eitaa logo
دفترچه
109 دنبال‌کننده
203 عکس
49 ویدیو
0 فایل
اینجا دفترچه ی منه @Matinpasandideh میتوانید به صورت ناشناس وارد لینک زیر شده و نظرات خودرا ارائه دهید https://harfeto.timefriend.net/17078587448502
مشاهده در ایتا
دانلود
بهانه‌گیر نشو روزه‌ات قبول ای عشق بده شراب لبت را که وقت افطار است @daftarcheyesheer
به هرکه تکیه زدم، آجر آجرش افتاد کسی که مانده برایم رفیق، دیوار است... @daftarcheyesheer
هدایت شده از گوهرشاد قم
از مهمترین دغدغه های من و دوستانم تشکیل یک مستقل و ویژه برای بانوان بود که در یک فضای شاد و صمیمی شعر بخوانیم و بشنویم و نقد کنیم. الحمدلله با همکاری دوستانم این امر محقق شد🌿 اگر تمایل دارید با ما همراه باشید و ما را به بانوان شاعر سراسر کشور معرفی کنید. اینجا اتفاقات خوبی خواهد افتاد. برای شما که شاعرید و برای شما که طبع شعر دارید ولی هنوز سرودن را آغاز نکردید. و بطور ویژه برای شما که به هر دلیلی دلتان می‌خواهد در جمع شاعرانه ی مختص بانوان شعر بخوانید و بشنوید. ☺️ پذیرای شماست با هر سن و سالی و هر میزان طبع شعر @goharshadqom
27.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇵🇸بسم الله الرحمن الرحیم🇵🇸 سُبْحانَ الَّذِي أَسْری‌ بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی... 🕊قسم به خدایی که به زیتون قسم خورد ومحمد(ص) را از دروازه بیت المقدس به معراج برد قدس پیروز است✌️🏼 قسم به خون‌های رجزخوان... 🎞نماهنگ رجزخون 🎙خواننده: غلامرضا صنعتگر ✍🏻شاعر: فائزه امجدیان 🎶موسیقی: شروین معینی 💠 کاری از مرکز موسیقی حوزه هنری @daftarcheyesheer
عاشقان شعر، جهان را شعر می بینند و عاشقان موسیقی جهان را با ریتم می خوانند. خوشا به حال عاشقان تو، حتما همه جا تو را می بینند... @daftarcheyesheer
به نام او نشسته‌ایم که شب بگذرد، ندا برسد که ماهتاب به درگاه ربنا برسد نشسته‌ایم که تا ذکر عاشقانه ما به لب دمیده و همراه اهدنا برسد نسیم دست تمنا به آسمان ببرد که با سمعتُ دعاکَ از آشنا برسد سحر و اسئلک یا مُهیمنا خوانَد و با سلام اجابت به قلب ما برسد شفق که از دل شب رو به صبح می‌آید خبر دهد‌ که از اینجا به ناکجا برسد
خسته از طوفان دنیا ، حالتم را خوب کرد فرصت شبهای احیای مرا مطلوب کرد بال های کوچکش را سمت قبله باز کرد دست در دست ملائک تا خدا پرواز کرد روی سر قرآن گرفت و چشم هایش بسته شد فکرمیکردم که مابین دعا ها خسته شد می چکید از چشم هایش قطره قطره بندگی می وزید آن شب میان خانه عطر بندگی او معلم بود و من آن شب شدم شاگرد او کودک شش ساله ی من مست بود از جام هو ذکر استغفار او چشم مرا هم تار کرد خواب بودم خسته بودم او مرا بیدار کرد @daftarcheyesheer
نشسته ام میان خانه ات ، دارم حساب کتاب می کنم، دو دوتا چهار تا می‌کنم ، هرجور حساب می‌کنم من لایق این مهمانی نبودم... پیرمردی میکروفون را به دست می گیرد و با صدای محزونی «یا علی یا عظیم » می خواند، بغض دارد و انگار نمی‌خواهد باور کند که میزبان دارد سفره را جمع می کند، همه دارند بی صدا اشک می ریزند... «اَللّهُمَ‏ غَیِّرْ سُوءَ حالِنا بِحُسْنِ حالِکَ» @daftarcheyesheer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عید است و خریدار تو باشم ای ماه لب تشنه دیدار تو باشم ای ماه سی روز دعا کرده‌ام و خواسته‌ام همسفره افطار تو باشم ای ماه! @daftarcheyesheer
فقط با شوق می خوانی و از دردم چه می دانی؟ تو جان می گیری از شعری که من را بارها کشته! @daftarcheyesheer