eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
456 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین @a_r_moayedi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠آیا تمدن بدون کتاب در راه است؟ 🖋استاد رسول جعفریان ⬅️آنچه که در میان عوامل مختلف، دنیای جدید را از دنیای قدیم، جدا می کند، تغییری است که در علم و ابزارهای انتقال علم رخ داده است. اگر «کتاب» را مهم ترین ابزار ذخیره علم بدانیم، می توانیم، ادوار تاریخ بشر را به سه دوره تقسیم کنیم. 🔸مرحله اول: دورانی که بشر در سیر فرهنگی خود از تمدن بی کتاب عبور کرده و برای هزاران سال، بدون کتاب، زندگی کرده و تمدن بدون کتاب را پشت سر گذاشته است. طبیعی است که ذخیره سازی علم او در کتاب نبوده و بنابرین باید گفت، از یک حدی، جلوتر نرفته است. 🔸مرحله دوم، دورانی است که بشر به «کتاب» رسیده و از این ابزار استفاده کرده است. تاریخ نوشت افزار در میان بشر خیلی طولانی نیست، و بشر در این دوره، سعی کرده است تا علم را در «کتاب» ذخیره کند. یونان از این جهت در نقطه اوج قرار دارد اما پیش از آن هم، نوشت افزار به صورت های مختلف در تمدن بابلی و هندی بوده است. تمدن اسلامی، امتداد تمدن کتاب است و در دوره تمدن مسلمانی، کتاب نقش مهمی داشته است. در تمدن اسلامی که از نظر تکیه بر «کتاب» بسیار برتر از یونان بوده، کتاب نقش محوری دارد. در این تمدن همیشه از کتاب و کتابخانه یاد شده و البته یکی دو قرنی طول کشید تا اهمیت نوشتن و کتاب آشکار شد. بعد از آن، از قرن سوم، تکیه اصلی نه روی فرهنگ شفاهی بلکه روی کتاب است. تمدن کتاب دو مرحله دارد. کتاب خطی و کتاب چاپی. ما در مرحله کتاب خطی، از یونان جلوتر رفتیم و هزاران کتاب جدید تولید کردیم. البته تولید کتاب لزوما به معنای تولید علم نیست، اما به هر حال، مهم است. مرحله دوم تمدن کتاب، کتاب چاپی است که ما خیلی دیر خبردار شدیم. تمدن جدید غربی با صنعت چاپ راهش را گشود. کتاب چاپی، اساس تمدن جدید را متحول کرد و این تحولی بود که ما دیر به آن رسیدیم. این که این دیر رسیدن چه دلیلی داشته است؟ می دانیم «کتاب» ابزار علم و انتقال آن است، و وقتی کمتر استفاده شود، یا از نظر نوع آن، شکل های بد و ابتدایی آن محل توجه باشد، اثری کاملا منفی روی رشد علم خواهد داشت. شما نگاهی به صنعت نشر و چاپ در قرن هفدهم و هیجدهم غرب بیندازید، و آن را مقایسه با نوشته های خطی ما و بعدا چاپی ما، در اواخر قرن هیجدهم و بیشتر قرن نوزدهم کنید. نوع چاپ، محتوای کتابها، استفاده از آنها در نظام آموزشی و در واقع استفاده از کتاب به عنوان یک ابزار برای نشر علم، تفاوت زیادی را نشان می دهد. غرب از ابزار چاپ بخوبی استفاده کرد. شرایط دیگر تولید علم هم فراهم بود و بسرعت وضع علمی و تمدنی بهتری یافت. اما ما درجا زدیم. 🔸مرحله سوم، که به تازگی آغاز شده، تا روزگار ما، تمدن ترکیبی بین کتاب و رایانه است آنچه تا حال اتفاق افتاده، این است که در بیشتر رشته های فنی و پزشکی، کتاب از مدار حذف شده یا اندکی از آن مانده است. اما در حوزه های علوم انسانی و دین، هنوز کتاب اهمیت دارد .آیا در این مرحله هم، مانند چاپ، ما عقب تر خواهیم افتاد یا تا زود است راههایی برای پیشرفت خواهیم یافت.؟ ⬅️مدتهاست که کاروان تمدن بشری، افزار جدیدی را در کنار کتاب قرار داده و بدون هیچ تعجبی می توان گفت که به تدریج، از سهم کتاب کم شده و بر سهم رایانه افزوده می شود. اکنون کتاب دیجیتال نقش مهمی در تولید علم دارد، چیزی که تا سه دهه قبل بی معنا بود. باید پرسید، آیا کتابداران ما از نقش رایانه که سه دهه است بسرعت پیشرفت می کند، آگاهند؟ ♦️ما در آستانه تمدن بدون کتاب، یا کمتر کتاب، قرار داریم. این تحول اقتضاءات خاص خود را دارد. آمادگی ذهنی مهم ترین مسأله است. در درجه بعدی، آمادگی فنی است که آن هم بسیار مهم و نیازمند نیرو و امکانات است. اما اول آمادگی ذهنی است. ♦️ما چه اندازه در این زمینه فعال هستیم؟ آیا هنوز به روش های گذشته اکتفا می کنیم، یا وارد دنیای جدید می شویم؟ ورود در دنیای جدید، تخصص و هزینه های خاص خود را می طلبد که گاه ما به خاطر نداشتن آنها، کوتاه آمده در کنار همان روش قدیمی می مانیم. ممکن است کاری که برای چاپ نکردیم و عقب افتادیم تکرار شود. برای این که خطایی پیش نیاید باید تلاش کنیم. ابزار علم، نقش مهمی در پیشرفت دارد و ما مع الاسف در حاشیه قرار داریم.(سخنرانی در جمع کتابداران دانشگاه تهران). _به نقل از کانال رسول جعفریان http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠قم بزرگ‌ترین بُعد امنیتی جمهوری اسلامی است! 🔈دکتر ابراهیم فیاض، عضو هیأت‌علمی دانشگاه تهران ♦️امنیتی‌ترین عنصر هر جامعه‌ای حتی در یک جامعه سکولار هم دین است، دین با تمام ساختارها، نهادها، مدارس و مطالبش. در عالم مسیحیت هم این مطلب را می‌بینید. ترکیه را هیچ‌وقت به اروپا راه نخواهند داد چون مسلمان است. در بوسنی‌ و هرزگوین کشت‌و‌کشتار کردند چون نمی‌خواستند یک دولت اسلامی باشد و حتماً با صرب‌ها باشند. در سوییس سکولار، نباید گلدسته باشد. خودشان در مسیحیت یک گلدسته مسلمانان را تحمل نمی‌کنند. دین امنیتی است. امنیتی به معنای بگیر و ببند نیست. ♦️در تلویزیون فلان‌کشور شرقی آن ‌طرف دنیا می‌بینید همیشه یک خبر از ایران هم هست؛ یعنی اگر خبر از آمریکا هست یک خبر از ایران هم هست. چون ایران یکی از کشورهای امنیتی جهان است. از هر لحاظ فکر کنید ایران یک کشور به‌شدت امنیتی است. ♦️الآن قم بزرگ‌ترین بعد امنیتی جمهوری اسلامی خصوصاً در زمینه معرفتی است. البته متأسفانه قم این تلقی را از خودش ندارد. ما باید قم را جدی بگیریم، کارش را جدی بگیریم، دین را جدی بگیریم. الآن به نظر من اهمال وجود دارد یعنی باور نداریم قم الآن تعیین‌کننده جهان است. قم در عرصه اندیشه خیلی محوریت جهانی دارد. من بلوف نمی‌زنم. موقعی که نظر خارجی‌ها را نسبت به قم می‌بینم مات می‌مانم. نتیجه گاندی، خانم «سوفلیا گاندی» در هند من را می‌دید گفت من می‌خواهم بیایم حوزه علمیه قم درس بخوانم! در بیرون شما را بیشتر از خودتان باور دارند! اینجا تنبلی داریم، درس نمی‌خوانیم، فکر نمی‌کنیم، کار نداریم. ما شبانه‌روز نباید بخوابیم. ♦️دین عنصر رئیسه جامعه است و مردم به‌خاطر دین‌شان حاضرند شما را خفه کنند! یعنی اگر نتوانند با دین در زندگی روزمره‌شان آرامش داشته باشند و زندگی‌شان هم بچرخد و شما جلویش را بگیرید، خفه‌تان می‌کنند و خودشان هم دین درست می‌کنند. چون دین عضو رئیسه هر فرهنگی است، حتی فرهنگ سکولار، حتی فرهنگی که ظاهراً غیردینی یا حتی ضد دینی است مثل اروپا. ♦️دین کل نظام معنایی ما را شکل می‌دهد، کل نظام کنشی ما را هم شکل می‌دهد، پس ساختار اجتماعی ما شکل پیدا می‌کند؛ در اقتصاد، در سیاست، در اجتماع و … . این نظام معنایی با یک مقوله دانشی دیگر ترکیب می‌شود و هویت‌ساز می‌شود؛ نه ماهیت‌ساز. آن مقوله «هنر» است. هنر با دین قاطی می‌شود، دین را نشانه‌دار می‌کند، دین را حد می‌بخشد، شکل و فرم می‌بخشد. چون فکر با هنر چارچوب پیدا می‌کند. تکنولوژی تحقق خارجی‌اش با هنر است. ♦️اما الآن هنر در حوزه علمیه چه جایگاهی دارد؟ نخستین مقوله دانشی که باید در تمامی ابعادش ما وارد بشویم که حوزه وارد ابرقدرتی بشود و بتواند کشور ایران را در آینده بسازد، همین هنر است. همان‌طور که کلیسا در رنسانس وارد شد. کلیسا آن همه پول می‌داد به رافائل، میکل‌آنژ، لئوناردو داوینچی. این‌ها در کلیسای فلورانس آن همه نقاشی خلق کردند، همه در ارتباط با خدا و پیغمبر و حضرت مریم. ♦️حوزه کجای ادبیات است؟‌ می‌شود بدون معانی، بیان و بلاغت به مردم پیام رساند؟‌ ادبیات و بلاغت یک مقوله اساسی است. بلاغت یعنی ارتباط مؤثر در زبان امروز ارتباطات. مرحوم تفتازانی در «مطول» داشته علم ارتباطات زمانه را درس می‌داده. یعنی معانی، بیان، بدیع. بدیع یعنی زیباشناختی کلام. ما امروز بلاغت اینترنتی می‌خواهیم، بلاغت‌تلویزیونی می‌خواهیم، بلاغت رادیویی می‌خواهیم. ♦️تکنولوژی موقعی که تولید بشود بعد از تکنولوژی اقتصاد است. اقتصاد تجارت نیست، همان میانه‌روی است. اکونومی هم به معنای میانه‌روی است. بحثش عقلانیت و زهد است؛ نه اسراف، نه خست. دو مبنای اقتصاد این است. اقتصاد که عوض شد اجتماع عوض می‌شود. بعد که اجتماع عوض می‌شود سیاست و حکومت عوض می‌شود. بعد که این عوض شد حقوق عوض می‌شود. اینجا حقوق با دین در مسائل اجتماعی برخورد می‌کند. این برخورد تمدن را به‌وجود می‌آورد. پس ابرقدرتی ما چارچوبش در حوزه است. -متن کامل در http://meftaah.com http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ابعاد تمدنی انقلاب اسلامی 🖋دکتر موسی نجفی ♦️اگر ما نتوانیم اثبات کنیم که ابعاد مثبت تمدنی داشته‌ایم، ناگزیر یا باید به فروپاشی فکر کنیم، یا به استحاله. استحاله به این معنا است که از دل نهضت مشروطه، پادشاهی مانند رضا خان بیرون می‌آید و این یعنی فقط اسمی از مشروطه باقی مانده بود. بر این مبنا اگر فقط اسم جمهوری اسلامی باشد ولی واقعیت نداشته باشد، ما در حال استحاله هستیم. بنابراین باید بتوانیم ابعاد تمدنی جمهوری اسلامی را اثبات کنیم. ♦️در چند قرن اخیر دو نوع تمدن شیعی رخ داد، یکی تمدن شیعی صفوی بود و دیگری تمدن شیعی جمهوری اسلامی. ♦️اما در کنار این ما شاهد بروز سه گونه نهضت در طول این چند قرن بودیم. «نهضتهای بیداری اسلامی» که آن فاصله و شکاف میان دوران صفوی تا انقلاب اسلامی را حفظ کردند و باعث شدند هویت تمدنی شیعی در طول این ۳۰۰ سال باقی بماند و در نهایت دوره صفوی به انقلاب اسلامی وصل شود. نوع دیگر نهضتها در این چند قرن نهضتهای شیعی‌ای مانند سر به داران و قزلباشها بودند. نوع سوم نهضتها هم نهضتهای ملی و غیراسلامی بودند که فقط در ابعاد سلبی با نهضتهای شیعی و دینی همراه بودند، و از نظر ایجابی هیچ همراهی‌ای با نهضت شیعی و دینی نداشتند. ♦️وقتی می‌گوییم تمدن بیشتر اذهان به سمت ابزار و تکنولوژی می‌رود، در حالی که تمدن ارتباط وثیقی با فرهنگ دارد. وقتی یک فرهنگ و نظام ارزشهای فرهنگی به عنوان خاستگاهی معنوی بخواهد وجه اجتماعی یا به تعبیری وجه مادی و عینی و انضمامی پیدا کند، مجبور است نهادسازی کند و این نهادسازی نیازمند ابزارسازی است تا از این طریق به آن ظهور و بروز اجتماعی برسد. این ظهور و بروز اجتماعی فرهنگ در دل جامعه همان تمدن است. به عبارت دیگر وقتی فرهنگ در جامعه مابه‌ازا پیدا می‌کند به تمدن تبدیل می‌شود. ♦️ملت‌سازی و استقلال به عنوان دو عنصر محوری تمدن، عناصری نبودند که ما در جمهوری اسلامی آنها را ساخته باشیم، اینها ابعادی بودند که از تمدن شیعی صفوی به ما رسیده است. ما در جمهوری اسلامی وارث ملت‌سازی‌ای هستیم که در صفویه شکل گرفت. امروز اگر ملت‌سازی شیعی در ایران بسیار جلوتر از کشورهایی مانند عراق و لبنان است به خاطر میراثی است که ما از صفویه داریم. ♦️در صفویه می‌توانیم سه مرحله را از هم تفکیک کنیم. 🔸مرحله نخست «تاسیس» است که با شاه اسماعیل اول رقم خورد و می‌توان نقش او را از این نظر با نقش امام خمینی(ره) در نظام جمهوری اسلامی مقایسه کرد. 🔸مرحله دوم مرحله «تثبیت» است که مقارن با زمان زمامداری شاه طهماسب اول است و می‌توان دوران او را با دورانی که رهبر معظم انقلاب رهبری جامعه را بر عهده دارند مقایسه کرد. 🔸مرحله سوم، مرحله تمدنی است. در زمان شاه عباس در دوران صفوی ما یک اقتدار تمدنی واقعی را شاهد هستیم که بعد از حدود ۱۰۰ سال رخ می‌دهد. ♦️صفویان بعد از صد سال توانستند ابعاد تمدن شیعی را در عرصه‌های مختلف شبیه‌سازی کرده و آن را به حوزه‌های مختلفی چون هنر، فرهنگ، معماری، جامعه، اقتصاد و... وارد کنند. مثلا شما در آن تمدن با میدان نقش جهان مواجع هستید، ولی امروز در تهران مثلا نماد توسعه ما «برج میلاد» است. این در نظام شیعی ما یک نماد تمدنی نیست و بنابراین روشن است که از نظر تمدنی هنوز از صفویه عقب‌تریم. ♦️صفویها صرفا با تمدن عثمانی درگیر بودند که چندان وجه هژمونیک و جهانی نداشت، ولی نظام جمهوری اسلامی امروز با هژمونی جهان غرب در جدال است که بسیار سهمگین‌تر از جدال صفویه با عثمانی است. ♦️در دوران صفویه بین افکار تمدن‌ساز و اندیشه‌های رهبران فکری جامعه با کارگزاران تمدن نوعی وفاق و همراهی و یگانگی وجود داشت همین عامل باعث تحقق تمدن آنها شد، اما امروز بین افکار و اندیشه رهبران فکری و دینی جامعه با کارگزاران تمدن این همراهی و یگانگی وجود ندارد و این مانع بزرگی بر سر راه تمدن‌سازی است. ♦️وقتی شهید مدرس می‌گفت سیاست ما عین دیانت است، منظورش دقیقا همین همراهی و یگانگی بین ایده‌ها و آرمانها و شیوه‌های کارگزاری و مدیریت جامعه بود. ایشان معتقد بود در همان غرب هم سیاستشان عین دیانتشان است، به این معنا که اگر آنها به سکولاریسم اعتقاد دارند و در حقیقت دینشان همان سکولاریسم است، کارگزارانشان هم سکولار هستند و این عینیت میان افکار و کارگزاران وجود دارد. -متن کامل در https://www.mehrnews.com http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغه‌های حوزوی
💠فقه نظام ساز؛ داریم یا نداریم؟ 🖋مهدی نصیری ♦️با اظهارات اخیر یکی از اساتید حوزه در باره فقدان نظ
💠سخنی با مهدی نصیری! 🖋پاسخ حجت الاسلام رضا غلامی به یادداشت «فقه نظام ساز، داریم یا نداریم؟» ♦️چند سالی است جناب آقای مهدی نصیری در قامت یک صاحب نظر دینی ظاهر شده و به خود اجازه می دهند بدون ارائه بحثی روشمند و مستند، درباره همه موضوعات مبنایی دین اظهار نظر کنند؛ از نفی فلسفه اسلامی و ترویج نوعی اخباریگری، تا بازگویی و ترجمه امروزی نظرات فردیدی در باب غلبه مطلق مدرنیته بر عالم، از تحدید و کوچک نمایی مرزها و طاقت فقه شیعی و ناتوانی آن در نظام سازی، تا تردید افکنی و کمرنگ سازی بُروز و ظهور عینی اسلام در قالب تمدن نوین اسلامی در دوران غیبت امام زمان (عج) و غیره. ♦️جالب اینجاست که این همه اظهار نظر در شرایطی صورت می گیرد که دقیقاً معلوم نیست جناب نصیری در چه حوزه و مکتب علمی ای، و در چه سطح و عرصه ای تحصیل و سپس مورد آزمون قرار گرفته اند و اساساً چقدر شایستگی اظهار نظر قطعی در این موضوعات دارند؟ ♦️آیا سکوت فضلای حوزه در قبال این نظرات به مفهوم بی نظر بودن آنها در قبال این اظهار نظرهاست یا به معنای جدی نگرفتن نظرات ایشان است؟ آیا سزاوار نیست این دیدگاهها قبل از درج در رسانه های عمومی در مجامع تخصصی حوزه نقد شود؟ ♦️و نکته دیگر آنکه چقدر سوژه هایی که ایشان برای اظهار نظر انتخاب می کنند مسأله امروز انقلاب است و واقعاً پشت این نظرات که من از آن به " تقلیل گرایی " و " خنثی گری انقلاب اسلامی " تعبیر می کنم چیست؟ ♦️معتقدم گرچه آقای نصیری خود را مخالف فلسفه معرفی میکند اما به شدت از آن تفکر متأثر است. حتی اگر بگوییم که برآیند برخی از مباحث آقای نصیری با مباحث انجمن حجتیه شباهت دارد، سخن غیر دقیقی نگفته ام. ♦️لازم می دانم خیلی مجمل به چند نکته اشاره نموده و مابقی بحث را به فرصت دیگری مؤکول کنم: 🔸اولاً. اگر از موضع کلام سیاسی اسلام به بحث های ایشان بنگریم، گوهر مباحث آقای نصیری به خنثی سازی حکومت اسلامی در دوران غیبت معصوم (ع) منجر میشود. ایشان با زبان پنهان و آشکار این پیام را به مخاطبشان منتقل می کنند که حکومت اسلامی در دوران غیبت با محوریت فقه و فقیه اقامه میشود و در جایی که دستگاه فقه ما قدرت پاسخگویی به انتظارات، من جمله نظام سازی ندارد، حکومت اسلامی در دوران غیبت، یک حکومت حداقلی است و نباید آرزوی احیاء تمدن اسلامی را داشته باشد. 🔸ثانیاً. آقای نصیری در شرایطی وارد فاز زیراب فقه زدن شده اند که قبلاً به زعم خودشان حقانیت میراث فلسفی شیعه به خصوص حکمت صدرایی را نفی کرده اند و از صلاحیت مطلق فقه اخباری نسبت به فلسفه سخن رانده اند و حال که چندی است وارد کوتاه سازی قد و قواره فقه و به تبع آن حوزه های علمیه شده اند، معلوم نیست نهایتاً در منظر او چه چیزی از اندیشه اسلامی باقی مانده است و آیا از نظر ایشان امروز کاری جز به انتظار ظهور نشستن و دعاگویی، باقی مانده است یا خیر؟ 🔸ثالثاً: ما در اتمسفر انقلاب اسلامی تنفس می کنیم و عمل خود را در چارچوب تفکرات امام (ره) و رهبر بزرگوار انقلاب تعریف می کنیم، هر چند این به منزله بحث نکردن نیست لکن روشن است که در یک کار عظیم جمعی نمی توان خود رأی بود و یا بلبشوی فکری را مباح ساخت؛ ♦️در چنین شرایطی، چقدر نظرات آقای نصیری با محکمات دیدگاه های امام درباره فقه، درباره حکومت اسلامی و ولایت فقیه در دوران غیبت و بحث تمدن سازی و غیره انطباق دارد؟ به نظر میرسد یا جناب آقای نصیری سخنان صریح امام درباره رسالت حاکمیت اسلامی را ملاحظه نکرده اند و یا انتظار دارند نیروهای انقلاب به جای اندیشه های امام (ره) از اندیشه های ایشان تبعیت کنند؟! ♦️به هر حال، توصیه بنده به جناب آقای نصیری این است که بیشتر مطالعه کنند و قبل از آنکه جمعبندی های خود را عجولانه منتشر کنند، آن را متواضعانه با علما و فضلای حوزه در میان بگذارند و اصلاح و تکمیل کنند؛ ضمن اینکه دسترسی ایشان به رسانه ها و محافل انقلابی سبب نشود که انتظار داشته باشند این دیدگاهها، جزو تفکر انقلاب محسوب شود. -به نقل از کانال مهدی نصیری http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠تمدن اسلامی از واقعیت تا آرزو 🖋استاد رسول جعفریان 🔸این که در حال حاضر، تعداد زیادی از پژوهشگر و استاد در مراکز پژوهشی قم و تهران و مشهد، به فکر کردن در باره رابطه انقلاب و تمدن می پردازند، از این نظر که به تفکر می پردازند، امر مطلوبی است، اما مسأله این است که آنان از وضع و قصد خود آگاه باشند، این که می خواهند اصول دلبخواه و مورد رضایت امروزین خود را به عنوان تمدن ثابت کنند، یا آن که در صدد شناخت تاریخ گذشته و تنظیم آن معلومات و کشفیات، برای شکل دهی به تمدن امروزی هستند. این دو با هم فرق دارد. 🔸از ادبیات مشترک این افراد، مفاهیمی که در بحث استفاده می کنند، و نیز سامانه های ذهنی که ایجاد می کنند، می توان حدس زد که آنها بیشتر در اندیشه اثبات آمال و آرزوهای مطابق اصولی هستند که در این زمانه آنها را درست می دانند، در حالی که، بسیاری از آنچه به عنوان حقایق لازم التحقق از آنها یاد می کنند، مسائلی است که اکثریت جامعه روحانیت و یا جامعه متدینین، مثلا صد سال یا دویست سال قبل، حتی یک درصد هم به این اصول نگاه مثبت نداشت. برخی از آنها، هنوز هم همین طور است. ولی در امروزه، اینان در صدد اثبات آن مفاهیم به عنوان اصول تمدن اسلامی هستند، و تصویری ارائه می دهند که گویی اینها اصول درستی است که از قدیم هم مورد قبول همه بوده است. در موارد مشابه هم همین طور است. مثلا اگر در یک مساله فقهی، نگاه تازه ای باشد، همواره تلاش می شود تا ثابت شود، از قدیم الایام همین نظر بوده و گویی مخالفان در این مسأله استثناءهای غیر قابل ذکر هستند. 🔸در باره شناخت تمدن گذشته هم، جنبه هایی که به عنوان وجه مطلوب و مثبت پذیرفته شده، اغلب با تحریف تاریخ همراه بوده و نوعی اقتباس مشکوک و متزلزل از تاریخ است. در این موارد، با دگرگون کردن مواد تاریخ، تحلیل جهت دار آنها و ارائه دیدگاههایی که متناسب با گفتمان های جاری است، سعی می شود تصویری دلبخواه از آنها بدست داده شود. فرض کنید امروز در دنیا، دمکراسی، انسانگرایی، حقوق زن یا کودک یا جز آن و حتی مسأله ای مانند حقوق حیوانات مهم است. تلاش این است تا نشان داده شود همه اینها، در دل فرهنگ و تمدن ما، اصولی پذیرفته شده بوده است. 🔸تئوریسین های تمدن اسلامی، دو گروه محافظه کار و لیبرال هستند. برای مثال جانبداران لیبرالیسم در این زمینه، فعالیت می کنند تا از قرن چهارم نمونه هایی از تکثر عرضه کنند و نشان دهند که اینها همان چیزی است که در یک تمدن درست در پی آن هستند. آنها در همین زمینه، هر آنچه را از تاریخ قبول ندارند، به بنی امیه و بنی عباس و امیران فاسد نسبت می دهند. حتی از علمایی که مثلا آن تکثر را قبول ندارند، به عنوان کسانی یاد می کنند که همراه حکومت های فاسد بوده اند. در واقع، آنها مطلقا عملکرد هزار و سیصد ساله خلافت را، وقتی از نظرشان منفی است، جزو تمدن اسلامی نمی دانند، و کل تمدن اسلامی مقبولشان را در همان چند برخوردی که به دید آنان مثبت است، و مثلا یک حاکم در فلان شهر مثلا عضد الدوله انجام داده، خلاصه می کنند. 🔸در واقع، بیشتر تلاشهایی که در باره تعریف تمدن اسلامی صورت می گیرد، بسیار بسیار بیش از آن که بیان درست اتفاقات گذشته و یک تفسیر درست و کامل و شامل تاریخی باشد، نوعی تاریخسازی، و نتیجه احساسات و عقلانیتی است که امروزه به عنوان گفتمان غالب در میان یک جمع معدود اما متمرکز در یک جغرافیا وجود دارد. این امر فی حد نفسه اشکالی ندارد، مشروط بر این که آنان که این اقدامات را انجام می دهند بدانند چه می کنند. 🔸اشکال در این است که این دوستان، تصور کنند این شبه کشفیات، امور تاریخی و واقعیت های موجود در گذشته این امت است و با چند ارجاع به چند به منبع تاریخی، ثابت می شود. و اما بدانند که بیش از کشف گذشته، در حال ساختن یک بنای تازه هستند، و البته اگر مخاطبان آنها هم این را دریافته باشند، کار آسان تر خواهد بود. نمی شود ذهن جامعه و خودشان، هم تصور کند که در حال بازسازی گذشته است ، و هم آماده باشد تا بدون مشکل و بی دردسر و گرفتاری در گذشته گرایی، یک ساختار نوین برای وضع موجود جامعه و اصلاح آن ارائه دهند. 🔸در واقع، یک مشکل تحریف تاریخ است. مشکل دیگر ساختن یک دنیای نوین امری که نیاز دارد تا ما ذهن های آزادتری داشته و در چارچوب ارزشهای کلی مقبول در جامعه و جهان، به طراحی بپردازیم. -به نقل از کانال نویسنده @daghdagheha
👆👆👆 🔸این دورکاری‌ها و این تعطیل کردن تجمعات حقیقی و عبور از به و ایجاد بستر برای پذیرشِ حل‌و‌فصل امور (تحصیل، اشتغال و سایر ارتباطات اجتماعی) در فضای مجازی، و قرائن فراوان دیگر به‌ویژه قرار گرفتن در شرایطِ یک رزمایش بزرگِ زیست در فضای مجازی، که آخرین مقاومت‌ها در برابرِ آن در حال فروریختن است و...، مؤیداتی بر این احتمال است که شاید چنین پشتِ صحنه‌ای وجود دارد تا بتوانند سیطره بلامنازع مجازی بر جهان پیدا کنند. 🔸گمان من این است که این بیانی که رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی در روز عید مبعث فرمودند که ما در فضای مجازی هم باید قوی بشویم، شاید با توجه به این نکته بوده باشد. این احتمال و فرضیه ممکن است معارضاتی داشته باشد، از جمله اینکه اگر چنین مقاصدی در کار باشد، پس چرا این بیماری دامن اروپا و آمریکا را هم گرفته است؟ در پاسخ باید گفت: منافاتی ندارد، چون در جنگ جهانی هم کل جامعۀ جهانی ناامن شد و جهان به سمتی کشیده شد که شعار نظم نوین و صلح پایدار را بپذیرند. 🔸به هر حال، ما باید احتمالات و فرضیه‌ها، به‌خصوص احتمالات و فرضیه‌های بزرگ و استراتژیک را در نظر بگیریم و صحت و سُقم آنها را دنبال کنیم و برنامه‌ریزی و رزمایشِ متناسب برای مواجهۀ فعال و هوشمندانه با آن انجام دهیم و تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم. نباید فرضیه‌های بزرگ را صرفاً با چند قرینۀ خُردِ مخالف رد کرد. البته این فرض هم دور از نظر نیست که این ویروسِ منحوس اما هوشمند، از همان آغاز هم با هدفِ ایجاد گسست اجتماعی از یک طرف، و شکل‌دهی به پیوست و انسجامِ مجازی و کلبۀ الکترونیکی از طرف دیگر، مهندسی و مدیریت شده باشد. 🔸به نظر می‌رسد اگر آن نهادها و ساختارهایی که باید پشتیبانیِ فکری کنند، شکل گرفته بود و مسیر خودش را طی می‌کرد، امروز می‌توانست دربارۀ این مسائل، نظر کارشناسی بدهد، ولی تلقی حقیر این است که اکنون، شبکۀ نیروهای جوان و فعال و به‌خصوص نیروهای آتش به اختیار، و نخبگان، فضاهای اندیشه‌ورزی در این زمینه‌ها را باید به‌سرعت فراهم کنند و بستر تأیید یا رد این فرضیه‌ها را بررسی کنند و سپس به‌دنبال یک طراحی همه‌جانبه و سازوکار جامعی در مقابلِ این پدیده، با ابعادی که برای آن مفروض است، داشته باشند و در برنامه‌های خود، علاوه بر حوزه بهداشت و حوزه جنگ‌های بیولوژیکی که بخشی از کار هستند، به این فرضیه‌ها هم توجه کنند. 🔸اگر مقیاس این بحران، عبور دادنِ جامعه جهانی به‌سمتِ یک حکمرانی بلامنازع جدید باشد و ظرفیت چنین تصرفاتی فراهم آمده باشد، باید تحرکات و اقدامات متناسب با آن طراحی و عملیاتی شود و این کار نیاز به فعالیت‌هایی در لایه‌های مختلفِ بنیادی، راهبردی و برنامه‌ریزی‌های عملیاتی دارد و بعد اقدام گسترده در صف به‌صورت یک شبکه منسجم انجام بگیرد. 🔸شکی نیست که تاب‌آوری جامعه دینی در برابر این ابتلا بسیار بیشتر از جامعه مادی و مدرن است. این ویروس می‌تواند برخلاف همۀ طراحی‌ها، ضربه‌های مهلکی بر پیکرۀ مدرنیته وارد کند. این ویروس می‌تواند به ظهور شکاف‌ها و ضعف‌های فراوانِ مستتر در نظم مدرن (از جمله اصالت منافع فردی) منتهی گردد. از طرف دیگر، امروز، تمدن غرب یک تمدنِ بی‌رقیب نیست. در رقابت تمدنی بین جبهۀ غرب و جبهۀ اسلام، اگر مقاومت کنیم و موضع‌گیری و برخورد آگاهانه و فعال در مقابلِ طراحی‌های غیرانسانی غرب داشته باشیم، نتیجۀ متفاوتی رقم خواهد خورد و فروپاشی تمدن غرب تسریع خواهد شد. 🔸راه ما آماده شدن برای مواجهه با احتمالات است و این آمادگی چیزی نیست جز قوی شدن در عرصه‌های مختلف اقتصادی، مجازی، علمی و فرهنگی. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha