eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
783 دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
9.1هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
💢خدا تنها عاشقی است که از بی‌توجهی معشوقش یعنی ما آدم ها خسته نمی‌شود و هیچ‌گاه از محبت او خسته نمی‌شود و تا ابد او را در آغوش می‌گیرد و هر لحظه شوقش به او افزوده می‌شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما رهگذریم، خوب و بد می‌ماند از ما یک نام تا ابد می‌ماند ... ما غیر حسین از کسی دم نزدیم هرکس که دم از حسین زد، می‌ماند صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
🖼هرروز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنیم: 🪧تقویم امروز: 📌 سه شنبه ☀️ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ هجری شمسی 🌙 ۱۴ شوال ۱۴۴۵ هجری قمری 🎄 23 آوریل 2024 میلادی 📖حدیث امروز: امیرالمومنین علیه السلام: قناعت ؛سرمایه ای فنا ناپذیر است. 📗نهج البلاغه حکمت ۳۴۹ مناسبت امروز:نداریم
سلام امام زمانم✋🌸 چقدر خوب است که می‌دانم در پناه دعای توام. چقدر خوب است که تلَؤلُؤِ مقدس نگاهت هر روز مرا در برمی‌گیرد. چقدر خوب است که زلال بارش یادت هر لحظه تازه‌ام کند. چقدر خوب است که چشمه‌سار بی‌دریغ محبتت، مدام سیرابم می‌کند. چقدر خوب است که تو را دارم. چقدر خوب است که با تو زنده‌ام. چقدر خوب است که بیقرار توام. 🌷أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈 اگر میخواهید رشد کنید و بزرگ شوید قدم به قدم باید از گذشته خود دور شوید، گذشته را رها کنید... 👈 از شکست ها، نا امیدی ها، نتوانستن ها، اتفاقات بد درس بگیرید؛ بعد با آنها خداحافظی کنید. 👈 آنها جزئی از زندگی شما بودند اما قرار نیست تا ابد با شما باشند نترسید! رهایشان کنید... 👈 به زمان حال بیایید و آینده ای روشن بسازید، آینده ای که متعلق به شماست آینده ای که حق شماست و سهم شماست. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
* ‌وقتی کودک کثیف کاری کرد یا چیزی را شکست؛ نگویید:👇 تو برو عقب تو دست نزن نیازی نیست شما کاری بکنی دست نزن، بدتر میشه دست بزنی، دستت را می‌بره "غرغر، داد و فریاد، سرزنش ممنوع" بگویید:👇 برو جارو بیار، کمک کن جمعش کنیم. برو دستمال بیار، خشکش کنیم. دمپایی بپوش، پات زخمی نشه. وقتی در تمیز کردن محل، کودک کمک و همکاری کند، یاد می‌گیرد مسئولیت کارش را بپذیرد. نظم و نحوه تمیز کردن را می‌آموزد. کمتر تحقیر می‌شود. همکاری و کمک را می‌آموزد. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کودکان در فضای مجازی بچه ها روزی چند ساعت در فضای مجازی هستند؟ 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
دعای عهد.mp3
9.72M
🌸 دعای عهد 🦋هدیه به مادر امام زمان ✨🕊الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🕊✨ 🌼 دعای عهد با عج ✨قرار تجدید بیعت با امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف ✨ ═══ ೋ🌿🌹🌿ೋ══
🌺🌸🌺🌸🌺 ✨از امام صادق (ع)روایت است: ⚡️هرکہ چهل صباح دعای عهد رو بخواند، از یاوران حضرت مهدی (عج)باشد واگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خدا او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد وحق تعالی بہ هر ڪلمہ هزار حسنه او را ڪرامت فرماید وهزار گناه از او محو نماید⚡️ ⛅️آغاز روز با دعای دلنشین عهد⛅️ ☘🌹☘🌹☘ بسم اللّه الرحمن الرحيم اَللّـهُمَّ رِبَ النّورِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفيعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ والإنجيل وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبينَ والأنبياء وَالْمُرْسَلينَ، اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْاَلُكَ بِوَجْهِکَ الْكَريمِ، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنيرِ وَمُلْكِكَ الْقَديمِ، يا حَيُّ يا قَيُّومُ اَسْاَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي اَشْرَقَتْ بِهِ السَّماواتُ وَالاَْرَضُونَ، وَبِاسْمِكَ الَّذي يَصْلَحُ بِهِ الاَْوَّلُونَ والآخرون، يا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً حينَ لا حَيَّ يا مُحْيِيَ الْمَوْتى وَمُميتَ الاَْحْياءِ، يا حَيُّ لا اِلـهَ اِلّا اَنْتَ، اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الاِْمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بأمرك صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ و عَلى آبائِهِ الطّاهِرينَ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها سَهْلِها وَجَبَلِها وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنّي وَعَنْ والِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَما اَحْصاهُ عِلْمُهُ وأحاط بِهِ كِتابُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ يَوْمي هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَيّامي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ في عُنُقي، لا اَحُولُ عَنْها وَلا اَزُولُ اَبَداً، اَللّـهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأعوانه وَالذّابّينَ عَنْهُ وَالْمُسارِعينَ اِلَيْهِ في قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلينَ لأوامره وَالُْمحامينَ عَنْهُ، وَالسّابِقينَ اِلى اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، اَللّـهُمَّ اِنْ حالَ بَيْني وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذي جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فأخرجني مِنْ قَبْري مُؤْتَزِراً كَفَنى شاهِراً سَيْفي مُجَرِّداً قَناتي مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدّاعي فِي الْحاضِرِ وَالْبادي، اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ، وَاكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وأوسع مَنْهَجَهُ وَاسْلُكْ بي مَحَجَّتَهُ، وَاَنْفِذْ اَمْرَهُ وَاشْدُدْ اَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّـهُمَّ بِهِ بِلادَكَ، وَاَحْيِ بِهِ عِبادَكَ، فَاِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ : (ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِي النّاسِ) فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِكَ حَتّى لا يَظْفَرَ بِشَيْء مِنَ الْباطِلِ إلّا مَزَّقَهُ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَناصِراً لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ، وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْكامِ كِتابِكَ، وَمُشَيِّداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَأسِ الْمُعْتَدينَ، اَللّـهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ، اَللّـهُمَّ اكْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، اِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً وَنَراهُ قَريباً، بِرَحْمَتِـكَ يـا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ . ☘🌹☘🌹☘ سه مرتبه میگویی : اَلْعَجَلَ الْعَجَلَ يا مَوْلاىَ یاصاحب الزمان التماس دعا 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
🔅 ✍️ برای درکنارهم‌موندن... 🔹برای درکنارهم‌موندن باید خیلی چیزا رو بخشید. خیلی حرفا رو نشنیده گرفت. از خیلی کارها عبور کرد. 🔸برای درکنارهم‌موندن باید بخشنده‌ترین و قوی‌ترین بود؛ نه زیباترین و باهوش‌ترین. 🔹آدما وقتی می‌تونن مدت‌های طولانی کنار هم بمونن که یاد بگیرن چطور باید باهم کنار بیان! 🔸اگه گاهی تو حال خوبِ هم شریک نمی‌شن، دستی هم به حال بدِ هم نکشن! 🔹هیچ حال بدی موندگار نمی‌مونه، همون‌طور که حال خوب هم همیشگی نیست! 🔸اول از هر چیزی برای درکنارهم‌موندن باید یاد بگیری چطور می‌شه با کوچیک‌ترین چیزها، از زندگی لذت ببری، بخندی و شاد باشی.
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت6 حرفش را در ذهنم تکرار کردم. منظورش چه بود آدمهار
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 *راحیل* آرام آرام جزوه را ورق می زدم و به صفحاتش نگاه می کردم.چقد تمیزو مرتب نوشته بود. از یک پسر کمی بعید بود.این یعنی بچه درس خوان است...بارها سر کلاس حواسم را با کارهایش پرت می کرد. شخصیتش برایم جالب بود. فقط از آن بُعد شخصییتش که با دخترا راحت شوخی می کرد بدم می آمد. اولش از این که با سارا و دیگران خیلی راحت بود حرص می خوردم.ولی بعد دلم را تنبیهه کردم که دیگر حق ندارد نگاهش کند اینجوری حساسیتم هم نسبت به او کمتر میشد.امان از این دل، امان ازدلی که بتواندسوارت شود، جوری با تبحرسواری می گیرد که اصلا متوجه نمیشوی درحال سواری دادن هستی.خداروشکرخوب توانسته بودم ازگُرده ام پایین بکشمش وراحت زندگی می کردم. که این سارا خدا بگویم چه بلایی سرش بیاورد جزوه اش را به من داد. بدون این که بگویدمال چه کسی است.ای خدای کلک من، این جوری آدم ها را توی تورت می اندازی؟ تا ببینی چه کارمی کنند. درس را مرور کردم و مطالب مهم را علامت گذاشتم و بعد به دفتر خودم انتقال دادم. جزوه را داخل کیفم گذاشتم تا فردا یادم باشدتحویلش دهم.فکر کردم به او بگویم که کلا من روزهای دوشنبه نمی توانم بیایم و او سه شنبه ی هر هفته جزوه‌اش را برایم بیاورد، در عوض من هم مطالب مهم را برایش مشخص می کنم تا مختصرتر بخواند.ولی بعدلبم راگازگرفتم وباخودم گفتم: –این جوروقتهاچه فکرهایی به سرم میزند، وقتی من افکار او را قبول ندارم پس بهتراست که رفتارم کنترل شده باشد.البته نمی توانم همه‌ی دوشنبه ها را نروم. چون با استاد که صحبت کردم گفت حداقل چند جلسه رابایدحاضرباشم. استاد خوبیست وقتی برایش توضیح دادم که باید از یک بچه مراقبت کنم قبول کرد. وارد کلاس که شدم، آقا آرش دستش زیر چانه اش بود و زل زده بود به صندلی که من همیشه رویش می نشستم. کارهایش جدیدا عجیب شده بود. کمتر سرو صدا می کرد کلا ساکت تر شده بود و دیگر سر به سر بچه ها نمی گذاشت. بخصوص با دخترا دیگر مثل قبل گرم نمی گرفت. این را سارا برایم گفت. سارا از وقتی کنارم می‌نشیند، جز به جز خبرهای کلاس و دانشگاه را برایم می‌گوید.حالا که حواسش نبود. درچهره اش دقیق شدم. جای برادری قیافه ی جذاب و زیبایی داشت. چشم و ابروی مشگی و پوستی سبزه، ولی نه سبزه ی تند، موهای مشگی و پر پشت، خیلی مرتب لباس می پوشید، نگاهم راازصورتش گرفتم وجزوه را از کیفم درآوردم و با فاصله مقابلش گرفتم. نخیر مثل این که در هپروت غرق شده است. ــ سلام آقای... فامیلی اش یادم نبود، همه اسم کوچکش را صدا می زدند. برای همین زود گفتم، آقا آرش.سرش رابه طرفم چرخاند با دیدنم سریع از جایش بلند شدو با خوشحالی گفت: –عه سلام، حال شما خوبه؟ ببخشیدمتوجه امدنتون نشدم.نگاهم رابه جزوه دادم که او ادامه داد: –حالا عجله ایی نبود، زل زدم به دستش که دراز شده بود برای گرفتن جزوه و گفتم:–آخه یه درس بیشتر نبود.وقتی از دستم نمی گرفت، می دانستم نگاهم می کند، جزوه راروی دسته‌ی صندلی گذاشتم وتشکرکردم.–جلسه بعدم براتون میارم.او از کجا می دانست من جلسه بعد هم نمی آیم؟–ممنون زحمت نکشید،چند جلسه در میون از سارا می گیرم، با تعجب گفت: –پس یعنی کلا دوشنبه ها غیبت دارید؟ "یه دستی زدن هم بلداست. حالا این چه کارر به این کارها دارد.." وقتی تردید من در جواب دادن را دید، گفت: –البته قصد فضولی نداشتم فقط... نگذاشتم حرفش را تمام کند.–نه نمی تونم بیام، البته استاد گفتن حداقل باید چند جلسه رو حضور داشته باشم، تا ببینم چی می شه. همانطور با تعجب نگاهم می کرد. دیگر توضیحی ندادم و رفتم نشستم. ✍ ...
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت7 *راحیل* آرام آرام جزوه را ورق می زدم و به صفحاتش
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 *آرش* دوشنبه ها برایم عذاب آورترین روز در هفته شده بود. چون راحیل دانشگاه نبود، گاهی با خودم می گفتم وقتی او نمی آید من هم دوشنبه ها نمی روم ولی دلم راضی نمی شد. با خودم می گفتم شاید بیاید، گفته بود استادتاکیدکرده چند جلسه باید حضور داشته باشد. مهمتر اینکه به بهانه ی جزوه دادن می توانستم چند کلمه ایی هم که شده به حرف بگیرمش.گرچه او اهل حرف زدن نیست، باید با انبردست حرف اززیر زبانش بیرون بکشم. البته همان هم برایم غنیمت بود. قرار بود کاری کنم که توجهش به طرفم جلب شود، ولی موفق که نشده بودم هیچ، توجه و فکر خودم هم به اوچسب شده بود.داخل ماشین یکسره آهنگ های عاشقانه گوش می کردم و خودم را با او تصور می کردم، واقعا این آهنگ ها آدم را هوایی می کنند. دیگر خودم را درک نمی‌کردم. واقعا چه بلایی بر سرم آمده بود.وارد کلاس که شدم، مثل همیشه اولین نگاهم به صندلی راحیل بود. بادیدنش که روی صندلی‌اش نشسته بود. شوکه شدم.جالب بود اوهم نگاهش به در بود. بادیدنم سرش را پایین انداخت. تپش قلبم بالارفت. یعنی اوهم به من فکر می کند؟باشنیدن صدای سعید برگشتم.ــ عه آرش دیروز گفتی نمیای که پس چرا امدی؟ــ با اخم نگاهش کردم. –حالا الان باید داد بزنی کل کلاس بفهمند من دیروز به تو چی گفتم؟صدایش را پایین آورد. –مگه چی گفتم حالا؟ چی شد امدی؟ شرکت نرفتی؟ گفتی اونجا کارت زیاد شده که؟ ــ هیچی بابا گفتم بیام بهتره، فوقش از اون ور بیشتر می مونم شرکت دیگه. بعدهم به طرف صندلیم رفتم تا بنشینم و قبلش دوباره نگاهی به او انداختم. با سارا درحال حرف زدن بود و نگاهش هم به خودکاری که در دستش بود.اکثر وقت ها نگاهش پایین است. از یک طرف خوشم می آید که به کسی نگاه نمی کند. ."واقعا چطوری می تواند خیلی سخت است"از یک طرف هم گاهی حرصم می گیرد. چون نگاه و توجه‌اش را دلم می خواست. سر جایم نشستم.جزوه‌ام را در آوردم به بهانه خواندنش، نگاهم رابه اودوختم. گاهی که سرش را به طرف سارا می چرخواند تا حرفش را بزند، نیم رخش در، دیدم قرار میگرفت. نگاهش می کردم. امروز رنگ روسری اش سبز بود،با طرح بته، جقه‌هایی به رنگ لیمویی. واقعا خوش سلیقه است.یک گیره ی طلایی که دو تا قلب کوچک آویزش بود به روسری اش زده بود. از این زاویه کاملا دید داشت.انگار از گوشه ی چشمش متوجه ی نگاهم شد. چون چرخیدو کاملا صاف نشست و دیگر سرش را نچرخواند. به دستهایش نگاه می کردو حرف میزد. با امدن استاد نگاه ازاو برداشتم و حواسم را به درس دادم. سعی کردم تا آخر کلاس نگاهش نکنم تا نه او حواسش پرت شود نه من.با خودم گفتم او که حواسش پرت نمی‌شود. اصلا مگر حواسش به من هست که بخواهد...با حرف سارا که به طورناگهانی برگشت افکارم پاره شد پاره که چه عرض کنم، بهتراست بگویم متلاشی. سارا فوری گفت:–امروز بعد از دانشگاه میای با بچه ها بریم سینما؟ بهارو سعیدو...حرفش را قطع کردم و گفتم: –نه، کلی کار دارم.اخمی کردو گفت: –بیا دیگه جدیدا نازت زیاد شده ها... نگاه متعجب راحیل را دیدم که گذرا برگشت و روی سارا و من چرخید.ای خدا...سارا...خدابگم چه کارت کند...الان وقت این حرفها را زدن بود. آن هم جلو دختر مردم آخه... خیلی کلافه گفتم:– حالا بعد از کلاس حرف می زنیم.بعد از کلاس دوباره سارا سوالش را پرسیدو من هم گفتم:– کارام زیاد شده، کلا دیگه نمی تونم بعد از دانشگاه جایی برم. راحیل را دیدم که، بلند بلند به دوستهایش که به او گفته بودند باهم برویم وچیزی بخوریم، می گفت:–شما برید من باید برم خونه. با عجله وسایلش را جمع کرد و راه افتاد. پشت سرش رفتم و صدایش کردم. ایستاد و برگشت.– خانم رحمانی می خواستم در مورد موضوعی باهاتون حرف بزنم؟ با تعجب نگاهم کرد.–بفرماییدفقط من عجله دارم زودتر.– اتفاقا من هم می خوام برم، اگه اجازه بدید برسونمتون، تو مسیر هم ...حرفم را قطع کرد.–نه ممنون، من خودم می رم لازم نیست. ــ خواهش می کنم خانم رحمانی قبول کنید.حرفم مهمه سوالیه که مدتها ست می خوام ازتون بپرسم.خیلی برام مهمه."باخودم گفتم کمی پیچیده اش کنم شاید کوتا بیاید"ــ خوب اینجا بپرسید.ــآخه یه کم طولانیه شماهم عجله دارید، نمیشه که.کلافه نگاهم کرد.–باشه پس تا ایستگاه مترو.چیزی نگفتم، چون فکر می کردم حالا تا آن موقع فکری می‌کنم.–لطفا شما جلوتر برید من میام.با خوشحالی از محوطه ی دانشگاه گذشتم وبیرون رفتم.فکراین که تاچندلحظه ی دیگرکنارم می نشیندوباهمان حجب وحیای دوست داشتنیش بامن حرف می زنددیوانه ام می کرد. ✍ ...
امام باقرعليه السلام: هر كس خشمگين شود، اگر ايستاده است بنشيند؛ دراين صورت، وسوسه شيطان از او دور مى شود واگر نشسته است برخيزد میزان الحکمه جلد8 صفحه455 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
امام باقر عليه السلام: هر كه خشم خود را از مردم باز دارد، خداوند در روز قيامت از گناه او در گذرد ميزان الحكمه ج8 ص453 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
👈 بررسی خشم از چهار جهت به منظور ترک این رفتار 1️⃣ ریشه خشم: حضرت عيسى عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال از ريشه خشم ـ فرمودند: خود بزرگ بينى و گردن فرازى و حقير شمردن مردم. ميزان الحكمه ج8 ص454 2️⃣ آغاز و پایان خشم: امام على عليه السلام: از خشم بپرهيز كه آغاز آن، ديوانگى و فرجام آن، پشيمانى است. مستدرك الوسائل ج 12 ص 12 با خشمگین شدن، حالت هایی در رفتار و گفتار و حالت های صورت ما بروز پیدا می کنه که خودمون رو دیوانه نشون می دیم و دیگران دیگه اون حسابِ سابق رو رومون باز نمی کنند و بعدش هم پشیمانی عایدمون می شه؟! 3️⃣ تاثیر خشم: امام على عليه السلام: شدّت خشم، نحوه سخن گفتن را تغيير مى دهد و ريشه برهان و دليل را قطع مى كند و فهم را از هم مى گسلد. ميزان الحكمه، ج 8، ص 446 امام على عليه السلام: به سوى خشم مشتاب، كه به عادت بر تو مسلّط مى شود. غررالحكم حدیث 10288 4️⃣ دوری از خشم: امام على عليه السلام : تواناترين مردم در تشخيصِ درست، كسى است كه خشمگين نشود. غرر الحكم حدیث 3047 امام على عليه السلام: حاضر جوابترين مردم كسى است كه خشمگين نشود. غررالحكم حدیث 2950 امام على عليه السلام: خشم را با سكوت درمان کنید. غررالحكم حدیث 5155 بسیار پیش میاد که ما می خواهیم در جایی حق خودمون رو بگیریم یا سخ حقی بگوییم ولی وقتی خشمگین می شیم با توجه به چند حدیث بالا: اول که خوب تشخیص نمی دیم چه باید بگوییم و یا شخص مقابل چه می گوید... دوم اینکه: نمی تونیم حاضرجواب باشیم و پاسخ مناسب رو پیدا کنیم چون ذهن بهم ریخته... سوم اینکه: نحوه سخن گفتن ما عوض می شه و نمی تونیم منظور خودمون رو به درستی برسونیم و حق رو بگوییم... چهارم اینکه: اگر یک نفر حرف نادرستی می گوید، نمی شود با خشم راه درست رو به او نشان داد و او را راهنمایی کرد و ممکن است حتی این رفتار ما باعث شود او از راه درست بدش بیاید و از طرفی افرادی دیگر بیایند و با حرف های نادرست(و با مهربانی های ساختگی) او را منحرف کنند(امام على عليه السلام: هنگام خشم ، ادب نبايد كرد (/ تأديب اثر ندارد) . غررالحكم: ح10529 ) حتی در بسیاری از مواقع اطرافیانی که می بینند دو نفر گفتگو می کنند، حق را به کسی می دهند که با آرامش صحبت می کند، هرچند حق با او نباشد! و گاهی حتی اگر کسی حق رو بگوید ولی با خشم بگوید، اطرافیان خیال می کنند که او به ناحق سخن می گوید و این باعث می شود حقِ حقدار ضایع شود و یا اینکه اطرافیان می گویند حق با فلانی هست ولی نباید خشمگین می شد که این هم نقطه ضعفی برایش می شود خلاصه اینکه وقتی می خواهیم حق را بگوییم باید با آرامش و صبوری عمل کنیم، نه اینکه با خشمِ خود باعث شویم شخصِ مقابل که ناحق می گوید به خاطر خشم ما حرف حق را نپذیرد و یا حتی خود را موجه جلوه دهد! 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خیلی زود عصبانی میشم 💠 دکتر میرباقری 🔶 مراحل کنترل خشم . 1️⃣ اینکه میدونی کارت بده، مقدمه اصلاح هستش . 2️⃣ کنترل نفس و هیجانات رو در نظر داشته باش . 3️⃣ وقتی خشم سراغت اومد اینکارها رو انجام بده: ● حالتت رو تغییر بده (مثلا اگر نشستی، بلند شو) ● برای نشون دادن خشم، از خودت 1 دقیقه فرصت بگیر (حس منفیت خیلی کمتر میشه) ● ذکر "لاحول و لا قوة الا بالله" رو یک مقداری بگو (خیلی موثره و آرامش بهت میده) ● صلوات بفرست که نور وارد قلبت شه . * برای ترک خشم، باید مصمم باشی...😉 . 👈 اگر دوست عصبانی داری، این کلیپو براش بفرست. با آرزوی سلامتی😁 . . 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
سیگاری‌ها بخورند ◽سیگاری ها چای سیاه بیشتر مصرف کنند: نوشیدن چای سیاه در افراد سیگاری به علت خاصیت آنتی اکسیدانی آن می‌تواند از مضرات سیگار به آسیب دیدگی ریه جلوگیری کند. 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
خواص شگفت انگیز دمنوش گیاه گل پنیرک – دمنوش گل پنیرک برای عفونت‌های مثانه، اسهال خونی موثر است. – دمنوش آن برای کسانی که دچار یبوست و دارای معده و روده‌های تنبلی هستند، توصیه می‌شود. – دم کرده گل ها یکی از داروهای خوب ضد سرفه است.هم چنین به عنوان برطرف کننده تورم دهان و گلو مصرف می شود. انسداد مجاری کبد را باز می کند و موجب ازدیاد ترشح ادرار می شود. – همچنین تأثیر آن در درمان سرماخوردگی تأیید شده است. 🍏 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛