eitaa logo
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
156.5هزار دنبال‌کننده
29.2هزار عکس
18.3هزار ویدیو
284 فایل
گفتیـم در دنیایی کـه از هر طـرف بــه ارزشهـایــمـان میتـازنـد شـاید بتـوانیم قـطـره ای بـاران باشیم در این شوره زار مردمان آخرآلزمان و مــا هــم مــدل زنــدگـیـمـان روش بودنمـان و زیبـایـی آرمـانهـا و دانسته هایمان را زمزمه کنیم . . . . . @adv_clad_girls
مشاهده در ایتا
دانلود
قرار بود«راهَـت» را ادامہ دهم... قول داده بودم😔😔😔 اما ... مرا بـبـخش قـدری امـلایم ضـعـیف است...‌‌ اکنون «راحـت» ادامه میدهم... @clad_girls 🕊🍃
👇 برای مومنین دوره و صدور با حمایت بدون محدودیت سنی و جغرافیایی ثبت نام خواهران: sapp.ir/vajeb123 eitaa.com/vajeb123 ble.im/vajeb123 ثبت نام برادران(از طریق سایت): Lms.aamerin.ir 📆 طول دوره: ۲۰ روز ✅ آشنایی با استاد: bit.ly/336v6LK قرارگاه امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر (ص) 👉 eitaa.com/joinchat/1655439360C3ac9fe7eda نشر دهید
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
🔴 تو این شبای #قرنطینه باهم رمان بخونیم 😊 👇👇👇👇👇
✍️ 💠 حالا من هم در کشاکش پاک احساسش، در عالم انقلابی به پا شده و می‌توانستم به چشم به او نگاه کنم که نه به زبان، بلکه با همه قلبم قبولش کردم. از سکوت سر به زیرم، عمق را حس کرد که نفس بلندی کشید و مردانه ضمانت داد :«نرجس! قول میدم تا لحظه‌ای که زنده‌ام، با خون و جونم ازت حمایت کنم!» 💠 او همچنان عهد می‌بست و من در عالم عشق علیه‌السلام خوش بودم که امداد را برایم به کمال رساند و نه‌تنها آن روز که تا آخر عمرم، آغوش مطمئن حیدر را برایم انتخاب کرد. به یُمن همین هدیه حیدری، عقد کردیم و قرار شد جشن عروسی‌مان باشد و حالا تنها سه روز مانده به نیمه شعبان، شبح عدنان دوباره به سراغم آمده بود. 💠 نمی‌دانستم شماره‌ام را از کجا پیدا کرده و اصلاً از جانم چه می‌خواهد؟ گوشی در دستانم ثابت مانده و نگاهم یخ زده بود که پیامی دیگر فرستاد :«من هنوز هر شب خوابتو می‌بینم! قسم خوردم تو بیداری تو رو به دست بیارم و میارم!» نگاهم تا آخر پیام نرسیده، دلم از وحشت پُر شد که همزمان دستی بازویم را گرفت و جیغم در گلو خفه شد. وحشتزده چرخیدم و در تاریکی اتاق، چهره روشن حیدر را دیدم. 💠 از حالت وحشتزده و جیغی که کشیدم، جا خورد. خنده روی صورتش خشک شد و متعجب پرسید :«چرا ترسیدی عزیزم؟ من که گفتم سر کوچه‌ام دارم میام!» پیام هوس‌بازانه عدنان روی گوشی و حیدر مقابلم ایستاده بود و همین کافی بود تا همه بدنم بلرزد. دستش را از روی بازویم پایین آورد، فهمید به هم ریخته‌ام که نگران حالم، عذر خواست :«ببخشید نرجس جان! نمی‌خواستم بترسونمت!» 💠 همزمان چراغ اتاق را روشن کرد و تازه دید رنگم چطور پریده که خیره نگاهم کرد. سرم را پایین انداختم تا از خط نگاهم چیزی نخواند اما با دستش زیر چانه‌ام را گرفت و صورتم را بالا آورد. نگاهم که به نگاه مهربانش افتاد، طوفان ترسم قطره اشکی شد و روی مژگانم نشست. لرزش چانه‌ام را روی انگشتانش حس می‌کرد که رنگ نگرانی نگاهش بیشتر شد و با دلواپسی پرسید :«چی شده عزیزم؟» و سوالش به آخر نرسیده، پیام‌گیر گوشی دوباره به صدا درآمد و تنم را آشکارا لرزاند. 💠 ردّ تردید نگاهش از چشمانم تا صفحه روشن گوشی در دستم کشیده شد و جان من داشت به لبم می‌رسید که صدای گریه زن‌عمو فرشته نجاتم شد. حیدر به سمت در اتاق چرخید و هر دو دیدیم زن‌عمو میان حیاط روی زمین نشسته و با بی‌قراری گریه می‌کند. عمو هم مقابلش ایستاده و با صدایی آهسته دلداری‌اش می‌داد که حیدر از اتاق بیرون رفت و از روی ایوان صدا بلند کرد :«چی شده مامان؟» 💠 هنوز بدنم سست بود و به‌سختی دنبال حیدر به ایوان رفتم که دیدم دخترعموها هم گوشه حیاط کِز کرده و بی‌صدا گریه می‌کنند. دیگر ترس عدنان فراموشم شده و محو عزاخانه‌ای که در حیاط برپا شده بود، خشکم زد. عباس هنوز کنار در حیاط ایستاده و ظاهراً خبر را او آورده بود که با صدایی گرفته به من و حیدر هم اطلاع داد :« سقوط کرده! امشب شهر رو گرفت!» 💠 من هنوز گیج خبر بودم که حیدر از پله‌های ایوان پایین دوید و وحشتزده پرسید :« چی؟!» با شنیدن نام تلعفر تازه یاد فاطمه افتادم. بزرگترین دخترِ عمو که پس از ازدواج با یکی از شیعه تلعفر، در آن شهر زندگی می‌کرد. تلعفر فاصله زیادی با موصل نداشت و نمی‌دانستیم تا الان چه بلایی سر فاطمه و همسر و کودکانش آمده است. 💠 عباس سری تکان داد و در جواب دل‌نگرانی حیدر حرفی زد که چهارچوب بدنم لرزید :«داعش داره میره سمت تلعفر. هر چی هم زنگ می‌زنیم جواب نمیدن.» گریه زن‌عمو بلندتر شد و عمو زیر لب زمزمه کرد :«این حرومزاده‌ها به تلعفر برسن یه رو زنده نمی‌ذارن!» حیدر مثل اینکه پاهایش سست شده باشد، همانجا روی زمین نشست و سرش را با هر دو دستش گرفت. 💠 دیگر نفس کسی بالا نمی‌آمد که در تاریک و روشن هوا، آوای مغرب در آسمان پیچید و به «أشْهَدُ أنَّ عَلِيّاً وَلِيُّ الله» که رسید، حیدر از جا بلند شد. همه نگاهش می‌کردند و من از خون که در صورتش پاشیده بود، حرف دلش را خواندم که پیش از آنکه چیزی بگوید، گریه‌ام گرفت. 💠 رو به عمو کرد و با صدایی که به سختی بالا می‌آمد، مردانگی‌اش را نشان داد :«من میرم میارم‌شون.» زن‌عمو ناباورانه نگاهش کرد، عمو به صورت گندمگونش که از ناراحتی گل انداخته بود، خیره شد و عباس اعتراض کرد :«داعش داره شخم می‌زنه میاد جلو! تا تو برسی، حتماً تلعفر هم سقوط کرده! فقط خودتو به کشتن میدی!»... ✍️نویسنده: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
ساعت هایمان را کوک کنیم ! ‏یٰا صٰاحِبَ الزْمانْ اَدْرِکنٰا وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَةً رَحِیمَة... ‏پویش همگانی ⁧ ⁩ ( دعای ⁧ ⁩ ) ‏به نیت تعجیل در فرج امام زمان (عج) و رفع گرفتاری از مردم ‏از سه شنبه ۲۰ اسفند رأس ساعت ده شب به مدت چهل شب ‏⁧
AzomalBala - Ostad Farahmand [Www.FarsiMode.Com].mp3
1.04M
🎙0⃣2⃣ به نیت تعجیل در فرج ⏰ وعده ما هر شب ساعت 22:00 🆔 @Clad_girls
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 به توصیه دعای هفتم صحیفه سجادیه (همراه با ترجمه) برای دفع بخونیم 😊 ✅ @Clad_girls
💚🍃 عیدی میلادتان باشد همین کربلا پای پیاده ،اربعین😍 🆔 @Clad_girls
. نسبت فامیلی ما حائز این نکته است کار گنبد سازیت با مردم ایران بود . ┅═══✼❉❉✼═══┅ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
. 🎉❤️ . از دامن پاڪ مادرش شهربانو زادہ شدہ یڪ پسر بنام ┅═══✼❉❉✼═══┅ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_254559245595312432.pdf
1.26M
📚📖📚📖📚📖 📚 فایلpdf 📔کتاب مسئله ی حجاب ⚛از استاد مطهری 👌 💯پاسخ خیلی از سوالاتتون اینجاست💯 🆔 @Clad_girls 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 کانال شهید جاوید الاثر تا حالا بعد از شهادتش دست خیلی ها رو گرفته و در رفع مشکلات کمکشون کرده 🌹 که جوانان برای امر ازدواج به ایشون متوسل میشوند و زندگی زهرایی نصیبشان میشود. ایا دوست دارید به دعوت این دو شهید لبیک گفته و مهمان سفره این دو شهید بشید ⁉️ ❌مطمئن باشید ضرر نمیکنید . کانال شهید هادی و تورجی زاده 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4043243523C8ee14b51dd
به دلیل درخواست مکرر شما تو پی وی برای اخرین بار لینک کانال ((جالب)) رو میزارم 🔴 📛در لینک زیر ببینید👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4276355086C61eebb7b85 انجمنی در دنیا وجود دارد که صحبت های کسانی که از مرگ برگشته اند را جمع آوری و بررسی می کند این افراد تمام اتفاقات هنگام مرگ و بعد مرگ را به طور کامل دیده اند عجیب است که طبق تحقیقات تمام این افراد در یک مورد مشترک بودند این انجمن تمام صحبت های این افراد را ثبت می کند! برای خواندن اطلاعات این انجمن و جزئیات و دیدن ویدیو به کانال " دانستنی " مراجعه کنید 👇 http://eitaa.com/joinchat/4276355086C61eebb7b85
❌هجوم بی سابقه استاد رائفی پور به و 😡انتقاد شدید که صدای خیلی ها را در اورد ✅تحلیل دقیق استاد از سریال پایتخت ❓آیا با استاد رائفی پور موافقید؟ 〇 بله 〇خیر ♨️♨️مشاهده کلیپ و تحلیل 👇👇👇👇👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/824836129C12d0958b76
⭕️فوووووووووری سخنان عجیب رهبر انقلاب در مورد آخرالزمان منتشر شد 😳👇 http://eitaa.com/joinchat/3253993472C49609b6f21 همین الان ببینید 😱👆
🔆چرا برای اموات حمد میخوانیم⁉️ 💢 قیصر روم برای یکی از خلفای بنی عباس ، در ضمن نامه ای نوشت: ما در کتاب انجیل دیده ایم که هرکس از روی حقیقت، سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف باشد، خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام میکند ،... ادامه را اینجا ببینید 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4081713168C69b4a44e3c استفاده کارگردان مشهور هالیوود از سوره حمد در کوران مشکلات👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4081713168C69b4a44e3c
📛 آهای دختر خانمی که به مرد غریبه می نویسی جونم عزیزم♥️️فداتشم یادت باشه اولین کسی که پیامتو می بینه آقا امام زمان (عج) هست 😔😢😣😔😢😣 چرا دل آقا امام زمان (عج) رو ناراحت می کنی!!!! 🌸 🍃
🦋 ✨شهید آوینی می گفت : "بالی نمی خواهم ...این پوتین های کهنه هم میتواند مرا به آسمانها ببرد!"  من هم بالی نمی خواهم بی شک با "چادرم" هم می توانم مسافر آسمان باشم  "چادر" من بال پرواز من است!🕊 🌹 { @clad_girls }♥•°