eitaa logo
سخنان ناب دکتر انوشه👌
9.9هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
14.3هزار ویدیو
34 فایل
روانشناسی دکتر انوشه 💫﷽💫 تبلیغات پر بازده https://eitaa.com/joinchat/624099682C3e1a6dd3b9
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍂🍁🍂🍁🍂 🔴 🍃جوانی مادرش را پیش دندانپزشک برد ؛ دندانپزشک از او خواست تا رنگ مناسب دندان انتخاب کند پسر گفت : هررنگی میخواهی بگذار چون این پیرزن /است و بزودی می میرد. بعد از یک هفته جوان مرد . سبحانک ربی ما اعظمک✨ 🍃ابراهیم تنها پسرش را برای قربانی آماده می کرد چاقویش را تیز کرد و آماده قربانی شد واسماعیل میگفت : به آنچه فرمان داده شدی عمل کن و هردوی آنها نمیدانستند که قوچی در بهشت 500 سال قبل برای این لحظه مهیا است. * پس به پروردگارت اعتماد کن *✨ 🍃هنگامی که نوح دعا کرد: " انی مغلوب فانتصر " گمان نمیکرد الله متعال بشریت را بخاطرش غرق کند و همه اهل زمین غرق میشوند الا او و کسانی که همراهش در کشتی بودند. * پس به پروردگارت اعتماد کن *✨ 🍃موسی گرسنه شد و صدای فریادش تمام قصر را پر کرده بود و سینه هیچ زنی را نمیگرفت ؛ همه این گریه ها بخاطر زنی بود که پشت رودخانه مشتاق دیدار پسرش بود و لطف و رحمتی از رب العالمین به او و پسرش * پس به پروردگارت اعتماد کن *✨ 🍃ظلمت و تاریکی بر یونس چیره شد وقتی عذر خواهی کرد و صدا زد: * لا اله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین* الله تعالی فرمود : او را استجابت کردیم واز غم و اندوه نجاتش دادیم * پس به پروردگارت اعتماد کن*✨ 🍃زمانی که خداوند یوسف را از زندان بیرون آورد صاعقه ای نفرستاد تا دروازه زندان را از جا بکند و به دیوار های زندان امر نفرمود تا راه را بسوی یوسف باز کند بلکه خوابی را در آرامش شب به ذهن پادشاه خوابیده فرستاد * پس به پروردگارت اعتماد کن*✨ ✨✨به پروردگارت اعتماد کن و دستانت را عاجزانه بالا ببر و بدان بالای هفت آسمان پروردگار حکیم و کریم است✨✨ 🍃ماگروهی هستیم که اگر دنیا برایمان سخت و تنگ شد درهای آسمان برایمان گشوده می شود پس ؛ * چگونه ناامید می شویم ...؟ *✨ 🍃وقتي كه به پروردگارت اعتماد كردي و با تمام اميد او را بر حق خود قرار دادي ؛ هيچ ترس و هراس و نگراني بر خود راه مده كه او برترین و بهترين كارساز بندگانش هست. حسبنا الله و نعم الوكيل✨
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد . قرار گذاشتن فردا بیان که من با دختراش برم خرید وپس فردا
📜 🩷 . گرفتن لباس .از دستفروشهای کنار خیابون یه بلوز ودامن وروسری برام خریدن .ویه کفش ویه کیف هم از مغازه خریدن .حاج رحیم بهشون میگفت چرا ازدست فروش میرفتیم مغازه حاج احمد که دختراش گفتن اقا ازالان بهش رو نده همینقدرم زیادشونه حالا فکر میکنن چه خبره آخ آقا چقدر گفتم بیا دختر خاله حمید وبگیر زمین وخونه هم به نامت میزدن .تموم حرفاشونو میشنیدیم ولی ازقصد بلندتر میگفتن که من حرص بخورم .مثل مرده متحرک فقط پشت سرشون راه میرفتم نه حرف میزدم نه نظری میدادم .یه انگشتر هم که انگشتر زن سابق حاجی بود وشکسته بود دادن درست کرد واسه من حتی یه انگشتر نو هم نگرفتن .ناهار رفتیم کبابی سکینه همچین ذوق داشت وبه اطراف نگاه میکرد که انگار تو عمرش کباب نخورده .مهین وشهین هم نگاه میکردنوتیکه‌مینداختنووروشونوبرمیگردوندن .بالاخره برگشتیم ده .آقام وقتی لباسارو دید داشت از خوشحالی دیوونه میشد بیا هنوز هیچی نشده این همه خرجت کردن ای حرومت بشه بی چشم ورو .این حاجی اگه بره درخونه مشتی حسن رو بزنه میزارنش رو سرشون حلوا حلواش میکنن اونوقت این بدبخت ما عزا گرفته .اصلا نمیدونستم باید چیکار کنم فقط کارم شده بود گریه والتماس وخیره شدن به یه گوشه تصمیم گرفتم شب که همه خوابن ازخونه فرار کنم .بالاخره شب شد ولی اینقدر تاریک بود که ترسیدم ازجلو دربرگشتم وگفتم اکه برم وپیدام کنن برام بدتر میشه که فکر میکنن باکسی بودم .برگشتم تو اتاق که چشمم خورد به جعبه تریاک آقام که پیش منقل ووسیلهاش بود .بدون فکر رفتم ویه نخودتریاک‌خوردم .باهربدبختی بود قورتش دادم .خوابیدم وسط خواهربرادرام وگریه کردم وسر تک تکشونو بوسیدم وخداحافظی کردم .کم کم چشمام رفت وچیزی نفهمیدم وقتی به هوش اومدم تو بیمارستان بودم وسرم گیج میرفت پرستار اومد گفت چیکار کردی با خودت دختر .چرا اینکارو کردی .تازه یادم اومد چی شده واسه اینکه نمرده بودم زار زدم ومثل دیوونه ها موهامو میکندم وصورتمو چنگ مینداختم .دوسه تا پرستار دستامو گرفتنو به زور آرومم کردن .برادرم برای کار به تهران رفته بود که اومده بود ده وازهمسایه ها شنیده بودوخودشورسونده‌بودبیمارستان .وقتی منو دید اون گریه میکرد ومن گریه میکردم .ای داداشم چقدر روزگار نامرد با ما بد کرد .وقتی ماجرا رو براش تعریف کردم آتیش گرفت گفت من میرم واون خونه وسکینه رو به آتیش میکشم چقدر با حرفاش دلم قرص شده بود چقدر حس داشتن کسی که پشتت باشه حالتو خوب میکنه چیزی که من تا اون سن نفهمیده بودم .مهدی با داد وهوار رفت من نگران پشت پنجره بیمارستان کشیک میدادم دلم نمیخواست داداشم چیزیش بشه. جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و... با جون و دل میشنوم🥺👇 🧚‍♀🕊 ♥️ @Delviinam ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌
💎قدیما یه شاگرد کفاشی بود، هر روز میرفت لب رودخونه برای درست کردن کفش، چرم می‌شست؛ اوستاش هر روز قبل رفتن بهش سیلی میزد، می‌گفت اینو میزنم تا چرم رو آب نبره! یه روز شاگرد داشت میشُست که چرم رو آب برد، با خودش گفت اوستا هر روز به من چَک میزد که آب نبره چرم رو، الان بفهمه قطعا زنده م نمیذاره! با ترس و لرز رفت و هرجوری بود به اوستاش گفت جریان رو، ولی اوستاش گفت باشه عیب نداره. شاگرد با تعجب پرسید نمی‌زنیم؟ اوستاش گفت من میزدم که چرم رو آب نبره! الان که آب برده دیگه فایده ای نداره... زندگیم همینه، تمام تلاش‌تون رو بکنید چرم رو آب نبره، وقتی چرمتون رو آب برد دیگه فایده نداره، حرص نخورید👌 ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌
بی درد و غصّہ و گرفتـاری نیست، اما قشنگیـش به اینه ڪه تو اوج غم لبخند بزنی و ببیــنی خدا خیـلے بزرگــہ... دلتون بی غصه ‌شبتون بخیر❤️
نجومی سه شنبه ✴️ سه شنبه 👈 10 مهر/ میزان 1403 👈27 ربیع الاول 1446👈1 کتبر 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی ❇️ امروز سه شنبه روز مناسبی برای امور زیر است. ✅ خواستگاری و عقد و عروسی. ✅ خرید و فروش. ✅ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅ امور زراعی و کشاورزی. ✅ ملاقات با قاضی. ✅ مسافرت. ✅ شروع به کسب و کار. ✅ مطالبه حق و حقوق. ✅ و دیدارهای سیاسی خوب است. 🚖سفر : مسافرت سلامتی و سود دارد. 👶مناسب زایمان و نوزاد زیبا و خوشرو و دوست داشتنی است 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🔭  احکام : 🌓 امروز قمر در برج سنبله است و برای امور زیر خوب است: ✳️ خرید خانه و باغ و زمین زراعی. ✳️ داد و ستد و تجارت. ✳️ ارسال کالا به مشتری. ✳️ اغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✳️ قباله و قولنامه نوشتن. ✳️ امور آموزشی و تعلیمی. ✳️ و امور کشاورزی و زراعی نیک است. 🔵 نوشتن حرز و سایر ادعیه و نماز و بستن آن برای اولین بار مناسب است. 👨‍👩‍👧‍👦 مباشرت امشب شب چهارشنبه: مباشرت شدیدا کراهت دارد. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، پشیمانی دارد. 💉💉حجامت خون دادن فصد 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، باعث ایمنی از ترس می شود. ✂️ ناخن گرفتن: سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز: سه شنبه برای بریدن،و دوختن  روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید (به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر آن را تکمیل کنند) 😴😴 : تعبیر خوابی که امشب شبِ چهار شنبه دیده شود طبق ایه ی 28 سوره مبارکه "قصص "  است. قال ذالک بینی و بینک... و از معنای آن استفاده می شود که فرد مهمی نزد خواب بیننده بیاید و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر (وقت خوابیدن) ❇️️ روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد. 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به حضرت علیه السلام و علیه السلام و علیه السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🍃الهی نگاه پر مهر خدا 🌸همراه لحظه‌هاتون 🍃سلامتی و نیکبختی 🌸گوارای وجودتون 🍃بارش برکت ونعمت 🌸جاری در زندگیتون 🌷صبحتون زیبا .
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد . گرفتن لباس .از دستفروشهای کنار خیابون یه بلوز ودامن ور
📜 🩷 .نگران ودستپاچه طول عرض اتاق رو راه میرفتم وبا خودم حرف میزدم .دلم شور میزد هیچ خبری نداشتم تا فردا صبح از بی خبری دیوونه شدم .گفتم باید خودم برم خونه .لباسهامو میپوشیدم که در باز شد مهدی اومد سریع رفتم جلوش گفتم چی شد زودباش بگو دیگه .گفت هیچی چی میخواستی بشه از شر پیرمرده خلاص شدی .وای ازخوشحالی جیغ کشیدم وبغلش کردم انگار دنیارو بهم دادن .دستشو گرفتم نشوندم رو تخت خوب بگو چی شد رفتی چی گفتی .هیچی رفتم سکینه رو شستم گذاشتم آفتاب خشک بشه .ولی مریم شرایط واسه تو سخت تر از قبل میشه تو اون خونه .اون الان مثل گرگ زخمی میمونه .منم که دیگه نمیتونم بیام چرا نمیتونی .بیرونم کردن آقام آقم کرد .پس میخوای چیکار کنی کجا بری ؟مهدی:هیچی یه چند روز خونه یکی از دوستام میمونم بعدشم که برمیگردم تهران . ای آقای سنگدل من داداش بیچاره من دوساله بی خبر رفته بود الان هم که برگشته بازم باید ویلون خونه ها بشه .چقدر برای داشتنش ننه بدبخت منو کتک زدی وزجر دادی چقدر نذر ونیاز کردی یادت رفته . آقامو سکینه حتی به خودشون زحمت ندادن بیان بیمارستان واسه %ترخیص .مهدی کارارو انجام داد وراهی ده شدیم .منو گذاشت جلو در خونه خودش رفت خونه دوستش چقدر دلم برای برادرم سوخت . %رفتم توخونه باورم نمیشه اصلا به روی خودشون نمیوردن که چی شده انگار نه انگار چندروز نبودم ممکن بود بمیرم انگار رفتم تو حیاط وبرگشتم .بی خیال نگام کردن وآقا گفت چه عجب تشریف آوردی زودباش این قالی بی صاحاب چند روزه همینجوری مونده . حتی نزاشت بچه هارو ببینم واقعا متاسفم برات .بافتم وبافتم وبافتم .چهارتا قالی بافته بودم .همه رو آقا سیاه اومد خرید برد وبا پولش آقام اسمشو نوشت مکه .بالاخره از زیر طعنه وکنایه هاش راحت شده بودم هرروز میگفت دختر فلانی با قالی بافتن آقاشو حاجی کرد .وقتی فرشهارو برد وپولو دید یه ذره مهربون شد وآقام گفت حالا امروز فردا نمیخواد قالی دراز کنی .پس فردا دراز کن .مثلا دوروز بهم مرخصی داد .بازشب تو اتاق نمیدونم چی شده بود که آقام سرناشتایی گفت بفرس پی مهدی بیاد کارش دارم بگو واجبه زودبیاد .بعد از ناشتایی رفتم خونه دوستش ودر زدم خواب بودن .گفتم مهدی بیا آقا کارت داره .چیکارداره ؟نمیدونم فقط گفت زودبیاد .باهم راه افتادیم طرف خونه .توراه هی باهم راجع به اینکه آقام چیکارداره‌فکرکردیم‌وحرف‌زدیم .آقام :بیا بشین کارت دارم .منم رفتم خودمو مشغول دراز کردن قالی کردم که نگن ازاتاق برو بیرون . ببینم تو نمیخوای زن بگیری. ـ جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و... با جون و دل میشنوم🥺👇 🧚‍♀🕊 ♥️ @Delviinam ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・
عشــــــــــق یعنی: جوان باشی خوش سیما باشی و شهوتت در اوج خودش باشد ولــــــــــی... فقط بخاطر رضایت خـــــدا 👈گناه نکنی👉
هرگز کنایه نزنید هیچ گاه در جمع به شوهرتان کنایه نزنید و شوخی نکنید!! مثلا شوهر شما دارد در مورد تاریخ سفری که سال گذشته به مشهد داشته در جمع صحبت می کند و می گوید ما بهمن ماه به مشهد رفتیم ، شما سریع می گویید : " نه اواخر دی بود رفتیم" این شاید از دید شما خیلی بی اهمیت باشد ، اما همین چیز بی اهمیت به نظر شما ، کم کم همسرتان را ضعیف می کند و باعث می شود نتواند تمام توانایی های خود را در زندگی نشان دهد. کنایه زدن ، تصحیح اشتباهات و انتقاد ، مرد را ضعیف می کند ، خواهش می کنم این رفتار را اگر تا امروز داشتید همین الان کنار بگذارید.
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد .نگران ودستپاچه طول عرض اتاق رو راه میرفتم وبا خودم حرف می
📜 🩷 . با حرف آقام آب دهنم پرید تو گلوم وشروع کردم سرفه کردن .ترسیده بودم چه خوابی براش دیده .مهدی:واسه این منو صدا کردید معلومه که نمیخوام مگه من چندسالمه بعدشم چی دارم که زن بگیرم .تو زن بگیر من پشتتم نگران نباش اتاق که زیاد داریم یه اتاق بیاید بشینید همه باهم زندگی میکنیم .مهدی:آخه کی با سکینه وشش تا بچه تو خونه میاد زن من بشه .بعدشم من اصلا زن نمیخوام آقا .یعنی چی نمیخوام دیگه وقت زن گرفتنته رو حرف منم حرف نزن .یه دختر خوب وخانواده دار برات پیدا کردم که قبول هم میکنه با ما زندگی کنه هیچی هم ازتو نمیخوان .مطمئنم ببینیش تو هم خوشت میاد مهدی:کی هست حالا .آقام :یه دختر از ده پایین واسه فردا شب قرار میزاریم بریم خونشون باشه .وای دل تو دلم نبود داداشم بچه بود از طرفی هم نمیدونستیم عروس کیه چه شکلیه مطمئنن خوب نبود واینا زیر سر عفریته خانم بود .تا فرداشب که برن وبرگردن مثل اسفند رو آتیش بودم .بالاخره اومدن. جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و... با جون و دل میشنوم🥺👇 🧚‍♀🕊 ♥️ @Delviinam ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️اگر خدا در کار تو نباشد ...! 🎙 🤲يا رب دل‌ پاک و جان آگاهم ده ... آه شب و گريه سحرگاهم ده ... در راه خود اول ز خودم بيخود کن ... بيخود چو شدم ز خود به خود راهم ده ... الهی يکتای بی همتايی قيوم و توانايی ... بر همه چيز بينايی در همه حال دانايی ... از عيب مصفايی از شرک مبرايی ... اصل هر دوايی داروی دلهايی .... به تو رسد ملک خدايی ... به تو رسد ملک خدايی ...
▫️فراموش نکنید که شما ملکه‌ی همسر خود هستید، پس همواره مثل یک ملکه رفتار کنید، بگذارید مردتان از اینکه مالک شماست به خود ببالد. ▫️یک ملکه هیچ احتیاجی به بدگویی ندارد، هیچ گاه عیب و ایراد رفتاری خانواده همسرتان را به وی نگویید نه بخاطر اینکه آنها هیچ ایرادی ندارند، بلکه بخاطر اینکه شخصیت شما والاتر از این است که وقت‌تان را به عیب جویی از بقیه اختصاص دهید. ▫️هر گاه مردتان نکته‌ی مثبتی درباره‌ی خانواده‌ی خود گفت سریع گارد نگیرید، لبخند بزنید و حرفش را سریعا تایید کنید و مطمئن باشید چیزی را از دست نمی‌دهید، بلکه روز به روز نزد همسرتان عزیزتر می‌شوید. ▫️در مورد خانواده همسرتان همان‌گونه برخورد کنید که انتظار دارید همسرتان در مواجه با خانواده شما برخورد کند. ‌❤️
👩‍👧‍👧 من و دخترام! 👩‍👧اگه دختر دارین باید مراقب باشید چه پیغامی از شما درباره ظاهرش می‌گیره. 👧🏻با حجم بالای کارتون‌های پرنسسی، تبلیغات زیبایی و ظاهرهای زیبای فریبنده امروزی، مراقب باشید شما درباره خودتون و بقیه چه قضاوتی می‌کنید. 👧🏻اگه درباره چاقی، لاغری، چهره‌تون و ... نگرانی دارین اون رو ابراز نکنید اگه شما ظاهر خودتون رو دوست نداشته باشید، دخترتون حرمت نفس پایین‌تری خواهد داشت. 👧🏻 مقابل فرزندتون مرتب خودتون رو وزن نکنید. موقع لباس پوشیدن مدام از چاقی خودتون ابراز نگرانی نکنید. 👧🏻 بهش نگید چاق شدی زیاد نخور، ببین دنده‌هات بیرون زده باید بیشتر غذا بخوری، وزنش رو مرتب چک نکنید. براش رژیم سخت نگیرید مگر با دستور پزشک. 👧🏻 اگه فرزندتون ببینه شما خودتون و اون رو همون طوری که هست دوست دارید، یاد می‌گیره خودش رو هم دوست داشته باشه. ‌‌‌       •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•        •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🌼🍂داستانی درباره کافکا وجود دارد به این مضمون: 🌼زمانی که کافکا به دلیل بیماری به برلین نقل مکان میکنه در پارک دختر کوچکی رو میبینه که عروسک مورد علاقه‌ش را گم کرده و گریه میکنه. کافکا با دخترک پارک رو میگرده اما پیداش نمی‌کنن و به دخترک میگه، فردا بیا پارک بیا تا با هم دنبالش بگردیم. 🌼فردای کافکا نامه‌ای را به دخترک میده که توسط عروسک نوشته شده و به دخترک گفته، گریه نکن، من به سفر دور دنیا رفتم و برایت از ماجراهایی که در سفر دارم مینویسم. کافکا هر روز نامه‌ای برای دخترک می‌آورد 🌼تا روزی که کافکا عروسکی را با خودش میاره و دخترک با دیدنش شروع به گریه می‌کنه و به کافکا میگه این شبیه عروسک من نیست، همونجا کافکا نامه دیگری به دخترک می‌ده که در آن عروسک به دخترک نوشته که مسافرت سبب تغییرش شده. 🌼دخترک عروسک را با خوشحالی بغل میکنه و به خانه ش میره . یک سال بعد کافکا میمیره و دخترک سالها بعد زمانی که یه دختر جوان شده داخل عروسک نامه‌ای با امضای کافکا پیدا میکنه که نوشته هر چیزی را که بدان عشق می‌ورزی، احتمالا زمانی از دست خواهی داد اما عشق به طریق دیگری به تو باز خواهد گشت❤️ ⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠در چه موردی به مرد اجازه برخورد با زن داده شده ؟ (1) 🔰زن ۳ وظیفه دارد وظیفه مستحب 👈🏻 اداره منزل وظیفه واجب 👈🏻 تمکین شوهر عفت و پاک دامنی ✨در بین این وظایف کدام مورد از اهمیت بیشتری برخوردار است و مرد حق برخورد دارد؟/دکتر میرباقری
📔 مردی نزد زرتشت رفت و گفت: فلانی پشت سرت چیزی گفته است، زرتشت گفت: در این گفته ات سه خیانت بود! شخصی را نزد من خراب کردی، فکر مرا بیهوده مشغول کردی، وخودت را نزد من خوار کردی ✨✨✨