🍃🍃🍃 🍃🍃🍃
💕ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ "ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ "ﻣﻐﺰ"ﻧﺪﺍﺭﺩ...
ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻤﯽ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺷﺪ، ﻓﻮﺭﺍ ﻣﺸﺘﻌﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
ﺍﺛﺮﺍﺕ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺘﻌﺎﻝ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ "ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮ" ﺑﺎﺷﺪ.
ﻫﻤﻪ ﻣﺎ "ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ "ﻣﻐﺰ" ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ.
ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺁﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ "ﻭﺍﮐﻨﺶ" نشان ﻧﺪﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺩﺗﯽ ﮔﺮﺍﻧﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ...
بهترین جواب بدگویی: سکوت
بهترین جواب خشم: صبر
بهترین جواب درد: تحمل
بهترین جواب تنهایی: تلاش
بهترین جواب سختی: توکل
بهترین جواب خوبی: تشکر
بهترین جواب زندگی: قناعت
بهترین جواب شکست: امیدواری..
برای جبران اشتباهات، به دوستانت همانقدر زمان بده که برای خودت فرصت قائل میشوی
۰
🖌#کانال_دڪتر_انوشه
#بانوی_جذاب
❌ سعی کنید #ورزش را از خودتان دور نکنید، اگر می توانید مرتب به کلاس های ورزشی بروید، اگر فرزند کوچک در خانه دارید و یا هزینههای کلاس های ورزشی برای شما بالاست می توانید با برنامه های تلویزیونی و یا انفرادی نرمش کنید، برقصید
❌ لباس های #کهنه، پاره و آنهایی که بر اثر شستشو از رنگ و رو رفته اند را دور بریزید، هیچ چیز مثل لباس کهنه ای که به تن شما زار می زند، چهره تان را پیر و روحیه تان را #افسرده نمی کند
❌هر روز صبح #موهایتان را شانه بزنید و ابروهایتان را مرتب کنید، سعی کنید یک گلسر زیبا و راحت هم به موهایتان بزنید و یا یک روز موهایتان را ببافید و روز دیگر یک مدل دیگر، موهای خانم ها در زیبایی شان تاثیر فوق العاده ای دارد.
❌از گردنبند و گوشواره هایی که در اعماق کمدتان #مخفی کرده اید، لذت ببرید، آنها را بیرون بیاورید و هر هفته از یکی از آنها استفاده کنید.
می توانید با زدن یک رژ لب زیبا، #روح خود را شاد کنید.همیشه برای #دل خودتان به خودتان اهمیت بدهید نه یک نفر دیگر
❌روزانه حداقل ۵ دقیقه به خودتان #زمان دهید، #موسیقی آرامی را پخش کرده و چایی در آرامش بنوشید و به رویاها و برنامههای شخصی خودتان فکر کنید و برایشان برنامه اجرایی بریزید
✨﷽✨
#پندانه
✍ چه اهمیتی دارد که بدنمان کجا خاک شود
🔹عارفی را گفتند:
بدن ما به چه مانَد؟
🔸گفت:
باید بدن ما شبیه به یک بیل باشد که تا ۴۰سالگی دنیای خود و فرزندان خود میسازد و بعد از آن، دنیای خود در سرای دیگر را (با کار نیک) میسازد.
🔹گفتند:
آیا از مرگ نمیهراسی؟
🔸گفت:
اگر بنای خود را در سرای دیگر ساخته باشم، دیگر بیل (بدنم) مرا چه کاری آید؟! چون هیچکس بعد از ساختن خانهاش بیل را داخل اتاق نمیگذارد و نیازی به بیل ندارد.
🔹اگر خانۀ خود در سرای دیگر با بیل وجودم در دنیا ساخته باشم از اینکه این بیل (تن) را کجا بیندازند (خاک سپارند) مرا ملالی نیست.
⚜یک روز در پارک نشسته بودم فیسبوک خودم را چک میکردم،
یک پسر بچه ۸ یا ۹ ساله آمد و گفت:آقا یک بسته آدامس میخری؟
⚜گفتم همراهم پول نیست، ولی اگر میخواهی بنشین کنارم حالا دوستم می آید میخره.
پسر گفت: خوب است و نشست
بعد از مدتی گفت: تو موبایلت چی میبینی؟
گفتم در فضای مجازی میگردم
گفت فضای مجازی چیست ؟
⚜خواستم جوابی بدهم که قابل درک یک پسر بچه ی ۸، ۹ ساله باشد
گفتم جانم فضای مجازی جایست که نمیتوانی لمسش کنی ولی تمام رویاهایت را در آنجا می سازی.
⚜گفت من هم فضای مجازی را دوست دارم، من هم زیاد میرم
گفتم مگه اینترنت داری؟
گفت نه آقا، پدرم در زندان است، هر وقت دیدنش میروم نمیتوانم لمسش کنم ولی دوستش دارم.
⚜مادرم صبح ساعت ۷ میره سر کار، شب ۱۰
می آید که من میخوابم نمیتوانم ببینمش ولی دوستش دارم.
وقتی برادر کوچکم گریه میکند، نان را در آب میریزیم میخوریم فکر میکنیم سوپ است، تا حالا سوپ نخوردم ولی سوپ را دوست دارم.
من دوست دارم درس بخوانم و دکتر شوم ولی نمیتوانم مدرسه بروم باید کار کنم، اما مدرسه رفتن را دوست دارم
حالا تو بگو این دنیای مجازی نیست؟
⚜اشک هایم را پاک کردم و نتوانستم چیزی بگویم
فقط گفتم بله جانم، دنیای تو مجازی تر از دنیای من است.
افسوس...🥺😪
سخنان ناب دکتر انوشه👌
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️ #بیراهه #پارت131 . اون شب وقت خواب احمد باز مثل شب قبل رختخواب توی هال انداخت
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#بیراهه
#پارت132
.
روز بعد باز تکرار روز قبل ولی این بار وسط روز احمد اومد خونه که من و پروانه تعجب کردیم و اونم گفت اومده برای اداره اش کپسول گاز ببره و یواشکی با پروانه رفتن اتاق و چیزهایی پچ پچ کردن که متوجه نشدم و بعدش احمد به سرعت رفت سرکار و پروانه اومد بیرون و حق به جانب گفت راستش میخواستم امروز برم شهر خودمون خونه بابام و برای اینکه تحقیرم نکنن تقصیر ها رو بندازم گردن تو و بگم با هم نساختم ولی احمد صلاح دید و گفت فعلا بمونم منم برای حرفش احترام قائلم! اون میگفت و ذره ای واکنش نشون نمیدادم چون میدونستم بی فایده است؛ کسی که تا اینجا وارد زندگی من شده دیگه چه تپه ای رو فتح نکرده که بخوام در برابرش موضع بگیرم! بنابراین سکوت کردم و منتظر فرصت های پیش رو شدم که بتونم بهتر تصمیم بگیرم، توی اون شرایط من وزنه ای به نام بارداری به پام وصل بود که نمیشد با وجود اون راحتر فکر کرد. من به بچه هام میرسیدم و پروانه همش سعی در نزدیک کردن خودش به ما داشت و روز به روز بر تنفرم بهش افزوده میشد تا اینکه چند روز گذشت و دیدم نه انگار خانم قصد رفتن نداره و وسایلش تو دست و پای من بود. وسایلی که جهازش بود! مثلا یه کمد داشت از بس جا نبود احمد گذاشته بودش کنار تلویزیون یا سه تا ساک داشت که هر سه تا توی راهرو ولو بودن، جارو برقی و تشک و پتوهاش تقریبا در حموم رو گرفته بودن و به زحمت میشد اونجا رفت دیدم اینطور فایده نداره و با صبر من هیچی عوض نمیشه، عنتر خانم که نمیرفت احمد هم که دست بزنش به راه بود و جرات نمیکردم اعتراض کنم از اون طرف هم زندگی ام مختل شده بود چون جام کوچیک بود و با وسایل اون زنک کوچیکتر هم شد بنابراین اتاق دومم که کوچیکتر بود و به عنوان انباری ازش استفاده میکردم رو به پروانه پیشنهاد دادم و با ناراحتی بهش گفتم وسایل این اتاق رو میزارم زیرزمین بیا و سایلت رو از اینجا جمع کن بزار اتاق! پروانه نیشش باز شد اما گفت نه والا عزیزم نمیخوام اتاقت رو بگیرم ...با اخم پریدم تو حرفش گفتم تو که اینطور که معلومه قصد نداری بری شبها هم که برای احمد گریه میکنی و میدونم همش واسه اینه نمیاد بخوابه نمیخوام روحیه بچه هام خراب بشه هر شب امید بگه اون خاله چرا گریه میکنه و من جوابی نداشته باشم بدم از طرفی وسایلت تو دست و پامه برشون دار! پروانه سرخ شد و گفت نه باور کن واسه این نیست بیاد اتاقم .پریدم تو حرفش و گفتم فعلا دور دور تو هست خانم بتازون دور منم میرسه!
.
حكيمی به دهی سفر کرد …
زنی که مجذوب سخنان او شده بود از حكيم خواست تا مهمان وی باشد.
حكيم پذیرفت و مهیای رفتن به خانهی زن شد.
کدخدای دهکده هراسان خود را به حكيم رسانید و گفت :
این زن، هرزه است به خانهی او نروید !حكيم به کدخدا گفت :
یکی از دستانت را به من بده !!!
کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان حكيم گذاشت.
آنگاه حكيم گفت :
حالا کف بزن !!!
کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت:
هیچ کس نمیتواند با یک دست کف بزند ؟!
شیخ لبخندی زد و پاسخ داد :
هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند!
@daneshanushe✍️
#سیاست_های_زنانه
🔵 بچه، هم مال شماست هم مال شوهرت...
🔵 همون اول همسرتون رو در بزرگ کردن ني ني سهيم کنين، حتي اگر همسرتون اصلا اهل کمک کردن در کارهاي خونه نيست ولي اين دفعه پاي بچه وسطه و فرق مي کنه اينجوري فقط بار بچه رو دوش شما نيست و دوما اينکه مي فهمن که شما هم دارين زحمت مي کشين.
👈مثلا دارين آماده مي شين که برين مهموني. خطاب به ني ني و در واقع خطاب به باباي ني ني بگين :
"باباجون مامان دست تنهاست، مياي کمک کني من لباس هامو بپوشم؟"
👈يا مثلا اگر نصفه شب بچه بيدار مي شه و گريه ميکنه انتظار نداشته باشين که همسرتون خودش خودبه خود بيدارشه و کمک تون کنه.
🔵به خصوص اگه خوابش سنگينه. خودتون شوهرتون رو به يه بهانه اي بيدار کنين؛ طوري که حس کنه کمک اون باعث مي شه بچه ساکت بشه. مثلا بيدارش کنين و بگين :
❌ " عزیزم زحمت مي کشي يه ليوان آب ولرم با چند تا حبه قند بياري؟ بچه ساکت نمي شه ....."
❌ يا مثلا بگين :" عزيزم بچه بغلمه ميشه برق و روشن کنی؟
سخنان ناب دکتر انوشه👌
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️ #بیراهه #پارت132 . روز بعد باز تکرار روز قبل ولی این بار وسط روز احمد اومد خونه
#سرگذشت_یک_زندگی🤝♥️
#بیراهه
#پارت133
.
اینو گفتم و سمت اتاق انباری رفتم و درش رو باز کردم و نگاهی حسرت بار به وسایلش انداختم؛ کلی وسیله که اوایل ازدواج خریده بودیم و هیچگاه درشون نیاوردم چون اجاره نشین بودیم و لزومی نداشت بازشون کنم.پروانه کنارم وایساد و گفت حال اینها رو چیکار میکنی؟ با اخم گفتم میزارم زیر زمیندیگه بدون حرف با اون شکم پر که نه ماهه بودم کمکش وسایل رو بردیم زیر زمین و پروانه وسایلش رو توی اتاق جا داد و اونم بالاخره اتاق دار شد و به تبعش بی خوابی ها و گریه های شبانه من از همون شب شروع شد؛ رنج های فراموش نشدنی ای که یاد آوری شون روحم رو تیغ میزنهاون شب احمد که از سر کار اومد نیشش باز شد و رو به من گفت به به انگار شهبانوی من باز خانمی شو نشون داده و وسایل پروانه رو توی اتاق جا داده؟! نگاهی تحقیر امیز بهش کردم و سکوت کردم و البته چیزی هم نمیتونستم بگم چون از ضرب شصتش میترسیدمپروانه اما ذوق زده گفت احمد بیا ببین چطور اتاق رو چیدم! احمد هم با نیش باز و به به کنان سمت اتاق اون رفت و منی که وسط این دو نفر گیر کرده بودم و راهی نداشتمهمون شب احمد برای خواب اومد تشک دو نفره رو ببره توی هال بندازه که گفتم نمیخواد من همینجا میخوابم احمد برگشت و گفت چطور؟! مگه نمیگفتی گرممه و باید زیر باد کولر باشم؟ سری به تایید تکون دادم و گفتم دیگه گرمم نیست فقط جای امید رو توی هال بنداز خودت هم برو اتاق زنتکلامم با بغض توی گلو و نم اشک توی چشمام همراه شد که سریع رو برگردوندم ولی احمد باز فرصت رو مغتنم دید و اومد و گفتم برو احمد برو امشب برو پیش اون زنک و احمد هم باز شروع کرد به ناز کشیدن که اصلا برام دوزار ارزشی نداشت ولی تحمل میکردم که دعوا نشه و احمد هم کلی تشکر کرد و گفت حالا که اینطوره اول آتوسا رو میخوابونم بعد میرم! با اخم گفتم نمیخواد که گفت امکان نداره و با ذوق آتوسا رو خوابوند ومن مثل مجسمه به یه نقطه خیره شده بودم و پاشد که بره دم در خروجی برگشت و با مهربونی گفت برات جبران میکنم خانم! بدون که ته قلب من فقط جای تو هست پریدم تو حرفش و گفتم احمد برو لطفا بیش از این عذابم نده و اونم رفت و شروع شد ضجه های بی صدای من! اون شب که احساس کردم بغض میخواد خفه ام کنه و نمیتونستم بلند هق هق بزنم! چقدر سخته که باردار باشی و این همه رنج به دوش بکشی و دم نزنی و همین شد که بچه بیچاره من یعنی دخترم حلما که اون زمان توی شکمم معصومانه جا خوش کرده بود تمام رنج من رو به جان خرید و بعدها از فرط فشار روانی دست به خود.کشی زد.
.
تقویم نجومی اسلامی
✴️ دوشنبه 👈24 دی / جدی 1403
👈12 رجب 1446👈13 ژانویه 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
❇️امروز برای امور زیر خوب است:
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅نوشیدن دوا و دارو.
✅صید و شکار و دام گذاری.
✅امور کشاورزی و زراعی.
✅دیدار با امراء و بزرگان
✅امور مقدماتی ازدواج.(در حد گفتگو)
✅و جابجایی و نقل و انتقال خوب است.
🚘مسافرت مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶زایمان مناسب و نوزاد صالح و عفیف باشد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج سرطان و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️امور زراعی و بذر افشانی.
✳️ایجاد کانال و آبراه و کندن چاه و جوی.
✳️خرید کردن.
✳️درختکاری.
✳️و معاملات ملکی نیک است.
✳️شما میتوانید باجستجوی کلمه" تقویم همسران"در تلگرام و ایتا به ما بپیوندید و تقویم هر روز را دریافت نمایید.
📛ولی عقدِ ازدواج خوب نیست.
🟣 امور مربوط به نوشتن ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت:
مباشرت امشب : فرزند چنین شبی شهادت در راه خداوند نصیبش گردد.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز باعث هیبت و شکوه می شود.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،باعث سلامتی می شود.
🔵ناخن گرفتن:
دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس:
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن).
✳️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضیخ الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا_لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴😴 تعبیر خواب.
تعبیر خوابی که امشب شبِ سه شنبه دیده شود طبق ایه ی 13 سوره مبارکه "رعد" است.
یسبح الرعد بحمد ه و الملائکه من خیفته...
و از معنای آن استفاده می شود که چیزی باعث ملال خاطر خواب بیننده گردد صدقه بدهد تا رفع گردد. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
🌸زندگیتون مهدوی🌸