⛱وقتی چترت خداست
بگذار ابر سرنوشت هر چقدر میخواهد ببارد😉
💛وقتی دلت با خداست
بگذار هر کس میخواهد دلت را بشکند💔😣
🙏وقتی توکلت به خداست
بگذار هر چقدر میخواهند با تو بی انصافی کنند😟
😇وقتی امیدت به خداست
بگذار هر چقدر میخواهند نا امیدت کنند😐
🧡وقتی یارت خداست🧡
بگذار هر چقدر میخواهند نا رفیق شوند🤔
✨همیشه با خدا بمان✨
بهترین همدم خداست💚🌹
♡ ♡http://eitaa.com/cognizable_wan
✨﷽✨
✅ #داستان_کوتاه_آموزنده
✍پادشاهي ، حكيم شهرش را فرا خواند و از او خواست كه جمله ای براي او بنويسد كه در همه ی لحظات آرامش بخش و تسلای روحش باشد. حكيم انگشتر پادشاه را خواست و نوشته اي را درون انگشتر پادشاه قرار داد وبا او شرط كرد فقط زمانی آن را باز كند كه احساس كرد به آن نياز مند است. چندی بعد جنگی ميان آن شهر و شهر همسايه در گرفت. جنگی سخت كه بايد به دشواری از پس آن بر مي آمدند متأسفانه جنگ رو به شكست مي رفت و پادشاه خسته و درمانده بالای تپه ای به دام افتاد و در اوج نا اميدی به ياد انگشتر افتاد و آن را گشود و ديد كه در آن نوشته است: اين نيز بگذرد...
با خواندن اين جمله جان تازه ای گرفت و با تمام وجود به نبرد ادامه داد و سربلند و پيروز از جنگ بيرون آمد زمان بازگشت به شهرش مردم جشنی برايش برپا كردند و او را غرق در شادی و سرور كردند. پادشاه در پوست خود نمی گنجيد و در همين حال احساس بزرگی و غرور او را فرا گرفته بود. باز به ياد انگشتر افتاد و آن را گشود و بار ديگر اين جمله را ديد:
اين نيز بگذرد ...
http://eitaa.com/cognizable_wan
📕✍#تلنگر
هیچ مگسی در اندیشه فتح ابرها نیست و هیچ گرگی، گرگ دیگر را به خاطر اندیشه اش نمی کشد!
هیچ کلاغی به طاووس، رشک نمیبرد،
و قناری میداند قار قار هم شنیدن دارد.
هیچ موشي ، به فیل بخاطر بزرگی اش حسادت نمیکند. و زنبور میداند که گل، مال پروانه هم هست...
و رودخانه به قورباغه هم اجازه خواندن میدهد!
کوه از مرگ نمیترسد و هیچ سنگی به سفر فکر نمیکند.
زمین میچرخد تا آفتاب به سمت دیگری هم بتابد و خاک در رویاندن، زشت و زیبا نمیکند!!
هیچ موجودی در زمین، بیشتر از انسان همنوعانش را قضاوت نمیکند و همنوعانش را به خاک و خون نمی کشد!
ای انسان
دنیا، فقط برای تو نیست.....
آدم ها در هرحال شما را قضاوت خواهند کرد
زندگیتان را صرف تحت تاثیر قراردادن دیگران نکنید
برای خودتان زندگی کنید نه قضاوت دیگران
🎀http://eitaa.com/cognizable_wan
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
مصرف #شاهدانه هنگام صبح و در وعده صبحانه، باعث احساس سیری طولانی طی روز در شما خواهد شد
👈شاهدانه برای شکمی که مدام به قاروقور میافتد، فوقالعاده است.
🍏 http://eitaa.com/cognizable_wan
بادام درختی و خاصیت آن
💊💊بادام دشمن قسم خورده فشارخون بالا و دیابت است، اگر کسی که چاق است بادام بخورد هوس خوردن نان و برنج نخواهد کرد.
بادام میگرن را از بین برده ودر خانومها مانع کمخونی و پوکی استخوان میشود.
🍎http://eitaa.com/cognizable_wan
🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏🍎🍏
🌾🍏🌾🍏🌾🍏🌾🍏🌾🍏🌾🍏🌾🍏🌾🍏🌾🍏🌾
😍کاهش قند خون با سویق جو 💯
سویق جو🌾 کاهش دهنده ی قند است به طوری که مصرف دو قاشق غذاخوری همراه با هر وعده ی غذایی در مدت کوتاهی باعث قطع انسولین می شود.👌
🍏🌾🍏🌾🍏🌾🍏🌾🍏🌾🍏🌾🍏🌾🍏🌾
http://eitaa.com/cognizable_wan
💠 ضعف شیطان 💠
🍁 روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شیطان را دید که خیلی ضعیف و لاغر شده است.
🔹حضرت از او پرسید : چرا به این روز افتادی؟
🔸شیطان گفت : ای رسول خدا ! از دست امت تو رنج می برم و در زحمت بسیار هستم.
🔹پیامبر فرمود : مگر امت من با تو چه کرده اند!
🔸شیطان گفت : ای رسول خدا ! امت شما شش خصلت دارند که من طاقت دیدن و تحمل این خصائص را ندارم.
✨ اول : هر وقت به هم می رسند سلام می کنند .
✨ دوم : با هم مصافحه می کنند .
✨ سوم : هر کاری را که می خواهند انجام دهند ، ان شاء الله می گویند .
✨ چهارم : از گناه استغفار می کنند .
✨ پنجم : تا نام شما را می شنوند صلوات می فرستند .
✨ ششم : ابتدای هر کاری بسم الله الرحمن الرحیم گویند...
🎆💎http://eitaa.com/cognizable_wan
🌼🌼
♡﷽♡
#رمان_رؤیاےوصال❤️
#قسمت35☘
بہ سختے دست بہ دیوار گرفتم و راه افتادم. من جلو میرفتم و او از پشت سرم لنگان لنگان می آمد .
وارد خانه شدم ، همہ دور هم نشستہ بودند .زهره خانم و مادرش با لبخندے بہ من نگاه میکردند .و چہ لبخندِ تلخے ...
سیدطوفان وارد شدو گوشہ اے نشست.
حاج آقا روبہ بقیہ کرد و شروع بہ صحبت کرد
_همونطور کہ میدونید الان شرایط ما یہ کم متفاوت هست .تو اسارت هستیم و دست وبالمون بستہ است.و این جور حرف ها مخصوص جلسات رسمے خواستگاریہ در حضور پدر و مادرها
فقط خواستم بگم ، چاره دیگہ اے نبود.
مےدونم آقا سید مراقب این دخترمون هست .
بعد روکرد بہ سیدطوفان و گفت :
_آقا عبدالله میان پیش ما و اتاق توے حیاط میمونہ براے شما .
اینجا هیچ شباهتے بہ مراسم خواستگارے ندارد.
سیدطوفان_حاج آقا اگر اجازه بدید عرضی داشتم .
حاج آقا_بفرما پسرم
سیدطوفان_ حقیقتش خب الان وضعیت ما خاصہ ، بقول شما اضطراریہ .خواستم در حضور شما یہ چیزے بگم
شما در جریان وضعیت من هستید.من دوماهہ عقد کردم .تعهد دادم ، شرعا و قانونا ...
اگر احیانا زنده برگشتیم ...
بہ اینجاے حرفش کہ رسید نگاهش بہ من افتاد و حرفش را خورد اما فورا سرش را پایین انداخت ...
سیدطوفان _اگر خدا خواست و زنده برگشتیم من ... من نمیتونم نسبت بہ این ازدواج مسئولیتے داشتہ باشم.امیدوارم درک کنید.
گویے از عرش بہ فرش افتادم .من وسط این معرڪہ چہ مےڪنم ؟ شمشیرهاے سرنوشت پے در پے بر بدنم فرود مے آیند.پس چہ ڪسے مرا درڪ ڪند ؟
بہ خودم نهیب زدم
"حُسنا تو حق ندارے اظهار نظر کنے ،اون حق داره اینو بگہ .زندگیشہ ... حتما خانمشو دوست داره ... و تو اینجا فقط یہ اضافہ اے ... تازه بہ تو لطف هم ڪرده .
حاج آقا_ مرگ و زندگے دست خداست.ما باید خودمون رو هر لحظہ آماده ڪنیم.تا بعدا هم خدا بزرگہ اگر زنده برگشتیم یہ فکرے میکنیم ... دنیا هزار دور میچرخہ
بہ پهناے صورت اشڪ میریختم .نمے تونستم این جوّ را تحمل ڪنم.
بہ اتاق پناه بردم و بہ بیچارگے خودم گریستم تا وقتے خوابم برد.
شب با صداے جیغ خودم از خواب پریدم تمام بدنم عرق بود و گلویم خشڪ خشڪ .حالم از شبہاے قبل بدتر بود.
زهره خانم بیدار شد و بہ سراغم اومد
_چے شده دخترم ؟ باز هم خواب بد دیدے؟ خدا لعنتشون ڪنہ ببین چہ ترسے تو دل این دختر انداختن .
اونقدر تشنہ بودم کہ متوجہ هیچے نشدم.
فورا بلند شدم . چادرم را پوشیدم و بہ آشپزخونہ رفتم شیر آب رو باز کردم و مقدارے آب خوردم.
همینڪہ برگشتم او را در چارچوب در دیدم.
سرم را بہ زیر انداختم و آرام سلام کردم
سیدطوفان_سلام ... هرشب تو خواب جیغ میزنید ، ولے امشب یہ جور دیگہ اے بود...چرا؟
یعنے نمیدونے؟ڪاش میتونستم بگم ...علتش تویی !
↩️ #ادامہ_دارد....
☕️🍃☕️🍃☕️🍃
╭─┅═♥️═┅╮
http://eitaa.com/cognizable_wan
╰─┅═♥️═┅╯
♡﷽♡
#رمان_رؤیاےوصال❤️
#قسمت36☘
علت این حال خراب، این کابوس، ترس از سرنوشت نامعلومم هست. از آینده اے کہ نمیدانم چہ اتفاقے برایم می افتد.
جوابے ندادم و از ڪنارش رد شدم.
ظهر حاج آقا و آقامحمود با ظاهرے بہ هم ریختہ داخل شدند.حاج آقا سرش شڪستہ بود و خون از پیشانیش پایین میریخت.
سیدطوفان جلو رفت و کمک کرد تا حاج آقا بنشیند.
سیدطوفان_چے شده ؟چرا اینطورے شدید؟
آقا محمود_ این وحشے ها مثل بَرده با ما رفتارمیکنند.
داشتیم ڪار میڪردیم یڪیش حملہ ڪرد طرفمون کہ چرا درست ڪار نمیکنید.حیف کہ بایدلال باشم وگرنہ حسابشو میرسیدم .
بہ سراغ حاج آقا رفتم و با وسایل بهداشتے کہ توے خونہ بود ، زخمشو بستم .
بعد ازظهر ڪہ از اتاق خارج شدم حاج آقا صدام زد . بہ سمتش رفتم.
حاج آقا_خانم حکیمے یکساعت دیگہ میخواستم صیغہ عقد رو بخونم. آمادگے دارید؟هرچہ سریعتر بهتر
"اے ڪاش ڪسے بگوید نہ آمادگے این طوفان زندگے را ندارد ...ولے مگر راه دیگرے هم بود؟ ڪاش قدرے دیرتر .."
_هرجور صلاح میدونید .مشڪلے نیست.
حاج آقا_برای مهریہ صحبت ڪردید؟ باید مهریہ و زمان محرمیتتون مشخص باشہ چون عقد موقتہ.
"موقت ... همہ چیزِ اینجا ،موقتی ست حتے من ."
_نہ هنوز
حاج آقا ، سید طوفان رو صدا زد و او هم بہ جمع ما پیوست.
براے او هم این حرفہا را گفت و در آخر پرسید نظرت چیہ؟
سیدطوفان_مہریہ کہ الان در حال حاضر من هیچی ندارم .خودم و خودمم
حاج آقا_بلہ درستہ حالا اگر برگشتے؟
سیدطوفان_حقیقتش نمیدونم
حاج آقا_ خانم حکیمے شما نظرے ندارید؟
سرم پایین بود نمیتونستم حرفے بزنم .
"چہ فرقے میڪند چند سڪہ باشد؟"
بہ سختے جواب دادم
_فرقے نمیڪنہ حاج آقا
حاج آقا ڪمے فکر ڪرد و گفت
_بخاطر شرایط خانم حڪیمے کہ قطعا اگر اینجا نبودیم هیچوقت اینجورے ازدواج نمیکرد .منم مثل پدرش... بہ نیت ۱۴معصوم ، همون ۱۴ تا بهتره.
موافقید ؟
سیدطوفان قبول ڪرد.منم کہ باید در هر شرایطے موافق باشم .
حاج آقا _پس من اجالتا توے یہ کاغذی این ها رو مینویسم.
سیدطوفان_حاج آقا اگر ممڪنہ اون شرط منم قید ڪنید.
"و مگر نہ رسم براین است ڪہ معمولا عروس ها شرط و شروط میگذارد ... اما اینجا همہ چیز برعڪس شده است.
حُسنا خانوم، آخہ تو عروس معمولے کہ نیستے .عروس تحمیلے هستے، عروس اجبارے"
حاج آقا _لازم نیست پسرم محرمیتتون ڪہ تموم بشہ خواه ناخواه شما نسبت بہم تعهدے ندارید.
"و چہ راحت همہ چیز با زمان حل میشود ."
حاج آقا_براے محرمیتتون هم فعلا دوماه میخونم ، ماڪہ نمیدونیم چقدر اینجا میمونیم .اگر بیشتر شد مجددا تمدید میڪنیم.
حاج آقا ، بقیہ را فراخواند و از آنہا بعنوان شاهد این عقد امضاء گرفت .میگفت تا شڪ و شبہہ اے در ڪار نباشد.
چند دقیقہ اي گذشت .ڪاش زمان متوقف شود. .یعنے یڪساعت دیگر، من ...بہ عقد آقاے گردباد در مے آیم؟
خدایا حڪمتت رو شڪر ... با من چیڪار میکنے؟
❤️"حسیــــن" ❤️یعنے راه رسیدن بہ تو اینقدر باید سخت باشد ؟
بیا این شمشیر و این گردن ... بزن تمام کن .
«و مگر نه آن که گردن ها را باریک آفریده اند تا در مقتل کربلا ی عشق آسان تر بریده شوند؟»*
ــــــــــــــــــــــــــ
*شهید سید مرتضے آوینے
↩️ #ادامہ_دارد....
☕️🍃☕️🍃☕️🍃
╭─┅═♥️═┅╮
http://eitaa.com/cognizable_wan
╰─┅═♥️═┅╯
♥️🌈
#آرامش_دلم💫
هروقت، تو هرجایی از زندگیتون مشکل براتون پیش اومد و دستتون از همه جا کوتاه شد....
این ذکر را با تمام وجودتون تکرار کنید:«
وَ أُفَوِّضُ اَمری إلیَ اللّه اِنَّ اللّهَ بَصیرٌ بِالعِباد
کارم را ب خدا میسپارم ، خداوند بینای ب بندگان است💛
#وخداییکهبهشدتکافیست
|♡http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💪تهدید کنندگان ایران، فقط یک ساعت با نابودی فاصله دارند.
🐅🐅#قدرت- ایران از زبان بیگانگان👆👆👊👊👊👊👊👊👊
#تست_روانشناسی
ابتدا میوه ی مورد علاقتون رو انتخاب کنین بعد برید آخر پست نتیجه رو بخونین جالبه😍😍
1- موز 🍌 🍌
2- سیب 🍎 🍏
3- پرتقال 🍊 🍊
4- توت فرنگی🍓 🍓
5- آلبالو 🍒 🍒
6- گیلاس🍒 🍒
7- آناناس🍍🍍
8- آلوچه
9- زرد آلو
10- انار
1- موز : شما انسانی هستید که موز را دوست دارید
2- سیب : شما انسانی هستید که سیب را دوست دارید
3- پرتقال : شما انسانی هستید که پرتقال را دوست دارید
4- توت فرنگی : شما انسانی هستید که توت فرنگی را دوست دارید
5- آلبالو : شما انسانی هستید که آلبالو را دوست دارید
6- گیلاس : شما انسانی هستید که گیلاس را دوست دارید
7- آناناس : شما انسانی هستید که آناناس را دوست دارید
8- آلوچه : شما انسانی هستید که آلوچه را دوست دارید
9- زردآلو : شما انسانی هستید که زردآلو را دوست دارید
10- انار : شما انسانی هستید که انار را دوست دارید
وجدانا" فحش ندین،مریضم قرص میخورم خوب میشم.
😅 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 افشاگری فوق العاده مهم 🔴
🔴 #افشاگری مقام امنیتی #قطر از انهدام #هواپیمای_اوکراینی: #بوئینگ به ظاهر مسافری!
🔺محمود منصور موسس سازمان اطلاعات قطر مینویسد:"واقعیت عجیب پرواز 752 ایرانیها ضربه ی مهلکی بر پیکر ارتش #آمریکا وارد کردند و همه ی ما و منطقه و قطعا نیروهای نظامی و مسولان ایرانی میدانستند که #ترامپ فورا دستور حمله میدهد،والبته برخلاف تصور رسانه ها ترامپ بسرعت دستور واکنش داد،... اما مشکل آنجا بود که ایرانیها کلیه سیستمهای راهبری و #راداری را درمنطقه زیرکنترل داشتند و عملا مختل کرده بودند((و دقیقا بهمین علت عملیات #موشکی شان در زدن #عین_الاسد بی نقص ازآب درآمد))
🔺پنتاگون برای خنثی کردن اقدامات ضد راداری ایرانیها و زدن اهدافی درون خاک ایران 👈از طریق ارسال موشک یا بمباران هوایی(باهواپیما)....با پرواز دادن۲هواپیمای #آواکس (سیستم پیش اخطار و کنترل هوایی/ رادارهای۳بعدی پرنده) در #سعودی و #ترکیه بخشی از این پوشش را ایجاد کرد ولی همچنان نقاط مرکزی تر ایران #کور بودند و پوشش کامل نبود،
اینجا بود که امریکاییها 👈👈 #بوئینگ بظاهر مسافری اما عملا بوئینگِ آواکس را(که بجهت عملیاتهای خاص بشکل مسافری طراحی شده است را در اختیار #اکراین (همپیمان خود) قرار دادند تا جهت تکمیل موزائیک نقشه راداری و شناسایی آخرین تغییرات سیستم های پدافندی وارد آسمان ایران شود،، این اتفاق رخ داد و هواپیما پس از مخابره ی اطلاعات و یافته های خود در فرودگاه امام خمینی نشست،اما تازه اول ماجرا بود، سیستمهای سایبری #سپاه متوجه انتشار و ارسال سیگنالهای غیرعادی از هواپیمای بوئینگ اکراینی شده بودند....بلافاصله خدمه پرواز و عوامل فنی بازداشت و هواپیما وارسی میشود،...حتی پوسته ی موتور باز و بررسی میشود ولی مورد ویژه ای کشف نمیشود(علت تاخیر چندساعته و اعلام نقص فنی)
🔺با اینحال ایرانیها اصرار بر زمینگیرکردن هواپیما و عدم پرواز دارند،.. 👈👈ایرلاین اکراینی #تهدید میکند درصورت عدم اجازه پرواز،نظام فرودگاهی ایران را بصورت ساعتی مواجه با مجازاتهای مالی مینماییم(ساعتی چند ده هزار دلار)....ایرانیها کوتاه می آیند ولی همچنان مشکوکند...
#پدافند سپاه جهت خنثی کردن عملیات شناسایی احتمالی،نقشه ی استقرار سامانه های پدافندی را مجددا در حلقه(رینگ) آخر تغییر میدهد....
بویئنگ اکراینی مسافرگیری کرده و پس از «تیک آف» برای کشف و اطلاعرسانی آخرین یافته ها و وضعیت سامانه های پدافندی اطراف تهران،رادار مرکزی(۳بعدی) خود را روشن میکند......
👈بمحض ارسال و دریافت دیتا توسط پایگاههای آمریکایی، عملیات انتقامی و مقابله بمثل آغاز میشود و چند ده موشک #کروز از اقصی نقاط منطقه بسوی اهدافی در ایران و (علی الخصوص) تهران شلیک میشود...
ایرانیها دیگر مطمئن شده بودند که منبع و #چشم_شناسایی 👁 نیروهای #امریکایی همین بوئینگ اکراینی است......و ادامه حضورش در آسمان،هدایت کننده ی دقیق صواریخ (موشکها)ی آمریکایی تا اصابت به هدف است...!!
🔺آنجاییکه ژنرال #حاجی_زاده فرمانده هوا/فضای سپاه از قول #اپراتور شلیک به موشکهای پدافندی میگوید:فقط۱۰ ثانیه فرصت داشته...... منظور این است که ۱۰ثانیه وقت داشته تا تصمیم بگیرد یک #هواپیمای_فوق_مدرن_جاسوسی که جانِ۱۷۰ #انسانِ بیگناه را #گروگان گرفته ساقط کند....یا پذیرای ۱۰ها یا۱۰۰ها #موشک کروزِ آمریکایی(موج اول) باشد که *احتمالا بخشی برای نابودی سامانه های پدافندی و بخشی زیرساختهای حیاتی و پس از سقوطِ دژهای پدافندی،، موج حملات کروزی و جنگنده/بمب افکن های آمریکا یا ائتلاف توأمان باشد....
🔺آن «افسر» هرکه بود.. با تصمیم «سخت»اش ،یک «کشور» یا یک «حاکمیت سیاسی» را از سقوط نجات داد....
بهتر است دولتمردان #ایرانی بجای #خجالت و کتمان #حقیقت (اینکه ترامپ حمله به «عین الاسد» را پاسخ داد...وشاید بخاطر تلفات سنگین آمریکاییها!!).. واقعیت رخداد را به ملتشان بگویند....
موشکهای کروز آمریکایی فقط ۱۰ثانیه قبل از لود کامل اطلاعات، دچار سیاهیِ راداری،Blank Out و کوری شدند.....
قدر سربازانمان را بدانیم
👉 http://eitaa.com/cognizable_wan 🚩
📕#حکایت
گُرگ عاشقِ آهویی شُد تَمامِ دَندان هایَش را کِشید کِ او را نَخورَد
آهویِ او رَفت حالا او مانده وَ بَره هایی کِ بِ او میخَندند
این است رَسمِ زِندِگانی
آدمها شبیهِ حَرفهایِشان نیستَند
ساده لوح نَباش
هیچکس دیگری را برایِ چیزی کِ هَست دوست نَدارَد
عَلاقه یِ آدَمها بِ هَم از نیازهایِشان شروع میشَوَد
نیازهایی کِ شاید روزی آدَمِ دیگَری پاسُخِ بِهتَری برایِشان داشته باشَد.
🎀http://eitaa.com/cognizable_wan
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی کودک درونت فعال میشه😂😅
😅 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوالی که ذر ذهن همه ما بود
😂😅
😅 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وااااااای ضایع شد 😂😅
😅 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویر هوایی از صفوف فشرده نمازگزاران تهران در مصلی امام خمینی به امامت رهبر معظم انقلاب
این جماعت میلیونی پشت رهبر و سپاه مردمند یا اون پنجاه شصت مزدوران منافق که علیه سپاه و رهبر
زر میزنند و فتنه می کنند؟
مردم اینها هستند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به لرزش دست روحانی توجه بفرماید، فکر میکنید نشانه چیست؟
او میداند رهبر انقلاب در برابر ناکارآمدی او کاملا ایستاده و اجازه نمیده او و تیم گرین کارتی اش کشور را #تسلیم_تمدنی کنند
او میداند روزهای سختی بابت عملکردش پیش رو دارد، بنابراین حق دارد اینچنین دستانش به لرزه بی افتند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 جانم به این حماسهساز کوچولو! 😂👏
چقدر هم دور و بریها پایه بودند😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-بلدی...
+ #من_بلد_نیستم
_تو هیچ کاری بلد نیستی جز دزدی
با دزدی هم نه این دنیات آباد میشه نه اون دنیات
❅ঊঈ✿☀️✿ঈঊ❅
http://eitaa.com/cognizable_wan
#ضرب_المثل
#داستان_کوتاه
در زمانهاي دور، مردي در بازارچه شهر حجره اي داشت و پارچه مي فروخت . شاگرد او پسر خوب و مودبي بود وليکن کمي خجالتي بود.
مرد تاجر همسري کدبانو داشت که دستپخت خوبي داشت و آش هاي خوشمزه او دهان هر کسي را آب ميانداخت.
روزي مرد بيمار شد و نتوانست به دکانش برود. شاگرد در دکان را باز کرده بود و جلوي آنرا آب و جاروب کرده بود ولي هر چه منتظر ماند از تاجر خبري نشد.
قبل از ظهر به او خبر رسيد که حال تاجر خوب نيست و بايد دنبال دکتر برود.
پسرک در دکان را بست و دنبال دکتر رفت . دکتر به منزل تاجر رفت و او را معاينه کرد و برايش دارو نوشت .
پسر بيرون رفت و دارو را خريد وقتي به خانه برگشت ، ديگر ظهر شده بود. پسرک خواست دارو را بدهد و برود ، ولي همسر تاجر خيلي اصرار کرد و او را براي ناهار به خانه آورد .
همسر تاجر براي ناهار آش پخته بود سفره را انداختند و کاسه هاي آش را گذاشتند . تاجر براي شستن دستهايش به حياط رفت و همسرش به آشپزخانه برگشت تا قاشقها را بياورد .
پسرک خيلي خجالت ميکشيد و فکر کرد تا بهانهاي بياورد و ناهار را آنجا نخورد . فکر کرد بهتر است بگويد دندانش درد مي کند. دستش را روي دهانش گذاشت .
تاجر به اتاق برگشت و ديد پسرک دستش را جلوي دهانش گذاشته به او گفت : دهانت سوخت؟ حالا چرا اينقدر عجله کردي ، صبر مي کردي تا آش سرد شود آن وقت مي خوردي !
زن تاجر که با قاشقها از راه رسيده بود به تاجر گفت : اين چه حرفي است که مي زني ؟ آش نخورده و دهان سوخته ؟ من که تازه قاشق ها را آوردم.
تاجر تازه متوجه شد که چه اشتباهي کرده است.
از آن پس، وقتي کسي را متهم به گناهي کنند ولي آن فرد گناهي نکرده باشد، گفته ميشود:
#آش_نخورده_ودهان_سوخته !
📔#حکایات_سعدی
شاید تا به حال این تک مصرع زیبا از سعدی را حتی برای یک بار شنیده اید "رشکم آید که کسی سیر نگه در تو کند" اما اصل حکایت بسیار شیرین تر از این تک مصرع است، هر سخن سعدی جان خود حکایتی بس بزرگ از راه و روش عاشقیست !
"یاد دارم در ایام پیشین که من و دوستی چون دو بادام مغز در پوستی صحبت داشتیم (بسیار به هم نزدیک بودن) ناگاه بینمان جدایی افتاد"
پس از مدتی که دوست باز آمد، گلایه آغاز کرد که در این مدت چرا قاصدی نفرستادی !؟
گفتم دریغ آمدم که دیده قاصد به جمال تو روشن گردد و من محروم از دیدارت
رشکم آید که کسی سیر نگه در تو کند
باز گویم نه که کس سیر نخواهد بودن
👤 حضرت سعدی
📚 گلستان باب پنجم
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
هیچگاه به دنبال صورت زیبا نباشید!
"روزی پیر خواهد شد..."
هیچگاه به دنبال پوست خوب نباشید!
"روزی چروک خواهد شد..."
هیچگاه به دنبال اندام خوب نباشید!
"روزی عوض خواهد شد..."
هیچگاه به دنبال موی زیبا نباشید!
"روزی سپید خواهد شد..."
در عوض به دنبال قلبی وفادار باشید،
که تا ابد دوستتان خواهد داشت..
💖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روحانی بلافاصله بعد از نماز زودتر از همه صف اول رو ترک کرد
فک کنم چون جمعه س میخواد بره خبرارو بخونه ببینه چی شده بیاد بگه من تازه جمعه فهمیدم 😂
♡﷽♡
#رمان_رؤیاےوصال❤️
#قسمٺ37☘
یڪ ساعت هم مثل برق و باد گذشت. ومن بہ سمت سرنوشت نامعلومم قدم برمیداشتم .حال دلم خوش نبود.حالت تهوع داشتم .نمیتونستم چیزے بخورم.
وضو گرفتم و از اتاق بیرون اومدم .سید طوفان در حیاط وضو میگرفت.
حاج آقا صدامون کہ زد ، همه بہ وسط حال اومدیم . عمامه اش را کہ قبلا بهشون داده بودم روے زمین پهن کرد .اشاره ڪرد ما دونفر روش بشینیم.
فرشتہ (مادر زهره خانم)_ زهره مادر اون چادر نمازت رو بیار بده بہ حُسنا جان ، خوبیت نداره عروس سر عقد سیاه بپوشہ .
و من چہ شباهتے بہ عروس ها داشتم ؟
زهره خانم چادر نمازش را آورد و بہ دستم داد .
زهره خانم_ پاشو تو اتاق عوضش ڪن
چادرم را عوض ڪردم ، دم در ایستاده بود .
لبخند کم جونی زد.
یہ لحظہ دلم گرفت ، بغضم ترکید و خودم را در آغوش زهره خانم انداختم .
مادرم ڪجاست؟
چرا من مثل عروسہاے دیگہ نیستم؟ نہ لباس عروسی نه سفره عقدی
_مامانم ...ڪاش مامانم بود.
زهره خانم_الهے بمیرم برات مادر ،میدونم مادر خود آدم یہ چیز دیگہ است اما من بہ جاے مادرت . بیا برو بشین . گریہ نڪن .خوب نیست بسپار بخدا ... قسمتت تو هم این بوده دیگه .موقع خوندن صیغه عقد برا خودت دعا ڪن
چادرم را روے صورتم انداختم تا آثار بغض وگریہ ام پیدا نباشد.
رفتم ڪنارش نشستم .از این همہ نزدیکے رعشہ اے بہ بدنم وارد شد.بہ خودم لرزیدم .سردم شده بود .
محمود آقا یہ قرآن از اتاق برداشت و جلو ما گذاشت .
نمیتونستم دست ببرم و قرآن را بردارم.
سیدطوفان قرآن رو برداشت و بوسید بازش کرد،چند لحظہ روے صفحہ قرآن مکث کرد .
صداشو شنیدم
_سبحان اللہ!!!
دست بہ محاسنش ڪشید.
دوست داشتم ببینم چہ آیہ اے اومده .صفحہ قرآن باز شده رو جلو من گذاشت.
دست بردم و برش داشتم .نگاهم بہ صفحہ افتاد.
سوره روم آیہ 21
«وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۱﴾
و از نشانه های قدرت و ربوبیت او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ یقیناً در این کار شگفت انگیز نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند»
احساس ڪردم قلبم آرام گرفت.نمیدونم چرا اما هر چہ بود از برکات آیات نور بود.
حاج آقا از سیدطوفان اجازه وکالت گرفت و اون بله گفت.
نوبت بہ من رسید
حاج آقا _دخترم وکیلم ؟
اینجا نہ گلے بود و نہ گلابے و نہ زیر لفظے .
بہ یکباره تمام این چند روز دوباره مثل فیلم از جلو چشمانم گذشت .
باید چہ میگفتم ؟
ڪہ ادعاے عاشقے یا لجبازے مرا بہ اینجا کشانده.اگر آن روز اصرار نمیڪردم به رفتن ... الان اینجا نبودم .
_خدایا آرامم ڪن . وجودم را تماما به تو میسپارم. یا غیاث المستغیثین ...
نگاهمو بهش دوختم ، سرش پایین بود ، قرمز شده بود . اخمے گوشه ابروش نشسته بود.
عرق کرده بودم .دستام مے لرزید.با کمترین آوایے کہ از دهانم خارج شد لب گشودم
_با اجازه امام زمان... بلہ🌹
↩️ #ادامہ_دارد....
☕️🍃☕️🍃☕️🍃
╭─┅═♥️═┅╮
http://eitaa.com/cognizable_wan
╰─┅═♥️═┅╯
♡﷽♡
#رمان_رؤیاےوصال❤️
#قسمت38☘
حاج آقا خطبہ را بہ عربی میخواند و من بہ "طوفانے" ڪہ در زندگیم افتاده فڪر مے ڪنم .
خدایا آبرومو نگہ دار، نزار بہ حریمم دست درازے بشہ .
خدایا اگہ زنده برگشتم تڪلیفم چیه؟
وقتے خطبہ تمام شد. همه صلوات فرستادند.
حاج آقا_مبارکہ
زهره خانم یہ ڪاسہ ڪوچولو نقل و شڪلات جلو ما گذاشت .
فرشته خانم رو بہ دخترش ڪرد و آروم طورے کہ مثلا ڪسے نشنوه گفت :
_ببین حیف چقدر هم بہ هم میان
زهره خانم پاشد و اومد صورتم را بوسید
زهره خانم_مبارکہ ، ان شاء الله بہ پاے هم پیر بشید.
نمے دونم حواسش نبود یا از عمد گفت.
سیدطوفان فورا سرش را بالا آورد ، نگاهے انداخت ...انگار تعجب کرده بود .
اون خوب میدونست کہ قراره عمر این وصال ڪوتاه باشہ.
ریتم نفس ڪشیدنم اونقدر نامنظم بود ڪہ فڪر ڪنم همہ متوجہ شدند.
دستمو از زیر چادرگرفت.
خواستم دستمو بڪشم ڪہ نگذاشت . دستم را از زیر چادر فشرد و ڪنار گوشم گفت :
_آروم باش
و من بہ این یواشڪے ها عادت ندارم.
سیدطوفان_اینو بگیر
نگاه ڪردم تو دستش چندتا نُقل بود.گذاشت کف دستم .تو دستم نگهشون داشتم.نمیتونستم چیزے بخورم.
ڪم ڪم داشت غروب میشد..
زهره خانم صدام زد بلند شدم و دنبالش تو اتاق رفتم.
یہ پلاستیڪ جلوم گذاشت و گفت بیا این براے توئہ
پلاستیڪ رو باز ڪردم. یہ پیراهن بلند عربے خیلے قشنگ قرمز بود ، جنس لیزے داشت اما آستین نداشت .
زهره خانم_ عروس باید شب عروسے لباس نو بپوشہ .بہ محمود گفتم از این مغازه داره کہ همہ چے داره یہ لباس برات بخره.
تو هم مثل مریم دخترمے اگر مشڪلے داشتے بهم بگو .
و من چقدر از این حجم راحتے خجالت میڪشیدم.سرم را بہ زیر انداختم و تشڪر کردم .
موقع اذان بود. همہ وضو گرفتیم و پشت سر حاج آقا بہ نماز ایستادیم.
بعد از نماز همہ دست بہ دعا شدیم و براے رهایے از اسارتمون دعا ڪردیم.
حاج آقا روبہ سید طوفان ڪرد و آروم طورے کہ بقیہ نشنوند گفت
-خودت و خانم حڪیمے غذاتون رو توے اتاق بخورید.
اما من شنیدم .و چقدر،من از این خلوت دونفره فراری ام .
زهره خانم صدام زد براے ڪشیدن غذا بہ ڪمکش رفتم.غذا رو ڪشیدیم
یہ سینے برداشت ، دوتا غذا داخلش گذاشت و بہ شوهرش داد تا بہ اتاق بیرونے ببرد.
پاے رفتن نداشتم .زهره خانم حالمو ڪہ دید دستامو گرفت و گفت بیا باهم بریم .
وارد اتاق شدم. یہ اتاق نسبتا بزرگ بود ،دیوارها همہ سیمانے. انگار اتاق مهمان بوده . یہ آشپزخونہ کوچولو در حد دو تا ڪمد فلزے و سینڪ ظرفشویی ، طرف دیگہ اش هم یڪ دستشویی وحمام سرهم .
یعنے اینجا اتاق ماست؟ ... من و ...او؟
↩️ #ادامہ_دارد....
☕️🍃☕️🍃☕️🍃
╭─┅═♥️═┅╮
http://eitaa.com/cognizable_wan
╰─┅═♥️═┅╯
🔰 آن چندصد نفری که به سردار شهید ما اهانت میکنند مردمند یا این جمعیت میلیونی عظیم؟
🔻 رهبر انقلاب در خطبههای #نمازجمعه27دی:
🔹ملت ایران نشان داد که خط مجاهدت شجاعانه دفاع میکند، ملت ایران نشان داد طرفدار مقاومت است و طرفدار تسلیم نیست با کسانی که سعی میکنند، چیز دیگری از ملت بزرگ ما به مردم و افکار بیگانگان و افکار عمومی داخل نشان دهند، با صدق و صفا با مردم رفتار نمیکنند.
ملت طرفدار ایستادگی است طرفدار مقاومت است، ملت طرفدار ایستادگی در برابر زورگویی دشمنان است، این دلقکهای آمریکایی که به دروغ با کمال رذالت میگویند ما در کنار مردم ایران هستیم ببینید که مردم اینها کی هستند.
آن چند صد نفری که به عکس سردار شهید و با افتخار ما اهانت میکنند، آنها مردم ایران اند؟ یا این جمعیت میلیونی عظیمی که به خیابانها آمدند؟
البته سخنگویان دولت شریر آمریکا هی تکرار میکنند که ما در کنار مردم هستیم دروغ میگویید اگر در کنار مردم ایران هم باشید برای این است که تیر زهر آلود خود را به سینه مردم فرو کنید البته تا الان نتوانستید از این بعد هم حتما نخواهید توانست چنین غلطی کنید. ۹۸/۱۰/۲۷
🏷 #نماز_جمعه_تاریخساز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ
/افشاگری استاد رائفی پور از ارتباط کانالهای طنز زنجیره ای با عناصر آلوده امنیتی!