هر چقدر هم که دنیا مدرن بشه
بازم یه وقتایی دوس داری رو #فرش قرمز روی زمین بشینی
تکیه بدی به #دیوار و تو نور آفتاب از فضا لذت ببری...😍
🙈@cartoon_ghadimy🙊
#حکایت📚
#مثل_آباد😇
(زاغ سیاه کسی را چوب زدن)
در گذشته به زاج،#زاغ هم میگفتند.البته امروزه در بعضی جاهای ایران مثل کرمان زاغ گفته میشه!
زاج ماده ای معدنی است که انواع #سیاه و #سفید و غیره داره که در #صنعت #نساجی و فرش بافی از اون برای خوشرنگ تر و براقتر شدن #فرش و #پارچه و #چرم استفاده میشد!
زمانی که #فرش یا #نخ یا #پارچه کسی خوب از اب در میومد ،رقبا منتظر فرصتی مینشستند که چوبی در ظرف زاج طرف بگردونن که از ترکیبات دیگه محلول یا نسبت اب با زاج اطلاعی کسب کنن!
از این به بعد این #ضرب المثل جا افتاد که فلانی داره #زاغ #سیاه فلانی رو #چوب میزنه!که سر از کارش در بیاره!
🙈@cartoon_ghadimy🙊
3.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عروسی هم عروسیای #قدیم
تمام عروسی ها توی خونه بود، حیاط رو میشستن و #فرش میکردن و میز و صندلی میچیدن...خانوم ها تو خونه و آقایون تو حیاط
از بعدازظهر #عروسی شروع میشد
ضبط داشتن با نوار کاست...#آهنگ ها پشت هم پخش میشد، گاهی نوار کاست رو عقب جلو میکردن که آهنگ مورد علاقه شون پخش بشه و یه صدای «قیدخجئلقطدمئبب » از ضبط شنیده میشد...
#شیرینی های #عروسی « پاپیون و زبان» بود، میوه هم #سیب و #خیار هنوزم که هنوزه وقتی #سیب و #خیار رو با هم میخورم یاد #عروسی های قدیم میفتم...
#شام دو سیخ #کوبیده بود با #پلو و گوجه و یه بسته #کره با #کاغذ روش و نوشابه #کانادا زرد از اون شیشه ای باریک ها توی ظرفهای ملامین، چقدر هم که خوشمزه بود😍😋
بعد از تموم شدن مراسم خودمونی ها بسته به میزان #معرفت شون میموندن و ظرف میشستن و جارو میکشیدن و تو جمع کردن بساط کمک میکردن😊
درسته که عروسیای #قدیم به نسبت الان خیلی #ساده برگزار میشد اما به همه واقعا خوش میگذشت
#نوستالژی
🙈@cartoon_ghadimy🙊
خاطراتی داریم از قیمتها که انگار برای دوره قاجاره.
با خواهرم یه ۵۰ تومنی بارگاهی از زیر #فرش پیدا کردیم، سال ۶۳ اینا، رفتیم کلی هله هوله خریدیم، کلن شد ۸ تومن، ۴۲ تومن رو آوردیم گذاشتیم زیر #فرش و بعدش هم #کتک خوردیم البته.
#نوستالژی
🙈@cartoon_ghadimy🙊
13.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⌛️دیوارا گچی ساده
#فرش دست بافت ۴۰ ساله ازونا که بچه بودیم اینقد بازانو روش سر میخوردیم که یا شلوارامون سوراخ میشد یا زانوهامون ساییده
عطر آبگوشتی که کل خونه رو پرکرده از #عشق #مادربزرگ به نوه هاش
تلویزیون سی ارتی یا اصن سیاه سفید با قاب قرمز
بوی نم دیوارا (چون بارون زده) پسر های بزرگتر غرغر کنان(ازشلوغی صف نونوایی) با نون تازه وارد میشن
صدای انداختن #یخ داخل #پارچ واسه #دوغ محلی با نعناش
اینجا خبری از #مبل و میزنهارخوری و سرویس #قاشق های براق نیست، هممون میشینیم دورهم روی زمین
فقط بابا بزرگه که روی #تشک میشینه و پشتشم #بالشت، چون بزرگ خانوادس و احترامش واجب
یادش بخیر...🌱
#نوستالژی
🙈@cartoon_ghadimy🙊