eitaa logo
#کارتون و #فیلم های #قدیمی #نوستالژی
2.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
11 فایل
جهت پیام و تبادل با این آیدی در تماس باشید. 👇 @admin_ghadimiii « کپی برداری از مطالب و فیلم و کارتون ها، حرام است.»
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 😇 (جمع کن کاسه کوزه تو) در قدیم برای قمار بازی علاوه بر خانه هائی که در آن قمار راه می انداختند مکانهای مثل خرابه ها و پشت دروازه های شهر و روی پشت بام حمامها و جاهای کم رفت و آمد سفره هائی برای این کار گشوده میشد و گرداننده قمار را کوزه دار می گفتند. کوزه سمبل این حرفه بشمار میرفت. غرض از ظرفی بود که از هر یک تومان بُرد، یک قران سهم گرداننده یا قمار خانه دار در آن انداخته میشد یعنی یک دهم مبلغ بُرد و کوزه نیز دهن باریک یا کوزه کوچکی بود که تاس را در آن ریخته و تکان داده و روی بساط می انداختند تا از یک تا شش چه بنشیند. در کنار دار و قمار بازها اشخاصی نیز بودند که به آنها جیزگر می گفتند یعنی بده. به کسانی که باخته و همچنان اصرار به بازی داشتند. این جیزگرها نزولی برابر به قرض می دادند. که البته جیز شد یا جیز میشی از همین جا آمده در واقع به معنی سوزاندن طرف که وقتی از جوش و خروش و بازی بیرون می آمدند میفهمیدند که چه بلائی سرشان آمده است. و البته هنگامی که کار به و کشی و و چماق میرسید، آژان و پاسبان پست سر رسیده و به بساط قماربازها حمله ور میشدند و اول کار آنها این بود که با لگدی کاسه و کوزه و بساط داخل سفره را به کناری پرت کرده و با گفتن جمع کن کاسه کوزه تو، همه لات و لوتها و اراذل را ریسه کرده و به محل می بردند! 🙈@cartoon_ghadimy🙊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این روزها بدجور هوای یک جای دنج به سرم زده، جایی شبیه خانه مادربزرگ که صبحش بوی سادگی می‌دهد و شب بساط آواز جیرجیرک‌ها میان حیاطش پهن است، می‌شود کنار حوض نشست و با گل‌های لب پریده اش مست شد، می‌شود روی تخت چوبی‌ کهنه‌اش لم داد و با صدای قارقار خش‌دار و جانانه کلاغِ بی‌پروای روی درخت عشق کرد ... می‌شود ساعت‌ها نشست و زندگی مورچه‌های سرخوشِ توی باغچه را تماشا کرد می‌شود کودکانه بود می‌شود نفس کشید ... من برای دل‌خوشی‌ام نه می‌خواهم نه ، من با همین چیزهای ساده خوشبختم ... 🙈@cartoon_ghadimy🙊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این روزها بدجور هوای یک جای دنج به سرم زده، جایی شبیه خانه مادربزرگ که صبحش بوی سادگی می‌دهد و شب بساط آواز جیرجیرک‌ها میان حیاطش پهن است، می‌شود کنار حوض نشست و با عطر گل‌های لب پریده شمعدانی‌اش مست شد، می‌شود روی تخت کهنه‌اش لم داد و با صدای قارقار خش‌دار و جانانه کلاغِ بی‌پروای روی درخت کرد ... می‌شود ساعت‌ها نشست و مورچه‌های سرخوشِ توی را تماشا کرد می‌شود بود می‌شود کشید ... من برای دل‌خوشی‌ام نه می‌خواهم نه ، من با همین چیزهای ساده خوشبختم ... 🙈@cartoon_ghadimy🙊