترت كور نبود؟" مرد گفت: "چرا" گفت: "بارش شیره و نبود؟" گفت: چرا گفت: حامله‌ای سوارش نبود؟ گفت: چرا. گفت: من ندیدم. مرد ساربان كه همه نشان‌ها را درست شنید اوقاتش تلخ شد و گفت: " مرا تو دزدیده‌ای همه نشانی‌هاش را هم درست میدهی" بعد با چوبی كه در دست داشت شروع كرد را زدن. سعدی تا آمد بگوید من از روی جای پا و علامت‌ها فهمیدم و اینها را گفتم چند تایی ساروانی خورد. وقتی مرد ساروان باور كرد كه او را ندزدیده راه افتاد و رفت. زیر زمزمه كرد و گفت: سعدیا چند خوری چوب شتربانان را میتوان قطع نظر كرد، شتر دیدی؟ نه 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 ( چوبكاری كردن!! ) " مارو چوبكاری می‌فرمایید قربان" و یا "چوبكاری نفرمایید!" و... تعارفاتی هستند كه در بین مردم بسیار رایج بوده و به خصوص وقتی یك بزرگتر (به لحاظ سن، جایگاه اجتماعی و سیاسی و یا اداری) از فرد پایین‌تر از خود تعریف و تمجیدی می‌كند، فرد كوچكتر با لبخند و تعارف این اصطلاح را بكار می‌برد. این اصطلاح هیچ ربطی به فلك كردن و به بستن خاطیان و بعد از سر لطف با تركه به كسی زدن ندارد. چوبكاری از ریشه "چوب زدن" است و چوب زدن یعنی حراج كردن. اگر حراجی‌های سنتی را دیده باشید (به خصوص در بازارهای شمال كشور) فردی مورد را در روی پیشخوان یا روی زمین نهادی و با چوب بلندی كه در دست دارد به آن زده و مرتب قیمت را براساس پیشنهاد متقاضیان بالا می‌برد. مثلاً در بازار فروشان بسیار دیدنی است كه ماهیگیران صید خود را به چوبزن داده و او بر روی دسته‌های قیمتی اولیه می‌نهد. سپس بلند مثلاً فریاد می‌زند: ۵ تا ماهی سفید.. اینجا... اینجا (و با هربار اینجا گفتن یا پیشنهاد بالاتر با چوبش اشاره‌ای به گروهی از ماهی‌های روی زمین می‌كند) ۳۰ هزار... ۳۰ هزار... ۳۰ هزار... ۳۵ ... ۳۵ ... ۴۵ ... ۵۰ ... ۵۰ ... ۵۰ هزار... ۵۰ هزار... نبود؟... ۵۰ هزار... فروخته شده به فلانی. ۵۰ هزار...» و به سراغ دسته دیگر ماهی‌ها می‌رود و اینگونه قیمت را بر حسب تقاضای و علاقه‌ی خریدار بالا می‌برد. پس نتیجه چوبكاری افزایش قیمت مورد ، گاهی به چندین برابر قیمت اولیه است و مورد ، گویی كه ارزشش شده و در واقع خواهان بیشتری یافته است. از این رو این اصطلاح به فرهنگ مردم كوچه و بازار راه یافته و وقتی مثلاً استادی در جمعی از دانشجویش تعریف می‌كند یا شوهری از عروسش تمجید كرده از دست پخت و كدبانوگری‌اش می‌گوید و یا مدیری كارمندش را در مراسمی مورد تمجید قرار می‌دهد، افراد مورد تمجید می‌گویند:" نفرمایید... مارو چوبكاری می‌كنید. لایق این حرفا نیستیم..." و از این تعارفات و مقصودشان این است كه همچون مراسم كه با چوبكاری و تعریف فروشنده، قیمت كالایی رفته و به چندین برابر ارزش اولیه می‌رسد، شما نیز دارید قیمت و و جایگاه ما را در برابر دیگران افزایش می‌دهید و اصطلاحاً ما را چوبكاری می‌كنید. 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (زاغ سیاه کسی را چوب زدن) در گذشته به زاج، هم میگفتند.البته امروزه در بعضی جاهای ایران مثل کرمان زاغ گفته میشه! زاج ماده ای معدنی است که انواع و و غیره داره که در و فرش بافی از اون برای خوشرنگ تر و براقتر شدن و و استفاده میشد! زمانی که یا یا کسی خوب از اب در میومد ،رقبا منتظر فرصتی مینشستند که چوبی در ظرف زاج طرف بگردونن که از ترکیبات دیگه محلول یا نسبت اب با زاج اطلاعی کسب کنن! از این به بعد این المثل جا افتاد که فلانی داره فلانی رو میزنه!که سر از کارش در بیاره! 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (جمع کن کاسه کوزه تو) در قدیم برای قمار بازی علاوه بر خانه هائی که در آن قمار راه می انداختند مکانهای مثل خرابه ها و پشت دروازه های شهر و روی پشت بام حمامها و جاهای کم رفت و آمد سفره هائی برای این کار گشوده میشد و گرداننده قمار را کوزه دار می گفتند. کوزه سمبل این حرفه بشمار میرفت. غرض از ظرفی بود که از هر یک تومان بُرد، یک قران سهم گرداننده یا قمار خانه دار در آن انداخته میشد یعنی یک دهم مبلغ بُرد و کوزه نیز دهن باریک یا کوزه کوچکی بود که تاس را در آن ریخته و تکان داده و روی بساط می انداختند تا از یک تا شش چه بنشیند. در کنار دار و قمار بازها اشخاصی نیز بودند که به آنها جیزگر می گفتند یعنی بده. به کسانی که باخته و همچنان اصرار به بازی داشتند. این جیزگرها نزولی برابر به قرض می دادند. که البته جیز شد یا جیز میشی از همین جا آمده در واقع به معنی سوزاندن طرف که وقتی از جوش و خروش و بازی بیرون می آمدند میفهمیدند که چه بلائی سرشان آمده است. و البته هنگامی که کار به و کشی و و چماق میرسید، آژان و پاسبان پست سر رسیده و به بساط قماربازها حمله ور میشدند و اول کار آنها این بود که با لگدی کاسه و کوزه و بساط داخل سفره را به کناری پرت کرده و با گفتن جمع کن کاسه کوزه تو، همه لات و لوتها و اراذل را ریسه کرده و به محل می بردند! 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (کینه شتری) حیوانی بسیار و است و از نظر و در حمل بار نظیر ندارد و می‌تواند مسافت‌های را بدون خوردن طی کند. و شتر در تشنگی زبانزد خاص و عام است. از زمانی که متولد می‌شود به او راه رفتن را آموزش می‌دهند و برای آهسته و تند رفتنش آهنگ‌هایی را می‌نوازند. در کشور شتر ماده ناقه و نر، لوک نام دارد. در کشور ایران به شتر نر لوک و به ماده ارونه می‌گویند. جالب است بدانید به نوزاد شتر نر هاشی و به نوزاد ماده مجی می‌گویند. حال اگر ساربان‌ها را آزار بدهند و او را کنند، از آنهاکینه‌ به دل می‌گیرد و منتظر زمان مناسب برای گرفتن از ساربان می‌ماند. نکته‌ی جالب این است که هر چقدر هم که خشمگین باشد این را می‌داند اگر در زمانی که ساربان‌ها دور هم جمع شده‌اند به آن‌ها حمله کند، افراد دیگر با به او می‌زنند. پس فقط به چشم‌های ساربان با و نگاه می‌کند و با صدای نعره می‌زند. اما زمانی که کینه‌توز ساربان مورد نظر را در به چنگ آورد، انتقامش را از او می‌گیرد. اما ساربان‌ها برای این چنین مواردی نقشه‌ای کرده‌اند و آن اینگونه است که هنگامی که لوک یا شتر نر به دنبال ساربان می‌افتد، او لباس‌های خود را در هنگام فرار از تن درآورده و بر زمین می‌اندازد. لوک هم می‌خورد که این خود ساربان است و را گاز گرفته و روی آن می‌نشیند. در این فاصله ساربان می‌تواند خود را به یا جای امنی رسانده یا شود. اگر قبل از اینکه ساربان تمام لباس‌هایش را درآورده و پشت سرش بیاندازد، او را بگیرد، به طرز خیلی وحشتناکی جانش را از دست خواهد داد. به همین دلیل کینه‌ی شتری به صورت در میان مردم رواج دارد و اشاره به افرادی دارد که تا خود را نگیرند نمی‌شوند. 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (ريشه عبارت "بزنم به تخته) در گذشته در بسیاری از مناطق دنیا مردم بر این اعتقاد بودند که خداوند درون درخت زندگی می‌کند. با این وصف برای آ‌ن‌ها از ارزش بالایی برخوردار بود. به همین خاطر بت‌های خود را می‌ساختند و وقتی که به مشکلی بر می‌خوردند، به آن دست می‌زدند و یا به بت‌های چوبی‌شان ضربه می‌زدند تا به قول خودشان خدا را بیدار کنند و از او بخواهند تا ایشان را در برابر سختی‌ها و مشکلات و بلایا مراقبت نماید. از این رو امروز هم مردم به شکلی خرافی برای دورماندن از اتفاقات بد و ، به و تخته‌ای می‌زنند تا به این طریق آن بلا را از خود دور کنند. جالب است بدانید که این اتفاق به لحاظ هم تایید شده است. چند سال قبل در مجله علمی Experimental Psychology نتیجه تحقیقی به چاپ رسید که نشان می‌داد اگرچه زدن به برای جلوگیری از خرافی به نظر می‌رسد اما در به رساندن فرد و دورشدن نگرانی‌ها و دلواپسی‌های روانی او نقش موثری دارد. 🙈@cartoon_ghadimy🙊
یادش بخیر یه و یه تیکه ، یک زمان ما بود😉 لامصب موقع بازی فک میکردی پشت هزاری😉 🙈@cartoon_ghadimy🙊
یادش بخیر یه تایر و یه تیکه ، فرمول یک زمان ما بود😉 لامصب موقع بازی فک میکردی پشت هزاری😉 🙈@cartoon_ghadimy🙊