eitaa logo
حجت الاسلام محمد رحیمی
284 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
582 ویدیو
43 فایل
قبلا کانال اسمش یادداشت روزانه بود، حالا هم روزانه بعضی وقتها یادداشت و تحلیل می گذارم، بعضی اوقات اشتراک سایر مطالب امری بود در خدمتم @shmr68
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 # *متن* |🔰 *پروازهای کوتاه* 🔸 براى حركت و سازندگى، تنها اين شناخت ‏ها و آگاهى ‏ها كافى نيستند و حتى عشق و طلب هم كافى نيست، كه ورزيدگى و تمرين ضرورى است. 🔸 من كسانى را مى‏شناسم كه از عشق و آگاهى برخوردارند و راستى مى ‏خواهند كه گامى بردارند و بارى را به دوش بگيرند ... اما بازويشان توانايى ندارد و ورزيده نيست ... 🔸 اين‏ها اگر بخواهند به زور بارى را بردارند كمر خود را مى ‏شكنند و پاى خود را زير بار له مى ‏كنند. يا از دست مى ‏روند و يا مأيوس و خسته مى ‏شوند ... جوجه ‏هايى كه شور پرواز دارند اما بالشان نيست، ناچار طعمه ‏ى كلاغ مى ‏شوند و بازيچه ‏ى بچه ‏ها و هديه ‏ى مرگ. 🔸 آن‏ها كه مى ‏خواهند وزنه ‏هاى سنگين را بردارند، بايد از وزنه ‏هاى كوچك شروع كنند و ورزيدگى ‏هايى بدست بياورند ... تا آماده ‏ى بزرگ‏ترها شوند. 🔸 پس از رسيدن به آگاهى و طلب، آن‏ها كه مى ‏خواهند حركت‏هايى و كارهايى داشته باشند، بايد از گام ‏هاى كوچك و پروازهاى كوتاه استفاده ببرند و تمرين كنند و آماده بشوند... 🔸 آن وقت نه پروازهاى بزرگ مغرورشان مى ‏كند و نه گام ‏هاى بلند به نخوتشان مى ‏كشاند و نه بارهاى سنگين كمرشان را مى ‏شكند. 🔸 اگر مى ‏بينى كه با آگاهى ‏ها و عشق ‏ها باز هم مانده ‏اى و قدرت پروازت نيست به تمرين رو بياور و عشق و طلب را در اين راه رهبرى كن تا به آن‏ خواسته ‏ها برسى و به آن مقصدها دست بيابى. 📚  | ص ۱۷ #⃣ 🆔 @daily_notes
📜 |🔰 در میان دعوت ها 👥 دعوت‏ ها گاهى دشمنى است كه مى ‏خواهد در معبد دوستى، تو را قربانى كند و گاهى، نيازمندى است‏ كه مى ‏خواهد با پشيزى تو را، خريدارى كند. 👥 دعوت ها گاهى بى ‏خبرى است كه در عين بى ‏طرفى، تو را به آنجايى مى ‏برد كه تو را مى ‏بلعد و حتى خودش هم در كام حادثه مى ‏افتد. 👥 اين دعوت ‏ها همه ‏اش باطل است، محو است، كم كردن تو و نيست كردن توست. 👥 گاهى دعوت به زياد شدن، بارور شدن و هماهنگ با رشد كردن توست. 👥 مى ‏خواهد خود تو زياد شوى، نه فقط علم تو يا ثروت تو يا قدرت تو. 👥 اگر خود تو؛ يعنى تمام وجود تو، هماهنگ، رشد كند ديگر بحرانى نيست و فاجعه ‏اى نيست. 👥 مادام كه خود تو، هماهنگ رشد نكنى، مادام كه تو زياد نشده باشى، هر چيزى كه زياد كنى و هر چيزى كه در تو زياد شود، جز رنج و درد تو نيست. 👥 دعوت حق، دعوتى است كه تو را زياد مى ‏كند و هماهنگ و در تمام ابعاد رشد مى‏ دهد. 📚  | ص ۹۲ #⃣ 🆔 @daily_notes
📜 |🔰 ما وارث علی (ع) و فاطمه (س) هستیم! 🪔 شوخى نيست! علی علیه السلام را از بالاى دست ‏هاى بلند رسول صلوات الله علیه به زير كشيدند و حتى فاطمه سلام الله علیها را به خون نشاندند و درب خانه ‏اش را كه رسول باز گذاشته بود، هنگامى كه همه ‏ى درها را بسته بود، بستند و شكستند. 🪔 تمامى امكانات مالى او را از خمس و فدك و ارث، ربودند و تمامى دوستانش را درو كردند و تمامى دشمنانش را جلو انداختند. 🪔 حتّى زمينه ‏ى حكومت عادل او را با تبعيض و اشرافيت و بدعت، از ميان بردند و كردند آنچه كردند! 🪔 و ليكن با اين همه چه شد كه از زير پاى غاصبان تاريخ، تشيّع سبز سر برافراشت و تا امروز نبض زنده ‏ى اسلام در سينه ‏ى سرخ تشيع مى ‏تپد؟ 🪔 ما ديده ‏ايم كه آنان قدرت ها را چگونه از داخل بدست آورده ‏اند و قلعه ‏هاى بلند را از داخل فتح كرده ‏اند و باز ديده ‏ايم كه چگونه مكتب ‏هاى فكرى را با خناس ‏هاشان به وسوسه انداخته ‏اند. 🪔 ما ديده ‏ايم كه چگونه مردها را از پشت خنجر زده ‏اند و نامردها را بر خر مراد سوار كرده ‏اند. 🪔 ما با همين چشم ‏هاى كوچك خيانت ‏هاى بزرگ و انحراف ‏هاى بزرگ‏تر و فاتحه خوانى ‏هاى تاريخى را شاهد بوده ‏ايم. 🪔 ولى باز همين ما وارث تشيع سبزى‏ هستيم كه از حنجره ‏هاى سرخ پيامش را شنيده ‏ايم و همين ما وارث حيات و حماسه ‏اى هستيم كه در دل ما شعله مى ‏كشد و سردى قرن‏ها و طوفان هزاره ‏ها خاموشش نساخته است. 📚  | ص ۱۷۴ #⃣ 🆔 @daily_notes
📜 |🔰 نقش ها و ارزش ها 🎯 هر هدفى را كه مى ‏خواهيم انتخاب كنيم، در رابطه با خودِ انسان تحقق پيدا مى ‏كند. 🎯 نقش و هدف آدمى، در رابطه با قدر و اندازه و ارزش اوست. 🎯 اين هدف، مبناى طرح ريزى و نقشه ريزى او مى ‏شود. 🎯 چون هر طرحى از هدفش شروع مى ‏شود و هدف انسان در رابطه با اندازه و ارزشى است كه از خود سراغ دارد، در رابطه با دركى است كه از خود دارد. 🎯 اگر مى ‏خواهى هدف كسى را عوض كنى، بايد بينش او را نسبت به اندازه و قدرش، كم يا زياد كنى و «قدر» هم، با «مقایسه ها» فهميده مى ‏شود. انسان در مقايسه خود با پديده ‏ها، تفاوت خود را با آنها مى ‏بيند. 🎯 كسى كه قدر و ارزش خود را فهميد، ديگر هدفى كمتر از خودش را انتخاب نمى ‏كند. 🎯 اگر من بدانم كه هستم، مى ‏توانم بفهمم براى چه بايد باشم. 🎯 ابهام ‏ها از اينجا شروع مى ‏شود كه اين خط را نخوانده ‏ام و به خاطر همين، خط دوم برايم گنگ است و تنها خود را با كلمه ‏ها مشغول ساخته ‏ام. 🎯 پس نيت ‏ها متفاوتند. انسان در هر لحظه، نيت عالى ‏ترى پيدا مى ‏كند. 🎯 نيت و هدف، در رابطه با درك انسان از خودش شكل مى ‏گيرد و نمى ‏توان به اين دليل كه من آن را مى ‏خواهم، ديگرى هم همان را بخواهد. 📚  | ص ۳۰ #⃣ 🆔 @daily_notes
📜 |🔰شناخت مشکلات، تکثیر امکانات 🕊 یک موقع در برابر حادثه ای که اتفاق بیفتد، شبهه هایی که بلند شود، در برابر فریادِ فریاد کننده ای، می خواهیم جوابی آماده و گفت وگو کنیم. 🕊 یا مثلاً چشممان به صورتی می ‏خورد، به فسادی، به رشوه ای، به اختلاسی، به سالوسی، به تظاهری می خورد، ما هم برنامه ای درباره این موضوع شروع کرده و گفت وگویی را مطرح می کنیم. بعد هم که موسم آن حرف و صحنه گذشت، کلاً فراموش می کنیم و مسئله تمام می ‏شود. 🕊 درحالی که باید منهای همه این شرایط روزمره و مصائب و زخم هایی که بر ما وارد می ‏شود، از مجموع مشکلاتمان، و بعد، از مجموع امکاناتمان جمع ‏بندی کنیم که در نتیجه تکلیفی به وجود می ‏آید و معلوم می ‏شود که تکلیف ما در اینجا چیست. 🕊 آیا با این مقدار امکانات، با این مشکلات بجنگیم؟ یا اینکه امکانات را تکثیر کنیم و بعد برای درگیری و مبارزه آماده شویم؟ یا اینکه هر دو کار را انجام دهیم؛ با مقداری از امکانات دفاع کنیم و با مقداری از امکانات تولید کنیم؟ 🕊 باید بفهمیم مجموعه مشکلات ما چیست و بدانیم هجوم های مقطعی همیشه هست و مقهور این هجوم ها نشویم. 🕊 بعد از شناخت مشکلات، باید مجموعه امکاناتمان را در نظر بگیریم و آنها را تکثیر کنیم و بدانیم در چه زمینه ای باید آنها را به کار بگیریم و چگونه و با چه مقدار از این امکانات، به جنگِ چه مقدار از مشکلات برویم. 📚  | ص ۱۰۱ #⃣ 🆔 @daily_notes
📜 |🔰موقعیت ها یکسان نیستند 🔸 آزادى از اسارت ‏ها با شناخت عظمت انسان و شناخت وسعت هستى و شناخت ‏هاى ديگر بدست مى‏ آيد. من كه تا ديروز اسير توپ‏ ها و عروسك ‏هايم بودم امروز از آن‏ها بيزارم؛ چون به وسعتى رسيده ‏ام و چون عظمت خودم را يافته ‏ام و بزرگى خودم را شناخته ‏ام. 🔸 براى ميزان و سنجش، نيروى عقل هست؛ و براى اطمينان بيشتر مى‏ توان با ميزان ‏هاى ديگر مشاوره كرد و از فكر و عقل، از ارزيابى و سنجش آن‏ها بهره ‏مند شد. 🔸 در هنگام مشورت نبايد اسير برداشت ‏ها و حرف ‏ها بود، بايد ملاك ‏ها را بدست آورد و بايد از اطلاعات و آگاهى‏ هاى ديگران بهره‏ مند شد و آن‏ها را سنجيد و سپس انتخاب كرد. 🔸 مشورت، چشم خود را كور كردن نيست، بلكه از چراغ ‏هاى ديگر بهره گرفتن است. اين اشتباه است كه با امر و نهى ديگران حركت كنيم. چه بسا آنچه كه ملاك نهى است باعث حركت من و تشويق من باشد؛ چون شرايط و موقعيت ‏ها و محيط ها يكسان نيست. 📚  | ص ۳۱ #⃣ 🆔 @daily_notes
📜 * |🔰 رفاه حیوانی!* 💎 بر فرض كه ما به ثروت ها و لذت ‏ها برسيم و در هر دقيقه چند ميليون تومان به چنگ بياوريم. 💎 اين همه ثروت و لذت در ما چه استعدادى را زياد مى‏كند؟ 💎 اين ما هستيم كه ثروت ‏ها را زياد كرده‏ ايم اما ثروت ‏ها، چه؟ فقط نيروى ما را مصرف‏ كرده ‏اند و روى هم جمع شده‏ اند. 💎 بر فرض اين ثروت ها به ما رفاه و آسايشى بدهند اما بيشتر از اين‏ها از ما گرفته ‏اند. 💎 ما براى رفاه به اين همه استعداد نياز نداشتيم. ما براى رفاه به انسان بودن نياز نداشتيم. 💎 يك زنبور عسل به رفاه در سطح عالى ‏ترى رسيده بدون اين كه اين همه استعداد داشته باشد. بدون اين كه از فكر، عقل، اختيار، وجدان و فرقان برخوردار باشد. 💎 [حیوانات] لباسشان همراهشان است و خوراكشان دم دستشان و هيچ گاه خودكشى هم نكرده ‏اند، زيرا خودآگاهى نداشته ‏اند. 💎 عبوديت در راه نفس و خلق و دنيا و شيطان، چيزى جز از دست رفتن و چيزى جز خسارت نيست.بندگىِ اين‏ها اسارت است و بندگىِ حق، آزادى است. 📚 | ص ۷۷ #️⃣ 🆔 @daily_notes
📜 * |🔰 ابوذر یا ابوجهل؟!* 🔲 مهم نيست كه دشمن چه مى ‏كند و مهم نيست كه چه موقعيتى پيش خواهد آمد. 🔲 بلکه اين نكته اهميت دارد كه تو چه بايد بكنى و در هر موقعيت چگونه موضع بگيرى. 🔲 اين مهم نيست كه دشمن چه مهره ‏اى را بر سر كار مى ‏گذارد، مذهبى و يا بى ‏مذهب را، بى ‏ريش يا با ريش ‏را، كه تو بايد بدانى در برابر هر طرح احتمالى او، چه برنامه ‏ى قطعى را دنبال كنى و چگونه موضع بگيرى. 🔲 بر فرض تو در موقعيت صفر و زير صفر قرار گرفتى و به طور كلى نيروهايت را از دست دادى چه بايد بكنى؟ 🔲 مأيوس بشوى؟ ناله سر بدهى و از حركت تُوبه كنى و شكست را دليل بى ‏كارى و بى ‏عارى بگيرى؟ 🔲 يا اين كه از شكست درس بياموزى و نقطه ‏هاى ضعف را از امروز كنترل كنى و راه نفوذ را از امروز ببندى و دوباره به طرح دعوت و صف و جبهه ‏بندى و قتال و درگيرى روى بياورى؟كه اين تكليف مستمرّ توست! 🔲 تو نمى ‏توانى يك لحظه آرام بمانى و نمى ‏توانى تكليف ‏ها را زير پا بگذارى و شكست، دليل پذيرفتن آن نيست. 🔲 در واقع كسى شكست خورده كه شكست را پذيرفته و يا اين كه فقط پيروزى عادى را هدف گرفته است. 🔲 اما كسى كه شكست را نپذيرفته و از آن درس گرفته و هدفش اين‏ نيست كه آدم ‏ها او را بپذيرند و با او باشند كه مى ‏خواهد آن‏ها امكان انتخاب را داشته باشند و در برابر دعوت باطل، دعوت حق را هم بشنوند و آخر ابوذر و يا ابوجهل شوند و از قوّه به فعليّت برسند. 📚  | ص ۵۷ #⃣ 🆔 @daily_notes
📜 * |🔰 راه بازسازی جامعه * 🔹تربيت ‏هاى تلقينى و تقليدى و تحميلى و سنتى ارزش نخواهند داشت، حتى ضد ارزش هستند و عامل نفى انسان و آخر سر هم‏ باعث عصيان و طغيان او. 🔹اين درست نيست كه ديده ‏هاى خود را نقالى كنيم و از عشق خود حرف بزنيم و يا ديگران را بغل كنيم و يا بر يقين خود پافشارى كنيم و سوگند بخوريم؛ چون يقين هر كس در درون اوست، به ديگران نمى ‏رسد. 🔹مگر هنگامى كه نشان بدهيم كه چگونه و از كجا به اين يقين رسيده ‏ايم و به اين روش دست يافته ‏ايم و با چه كليدها و ملاك‏هايى حركت كرده‏ ايم. 🔹هنگامى كه مى ‏خواهيم فردى را بسازيم و يا جامعه ‏اى را باز سازى كنيم، ناچاريم كه در اعماق بكاويم و ريشه‏ ها را بيدار نماييم. 📚  | ص ۴۰ #⃣ 🆔 @daily_notes
📜 * |🔰 انسان فرزند تمام هستی است و تا بی نهایت راه در پيش دارد...* 🔹هر كس افراد تحت اختيارش را براى محيطى كه در نظر دارد، تربيت مى ‏كند. من فرزندم را براى خانه ‏ام، استاد شاگردش را براى جامعه ‏ى محدودش و يك دانشمند، انسان را حداكثر براى اين زمين و براى هفتاد سال زندگى، تربيت مى ‏كند و بر طبق شرايط موجود، بارور و شكوفايش مى ‏سازد. ولى انسان فرزند خانه و جامعه و حتى دنياى محدود و سرزمين خاكى نيست. 🔹انسان سرمايه ‏هاى زيادترى دارد. انسان فرزند تمام هستى است و تا بى ‏نهايت راه در پيش دارد. لذا بايد طورى تربيت شود كه در تمام اين عوالم و در تمام اين مسير بتواند چه بكند و چگونه بماند و چگونه برود. 🔹وقتى كه ما مرزها را برداشتيم و ديوارها را شكستيم و با اين ديد وسيع به هستى و به انسان نگاه كرديم و با اين جهان بينى به فكر تربيت افتاديم ناچار مسائل به صورت ديگرى طرح مى ‏شوند و راه حل پيدا مى ‏كنند. 📚 | ص ۴۹ #️⃣ 🆔 @daily_notes
📜 * |🔰 مرداب نعمت ها* ▪️آدمى محدود است. با رسيدن به قدرت و غنا، به غرور، به طغيان، به تجاوز، به فساد مى ‏رسد. در پوست خود نمى ‏گنجد. از خود غافل مى ‏شود.نعمت ‏ها را به خود مى ‏بندد. از هدف و از نظام چشم مى ‏پوشد و ديگران را به اسارت مى ‏كشد. ▪️ ترس از تحول و افول نعمت ‏ها و قدرت ‏ها او را در متن قدرت، هراسناك و ضعيف مى ‏كند و در اوج اقتدار، به وسوسه و بدبينى و سخت‏گيرى و بدرفتارى مى ‏كشاند. ▪️ انسان حتى با خيال و اعتقاد به استغنا طغيانگر است؛ مگر هنگامى كه حدود و ديوارها را بشكند و به وسعت وجود خويش برسد و ديگر جمع و تفريق نعمت ‏ها و قدرت ‏ها در او موجى نياورد، نه غرورى و نه حسرتى، نه لهو و لغوى و نه اسراف و فسادى. ▪️محدوديت، غرور و سرشارى و طغيان و فساد را همراه دارد. ▪️ وسوسه و هراس و بدبينى و بدرفتارى را به دنبال دارد. ▪️ كسانى كه بار نعمت ‏ها را به دوش كشيده ‏اند و هدفى را باور نكرده ‏اند و نظامى را نشناخته ‏اند و حاكمى را و ناظرى را و مهيمنى را نديده ‏اند، در اين سيل نعمت، غرق مى ‏شوند و غرق مى ‏كنند. ▪️ نعمت ‏ها، مرداب مرگ خاموش آنهاست. 📚  | ص ۴۵۹ #⃣ 🆔 @daily_notes
📜 |🔰انسان می تواند به حدی از رشد برسد که جز الله، جز نگاه او، جز تعریف او، جز پذیرش او، چیزی ارضایش نکند. 🔸️ما خودمان را به کسی نشان می ‏دهیم که برایش عظمتی قائل باشیم؛ تعریف کسی را می ‏خواهیم و دوست داریم که به عظمتش پی برده باشیم. بعضی از تعریف ها به جای اینکه خوشحالمان کند، ناراحتمان می ‏کند و اصلاً کسرِ شأنمان است که فلانی از ما تعریف کند یا فلان دیوانه از ما یاد کند. 🔸️ دوست داریم از ما تعریف کنند؛ ولی دوست داریم کسانی تعریف کنند که بزرگند. 🔸️انسان می تواند به حدی از رشد برسد که جز الله، جز نگاه او، جز تعریف او، جز پذیرش او، چیزی ارضایش نکند. با اینکه ریا و مقبولیت نیاز درونی انسان است و انسان دوست دارد که «همه» از او تعریف کنند، وقتی به این حد می رسد، چهره عوض می کند و فقط رضایت و پذیرش «خدا» را می خواهد. 📚  | ص ۴۲ #⃣ 🆔 @daily_notes
📜 * |🔰مربی بزرگ هستی خداست و او دل‌ های مشتاق را تنها نمی‌گذارد...* 🔸در مسأله‏ى تربيت و براى تدبر و تفكر، چه بسا استعدادهايى خود سر رشد كنند و راهى را بيابند و به نتيجه‏هايى هم برسند اما عقب افتادگى‏ها، خطرها، شكست‏ها و يأس‏ها، درّه‏هايى هستند كه بر سر راه مى‏نشينند و مانع عبور مى‏شوند. 🔸از اين رو آن‏ها كه خود سر، شروع كرده‏اند، بسيارى در تفكرات خود به نتيجه‏هاى غلط رسيده و منحرف شده‏اند و يا به بن‏بست افتاده و مانده‏اند. و بدبختى در اين است كه آن‏ها اين انحراف و يا بن‏بست و ركود را به آسانى پذيرفته‏اند و تحمل كرده‏اند و آن را طبيعى و عادى تلقى نموده‏اند و هيچ‏گاه به فكر اين نيفتاده‏اند كه بدانند اين بن‏بست از كجا سرچشمه گرفته و اين انحراف از كجا برخاسته است. 🔸مربى بايد در برابر اين تك‏روى و خودسرى، آگاهانه موضع بگيرد؛ چون اين تك‏روى‏ها و خودسرى‏ها معلول هستند و علت‏ها و انگيزهايى دارند، از قبيل نااميدى از يافتن مربى و يا برخورد با روحيه‏هاى فاسد و يا سرخوردگى از مربى نماهاى سرد و بى‏حال و يا عوامل ديگرى از قبيل غرور، خود خواهى، تكبر و ساير عوامل كه مى‏توانند انسان را از مربى و استاد جدا كنند و به خودسرى و تك‏روى بكشانند و به هلاكت او و يا از دست رفتن استعدادهاى وسيعش كمك نمايند. 🔸مربى بايد با اين دسته به گونه‏اى رفتار كند كه غرورشان را نشكند و حتى در لباس شاگردى به آن‏ها درس بدهد و به آن‏ها بشارت بدهد و آن‏ها را اميدوار كند كه مربى بزرگ هستى خداست و او دل‏هاى مشتاق را تنها نمى‏گذارد. مربى بزرگ هستى، آن‏هايى را كه مى‏خواهند حركت كنند رها نمى‏كند بلكه رهبرى مى‏نمايد. 📚  | ص ۸۳ #⃣ 🆔 @daily_notes
📜 * |🔰 دوستان خطرناک!* خيال نكن هنگامى كه آخرين گام را برداشتى و به انقلاب رسيدى، كار تمام مى ‏شود! آنهايى كه تا ديروز با صداقت كار مى ‏كردند، همين كه چپاول اينها و دست ‏هاى خالى خود را مى ‏بينند گويى از خواب بيدار مى ‏شوند و به چپاول ‏هايى با دست‏هاى پاك و دست‏هاى باز مى ‏پردازند. ناپاكى ‏ها و فساد اينها خيلى بيشتر و عميق‏تر است كه خانگى هستند و مورد اعتماد! آنچه باعث مى ‏شود كه دزدى ‏ها و قاچاق بازى ‏ها زياد شود و حتى وجهه ى مذهبى پيدا كند و مقدس شود همين نكته است كه از پاك ‏هاى عقب افتاده الهام مى ‏گيرد. با اينها كه اعتقاد به قداست دزدى و ضرورت چپاول دارند نمى ‏توان با نصيحت و خدا و جهنم حرف زد كه به خاطر خدا چپاول مى ‏كنند و به خاطر بهشت با على مى ‏جنگند وفرق اسلام را مى ‏شكافند. دروغ اينها از صداقتشان مايه مى ‏گيرد و اين خطرناك است! اينها مغرور صداقت و نيت پاك خويش هستند و نمى ‏فهمند كه شيطان چگونه انسان را ذليل مى ‏كند و باطل ديگران باعث مى ‏شود كه تو از حق و حقيقت و صداقت و قداست خودت دست بردارى و به استناد چپاول ديگران و فساد ديگران، خودت را به شيطان بفروشى و قربة الى الله و به خاطر اين كه ديگران جايزه نگيرند، سر حسين را خودت به توبره بيندازى. با اين منطق كه اگر من نكنم ديگران مى ‏كنند، پس بگذار من قشنگ‏تر ببرم و با توجه و رو به قبله و با اسم خدا سر حجت خدا را ببرم و دست او را ببندم. راستى كه چقدر خطر در پيش است و چقدر آفت بر سر راه است‏. 📚  | ص ۱۰ #⃣ 🆔 @daily_notes
📜 |🔰به اندازه رنجمان کافریم! 🍂كسى كه هدايت خدا را نخواست و اين همه ذكر و يادآورى و شكست و تجربه را نديد، به چه هدايتى روى مى ‏آورد؟ 🍂كسى كه اين هدايت را نخواست ناچار از تمامى دنيا رنج مى ‏برد كه او از دنيا طالب لذت است و به دنبال ميوه ‏ى رؤياهايى است كه هيچ ‏وقت سبز نمى ‏شوند و پا نمى ‏گيرند. 🍂 اين كفر به انسان و قدر او و نقش او، درگيرى ‏ها مى ‏آفريند، كه ساخت انسان و ساخت دنيا با اين غرورها، هماهنگ نيست و تنوع وسرگرمى را و لذت و عيش و نوش را نمى ‏پرورد، كه در اوج لذت ‏ها خود آگاهى تو و فكر تو رنج فردا را دارد و ترس جدايى را و عذاب و رنج از دست دادن را. 🍂تنها كسى مى ‏تواند رنج ‏ها و دردهاى دنيا را تبديل كند و از آنها ذكر و درس بسازد و حتى با رنج ‏ها راه برود كه رفعت ذكر و وسعت صدرى دارد و مى ‏داند كه در كجاست و بايد چگونه حركت كند. براى او، ديگر درگيرى نيست كه هدف او با ساخت او، با ساخت دنيا هماهنگ است. 🍂اين حيرت و ضيق و اين عذاب و انحراف و زيغ، آثار قطعى كفر هستند. 🍂 ما مى ‏توانيم از مقدار حيرت و دلتنگى و از مقدار درد و رنجمان و عذابمان به مقدار كفرمان برسيم كه ما به اندازه ‏ى رنجمان كافريم و به اندازه ی كفرمان در عذابيم. 🍂 بايد كفر و ايمان را از علامت ‏هايش شناخت. 📚 جلد اول| ص ۲۸۱ #️⃣ 🆔 @daily_notes
📜 |🔰دوست و دشمن 🤝🏼يك قهرمان، تا هنگامى كه به تمرين ‏هايى دست نزده باشد، آماده و ورزيده نيست و توانايى درگيرى ندارد و تحمل و استقامت مبارزه ‏اش صفر است. 🤝🏼بر اساس اين اصل و به خاطر آن نياز، انسان از تضادها و رقابت ‏هايى برخوردار گرديده و با دشمن ‏هايى همراه شده است. 🤝🏼اين دشمن ‏هاى درونى و بيرونى مى ‏خواهند سرمايه ‏هاى انسان و استعدادهاى عظيم او را در راه خود و براى خود به جريان بيندازند و كامروا گردند. 🤝🏼اين‏ها دشمن هستند چون از ما مى ‏كاهند و از سرمايه ‏هاى ما مى ‏ربايند و استعدادهاى ما را مى ‏خورند. 🤝🏼مگر يك دشمن جز اين كارى دارد؟ما با همين ملاك، دشمن خود را مى ‏شناسيم، گرچه در لباس دوست فرو رفته باشد. 🤝🏼 با همين ميزان او را مى ‏سنجيم، گرچه در ظاهر به ما چيزهايى هديه كرده باشد. 🤝🏼دشمن، كسى است كه مرا براى خودش مى ‏خواهد و از من برداشت مى ‏كند و دوست، آن كه مرا براى خودم مى ‏خواهد و بر من مى ‏افزايد و همين است كه نفس و خلق وشيطان، دشمن ما معرفى مى ‏شوند. 📚  | ص ۹۶ #⃣ 🆔 @daily_notes
📜 |🔰جهل و جوانی ⏳️من هنوز براى اين دنيا، براى اين هفتاد سالم كارى نكرده ‏ام، برنامه ريزى نكرده ‏ام حتى موجودى خودم را ارزيابى نكرده ‏ام چه رسد به اين كه بخواهم براى دنياهاى ديگر، برنامه كه هيچ، امكاناتى، بودجه ‏اى و وسائلى فراهم بكنم. ⏳️جوان مشكلش اين است كه تواناست و باكش نيست، اصلًا فكر نمى ‏كند؛ يعنى حساب نمى ‏كند كه نيروى اين چشم تمام مى ‏شود، باطرى او آخرين لحظه ‏هايش را طى مى ‏كند. ⏳️ با چشمش به هر چيزى نگاه مى ‏كند. با گوشش هر چيزى را مى ‏شنود. با دلش هر چيزى را جمع مى ‏كند. به هر چيزى اجازه ورود به لحظه ‏هايش را مى ‏دهد و باكش هم نيست، خيال مى ‏كند چون به همان كه مى ‏خواهد، مى ‏تواند برسد، هميشه هم همينطور خواهد بود. ⏳️ دليل آن هم اين است كه يا توانمندى ‏اش او را مغرور كرده و يا جهلش به دورى راه و به حجم مشكلات و موانع او را مغرور كرده است. 📚  | ص ۱۳۳ #⃣ 🆔 @daily_notes
*📜 |🔰انتظار حقیرانه* 🌼مسأله‏ ى انتظار ما از حجت مسأله‏ ى توسل را توضيح مى‏ دهد. 🌼اين درست كه ما آن‏ها را شفيع و همراه طلب خود ساخته‏ ايم و حتى نمك طعام و رنج فرزندانمان را با آن‏ ها در ميان مى‏ گذاريم و اين درست است كه ما جز از اين‏ ها نمى‏ خواهيم ولى درست‏ ترين، اين است كه از اين‏ ها جز خودشان را نخواهيم. 🌼 از آن‏هابراى رسيدن به بت‏ ها و عروسك‏ هاى حقير و ناچيزمان استفاده نكنيم و اين‏ ها را براى رسيدن به اين آرزوهاى كوچك زير پا نگذاريم تا آن‏جا كه با اشك و سوز بگوييم مهدى جان! آقا جان! اگر جواب مرا ندهى بر مى‏گردم! 🌼راستى به كجا بر مى‏ گرديم؟ به سوى چه كسى و در چه دنياى بزرگ و كوچكى؟! 🌼 ما همه‏ى اين راه‏ ها را تجربه كرده‏ ايم و از همه‏ ى بن‏ بست‏ ها زخم خورده‏ ايم تا به اين‏ ها روى آورديم. حال چگونه با برآورده نشدن خواسته‏ هاى كوچكمان و دعاهاى ريزو درشتمان از اين‏ ها بر مى‏ گرديم و با آن‏ها قهر مى‏كنيم؟! 🌼اگر ما به خاطر اين خواسته‏ ها از اولياء خود بريديم و حتى در دلمان بر آن‏ ها خرده گرفتيم، معلوم مى‏ شود كه ما اين خواسته‏ ها را از آن‏ها ضرورى‏ تر و مهم‏ تر مى‏ دانيم و در هنگام تعارض، آن‏ ها را زير پا مى‏ گذاريم، و بر آن‏ها مى شوريم! 🌼 در حالى‏كه آن‏ها آمده‏ اند تا به من بياموزند كه چگونه با رنج‏ ها برخورد كنم و چگونه از نعمت‏ ها به غرور و تكاثر نرسم و چگونه در هر موقعيت، موضع‏ گيرى مناسب داشته باشم و از بدى‏ ها خوب استفاده كنم و به كوثر دست بيابم. 📚  | ص ۴۱ #⃣ 🆔 @daily_notes
📜 |🔰ایمان به ولایت ▫️مادام كه ايمان به ولايت مبدل نشود، نيروى جلوگير و مصلح نخواهد بود. ▫️اگر ما چهار نفر هر كدام از ليوان خودش دفاع و حفاظت كند، پس هر ليوان يك محافظ بيشتر نخواهد داشت؛ اما اگر هركس از همه ‏ى ليوان‏ها حفاظت نمايد، پس هر ليوان چهار محافظ خواهد داشت و هر خانه و هر فرزند و هر خانواده محافظ هاى زيادترى خواهند داشت. ▫️ همين باعث قدرت تو و ترس دشمن و نگه‏دارى از مصالح عمومى و كلى خواهد بود. ▫️آن‏جا كه رشته ‏ى ولايت گسسته شود، هر كدام براى شكستن ديگرى كافى هستيم و نياز به دشمن خارج نيست. ▫️ آن‏جا كه اين رشته مستحكم گردد و هر كس پاسدار حريم و حرمت تمامى همراهان باشد؛ ناچار، هجوم و تجاوز و تعارضى نخواهد بود؛ كه اهل كفر به خاطر منافع درگير مى ‏شوند. ▫️ اصل نصرت، از اين ريشه‏ها تغذيه مى‏كند و اصل ولايت تا اين حد گسترده است. ▫️پس آن‏جايى كه از تو كمك بخواهند و از تو دعوت كنند و حفاظت از مصالح و دفع فتنه را طالب باشند، نمى ‏توانى كوتاهى كنى و نمى ‏توانى چشم و گوش ببندى. ▫️آن‏جا كه دلى از ايمان سرشار شده باشد و اقدام هم كرده باشد و توان خودش را به كار برده باشد و هجرت نموده باشد و براى مبارزه و جهاد با جان و مالش آماده شده باشد، نمى‏توان او را تنها گذاشت و با دست و چشم و زبان به يارى او نيامد. 📚  | ص ۴۰ #⃣ 🆔 @daily_notes
*📜 |🔰برای چه آمده ام؟* ⁉️آيا انسان مى ‏تواند با اين امكانات امن، رفاه، رهايى، دل خوش باشد؟ ⁉️اين سؤالى است كه گريبان انسان معاصر را رها نمى ‏كند. ⁉️اگر بگويى من براى اينها آمده ‏ام، بايد منتظر اين پاسخ باشى كه امن، با حضور و وقوف و خود آگاهى انسان سازگار نيست. ⁉️انسان در بهار يقين دارد كه پاييز در راه است. ⁉️ او حركت زمان را درك مى ‏كند. او در امكانات و شرايط كامل و مطلوبش باز هم دغدغه دارد. دلهره دارد. اضطراب دارد، پس چطور مى ‏تواند امنى داشته باشد؟! ⁉️رفاه هم با تحول نعمت ‏ها مطابق و هماهنگ نيست، كه آدمى مدام تحول نعمت‏ها را مى ‏بيند. ⁉️ رهايى هم با نظام و قانونمندى هستى هماهنگ نيست، كه نمى ‏توان در اين معده همه چيز ريخت. نمى ‏شود اين تن را به همه چيز بست، كه قندش بالا مى ‏رود. اوره مى ‏گيرد. ⁉️ تو در هر حركتى، همراه هزار سنت هستى. مگر مى ‏توانى همين طور قدم بردارى؟! تو در يك ميدان مين حركت مى ‏كنى، با هر گامى كه بر مى ‏دارى، ممكن است انفجارى را ايجاد كنى. 📚  | ص ۲۱ #⃣ 🆔 @daily_notes
*📜 |🔰عبادتِ پَست* 📿نماز و عبادت و درس توحيد و تفسير و عمل جهاد و مبارزه، می تواند به خاطر حرف ‏ها و هوس ‏ها و جلوه ‏ها باشد! 📿می تواند دنيا، پست باشد و مى ‏تواند كسب و كار و پاك كردن بينى كودك و آب دادن و نان آوردن، به خاطر دستور خدا و اداى و ظيفه باشد و از سطح غريزه و عادت ‏هاى محدود، بالاتر آمده و آخرت باشد. 📿در واقع آدمى كه از دنيا بزرگ‏تر شده و از شهادت به غيب روى آورده و حجم گسترده و وسعت فارغ دنيا، براى او تنگ و محدود گرديده و مثل رحم مادر با رشد روزافزون كودك به زندان كوچك و تنگى شباهت يافته است. 📿 اين چنين آدمى هر كارش از دنيا بيرون رفته و حتى خواب و خوراك و معاشرت و روابط عادى و طبيعى او الهى و آخرتى است. 📿اما آدمى كه حقير مانده و از دنيا بيرون نرفته و هنوز رشد بيش از دنيا را تجربه نكرده است، هر كار او حتى عبادت و جهاد او، دنيايى است و پست است. 📿دل ‏هايى كه از دنيا بزرگ‏ترند، تمامى كارهاى عادى آن‏ها خريدار دارد. 📚  | ص ۲۲۱ #⃣ 🆔 @daily_notes
*📜 |🔰خیال می کنیم مسلمانیم!* ▪️ما خیال می کنیم کافر کسی است که در برابر تمام دین قد علم کرده و هیچ چیز از دین را نمی پذیرد. ▪️ شاید برای ما سخت باشد که تصور کنیم کافر می تواند به حج هم برود و نماز هم بخواند و روزه هم بگیرد در حالی که در روایت هست ممکن است صبح، مسلمان باشد و تا شام به کفر برسد و یا شام، مسلمان باشد و صبح را با کفر ببیند. ▪️چه بسا در شب، نیش پشه ای تو را رنج بدهد و تو بر حکمت خدا اعتراض کنی که این دیگر چیست و یا صدای گنجشکی خواب صبحگاهی تو را بگیرد. ▪️چه بسا فقط یک حکم را سبک بشماری و یا نفی کنی و یا حتی یک سجده ی مستحب را که قبول داری که در دین هست و رسول گفته منکر باشی و همین استخفاف و انکار تو را به کفر بکشاند! ▪️در روایت هست که حتی تاخیر نماز اگر از روی استخفاف باشد، علامت کفر است. ▪️ چون ما در برابر تمامی دین نمی ایستیم و حتی هیچ کافری نیست که تمامی دین کافر باشد! ▪️ چه بسا انسان، بسیاری از احکام را بشناسد و پذیرا باشد اما در یک قسمت بلنگد و ایمان نیاورد و یا سبک بشمارد. 📚  جلد اول | ص ۲۸۷ #⃣ 🆔 @daily_notes
📜 |🔰نقش خدیجه سلام الله علیها رسول، بار فكرى خود را پخش كرده و كارش را با كسانى شروع كرده كه جمع اسلامى را تشكيل مى‌ دهند. اين جمع، جامعه را شكل مى‌ دهد و در جامعۀ اسلامى است كه حكومت اسلامى مى‌ تواند به راحتى تحقق پيدا كند. كسانى كه شروع مى‌ كنند، رسالت سنگينى خواهند داشت. اينها به پيوندى در شب احتياج دارند و نماز پيوند اينهاست. به انسى احتياج دارند و قرآن، انس و ثبات اينهاست.اين طبيعى است كه به زودى گرفتار مى‌شوند و رنج مى‌ برند. ممكن است مبتلا بشوند و ضربه بخورند. دستۀ ديگرى هم هستند كه توليد و تجارت را به عهده‌دارند؛ چون هر حركت و نهضتى احتياج به پول هم دارد. همان طور كه بارِ رسالتِ رسول بر دوش ابوطالب و جعفر و مصعب و جمعى ديگر بود و به وسيلۀ آنها رسالت رسول گسترده و پخش شد، با مال خديجه و ثروت او نيز پيوند خورد و هنگامى هم كه آن ثروت تمام شد، نوبت ديگران است تا شروع كنند و در زمين بگردند و منبعى براى توليد و برداشت، داشته باشند. رسول، جمعى را مى‌ سازد كه اين جمع، تقسيمِ كارشان بر اساس تخصص‌ ها و در رابطه با نقشى است كه دارند. با اين بينش، شغل‌ها اهميتى ندارند؛ چون بين پول درآوردن و جهاد كردن و نماز خواندن و ارشاد، تفاوتى نيست، مهم اين است كه شغل‌ها در رابطه با نقش آدمى شكل گرفته باشد. 📚  | ص ۲۰۴ #⃣ 🆔 @daily_notes
*📜 |🔰هرلحظه، یک گناه!* ما هنوز خودمان را مذنب نمى‏ دانيم و مى‏ گوييم مگر ما چه كرده‏ ايم؟! براى خودمان گناهى قائل نيستيم. همين كه يك مقدار خودمان را كنترل مى‏ كنيم، زبان‏ مان را كنترل مى‏ كنيم و به كسى آزار نمى‏ رسانيم و يا در مقام محبت و احسان به ديگران هستيم، خودمان را كامل مى‏ بينيم. ممكن است كه نهايتا بگوييم كه خدايا! مرا ببخش! ولى اين‏ها اساسى نيست! تلقى ما از ذنب، يك تلقى خيلى محدودى است؛ آن هم به خاطر اين است كه يقظه و نورانيت ما، يك بيدارى و يقظه ضعيفى است. حال در اين نفس، من مى‏خواهم چه كار كنم؟! آيا مى‏خواهم- با اين گناه هم نيست- يك جايى پيدا كنم تا بروم دراز بكشم و يا تطهيرى بكنم و يا چيزى بخورم؟! همين!؟ اصلا اين، فوق هر ذنبی است! اين كه در اين لحظه- مثلا- جايى بخوابد و يا بنشيند و در ملكوت اعلى تأملى بكند! همين!؟خيلى مشكل است! اين‏جاست كه آدم يك چنين حالتى را پيدا مى‏كند و مى‏بيند كه در پشت هر لحظه‏اى كه بر او مى‏گذرد، ذنوبى نهفته است. 📚  | ص ۱۲۳ #⃣ 🆔 @daily_notes
📜 |🔰جادوی جمع 🪄آدم‌ ها بر يكديگر تكيه مى‌ كنند و حتى پس‌ انداز نمى‌ خواهند. 🪄چون با وجود امكانات و با حضور امنيت، ذخيره، ضرورتى ندارد. در اين صورت، هركس حافظ همه است. 🪄 اگر در جمع ده نفرى ما، من از خودم و از ليوانم محافظت كنم، من و ليوانم يك محافظ خواهيم داشت؛ اما اگر همه به يكديگر توجه داشته باشيم، من و ليوانم ده محافظ خواهيم داشت و اين جادوى قدرت، مربوط به جمع هماهنگ و روابط منسجم و سازمان زنده و بيدار است. 🪄 آنچه اين هماهنگى و قدرت را مى‌ شكند، خودخواهى و تكروى است؛ ظلم و جفايى است كه ريشه در استغنا و كبر آدمى دارد، كه خيال مى‌ كند در جمع از دست مى‌ دهد و ضرر مى‌ كند. 📚  | ص ۲۶ #⃣ 🆔 @daily_notes