eitaa logo
دفتر شعر گهر
232 دنبال‌کننده
447 عکس
43 ویدیو
1 فایل
ای آنکه رباعی مرا می‌خوانی تا روضه‌ی بعد منتظر می‌مانی در وقت صله گرفتن از آل الله در اجرت روضه با #گهر یکسانی #گهر https://eitaa.com/daftaresher110 آثار ط. اسدیان مدیریت کانال @fatemiioon
مشاهده در ایتا
دانلود
قهوه‌ی چشمان تو روز مرا شب کرده است کاش با یک شِکّرِ گلبوسه می‌شدی @daftaresher110
ای وای من! ای وای من! باز این وطن آتش گرفت از سرخوشیِّ عده‌ای ایران من آتش گرفت لعنت به آن غارتگری که فتنه بر پا می‌کند مردی دگر بیکار شد، امّید زن آتش گرفت بنزین، بهانه شد سلامِ یزد را پاسخ دهد از یزد تا اهواز تا تهران و کَن آتش گرفت ای آنکه با پول یهود آتش به کشور می‌زنی دیدم که با ابزار تو هر اهل فن آتش گرفت از آتش خشم خدا و ملت ایران بترس از خشم این مردم زمانی اهرمن آتش گرفت این مردم مظلوم را جوش و خروشی هم بود با ذکر یا زهرای ما کل وطن آتش گرفت با ذکر یا حیدر ببین از آتش و خون رد شدیم شاگرد ایران در عراق صد پاره تن آتش گرفت تا روز موعود خدا، فتنه فراوان می‌شود یا رب نبینم آن زمان، ایمان من آتش گرفت یک روز هم می‌آید و این فتنه‌ها سر می‌شود از شرق تا غرب زمین عالم برادر می‌شود @daftaresher110
آن روز ز راه آید أن‌شاءالله با این همه آه آید إن‌شاءالله آن روز کلید و صاحبش در اخبار با روی سیاه آید إن‌شاءالله @daftaresher110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نرخ بنزین و پدر در دو سه شب بالا رفت عده‌ای هم قمه در دست... پدر تنها رفت قهرمانی که دل همسر خود را برده پیش اوباش چه زیبا و چه بی پروا رفت من برای پسرانم چه بگویم ز پدر دو سه جمله که اگر قصه‌ی من هر جا رفت عالمی عبرت از این امت و رأیش گیرند هر چه آمدم به سرم، آه... از این آرا رفت یک نفر کرد سلامی ز سر فتنه و بعد زنگ گوشی... که خداحافظتان... بابا رفت.... @daftaresher110
🌷🌷🌷🌷 من آن نگاه آشنا را می‌شناسم آن عشوه‌های پر بلا را می‌شناسم گر چه شهیدی را فقط یکبار دیدم اما شهیدان خدا را می‌شناسم 🌹🌹🌹🌹 شهید پاسدار ، جمعی سپاه حضرت سیدالشهدا علیه السلام، استان تهران که در درگیری روز گذشته با منافقین و آشوب‌گران به شهادت رسید. @daftaresher110
بعد از شما عمو جان رفتیم ما اسارت ما هم فرار کردیم شد خیمه‌ها که غارت خیمه به خیمه گشتم اما نبود بابا بابا چرا عموجان تنها گذاشت ما را من نوه‌ی علی‌ام زهراست مادر من عمه همیشه گفته زیباست معجر من @daftaresher110
بعد از شما عمو جان رفتیم ما اسارت ما هم فرار کردیم شد خیمه‌ها که غارت خیمه به خیمه گشتم اما نبود بابا بابا چرا عموجان تنها گذاشت ما را من نوه‌ی علی‌ام زهراست مادر من عمه همیشه گفته زیباست معجر من معجر کشید دشمن وقتی که از سر من سیلی که زد، لگد زد بر جسم پرپر من آغوش عمه جان شد همواره سنگر من چون خواهر سه ساله‌ام پاهای کوچکی داشت گاهی عقب می‌افتاد خولی عجب چکی داشت تا عمه ها بیایند خواهر دگر نمانده یک جای سالم از او پا تا به سر نمانده از زیر پای دشمن وقتی کشید بیرون بی‌هوش بچه بود و دستان عمه پُر خون در کوفه کوچه گردی با خطبه‌های عمه زندان کوفه را کرد دشمن سزای عمه بردند تا به شام و هر شهر کوچه گردی چشمان هرز ناپاک می‌دیدمان چه دردی کوچکترین ما بود رقیه خواهر من بی‌تاب و بی‌قرار است خواهر لاغر من مویش سفید و رویش انقدر که کبود است می‌سوزد این دل من، خواهر چنین نبوده است حتی نشد بگیرم او را بغل از این درد حالا چرا عزیزم دستان تو شده سرد امشب اگر گرسنه‌ است، خواهر غذا نخورده شاید پدر رسیده خواهر گرسنه مرده با آن صدای زخمی انقدر یا ابه گفت بابا رسید اما بر دست عمه او خفت دشمن اگر چه ما را با خطبه‌های عمه آزاد کرد اما دیگر نبود رقیه تا اربعین رسیدیم کرببلا چه حالی ما آمدیم اما جای رقیه خالی بابا تو کربلایی اما رقیه جا ماند در شام بین غربت مظلوم و خسته جان داد جمع همه شهیدان در کربلاست با هم تنهاست خواهر من در شام مردم از غم ای زائران بابا کرببلا که رفتید در اربعین بابا یاد همه بیفتید طفلی اگر جلوی چشم شما قدم زد یاد رقیه باشید کرببلا نیامد نائب زیاره باشید در اربعین برایش جبران گریه بر او بر دوش عمه‌هایش @daftaresher110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فردا همه با لطف می‌آییم همراه جمیع می‌آییم ای بی وطن بی وجدان ما پای در همه جا می‌آییم ما یکسره با ذکر می‌آییم به می‌آییم حتما همه نارضایتی هم داریم با عشق به کشورم ولی می‌آییم فردا همه با شور و شعف می‌آییم چون تیر به آهنگ هدف می‌آییم عالم اگر از یزید لبریز شود ما یکسره از سمت می‌آییم ✌️✌️ فردا یادتون نره....👊👊👊👊 @daftaresher110
رجز خونه تو میدونه کسی دیگه نمی‌مونه آخه مولا رجز خونه کسی جرأت نداره بیاد که پای جونه منم نوکر شما آقا منم کودک (بچه) شما بابا منم کنیزشو شما آقا همسر زهرا منم شیعه تویی مولا منم بدها تویی خوب‌ها منم سائل تویی کریم و صاحب کل دو دنیا غلط کردم دلم مرده عدوی تو شکر خورده منو آقا بکن زنده منم سوخته تو این بازی تویی برگ برنده اگر دشمن جسارت کرد اگر شیعه خسارت کرد به ذوالفقار تو عالم آدم می‌شه برگرد حالا آماده کن برا سپاهت ما رو ای مرد همه حاجت ماها رو روا بکن یه طوری که امضا بکنه ظهور آقامونو فوری آقا امشب دل سیدعلی رو شاد کردی یه امضا بده آقامون بیاد که خیلی مردی منم نوکر شما آقا منم کودک شما بابا منم کنیزشو شما آقا همسر زهرا @daftaresher110
زیر بارونم تو بیابونم از مدد امام حسین خیلی ممنونم دل دادم بر تو از غم آزادم روز و شب تو فکر این نوزادم دل ما شاده حاجتُ ساده خدا به لطف فاطمه هرچی بخوای داده باب الحوائج علی اصغر (الگوی جوونا علی اکبر) اومده عیدی بده به نوکر توی کرببلا نام آوره رقیب عباس دلاوره مدد حیدر شده‌ام نوکر کنیز اگه کنیز باشه باید بشه مادر بغل مولا علی اصغر (بغل لیلا علی اکبر) فداش بشه فدای خنده‌هاش بشه نوکر دلا رو دیدن گلا رو چیدن هرکی که بچه دار نشد بچه بهش می‌دن هرکسی که مجرده همسر بهش می‌دن @daftaresher110
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 یا حضرت خدیجه عجب انتخابی❤️ دوماد پیغمبره چه انتخاب نابی یه انتخابی کردی که حاصلش فاطمه است مادر کل عالم اون که پناه همه است یه انتخابی کردی که دومادت علی شد برای هر دو عالم دوماد تو ولی شد یا حضرت خدیجه عجب انتخابی دوماد پیغمبره چه انتخاب نابی یه انتخابی کردی که حاصلش حسن شد اون آقایی که آخر دلبر خوب من شد یه انتخابی کردی فقط با یه حسینش همه تا روز محشر هستن به زیر دینش یا حضرت خدیجه عجب انتخابی دوماد پیغمبره چه انتخاب نابی یه انتخابی کردی که نوه‌تون زینبه کلی فدایی داره عقلیه‌ی مکتبه حاصل این انتخاب قربون عقلت برم شد آقای کشورم خامنه‌ای رهبرم @daftaresher110
السلام علیک یا سلطان از تمامی مردم ایران نه فقط کل خطه‌ی شیران از تمام جهان جاویدان ساکنم در جوار معصومه @daftaresher110
تو به سیبی خوشنود... و من از سیب تو ناخرسندم و به آن مشکوکم... که چرا روز نخست، از بهشتم به زمین آورده؟ و چرا عاشورا بوی آن در دل صحرا پیچید؟ و چرا فاطمه‌ی حورا را، در دل سیب به دنیا دادند؟ مگر این سیب چه رازی دارد؟ که طبیبم گفته تو اگر در هر روز، یک عدد میل کنی، از تمام امراض، حفظ می‌گردی و سالم هستیــ... نکند سیب همان بوی خداست؟... @daftaresher110
سبک افتخاری (دیگر ای برگشته مژگان از نگاهم رو مگردان) ای حسین ای جان زینب ای همه ایمان زینب تو کجا اینجا کجا صد پاره تن هستی برادر با وفا پاسخ بده بر دخترت ای جان خواهر من خود بوی سیب تو را ای حبیب خدا می‌شناسم من خود بوسه گاه نبی پاره حنجره را می‌شناسم دیگر ای جان پیمبر رخ عیان کن بهر خواهر چه رخی سر در بدن داری نداری ای برادر جای یک بوسه به تن داری نداری ای برادر من خود با دو دست خودم راهیت کردم سوی میدان من خود جای مادرمان حنجرت بوسیدم حسین جان یک نشانی از تو دارم یوسفم پیراهنت کو؟ کو سرت کو پیکرت حتی سلاح دشمنت کو؟ زیر تیغ و تیر و نیزه ای حسین من تنت کو؟ من که یادگار علی دختر زهرایم برادر بی تو خسته می‌جنگم یکه و تنهایم برادر با سه ساله با سکینه یادگاران مدینه خسته و پر بسته و بغض گلو مانده به سینه می‌برد تا کوفه و شام بلا با بغض و کینه من خود کاخ ظلمش را بر سر او ویران نمایم من خود شرح کرببلا را به فاطمه عنوان نمایم @daftaresher110
سبک افتخاری (خدایا عاشقان را) توکل کرده‌ام بر تو خدای بی‌نیازم توسل می‌کنم بر اهلبیت چاره سازم تو دستم را گرفتی در دل روضه نشاندی به عشق مرتضی در مجلس زهرا کشاندی همه عالم فدای، علی آن شاه مردان خدایا قلب ما را، پر از مهرش بگردان به زیر لحد، علی جان مدد، تو دردم را دوا کن به زهرا قسم، که من بی کسم، شهادت سهم ما کن شما حیدر امیر مومنینی قسیم نار و جنت نازنینی بمیرم من برای غربتت که پس از زهرا شما خانه نشینی بمیرم من چه با دست خدا شد نمی‌گویم در آن کوچه چها شد پس از تو دخترت زینب چه گوید که زینب وارث کرببلا شد تو بابای حسینی علی نور دو عینی به اذن تو ولی شد عزیز تو خمینی الم را ز دست جانباز او بده بر دست مهدی علی جان نظر به ایران نما که داریم با تو عهدی از این فتنه‌ها، مرا کن رها، امید ما شمایی پناه همه، فقط فاطمه، عزیز شهدایی @daftaresher110
سبک افتخاری (رویای شعله شدن) خیلی سبک سوزناکیه کوفه و شام بلا مدینه‌ی زینب شده بود ذکر فرزند علی دائم یا رب یا رب شده بود من دخت فاطمه‌ام در کوچه‌ها سنگم مزنید جاهلان جمله شرر بر این دل تنگم مزنید دیدم در کرببلا خونین تن عباس علی علقمه پر شده از عطر خوش یاس علوی دیدم در کرببلا آه از جگر زهرا بکشد صورت‌های علوی بار دگر سیلی بچشد ای یاور و یار زینب، بنگر شب تار زینب به خدا ز هجرت دیده خونبارم یارم یارم مهدی زارم دیدم شش ماهه گلی روی دست بابا برود روی دست پدرش بهر آبی بالا برود دیدم تیری که رها از چله شد بر حنجر او دیدم مشتی که ز خون پر شد ای وای از اصغر او بین میدان و حرم دیدم حسین حیران شده است شرمنده گشته حسین ای وای از قلب مضطر او ای یاور و یار زینب بنگر شب تار زینب به خدا ز هجرت دیده خونبارم یارم یارم مهدی زارم مهدی جان مضطرم و بی کس بر فریادم تو برس قلب من پاره شده می‌لرزم با هر بانگ جرس دیدم سه ساله گلی ویرانه را غوغا بکند... جان دهد دخترکی بس که بابا، بابا بکند ای یاور و یار زینب... @daftaresher110
ای نوه‌ی امام حسن سلطان ری، آقای من پناه تهرانی و تکیه‌گاه تهرانی شما آقای تهران فرستاده حضرت زهرا شما رو برای تهران اگر که کربلا دوره شمایی کربلای تهران یاحضرت عبدالعظیم یا سیدالکریم ای نوه‌ی امام حسن سلطان ری آقای من نواده‌ی امام حسن بوی حسین داری شبهای جمعه کل تهران می‌شه سمت شهر ری جاری از علما و صلحا گرفته که پاکن تا گنده لاتا قدیمی که خیلی بی باکن هزار تا طیب پای زائرای تو خاکن یاحضرت عبدالعظیم یا سیدالکریم ای نوه‌ی امام حسن سلطان ری آقای من پناه فتنه‌های آخرالزمان اهل تهرانی تو چندمین قاصد مادرم به ایرانی کریمی و ابن کریم بن کریم بن حسن جانی یا یا ای نوه‌ی امام حسن سلطان ری آقای من @daftaresher110
غزل قصیده بَ بَ بَ بزی است در نایش دگر رسیده غزل بر بُز و بَ بَ هایش مرا که حس غزل بود دیگر از سر رفت به شست ماشه چکاند و پرید رویایش در آن زمان که چو اندیشه شاعری دارد به شست ماشه بجنبان به مغز ابنایش در آن زمین که بز و گاو شاعری کردند روم به آغل و بَ بَ کنم منم جایش پرید حس غزل از تمام شاعرها شبیه حس پسرها ز فرم موهایش دگر به کله‌پزی راه شاعران بسته است که شاعری نخورد هم قطار و اعضایش غزل، قصیده، مسمط، رباعی و بَ بَ چه قالبی که جدید است عمق و معنایش زمان، زمان بَ بَ بَ است حرف حق نزنید شبیه گوسفند که گرگی است در تمنایش سلبریتی تو رو بّجّان مادرت ول کن ز شاعری بگذر شعر! گور بابایش تو سگ بغل کن و پای بساط و قلیان باش ز شعر و عشق و وطن بی خیال، حیوان باش @daftaresher110
سلام من به تمامیّ شاعران حسین شما که بیت به بیتید زائران @daftaresher110
فرماندهی کل قوا دست تو باشد عالم همه در دار فنا هست تو باشد ای هستیِ هستی ز تو هستیّ گهر هست دستور بده تا که گهر مست تو باشد فرماندهِ فرمانده ما دست ندارد بی دست، ولی روی کسی دست گذارد سردار شود تا حرم قدس بتازد بر ابرهه‌ها موشک سجیل ببارد @daftaresher110
روزی از لطف رضا در همه جا بشناسند بعد از آن شب حرم و صحن و سرا را به حسن @daftaresher110
یک عمر پس از حفظ تمامیت ارضی درحال شکستم من از این دشمن فرضی گفتم غزلی ناب بگویم که بماند یاران برسانید به من قافیه قرضی شاعر: احمدرفیعی وردنجانی @daftaresher110
دفتر شعر گهر
یک عمر پس از حفظ تمامیت ارضی درحال شکستم من از این دشمن فرضی گفتم غزلی ناب بگویم که بماند یاران برس
این قافیه تقدیم به آن بیت رفیعی بر ساحت سردار، ادب دارم و عرضی ای یار که رفتی و نرفتی ز کنارم این لشکر قدس است ندارد حدُ و مرزی با دشمن تو گفته‌ام اینک که: حرامی! معلوم شد از دامن یک مادر هرزی حرفی دگرم با نگهی سمت نماز است حادث شده بر دست نفوذی تو لرزی @daftaresher110
فکری شدند اینکه علمدار را زدند؟ تنها امید قافله، سردار را زدند؟ وقتی که خواب بود چشم همه، در خیال خویش تنها دو چشم رهبر بیدار را زدند؟ شکر خدا که دشمن ما احمقانیَد وقتی که می‌زدند آینه رفتار را زدند وقتی که تکه تکه شد از تکه‌های او انوارِ بیشتر شده ساطع برای او @daftaresher110
مسلمانی فدای معجرش بود سلیمانی ما خاک درش بود اگر کرببلایی را به پا کرد حسین هم از دعای مادرش بود @daftaresher110