#خانومها_بخوانند
👈تو خونه و جمع های خودی بعد از اسم همسر "جان" بزاریم و در جمع های رسمی تر "آقا" مثلا احسان جان، آقا احسان☺️
👈چیزی که بیش از هرچیز ظرافت زن رو خراب میکنه داد زدن و جیغ جیغو بودنه
👈انجام کارهای خونه رو مثل یه کدبانو انجام بدیم نه مثل یک کلفت
👈با لباسی که آشپزی کردیم به استقبال شوهر نریم! هرگز وقتی مسواک نزدین رژ نزنین!
👈 خونه ی کسی رو که وای فای داره، با کافی نت اشتباه نگیرید.
👈 الگو بگیرید ولی کپی نباشید.
👈 در مورد همسر دیگران نظر ندید، چه مثبت چه منفی.
👈 سعی کنید، همیشه با لبخند بر لب با دیگران برخورد کنیین.
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
4.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
🎥 هیچوقــت اونقدر خودت رو
گناهڪار ندون ڪه دیگه
حتی "نماز" نخونی
عزیزدلــم؛ خدا به این راحتیا کنارت نمیذاره☺️
#استادپناهیان🎙
✨✨✨
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #گلبهار #ادامه_دارد . تو این یک ماه خیلی بهش عادت کرده بودم و تنها دلخوشی من
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#گلبهار
#ادامه_دارد
.
(بهادر)
بعد از رفتن گلبهار من هم بلند شدم و کش و قوسی به بدنم دادم و لحاف گلبهار و به صورتم چسبوندم و سرم رو روی متکاش گذاشتم و عطر تنش رو استشمام کردم...
آخه که چقدر دلم برا در آغوش کشیدن و بوسیدنش تنگ شده بود...
هرصبح بعداز رفتن گلبهار به پایین کار هرروزم شده بود....
بعده عوض کردن لباس هام لحظه ای از پنجره به بیرون خیره شدم......
محبوب و چندتا از خدمتکار ها مشغول پختن نان بودن.....
از دور دیدم که گلبهار هم به سمت اونا رفت و بهشون ملحق شد.....
دلم براش خیلی میسوخت ولی چاره ای نبود، مادرم میگفت اون رو به عنوان یه عروس خونبس آوردیم،نه عروس همیشگی عمارت......
ولی از دل بیقرارم خبر نداشت که من خیلی قبل تر بهش دل و دینم رو باخته بودم....
روزشماری میکردم چهلم بهداد بگذره و دست گلبهار رو بگیرم و برای ساختن زندگیمون از این عمارت بریم......
تو افکار خودم غرق بودم که با صحنه ای که از پشت پنجره دیدم یه لحظه خون به مغزم نرسید....
خودم رو به سرعت به حیاط رسوندم و چنان فریادی کشیدم که فکر کنم خدمه ها از ترسشون غالب تهی کردن، شما چه غلطی دارید میکنید....
همشونو کنار زدم و به گلبهار که رسیدم دیدم کنار تنور داغ و آتشین رهاشده...
این دختر چقدر دیگه باید تاوان اشتباهات اطرافیانش رو پس میداد....
اشک تو چشمام حلقه زد....
از زیر بازوهاش گرفتم و بلندش کردم به چشمام نگاه کرد،سرم رو از شرم پایین انداختم،
بازوهاشو از دستام آزاد کرد و سلانه سلانه راه آشپزخونه رو پیش گرفت...
چشمام از خشم زیاد پرخون شده بود،خدمه ها هر کدوم لونه موش پیدا کردن و قایم شدن...
ولی زهی خیال باطل باید به سزای اعمالشان میرسیدن....
اینو خوب میدونستم که همش نقشه مادرم هست......
با صدای دو رگم نگهبانهارو صدا زدم ..... دستور دادم خدمه ها رو به فلک ببندن و بعد به جزای اعمالشون برسونن.....
میدونستن باید چیکار کنن پس توضیح اضافی لازم نبود....
تو قوانین عمارت این رسم حاکم بود که هیچ کسی به هیچوجه حق اذیت و آزار عروس ارباب رو نداشت......
حتی مادرم....
.
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
1.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرزند اول دلسوز پدر ومادر هستند !
بار ژنی غالب را از پدر به ارث بردند ..!
🎙#دڪتر_انوشه
@daneshanushe✍️
3.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اونی که برات میمونه فقط وفقط همسرته❤️❤️
🎙#دڪتر_انوشه
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
1.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼بیاید
برای در کنار هم بودنمان،
قانون مهربانی بگذاریم 💚
🌼هرکه اخم کند جریمه اش لبخند!
و هر که لبخند بزند
پاداشش عشق باشد💚
💚قانون مهربانی
پاداش و مجازاتش شیرین است🌼
─━━━━⊱⭐️⊰━━━━─
☕️
✍🏻نگفتن حقیقت، نوعی دروغ گویی است.
🍂🍃صداقت صرفا به این معنی نمی باشد که شما تنها حقیقت را بگویید و دروغ نگویید بلکه صادق بودن علاوه بر گفتن حقیقت،یعنی نباید چیزی از همسرتان پنهان کنید و باید او را در جریان همه مسائل قرار دهید.
🖊 زیرا گلچین کردن مطالب و نگفتن بسیاری از اتفاقات خودش نوعی دروغ گویی به حساب می آید.🍂🍃
#به_آقاتون_افتخار_کنید
❣حداقل روزی یکبار به شوهر خود بگویید از اینکه تو همسرم هستی خوشحالم به خودم میبالم افتخار میکنم مرد هرکار خوبی که کرد بهش بگین تو فوق العاده هستی.
🚫 نه اینکه برین به بچه هاتون بگین تو هم مثل بابات هیچی نمیشی .
❤️مرد باید مورد قدردانی قرار بگیره به فرزندتون بگین من میدونم توهم مثل بابات روزی مرد بزرگی میشی حتی اگه سخته حداقل روزی یک بار به مردتون بگین بهش افتخار میکنید.
❤️