🍃🍃🌼♥️🌼🍃🍃
خاطره ی خوب از مادرشوهر....🍃🍃
اوایل عقدمون بود. مادر شوهرم رفته بود مشهد و از اونجا زنگ زده بود به شوهرم و گفته بود تو که میدونی زنت از چی خوشش میاد خودت براش یه چیز خوب بخر منکه اومدم به عنوان سوغاتی بهش میدم. ( که مثلا باب سلیقه من باشه و خیلی خوشم بیاد ) شوهرمم صاف اومد فکر بکر مامانشو لو داد و منو برد خرید و گفت سوغاتیت رو خودت انتخاب کن تا ببرم خونه و مامانم که برگشت خودش بهت بده.خلاصه چند روز بعد مادر شوهر ما از مشهد اومد و بسته سوغاتی ما رو آورد و با اب و تاب میگفت: اگه بدونی چقدر گشتم تا اینو برات انتخاب کردم. نصف مشهدو زیر پا گذاشتم و.... .....خلاصه هی اب و تاب میداد.... منم نمیدونستم بخندم یا تشکر کنم😂😂😂
#تجربه
#خاطره
#مشاوره
💛🧡❤
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
اسم من فیروزه است
سرگذشت من از جایی شروع شد که پدرم به خاطر هوی و هوسش رفت زن دوم گرفت و مادرم که زن تو دار و صبوری نبود کمر زد به بی آبرو کردن پدرم بدون اینکه فکر کنه یه دختر ۵ساله تو خونه داره ...
رفت توی کوچه و تا توان داشت سنگ پرتاب کرد به در خونه و داد و هوار کردن که منوچهر رفته برام هوو آورده سینه چاک کرد و تف انداخت تو صورت پدرم و اون روز عصر برای همیشه از خونه ی پدرم رفت خونه ی برادرش....
بعد از یه مدت هم درخواست طلاقش اومد و به سال نکشیده خبر آوردن مادرم با دوست برادرش که ۳سال از خودش کوچکتره ازدواج کرده و رفته یه شهر دیگه و دیگه ازش خبری نشد.....
پدرم که حالا خونه رو خالی از زن میدید دست زن دومش رو گرفت آورد تو خونه و شد سوگلی پدرم و نامادری برای من
جواهر که زن دوم پدرم بود برخلاف ادا اصولی که سر من در میاوورد زن زرنگی بود و تونسته بود پدرم رو سر به راه کنه و بفرستش دنبال کار و هرچی درامد داره رو برداره برا خودش طلا بخره و پس انداز کنه .....
منم توی خونه ی پدرم داشتم زندگی خودم رو میکردم که یه روز خبر بارداری جواهر زندگیم رو از این رو به این رو کرد...
جواهر باردار شده بود .....
پدرم یه شب اومد دست به سرم کشید و گفت تو دیگه الان ۷سالته و باید تو کارهای خونه به جواهر کمک کنی اون بارداره
گفتم ولی من باید شروع کنم به مدرسه رفتن همون بود که گفتم تا میتونستم از پدرم کتک خوردم و بهم فهموند که روزهای خوبم دیگه تموم شده و من شدم بنده ی حلقه به گوش جواهر تا اولین دختر به دنیا اومد به اسم سمانه ...سمانه برخلاف من چهره ی سیاهی داشت و این باعث حسادت جواهر به من شده بود ...یکسال هنوز تموم نشده بود که دوباره جواهر باردار شد و بچه ی دومش به اسم ستاره به دنیا اومد.....
ادامه در پست بعدی👇🏻👇🏻👇🏻
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
💛🧡❤
💫 فــرشــتــهها 💫
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 اسم من فیروزه است سرگذشت من از جایی شروع شد که پدرم به خاطر هوی و هوسش رفت زن دوم گرفت
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
ستاره چهره ی خیلی جذابی داشت و تقریبا به من کشیده بود موهای بور چشمای تمام سیاه و گردی داشت که زیباییش رو چند برابر کرده بود
ولی دل جواهر آروم نشده بود و دلش پیر میخواست برای همین با اختلاف دو سال دختر سومش هم به دنیا اومد اون هم مثل سمانه چهره ی تیره داشت جواهر وقتی فهمید بچه هاش یکی درمیون چهره ی خوبی ندارند دست نگهداشت و دیگه باردار نشد ،،،
خونه رو تمیز میکردم کهنه های بچه های جواهر رو میشستم بهشون غذا میدادم و شب از خستگی بیهوش میشدم روزا گذشت و شدم ۱۵سالهودراوج زیبایی بودم جواهر اون روزها به خاطر مقایسه هایی که بین من و دختراش انجام میداد دیگه چشم دیدنم رو نداشت برای همین اونقدر تو گوش بابام خوند و خوند تا اینکه یه شب یه تور سفید انداختن رو سرم و یه دسته گل بهم دادن و گفتن داری میری خونه ی بخت و اونجا هرچی مادرشوهرت گفت بگو چشم تا خوشبخت بشی منم وارد زندگی مردی شدم به اسم جواد ،
جواد پسر خوبی بود خودش دوست داشت آدم خوبی باشه ولی مادرشوهرم نمیذاشت و هرروز به یک بهانه جواد رو پر میکرد وقتی میومد خونه کتکم میزد من تصمیم داشتم مثل مادرم نباشم و بمونم پای زندگیم ،یک هفته از ازدواجمون گذشته بود که پدرشوهرم به خاطر مصرف زیاد مواد سنگ کوپ کرد و فوت شد ،مادرشوهرم که زن به شدت حسودی بود گفت از پاقدم تازه عروسمونه و بهم گفت قدم نحس و اونقدر گفت و گفت و گفت که سر یکماه نشده ممغازه جواد برقاش اتصالی پیدا میکنه آتیش میگیره ....اینبار جواد بود که بهم میگفت شومی وزندگیمون رو از هم پاشوندی تا خودم رو همنکشتی برگرد خونه پدرت و با حال و روز داغون بعد یکماه درگیری بین خونواده ی من و جواد برگشتم خونه ی پدرم ...
جواهر تمام زورش رو زد من دیگه برنگردم ولی موفق نشد میگفت دختری که بردین رو دیگه پس نمیگیریم با چادر سفید بردینش با کفن برش گردونید
وقتی جواد بهش گفت با کفن برش میگردونم انگار دلش به حالم رحم اومد و حاضر به طلاقم شد ...
پدرم از اینکه یه دختر مطلقه تو خونه داشت شرمش میشد و همه جا دنبال شوهر برای من بود
جواهر هی منو برمیداشت میبرد مسجد محله شاید یکی منو ببینه بیاد خواستگاریم ولی وقتی ناامید شد دست از بردن من به مسجد کشید ...
سه ماه از طلاقم میگذشت که یه شب خبر آوردن پدرم به خاطر هوشیار نبودنش از زهرماری نصف شب توی جاده چپ میکنه فوت میشه...
از اون شب بود که جواهرم صدام میزد مطلقه ی نحس...
ادامه دارد🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
💛🧡❤
💫 فــرشــتــهها 💫
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ستاره چهره ی خیلی جذابی داشت و تقریبا به من کشیده بود موهای بور چشمای تمام سیاه و گردی
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
جواهر چپ و راست میرفت میگفت از وقتی طلاق گرفتی این خونه روی خوش نگرفته حالام بی سرپناهمون کردی با چی خرج سه تا بچه رو بدم ؟و نفرینم میکرد و میگفت کسی از همسایه ها نفهمه تو نحسی وگرنه تا اخر عمر باید بیخ ریشم بمونی ...
همون بهونه شد تا منو بفرسته خیاطی و پول در بیارم ولی جواهر اونقدر از پدر من بهش رسیده بود و پس انداز کرده بود که حالا حالا ها کم نیاره
یه روز که از کلاس خیاطی برمیگشتم یه کفش مردونه و دوتا دمپایی زنونه جلو در اتاق افتاده بود و صدای خنده و تعارف جواهر میومد با وقتی صدای بسته شدن در اومد ،صدای جواهر از اتاق میومد که میگفت بفرما خودشم تشریف آورد ،نگم از دخترم یه پارچه خاااانوم،خیاطی شده برای خودش ،،با تعجب از صحبتهای جواهر اصلا نمیفهمیدم قراره چی بشه یکدفعه از اتاق بیرون اومد و مچ دستمو گرفت برد داخل اتاق دوتا زن با افاده نشسته بودن کنار یه مرد حدودا ۳۵ساله و داشتن براندازم میکردن.....
جواهر گفت فیروزه جان ایشون عموزاده ی من و دختر عموهام هستن و قبل از اینکه حرفی بزنممنو هل داد توی آشپزخونه و به مهموناش گفت دختره دیگه شرم داره ...
اون روز نفهمیدم جریان از چه قراره ۴روز بعد جواهر اومد گفت مژده بده خواستگار داری گفتم ولی من نمیخام ازدواج کنم یه بار طلاق گرفتم بسمه ،همون بود که گفتم جواهر تا تونست با جارو بهم زد و سیاه و کبودم کرد ،گفت نمیبنی پول نداریم نون بخوریم؟ کی میاد شوهر یه زن مطلقه بشه ؟؟؟اونم یه پسر؟برو کلاهتو بنداز آسمون که پسر عموی من راضی شده با توعه نحس ازدواج کنه سه تا دختر دارم تو بمونی تو خونه کی میاد دیگه اینا رو بگیره و.....
تازه فهمیدم همون مرد ۳۵ساله اومده بود خواستگاری ....فردا صبح بازهم به اجبار جواهر عروسیم بود و شب رو تا صبحش نشستم رخت چرکهای دخترای فیروزه رو شستم و از بخت بدم اشک ریختم مگه من چندسالم بود که باید بار اینهمه سختی رو به دوش میکشیدم و از ته دلم مادرم و به خاطر ول کردن من نبخشیدم.....ادامه دارد
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
💛🧡❤
🍁🍂❤
❤
🍂
#خانومها_بخوونن
لباسی که برای همسرت نپوشی تا شاد شود به درد چه میخورد؟
#اگر همسرت زیبایی و خوش تیپی تو را دوست دارد، چرا معطلی؟
دوستی برای #مشاوره نزد من آمده بود و گله میکرد از همسرش.
میگفت در مجلسی خانوادگی بودیم و همسرم با اینکه جوانترین بود لباسش شبیه مسن ترین فرد بود!!
گفتم شاید جلو جمع خواسته سنگین باشد.
گفت در خانه بدتر است.
چقدر بد است مرد یا زن در خانه بسته به شغل مثلا بوی گازوئیل بدهد یا سر کله اش از تدریس گچی باشد یا همیشه بوی قرمه سبزی بدهد .
نه ادکلنی
نه کنار هم نشستنی
نه درک احساسات طرف مقابل . .
وقتی در خانه ای تلفن همراهت
را کنار بگذار و زندگی کن..
به خودت برس، به خاطر خودت و همسرت.
💛🧡❤
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
مبادا_خسته_شي
#در_گوشی
گاهی اوقات قرارست ڪه در پیله ی درد نم نمڪ " شاپرڪی " خوشگل و زیبا بشوی
گاهی انگار ضروری ست بِگندی درخود تا مبدل به" شرابی" خوش و گیرا بشوی
گاهی ازحمله ی یڪ گربه، قفس می شڪند تا تو'' پرواز ڪنی''، راهی صحرا بشوی
گاهی از خار گل سرخ برنجی بد نیست باعث ''مرگ'' گل سرخ مبادا بشوی...
گاهی از چاه قرارست به زندان بروی آخر قصه ''هم آغوش'' زلیخا بشوی...!
(و من به خودم میگویم واقعا هیچ کار خدا بی حکمت نیست اینکه روزگار و دست زمانه تو را به چاه بیفکند و از چاه به زندان بروی هم بد نیست آخرش مثل یوسف هم آغوش زلیخا بشوی و عزیز مصر گردی تمام آن سختیها برایت طعم عسل میگیرد.پس خدایا حکمتت را شکر.راضیم به رضایت.پناهم باش❤️)
پرستوی عاشق 🍀
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
.
🌿❤️
💫
#مشاوره
💠💠آنچه مردان باید در مورد قاعدگی زنان بدانند؟
در دوران قاعدگی هورمون های زنان با تغییرات زیادی مواجه می شود به همین دلیل درد و علائم مختلفی دارند و مرد باید از این شرایط زن اطلاع کافی داشته باشد. اطلاعات مفیدی که مرد می تواند به کمک آنها به شرایط فعلی زن کمک کند عبارتند از:
🌱#ورزش_کردن:
پیاده روی و ورزش کردن آن هم زن و مرد با هم می تواند حس حساس بودن و زودرنجی و همچنین اضطراب و غمگینی را از زن دور کند.
🌱#تغذیه_مناسب:
تغذیه در دوران قاعدگی زن اهمیت زیادی دارد و باید حاوی املاح معدنی و ویتامین باشد. مرد باید در این خصوص اطلاعات کافی داشته باشد و از تهیه خوراکی های ناسالم و مقادیر زیادی نمک و شکر و چربی پرهیز کند. میوه و سبزیجات و غلات را برای زن تهیه کند.
🌱#خواب:
خواب زن در دوران قاعدگی اهمیت زیادی دارد. مردهایی که از شرایط زن اطلاع دارند شرایط را برای خواب و استراحت او فراهم می سازند. کم خوابی می تواند باعث پرخاشگری و بی حوصلگی زن شود.
🌱#فشار:
وقتی احساس می کنید زن استری زیادی دارد با مدیتیشن و آرام کردن ذهن استرس را از او دور کنید.
💛🧡❤
هدایت شده از تبــلیغات | گسترده گــنج
🔵افزایش وزن تضمینی 😍
🔴با هر دوره10کیلو افزایش وزن s
👌عضله سازی در تمامی نقاط بدن
بدون عوارض و بدون بازگشت 👯♀👫
💪بیش از #۹۲۰۰ رضایت مشتریان
😱😱 عضو شو ببین چه خبره۱۸👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3658612779C8606cec003
❌❌کانال چاقی صورت و
حجم دهندهی کل بدن
✅ تمامی محصولات پرداخت درب منزل
#مشاوره.رایگان☎️
هدایت شده از تبــلیغات | گسترده گــنج
🔵افزایش وزن تضمینی 😍
🔴با هر دوره10کیلو افزایش وزن s
👌عضله سازی در تمامی نقاط بدن
بدون عوارض و بدون بازگشت 👯♀👫
💪بیش از #۹۵۵۰ رضایت مشتریان
😱😱 عضو شو ببین چه خبره۱۵👇
https://eitaa.com/joinchat/3658612779C8606cec003
❌❌کانال چاقی صورت و
حجم دهندهی کل بدن
✅ تمامی محصولات پرداخت درب منزل
#مشاوره.رایگان☎️
هدایت شده از تبــلیغات | گسترده گــنج
🔵افزایش وزن تضمینی 😍
🔴با هر دوره10کیلو افزایش وزن s
👌عضله سازی در تمامی نقاط بدن
بدون عوارض و بدون بازگشت 👯♀👫
💪بیش از #۹۴۵۰ رضایت مشتریان
😱😱 عضو شو ببین چه خبره۲۲👇
https://eitaa.com/joinchat/3658612779C8606cec003
❌❌کانال چاقی صورت و
حجم دهندهی کل بدن
✅ تمامی محصولات پرداخت درب منزل
#مشاوره.رایگان☎️
هدایت شده از تبــلیغات | گسترده گــنج
🔵افزایش وزن تضمینی 😍
🔴با هر دوره10کیلو افزایش وزن s
👌عضله سازی در تمامی نقاط بدن
بدون عوارض و بدون بازگشت 👯♀👫
💪بیش از #۹۴۵۰ رضایت مشتریان
😱😱 عضو شو ببین چه خبره۲👇
https://eitaa.com/joinchat/3658612779C8606cec003
❌❌کانال چاقی صورت و
حجم دهندهی کل بدن
✅ تمامی محصولات پرداخت درب منزل
#مشاوره.رایگان☎️
هدایت شده از پارازیت
🔵افزایش وزن تضمینی 😍
🔴با هر دوره10کیلو افزایش وزن
👌عضله سازی در تمامی نقاط بدن
بدون عوارض و بدون بازگشت 👯♀👫
https://eitaa.com/joinchat/3658612779C8606cec003
❌❌کانال چاقی صورت و
حجم دهندهی کل بدن
✅ تمامی محصولات پرداخت درب منزل
#مشاوره.رایگان☎️