#حکایت📚
#مثل_آباد😇
(سر و گوش آب دادن)
در روزگاران گذشته که #حمام عمومی و خزینه دار وجود داشت، مردمی که به حمام می رفتند ناگزیر بودند که چند ساعت از روز را در صحن #حمام به #نظافت و شستشوی خود و کودکانشان بپردازند.
#زنان خانه دار نیز که از نظر معاشرت در بیرون از خانه محدودیت هایی داشتند بهترین فرصت را در #حمام می یافتند تا برای هم سفره ی دل را بگشایند و رویدادهای هفته ای را که گذشت برای یکدیگر تعریف کنند.
در حمام های #زنانه چون #زنان در گروه های دو تایی، سه تایی و چهارتایی با هم حرف می زدند، سر و صدای زیادی در صحن #حمام ایجاد می شد و به همین دلیل چون صدای کسی درست شنیده نمی شد همگی مجبور بودند حرف های خود را با صدای بلند برای یکدیگر تعریف کنند. (اصطلاح #حمام #زنانه نیز از همین جا است که در آن جا نه گوینده و نه شنونده معلوم است).
کسانی هم که با یکدیگر اختلافی داشتند و گاه هر دو در #حمام حضور داشتند از این #فرصت استفاده می کردند و برای آن که بدانند که آن دیگری پشت سر او چه می گوید و چه گونه از او بدگویی می کند، هنگامی که یکی از آن دو وارد خزینه می شد آن دیگری یکی از آشنایانش را به بهانه ی شستشوی تن به درون خزینه می فرستاد تا "سر و #گوش آب بدهد"، یعنی وانمود کند که دارد خود را می شوید ولی دزدانه به حرف ها #گوش بدهد و خبرها و بدگویی ها را برای فامیل خود ببرد.
به طور کلی در آن روزگار هر کس می خواست از اوضاع و احوال و رویدادهای روزهای گذشته در محل با #خبر شود با رفتن به #حمام و "سر و #گوش آب دادن" در خزینه و دزدانه #گوش دادن به گفته های دیگران که با صدای بلند با یکدیگر حرف می زدند، از همه ی این رویدادها آگاه می شد.
بدین ترتیب عبارت "سر و گوش آب دادن" که هم برای #جاسوسی کردن و هم برای کسب #خبر به #کار می آمد، رفته رفته در میان #مردم به صورت #اصطلاح در آمد
🙈@cartoon_ghadimy🙊
2.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حموم رفتن زمان ما :
میرفتیم تو حموم یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما!
اون یکیو باز میکردیم، مث آب #سماور در حال جوش بود!یه عر میزدیم از سوزش،
مامانمون مى زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر.بعد با اون #صابون ، میفتاد به جونمون تا حدى که چشمامون از کاسه دربیاد!
یعنى ما از نظر مامانمون کثافتى بودیم که میخوایم در مقابل #نظافت #مقاومت کنیم!😂😂
بعد یه جورى چنگ میزد موهامونو که انگار داعش به شپشا حمله کرده
بعدش با #شامپو کل هیکلمونو غربال گرى میکردن!بعد از همه اینا جان گُدازترینش کیسه کشیدن بود!
دو لایه از پوستمونو بر میداشتن،
فک میکردن چرکه! باز ادامه میدادن.
بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن،
یه روسرى به کله مون، یه یقه اسکى هم روى همش.
بعد از شدت کوفتگى و #خستگى بیهوش میشدیم، میگفتن: ببین چه راحت خوابیده!!😂
#نوستالژی
🙈@cartoon_ghadimy🙊